تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه،وفريبكارى پاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798635823




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مردان و زناني كه‌همديگر را آزار مي‌دهند


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: هربار بهانه‌اي دارد. يك بار مي‌گويد كبودي پاها و بازويش به خاطر ليز خوردن در حمام است. يك بار سوختگي پشت دستش را گردن اتوي داغ مي‌اندازد. مي‌گويد اين‌كه كمرش با هر بار بلند شدن درد مي‌گيرد، به خاطر اين است كه در بچگي از روي تاب افتاده. نمي‌گويد شوهرش اول پايه صندلي را شكسته بعد با همان پايه شكسته پاهايش را كبود كرده است. نمي‌گويد پشت دستش را شوهرش با سيگار سوزانده و جلوي بچه‌ها روي مهر‌ه‌هاي كمرش ايستاده و بعد از خانه رفته است. هربار بهانه‌اي دارد. مي‌گويد اين‌كه هيچ وقت بچه‌هايش با او بيرون نمي‌روند به خاطر اين است كه درس دارند. نمي‌گويد چرا لباس‌هايش چروك خورده و كثيف است. با كسي درباره شكستگي شيشه ماشين و صفحه موبايلش حرف نمي‌زند. كار مي‌كند و ديرتر به خانه مي‌رود تا پول بيشتري در بياورد و ماه به ماه به زنش بسپارد بدون اين‌كه هيچ سهمي در جمع كوچك خانواده داشته باشد. همسرآزاري از خبرهاي داغي است كه اگر هر روز در صفحات حوادث روزنامه‌ها ديده نشود، دست‌كم هر چند روز يك بار در گزارش‌ها و خبرها به آن پرداخته مي‌شود. مردان زور دارند و سنت و هنجارهاي اجتماعي هم از آنها حمايت مي‌كند. براي آنها متوسل شدن به خشونت در برخورد با زنان، يك رفتار عادي است كه بسياري از آنها در سطوح مختلف آن را به كار مي‌گيرند. خشونت‌هاي خانگي براي خيلي از زنان چنان پذيرفته شده است كه حالتي غير از آن را نمي‌توانند تصور كنند. زنان هم تحقير مي‌كنند؛ چون به غلط گمان مي‌كنند راه جبران ناكامي‌هاي همسرشان، تحقير و ناديده گرفتن اوست. همسرآزاري خاص جامعه ما نيست و همه جا حتي در كشورهاي توسعه يافته ديده مي‌شود. اما در كشورهاي در حال توسعه، همسرآزاري و بويژه زن‌آزاري، بخشي از فرهنگ و روال طبيعي زندگي است و زنان آن را به عنوان يك مساله عادي در زندگي خود پذيرفته‌اند. به كار بردن جملاتي مانند مرد اگر زنش را كتك نزد مرد نيست يا غيرت ندارد و... خود سبب ايجاد فرهنگ همسرآزاري در اين جوامع مي‌شود. از نظر فرهنگ اجتماعي، در بعضي جوامع ميزاني از خشونت‌هاي خانگي مجاز شمرده مي‌شود و اجتماع سطحي از همسرآزاري‌ها را تحمل و تاييد مي‌كند. در محيط‌هاي عمومي، هيچ كس نمي‌تواند به ديگري تعرض كند؛ حتي اگر طرف مقابل رفتار اشتباه و تحريك آميزي داشته باشد، اما در درون خانه چنين نيست و مردان اجازه هر گونه رفتاري را به خود مي‌دهند. در ايران هم به خاطر وجود اقشار و اقوام متفاوت، تنوع رفتاري زيادي در اين ارتباط ديده مي‌شود. افزايش بي‌رويه جمعيت خانوار، وجود فاصله طبقاتي بين همسران، ادامه فرهنگ مردسالاري و تداخل‌هاي فرهنگي باعث شده است اين پديده در ايران با شدت زيادي وجود داشته باشد. طبيعي است كه در استان‌هاي محروم كه سيستم اجتماعي بسته‌تر است، واكنش‌‌هاي احساسي و برخوردهاي خشن با زنان رواج بيشتري داشته باشد. اما آمارها درباره بقيه جاهاي دنيا چندان رضايت‌بخش نيست. آمارها نشان مي‌دهند در انگلستان از هر 10 زن يك زن تا حد مرگ از شوهرش كتك