واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شلمچه محل تفریح بود ولی... (2)"معرفی شلمچه"
حمله آغاز شد. مقاومت سرسخت خطوط مقدم عراق نشان داد که این عراق، عراق 50 روز قبل نیست. دشمن قدر وجب دشت شلمچه را میدانست. در محور جنوب پاسگاه زید، رزمندگان موفق شدند تا عمق 30 کیلومتری مواضع عراقیها پیشروی کنند. و قرارگاه لشگر 9 زرهی عراق را تصرف کردند و حتی ماشین بنز فرمانده لشکر را به غنیمت گرفتند. حالا آنها در حاشیه کانال ماهی بودند که عبور از آن به سادگی میسر نبود. کانال پرورش ماهی، ساخته دست انسان بود و همان گونه که از اسمش پیداست، به منظور پرورش ماهی احداث شده بود. طول این کانال 29 کیلومتر و عرض آن به طور متوسط یک کیلومتر بود. عمق آب در کنارههای کانال 50 سانتیمتر و در اواسط آن دو متر و نیم بود. سیل بندهای دو طرف کانال که هر یک 5/1 متر ارتفاع و 10 متر عرض داشتند، از این کانال دژ مستحکمی ساخته بود که کاربرد نظامی موثری برای دشمن داشت. به محض آنکه نیروهای خودی به کانال ماهی رسیدند، آتش سلاحهای مختلف به سمت آنها نشانه رفت. شلیک سنگین تانکها از طرفین و از آن سوی کانال ماهی، اوضاع را وخیم کرده بود. به دلیل عدم پیشروی یگانهای دیگر نیروهای رسیده به کانال ماهی در محاصره قرار داشتند. نبرد جانانه آر پی جی زنها با تانکهای انبوه، حماسه میآفرید. تانکها آن قدر نزدیک شده بودند که رزمندگان از آنها بالا رفته با نارنجک اقدام به انهدام آنها میکردند، بعد از آنکه 85 تانک و نفربر عراقی به آتش کشیده شد، حلقه محاصره باز شد و رزمندگان توانستند خود را به نیروهای دیگر برسانند. چهار روز بعد در ساعت 21 و 30 دقیقه، مرحله دوم عملیات با هدف عبور از کانال ماهی به اجرا در آمد. جهت حرکت نیروها به سمت پلهای احداثی روی کانال پرورش ماهی بود. اما بیابان پوشیده از زره، اجازه پیشروی سریع را از رزمندگان گرفته بود. هر گوشه دشت را که میدیدی تانکی در حال سوختن بود و انبار مهماتی در حال انفجار، پیکرهای پاک شهیدان نیز در جای جای شلمچه عطرافشانی میکردند. اکنون آفتاب داغ شلمچه بر پیکرهای پاکی میتابید که در جنگی نابرابر، سرتاسر دشت را به عشق و مردانگی آذین کرده بودند. داستان رمضان پانزده روز به طول کشید، داستان نبرد انسان و تانک. در این 15 روز پنج هواپیمای دشمن سرنگون و 1097 تانک و نفربر نابود شد. 7400 تن از نیروهای عراقی در بخش قابل توجهی از منطقه شلمچه، آب رها کردند تا به این ترتیب اندیشه حمله مجدد را از ذهن فرماندهان ایرانی پاک کنند. آنها همچنین با ترمیم و تقویت استحکامات و مواضع و احداث خاکریزهای پی در پی بر ضریب دفاعی خطوط مقدم خود افزودند. این اقدامات موثر افتاد و سبب شد تا فرماندهان نیروهای مسلح ایران تا چهار سال شلمچه را از برنامههای آفندی خود حذف کنند.
