واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: رفتارها- گفتوگو با داود نصيري، نويسنده كتاب «زايش و بالش و سفرنامه عشق» که با خانوادهاش پاي پياده و همراه هم سفر ميكنند. اصلاً عجلهاي در كار نيست نه با كسي مسابقه گذاشتهايم، نه با گروهي رقابت ميكنيم. در طول سفر زندگي ميكنيم و پيام عشق و دوستي را به شهرهاي مختلف دنيا ميرسانيم. اسباب سفر ما يك كولهپشتي و يك دنيا عشق است. به دنبال همسفر مي گرديم. هر كسي كه يك دنيا عشق دارد و يك دل صادق، ميتواند همراهمان باشد.» اينها حرفهاي داود نصيري، نويسنده كتاب «زايش و بالش و سفرنامه عشق» است. او و خانوادهاش پاي پياده و همراه هم سفر ميكنند. مبدأ سفر آنها تهرانپارس و مقصد آخر دنياست. آقاي نصيري وقتي شنيديم كه همراه خانواده دوباره قصد سفر كردهايد تصميم گرفتيم كه با شما گفتوگو كنيم و از نحوه اين مسافرتها بپرسيم. چرا و چطور اين سفر را ادامه ميدهيد؟ با يك ديدگاه روشن و از قبل تعيين شده، 24 سال پژوهش كردم كتاب خواندم و كتاب نوشتم و خواستم اين را بگويم كه «مردم فقط زنده نباشيم، بياييد زندگي كنيم» حدود 5 هزار صفحه نوشتم و طي آن ديدگاههاي خودم را بيان كردم. كساني كه همراه ميشوند، كتاب اولم را ميخوانند به پرسشنامهها پاسخ ميدهند و بعد از آن كتاب دومم را ميگيرند. كلاسها كارگاهي برگزار ميشود و در آخر هر كسي به خود واقعي خود برميگردد. خودي كه خداوند دوست دارد و از اول آن را آفريده است زيبا با عشق و صادق. و سعي كردم اين پيام را به تمام مردم دنيا برسانم. درباره تجربههاي سفرهاي قبلي خود بگوييد. مهرماه سال 85 تصميم گرفتيم كه پيام خود را به مردم برسانيم. «بياييم با خدا آشتي كنيم» و 8 ماه طول كشيد كه مقدمات سفر آماده شود، كتابخانهاي داشتم و چون دلم ميخواست كتابهايم همراهم باشد آنها را اسكن كردم و همراه بردم، خرداد 86 سفر ما از مرز بازرگان شروع شد. خيلي جالب است بدانيد من و همسر و بچههايم با 2 تا كولهپشتي كه شامل چادر و كيسه خواب و كتابهاي درسي دخترم بود همراه 30 هزار تومان پول شروع كرديم با پاي پياده شهرهاي 2 كشور تركيه و آذربايجان را طي كرديم و پيام عشق و دوستي را به شهرها و روستاها برديم. مردم به ما سلام ميكردند، دست ما را ميفشردند و ما را به خانههايشان دعوت ميكردند. خبرنگاران با ما مصاحبه ميكردند و روزنامهها درباره خانواده ما مينوشتند پسر 4 ساله و دختر 7 سالهام در تمام طول سفر همراه ما بودند. شهرداران شهرهاي مسير از ما استقبال ميكردند و از ما ميخواستند برايشان حرف بزنيم. اين سفر چندين ماه طول كشيد. آيا به دور ايران هم سفري داشتيد؟ بله وقتي آزمايشي به اين 2 كشور سفر كرديم دلمان خواست دور كشور خودمان هم سفر كنيم. دوباره از تهرانپارس شروع كرديم از طريق جاده چالوس به استانهاي مازندران، گيلان و اردبيل رفتيم و حدود يك هشتم مساحت ايران را پشت سر گذاشتيم. مورد استقبال مردم قرار گرفتيم و طي اين سفرها مهمان حدود 4 هزار خانه بوديم و با مردم بسياري آشنا شديم. خب، شما مسافر بوديد چرا اين قدر مورد توجه قرار ميگرفتيد و اصلاً هدف شما از اينكه پياده به اين مسافرت رفتيد، چه بود؟ براي مردم جالب بود كه 4 نفر با 4 كوله پشتي هر كسي به اندازه توان خود پاي به مسير نو گذاشتهاند. سفر ما پيام دارد. هدف دارد در اين سفر ما پيام خود را به مردم معرفي ميكنيم و از خدا حرف ميزنيم همه چيز را با پوست و گوشت خود احساس ميكنيم. از هيچ چيز سريع نميگذريم. خانم كاشانچي چه عاملي موجب شد با همسرتان همسفر شويد و راضي به زندگي در سفر باشيد؟ يكروزه يا يك ساعته تصميم نگرفتيم. ما هميشه در خانه با هم گفتوگو ميكنيم و تصميم ميگيريم براي پرهيز از هرج و مرج قانون وضع كردهايم. همه موظف هستند به قانون عمل كنند. وقتي سفر ميكني زندگي تكراري نيست هر روز چيزهاي تازهاي ميبيني. آدمهاي تازه با طرز تفكرهاي جديد با فرهنگها و آداب و رسوم متنوع آشنا ميشوي و اين براي من بسيار جالب است. سفر، يك نوع زندگي است. انتخاب كردهايم اينطور زندگي كنيم. روال يك روز معمولي از روزهاي سفر را براي ما تعريف كنيد؟ معمولاً 7 صبح حركت ميكنيم و تا 5 بعد از ظهر راه ميرويم. در اين ميان ظهر را براي ناهار جايي اطراق ميكنيم و ناهار ميخوريم. هر جا كه باشيم. ساعت 5 بعد از ظهر چادر ميزنيم و استراحت ميكنيم. در ساعت استراحت همسرم به كارهاي پژوهشي و مردمشناسي و نوشتههاي خود رسيدگي ميكند. گاهي كتاب مينويسد به نامههايي كه برايش رسيده جواب ميدهد خلاصه بصورت الكترونيكي به كارهايش در دور و نزديك رسيدگي ميكند. من هم به درس بچهها و كارهاي روزمره ميرسم، اگر نزديك شهري باشيم در آن شهر يك هفتهاي ميمانيم، مردم معمولاً به استقبال ما ميآيند در خانههايشان از ما پذيرايي ميكنند. همسرم در فرهنگسراها، مساجد و يا مدارس براي مردم حرف ميزند و من و بچههايم همراهش هستيم و دوباره راه ميافتيم و هر بار يكجاي جديد و مردم جديد. بچهها خسته نميشوند و بهانهجويي نميكنند؟ كاشانچي اتفاقاً همه همين سؤال را از ما ميكنند. بچهها بهانه نميگيرند. خوشحال هستند مثل بچههاي ديگر درس ميخوانند. امتحان ميدهند بازي ميكنند و خواب و استراحتشان به جاست. برنامه جديد سفر شما از كي شروع ميشود؟ به اميد خدا بزودي سفر دور ايران را شروع ميكنيم و سپس از مرز ايران عزيزمان خارج و به سفرمان در دور دنيا ادامه خواهيم داد. آيا مقدمات سفر را چيدهايد؟ 170 كشور تا به امروز از ما دعوت كردهاند. خيلي از مردم و شركتها خواستهاند از ما حمايت مالي كنند. ولي هزينه اصلي را خداوند ميپردازد. شما شهرهاي مختلفي در ايران و خارج از كشور ديدهايد. دلتان ميخواست محله شما مثل كجا بود؟ متأسفانه هر جا سفر كرديم خرابي و ويراني طبيعت را ديديم، ديگر كسي به فكر درختان نيست. خيلي جاها ديديم كه مردم براحتي درختها را ميبرند. طبيعت را از بين ميبرند و ميخشكانند. طراحي ساختمانها به انسان فشار روحي ميآورد و آدم را خسته ميكند و اين متأسفانه در تمام دنيا رايج شده است. من فكر ميكنم هر جايي كه باشيم اگر به طبيعت احترام بگذاريم آنجا محيط مناسبي براي زندگي خواهد شد. چقدر با همسايهها ارتباط داريد؟ متأسفانه با همسايهها نزديك هم زندگي ميكنيم ولي دلهايمان از هم بسيار دور است. جالب است بدانيد كسي بود كه حدود يك سال با من تلفني مشاوره داشت و پس از اين مدت تازه متوجه شديم به فاصله چند خانه از هم زندگي ميكنيم. مردم روز به روز از هم دورتر ميشوند و آنقدر مشغول ظواهر زندگي و كيفيت وسايلي ميشوند كه شايد سالي يك بار هم به آن نياز نداشته باشند. آن وقت است كه نگاه ميكنند ميبينند خيلي چيزهاي با ارزش را از دست دادهاند. دوباره برميگرديم به سفر شما. شايد براي خوانندههاي ما جالب باشد بدانند از چه مسيري حركت ميكنيد و آيا در مسير جادهها و تابلوها و با نقشه قبلي حركت ميكنيد يا نه؟ بله ما در امتداد جاده حركت ميكنيم. ولي نقشه قبلي نداريم. اگر كسي دعوتمان كرد حتماً دعوتش را قبول ميكنيم و دوباره به راهمان ادامه ميدهيم تا پس از سفر به دور دنيا دوباره به خانه و محلمان برگرديم. با برنامهريزي كه داريد سفر شما چه مدتي طول ميكشد؟ ما معمولاً روزي 25 تا 30 كيلومتر را طي ميكنيم، گاهي چند روزي را يك جا ميمانيم بنابراين شايد نشود بصورت دقيق حساب كرد ولي شايد زماني بين 20 تا 30 سال طول بكشد. با كمك خداوند وقتي سفرمان تمام شود و به تهرانپارس برگرديم ما و محله تغيير كردهايم. چه چيزي موجب شده اين همه سال ساكن تهرانپارس بمانيد؟ من و خانوادهام از سال 58 در اين محله زندگي كردهايم. من در دبيرستان شريعتي فلكه دوم تهرانپارس تحصيل كردم، مردم كوچه و بازار و محلهام را ميشناسم. اكنون از طرف معاونت اجتماعي فرهنگي شهرداري منطقه غرفهاي در پارك پليس تحويل گرفتهام و در آن با مردم درباره آسيبهاي اجتماعي صحبت ميكنم. پس محله تهرانپارس از هر جاي ديگر براي من آشناتر است. براي مصون بودن از آسيبهاي اجتماعي به مردم چه پيشنهادي ميدهيد؟ ميگويم به خود واقعي برگرديد. من به زبان بچههاي امروز با آنها حرف ميزنم. ميگويم قطعات كامپيوتر وجودت را عوض كن. پيشنهاد يك سيستم عامل جديد را ميدهم و آنتيويروس در آن ميريزم منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2275]