مي‌خورد. در ايالات متحده هم در هر 15 ثانيه زني مورد تهاجم قرار مي‌گيرد. مي‌زنم چون عاشقت هستم! مي‌گويند بعضي از آنها كه عاشق‌ترند، خشن‌تر هم هستند. انگار بعضي‌ها كه بلد نيستند علاقه‌ خود را به همسرشان نشان دهند، از زبان زور و كتك استفاده مي‌كنند. اما اين عشق‌ها را نمي‌توان چندان طبيعي و قابل قبول دانست. عشق بيش از اندازه مرد به زن گاهي از ضعف شخصيت و عقده‌هاي حقارت مرد ناشي مي‌شود و تركيب عواطف شديد و هيجانات روحي سبب بروز خشونت‌هاي به اصطلاح عاشقانه مي‌شود. برخي مردان مرز بين عشق و نفرت را در هم مي‌آميزند و به آزار بيمارگونه همسران خود مي‌پردازند. اين عشق‌هاي بيمارگونه معمولا با سوءظن و اختلال‌هاي روحي و رواني همراه است. اين عاشق‌هاي افراطي، علاوه بر اين‌كه با ضرب وشتم و زور رفتار مي‌كنند، نشانه‌هاي ديگري هم دارند؛ زنداني كردن، كنترل رفت وآمدها و تلفن‌هاي همسر و توهين و تحقير لفظي. آزار خانگي زنان شكل‌هاي ديگري هم دارد. آزارهاي روحي، تخريب شخصيت اجتماعي و خانوادگي زن در جمع اطرافيان، تحقير، انتساب القاب ناپسند و تهمت‌هاي ناموسي به زن و در برخي موارد آزار جنسي زن از سوي شوهر ديده شده است. مينو جمالوند، مشاور خانواده و روان‌شناس مي‌گويد: «مردان زن‌آزار، بيماران روحي و رواني هستند. عقده حقارت، خود كم بيني، ضعف منزلت اجتماعي و توهم قدرت در بسياري از مردان همسرآزار وجود دارد. برخي از مردان هم مشكلات مختلف اقتصادي و روحي و رواني خود را با آزار همسرانشان تخليه مي‌كنند.» اين روان‌شناس معتقد است كه مهم‌ترين عامل در رفتارهاي آزاردهنده مردان نسبت به زنان، عامل فرهنگي است كه هنوز هم در شوون مختلف اجتماعي وجود دارد: «نگاه تحقيرآميز به زنان در اجتماع وجود دارد. وقتي در بعضي فيلم‌ها و برنامه‌هاي تلويزيوني زنان در نقش‌هايي ضعيف ظاهر مي‌شوند و در كوچه و خيابان هم توهين و متلك‌پراكني به زنان مثلا زنان راننده ‌ وجود دارد، مي‌توان انتظار داشت كه اين رفتارها به داخل خانواده‌ها هم نفوذ كند و از طرفي همين رفتارها نشانه فرهنگ دروني خانواده‌هاست.» رازهاي سر به مهر بعضي از آزارهاي خانگي چنان ناراحت كننده و خصوصي است كه جايي مطرح نمي‌شود. در واقع بسياري از زنان به خاطر ترس از تشديد رفتارهاي خشن، مورد خشونت قرار گرفتن خود را تاييد نمي‌كنند يا آن را به عنوان بخش طبيعي زندگي‌شان قبول كرده‌اند. در ميان اين رفتارها، خشونت‌هاي جنسي جاي ويژه‌اي دارد. به گفته كارشناسان، بعضي مردان در مسائل زناشويي از همسران خود انتظار دارند ناملايمات رفتاري و تمكين‌هاي ناممكن جنسي را تحمل و قبول كنند. از سوي ديگر زنان زيادي به دليل هرزگي همسران خود به بيماري ايدز مبتلا مي‌شوند. زنان واكنش‌هاي متفاوتي در برابر اقدامات خشن همسران خود دارند. آنها اغلب به دلايل مختلف اقتصادي، اجتماعي و از جمله به علت احساس مسووليت نسبت به فرزندان، امكان مقابله چنداني در برابر رفتارهاي خشن همسرانشان ندارند. حتي زنان شاغل كه درآمد كافي براي اداره زندگي مستقل دارند، به دليل مشكلات پس از جدايي، از طلاق خودداري مي‌كنند. بيشتر زنان ترجيح مي‌دهند آزارهاي خانگي همسران خود را تحمل كنند و با الزامات تنها زيستن و ناامني رواني و اجتماعي بعد از جدايي مواجه نشوند. بعضي هم با درددل و شكايت به پدر و مادر و دوستانشان از نظر رواني خود را