اکنون، هجدهم دی ماه 1365 است. فرماندهان ارشد ارتش و سپاه و نیز فرماندهان سه قرارگاهی که مسوولیت اجرای عملیات را بر عهده گرفتهاند، بر گرد نقشهای بزرگ جمع شدهاند. هر کدام به گوشهای از نقشه چشم دوختهاند و به طرحی که برای مانور آنان در نظر گرفته شده فکر میکنند.درگیری بایستی ساعت 2 بامداد روز نوزدهم آغاز میشد. قرار بود که نیروها زیر نور مهتاب خود را به نقطه رهایی رسانده و با غروب ماه و از بین رفتن مهتاب عملیات را آغاز کنند. هلالیها، خاکریزهایی بودند به شکل نیم دایره، داخل قوس هلال، به وسیله میادین مین و موانع سیم خاردار مسدود شده بود و امکان دستیبای نیروی مهاجم را به قلب آن محدود میساخت. نوع طراحی هلالیها امکان دور زدن مواضع را با اشکال مواجه میکرد. با این وصف، فتح هر هلالی به صورت هدفی مستقل برای نیروهای خود در آمده بود. در ساعت 11 و 15 دقیقه صبح فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا(ع) اعلام کرد که ما هلال اول را پاکسازی کردهایم. این خبر موجی از شادی و امید را در فضای قرار گاه فرماندهی برانگیخت. از روز پنجم تا روز ششم هیچ یک از طرفین، تحرک آفندی نداشتند، فقط آتش بود و آتش. از وقایعی که روز هشتم را به یادماندنی کرد، دریافت پیام حضرت امام خمینی(ره) خطاب به رزمندگان بود. متن پیام این گونه منتشر شد: «از خداوند متعادل پیروزی نهایی رزمندگان عزیز را خواستارم عزیزان من بکوشید. خداوند تعالی با شماست و اینجانب، دست و بازوی شما را میبوسم. والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.» پس از هشت روز ایستادگی و نبرد درمیان فریاد و آتش، کلمات امام همچون آب حیاتی در تاروپود خسته رزمندگان زندگانی و امید را جاری کرد. آن روز، دشمن جزایر بوارین و امالطویل را رها کرده و مقادیر قابل توجهی امکانات از قبیل تانک، خودرو، تسلیحات گوناگون را در جزایر باقی گذاشت. از روز نهم تا روز بیستم عملیات، جنگ و گریز در تمام محورها ادامه داشت. هر شب با تاریکی هوا حملات نیروهای خودی آغاز میشد و تا روشنایی هوا ادامه مییافت. با روشن شدن هوا این پاتکهای سنگین عراق بود که برای باز پس گیری مناطق از دست داده، جریان نبرد را ادامه میداد. وقتی آفتاب روز هشتم بهمن ماه 1365 بر زمین سوخته منطقه عملیاتی کربلای 5 تابید، شلمچه ایران آزاد شده بود، جزایر بوارین، ماهی، وام الطویل به تصرف نیروهای خودی در آمده بود، نهر جاسم و نهر دوئیجی تحت کنترل رزمندگان بود، پنج ضلعی و آن قسمت از کانال ماهی که مورد تهاجم قرار گرفته بود و در دست ما بود. شهر استراتژیک بصره در تیررس توپخانههای خودی قرار داشت، اما شهیدان رفته بودند.
شهید نظرنژاد میگوید: من با قدرت و با جرات میگویم که در تمام جنگهای دنیا، عملیات کربلای 5 بیسابقه بود. حتی در جنگ جهانی چنین چیزی به چشم نخورده است... من در تمام دوران هشت سال جنگ، یکی در روز هفتم عملیات خیبر و یکی هم در شلمچه بود که برای یک لحظه بریدم. میخواستم برگردم عقب که بیسیمچی نگذاشت من بروم. واقعاً دیگر نمیخواستم بجنگم»... و اما اکنون، وقتی برای بازدید راهی شلمچه میشوی، به یک قرار گاه ایست و بازرسی میرسی. اینجا «پل نو» است و این به معنای آن است که وارد منطقه شلمچه شدهای. کمی که جلوتر میروی بقایای موشکها و راکتها و خمپارهای اصابت کرده بر سینه شلمچه را میبینی. اگر کنج خلوتی بیایی. چشمها را ببندی و گوش به سکوت شلمچه بسپاری، ترانه غمانگیز شهدا را به خوبی خواهی شنید. آنها که از خاکریزهای جنون گرفته شلمچه گذشتند و دیگر باز نگشتند. منبع : ساجد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 608]