تخليه مي‌كنند. اما ممكن است ماجرا به همين جا ختم نشود. وقتي خشونت گسترش پيدا كند، ردپاي واقعيت‌هاي دردناك ديگري هم در زندگي پيدا مي‌شود. آنها كه مشكلات رواني دارند، ممكن است براي انتقام از همسرشان و «انتقال درد» به كودكان خود صدمه بزنند. تعدادي از زنان هم به عنوان راه آخر به دادگاه مراجعه مي‌كنند و در موارد حادتر ممكن است كار به جنايت و همسركشي ختم شود. خانه‌اي كه امن نيست در حال حاضر، بيشترين آمار آسيب‌هاي اجتماعي در سطح كشور مربوط به انواع خشونت‌هاي خانگي است. رئيس سازمان بهزيستي كشور اعلام كرده در ميان تماس‌هاي برقرار شده با خط اورژانس اجتماعي، بيشترين تماس‌ها مربوط به انواع خشونت‌هاي خانگي است كه 35 درصد از كل تماس‌ها را شامل مي‌شود. اين خشونت‌ها شامل همسرآزاري، كودك‌آزاري و سالمندآزاري است. وزير رفاه و تامين اجتماعي هم بيشترين موارد ارجاع به اورژانس اجتماعي را در مورد انواع آزارها، همسرآزاري مي‌داند. اگر چه سازمان‌هايي مثل بهزيستي به عنوان مدعي‌العموم مي‌تواند از فرد آزاردهنده در مراجع قضايي طرح شكايت كند، اما آنها معمولا تلاش مي‌كنند تا جاي ممكن بدون پيگيري قانوني مساله را با آموزش و راهنمايي از سوي مددكاران و روان‌شناسان بهزيستي حل كنند. اين تنها زنان نيستند كه آزار مي‌بينند؛ مرداني هم وجود دارند كه مورد خشونت خانگي قرار ميگيرند. هرچند نسبت همسرآزاري در ميان زنان و مردان يكسان نيستروان‌شناسان معمولا مراجعه به مشاوران را به عنوان اولين راه در ارتباط با آزارهاي خانگي، پيشنهاد مي‌كنند. اما به گفته مينو جمالوند، هرچند در حال حاضر ميزان مراجعه به مراكز مشاوره افزايش يافته، اما متاسفانه بيشتر مراجعان خانم‌ها هستند. مردان معمولا نمي‌خواهند حرف‌هاي خانوادگي را پيش مشاور مطرح كنند و در نتيجه به اين مراكز مراجعه نمي‌كنند. مراجعه يكطرفه به مشاور هم كمك چنداني نمي‌كند. حقوقدانان هم مي‌گويند حمايت قانوني از زنان آسيب ديده وجود ندارد و توسل به قانون براي زناني كه گرفتار خشونت‌هاي خانگي مي‌شوند، دشوار است. روال قانوني خاصي براي رسيدگي به ضرب و جرح زنان پيش‌بيني نشده است. زناني كه مورد آزار همسران خود قرار مي‌گيرند بايد با مراجعه به پزشكي قانوني طول درمان گرفته و برحسب مورد ضرب و جرح به دادگاه شكايت كنند. در اين موارد دستگاه قضايي معمولا به آرام كردن مشاجره و ترغيب زن به ادامه زندگي مي‌پردازد و دادگاه حكم به سازش مي‌دهد. اما در صورت اصرار زن به شكايت خود، در نهايت حكم جريمه نقدي يعني ديه صادر مي‌شود. در اين حالت زن به خانه شوهر بازمي‌گردد و خشونت‌هاي سابق احتمالا با شدت بيشتري تكرار مي‌شود. يكي از راهكارهاي حل اين مساله، ايجاد «خانه‌هاي امن» براي زناني است كه در محيط خانواده با خشونت و آزارهاي جنسي و جسمي همسران خود رو به رو هستند. در كشورهاي غربي زنان مي‌توانند با مراجعه به اين مراكز و سكونت در آنجا‌ تا مشخص شدن وضعيت زندگي‌شان از حمايت‌هاي قانوني و امنيت فيزيكي و رواني بهره‌مند شوند كه بتازگي در برخي شهرهاي كشور خانه‌هاي امن ايجاد شده است. آن روي سكه اين تنها زنان نيستند كه آزار مي‌بينند؛ مرداني هم وجود دارند كه مورد خشونت خانگي قرار مي‌گيرند. هرچند نسبت همسرآزاري در ميان زنان و مردان يكسان نيست و آزار زنان توسط مردان رواج بيشتري دارد و از نسبتي حدود 10 به يك پيروي مي‌كند، اما شوهرآزاري به خاطر تغييرات اجتماعي، اين روزها بيشتر از قبل ديده مي‌شود. جمالوند معتقد است مرداني كه به نسبت مردان ديگر‌‌ضعف روحي و جسمي بيشتري دارند؛ بيشتر ممكن است مورد اين آزارها قرار بگيرند. شوهرآزاري يعني رفتاري آزاردهنده از سوي زن نسبت به شوهر كه در محيط خانواده اتفاق مي‌افتد و البته ممكن است جنبه رواني، جنسي، اقتصادي و جسمي هم داشته باشد.به گفته مينو جمالوند؛ در حالي كه آزار زنان از سوي مردان بيشتر به عوامل فرهنگي و تاريخي برمي‌گردد؛ شوهرآزاري پديده‌اي جديدتر است و بيشتر به شكل واكنش زنان در مقابل ناتواني‌هاي همسرشان ديده مي‌شود: «نبايد فراموش كنيم تغيير نقش‌هاي اجتماعي و بيشتر شدن مسووليت‌هاي اقتصادي زنان هم باعث مي‌شود جايگاه اجتماعي آنها تغيير كند و توقع از آنها بيشتر شود كه در نتيجه ممكن است به شوهرآزاري ختم شود.» در حالي كه همسرآزاري مردان در خيلي از مواقع جنبه فيزيكي دارد، زنان بيشتر از نظر رواني شوهرانشان را آزار مي‌دهند. خشونت‌هاي زنان، به روح و روان شوهر آسيب مي‌رساند و او را تحت فشارهاي روحي و رواني قرار مي‌دهد. معمولا اين نوع آزردگي، شيوع بيشتري داشته و به صورت غيرمستقيم اثرات مخربي برجاي مي‌گذارد. تخريب حيثيت و آبروي شوهر، شكستن حرمت پدر در نزد فرزندان، فحاشي و انتساب صفت‌هاي ناشايست، بي‌توجهي به خواست و انتظارات شوهر، تبعيض بين خويشاوندان خود و شوهر، مقايسه همسر با ساير مردان، بزرگنمايي مسائل جزئي، بدبيني و سوءظن از نمونه رفتارهايي است كه زنان ممكن است براي آزار شوهرشان در پيش بگيرند. بعد ديگري از آزار مردان، مي‌تواند در روابط جنسي با شوهر بروز كند. در جامعه ايران كه به خاطر آموزه‌هاي ديني، يكي از وظايف اساسي زن، ارضاي نياز جنسي شوهر است و در اسلام مسأله تمكين زن از شوهر در هنگام نياز مرد، از حقوق شوهر محسوب مي‌شود، برخي از زنان با عدم تمكين اقدام به آزار شوهرانشان مي‌كنند. جمالوند مي‌گويد: زنان به خاطر افسردگي، توقع زياد يا توهم ممكن است دست به آزار همسرانشان بزنند. گاهي زن در ذهن خود از شوهرش تصويري نادرست مي‌سازد و متناسب با آن تصوير با او رفتار مي‌كند، مثلا احساس مي‌كند همسرش بين بستگان خود و خويشاوندان او تفاوت مي‌گذارد و براي آنها ارزش بيشتري قائل است و تمام توجه خود را به آنان معطوف كرده؛ براساس اين توهم، مقابله به مثل مي‌كند‌‌ يا ممكن است فكر كند همسرش او را دوست ندارد و درصدد موقعيتي است تا همسر ديگري را انتخاب كند، در اين حالت‌ها، زن براي لجاجت، شوهرش را آزار مي‌دهد. مرداني كه مورد آزار همسرانشان قرار مي‌گيرند، معمولا دچار افسردگي‌هاي حاد مي‌شوند و شخصيتي منزوي و منفعل پيدا مي‌كنند. رفتارهاي خشن زنان با مردان ممكن است در نهايت صورت جنايي پيدا كند و به همسركشي بينجامد. به همين دليل است كه كارشناسان معمولا حل مشكلات را به صورت ريشه‌اي و مستمر و در طول زمان پيشنهاد مي‌كنند. به گفته جمالوند، الگوهاي غلط در روابط زناشويي و تاثير سنت‌هاي فرهنگي نادرست كه به سوءرفتار همسران ختم مي‌شود،‌ تنها در طول زمان و با خواست طرفين امكان پذير است، ضمن اين كه قوانين اجتماعي هم مي‌تواند از افراد آزارديده حمايت كند و از سوي ديگر، بازدارنده ادامه رفتارهاي خشن باشد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن