واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: به دنبال بلوغ جسمانی افرادی که دوران نوجوانی را می گذرانند داستان های عاشقانه را نیز تجربه می کنند. این عشق ممکن است در عالم خیال باشد یا در عالم واقع، هر چند امری است طبیعی ولی صلاح نیست عشق های این چنینی به ازدواج بیانجامد زیرا فرد عاشق دارای علامت هایی به شرح زیر است که با داشتن این علامت ها تصمیم گیری وی منطقی نمی باشند. عاشق دچار افسردگی است، شب و روز گریه می کند، خواب و خوراک ندارد، خلقش گرفته است؛ می گوئیم کسی مرده؟ می گوید نه خیر، هنوز نمرده. می پرسیم کی؟ ولی جوابی نمی شنویم. علامت دیگر گیجی است گاهی فرد عاشق به اندازه ای دچار گیجی می شود که هرچه می گوییم نمی فهمد، و گاه دچار توهم می شود، صدایی نیست ولی صدایی می شنود، با خودش صحبت می کند. و از لحاظ فیزیولوژیکی نیز دچار عدم تعادل جسمانی است، مشکلات جسمانی مانند زخم معده، بی اشتهایی، و بی خوابی پیدا می کند و فقط و فقط صفات مثبت معشوق را می بیند. عشق لازمه زندگی است، سعی کنید در زندگی مشترک روابط هر چه صمیمانه تر با همسر برقرار کنید و در آن زمان عاشقی را تجربه نمائید. هر چند که این صفات با نفس عشق به معنای اخص کلمه منافات دارد؛ عشق اوج حرکت است، رشد است، شور است، بالندگی است. وقتی کسی با نهایت جدیت و تلاش کار می کند، می گویند او عاشق کارش است وقتی کسی غذایی را بسیار دوست دارد، می گویند عاشق فلان غذاست؛ عشق چندان با خموشی و خمودگی سازگار نیست. روان شناسان توصیه می کنند، همیشه به خاطر بسپارید، هر زمان عاشق کسی شدید او را فراموش کنید؛ وی موضوع عاشقانه شما هست ولی طرف ازدواج شما نمی تواند باشد. با کسی ازدواج کنید که هنگام ارتباطات اولیه، حال شما خوب است، حال او هم خوب است؛ اگر او را ندیدید اتفاقی نمی افتد، اگر توجهی به شما نکرد دچار افسردگی نمی شوید. این حال خوب شما را می رساند.( مجد 1376) نکته دیگری که جوانان ما باید در نظر داشته باشند عشق های یک طرفه است. گاهی اوقات یکی از دو طرف یعنی دختر یا پسر به شدت عاشق دیگری می شود، در صورتی که فرد مقابل احساس خاصی نسبت به ایشان ندارد. آنقدر این نفر اول به خانه اینها مراجعه می کند یا توسط واسطه پیغام می فرستد تا این که شخص اول را تحت تأثیر قرار دهد و آن فرد تن به ازدواج دهد. به این دسته افراد می گوئیم هیچگاه از سر ترحم یا دلسوزی با کسی ازدواج نکنید. ازدواج انتخاب مهمی است و باید کاملاً سنجیده صورت پذیرد. ازدواج معیارها و ملاک هایی دارد که هر چه بیشتر مراعات گردد ازدواج موفق تری در پی خواهد داشت. گاهی اوقات نیز دختران و پسران از خود واکنش های افراطی در عشق نشان می دهند، و به معشوق می گویند من باید با تو ازدواج کنم و در غیر این صورت خودم را خواهم کشت؛ اشعار غم انگیز و بسیار پراحساس می نویسند و بارها در حضور معشوق گریه می کنند. به جوانان عزیز خاطر نشان می شود همیشه چنین حالاتی ناشی از دوست داشتن بیش از حد نیست، در بسیاری از مواقع این گونه رفتارها ناشی از وجود بیماری های روانی است. ممکن است شخص مورد نظر شما از یک بیماری روانی، مانند افسردگی رنج ببرد ولی شما رفتار وی را به علاقه بیش از حد نسبت به خودتان تعبیر نمائید و سرنوشت فوق العاده خطرناک و کسل کننده ای را برای خود رقم زنید، چرا که زندگی با یک شخص افسرده و دارای بیماری روانی بسیار مشکل و خسته کننده است. شخص افسرده به راحتی شادی را از زندگی شما سلب می کند و اضطراب و نگرانی اش را به شما منتقل می نماید. یکی از دختران دانشجویی که برای مشاوره ازدواج به من مراجعه کرده بود می گفت فرد مورد نظرش شیفته و دلداده اوست و حتی دوبار به خاطر اقدام به خودکشی کرده است. از آنجایی که طبق تعاریف و توصیف های این دختر خانم وضعیت روانی پسر برایم مشکوک بود اطلاعاتی را در اختیارش گذاشتم و از او خواستم تحقیقاتی راجع به پسر به عمل آورد؛ نتایج تحقیقات نشان داد پسر مدت پنج سال است که به بیماری افسردگی شدید مبتلاست و سه بار اقدام به خودکشی کرده و در مجموع مدت 9 ماه نیز در بیمارستان روانی بستری بوده است و در شرایط فعلی نیز جهت کنترل بیماری از داروهای ضد افسردگی استفاده می نماید. دختران و پسران عزیز باید توجه داشته باشند که موارد مشابه زیاد است و صرفاً با شنیدن نجواهای دلنشین از طرف عاشق، زندگی خود را به مخاطره نیندازند. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که بیماری های روانی انواع مختلفی دارند و بسیار متنوع اند، بعضی از آنها کاملاً درمان پذیرند، تعدادی از آنها با دارو یا روان درمانی موقتاً درمان می شوند ولی احتمال عود و برگشت مجدد آن وجود دارد. و برخی از آنها نیز تقریباً علاج ناپذیرند و کلیه تلاش هایی که به عمل می آید صرفاً برای نگه داشتن وضع موجود است که بیماری از این بدتر نشود و راه دیگری نیز وجود ندارد که البته توضیح همه موارد در اینجا مقدور نیست. نکته دیگری که جوانان عزیز باید حتماً در ازدواج مراعات کنند این است که : برای ازدواج با کسی که خانواده همسر یا خانواده خودش و یا هر دو خانواده مخالف اند اصرار نورزید. نگوئید من می خواهم با «این فرد» زندگی کنم کاری با «خانواده اش» ندارم و برایم عدم رفت و آمد خانوادگی اهمیتی ندارد؛ اگر چنین می اندیشید سخت در اشتباه اند و در زندگی مشترک با مصائب و مشکلاتی مواجه خواهید شد. اگر خانواده خودتان نیز با ازدواج شما مخالف است، دلایلش را جویا شوید؛ اگر احساس کردید خانواده شما غیر منطقی با این موضوع و این فرد برخورد می کنند و افکار غلط دارند حتماً به مراکز مشاوره و روان درمانی که در دسترس شما هستند و افراد کارشناس و امین در آنجا مشغول به کارند مراجعه کنید و از آنها کمک بگیرید. مشاوران پس از بررسی موضوع و تشخیص مشکل، در صورت لزوم با خانواده های شما تماس برقرار کرده و آنها را برای ازدواج شما قانع و رضایت شان را جلب می کنند و در صورتی که این ازدواج به صلاح شما نباشد و احتمالاً شما تشخیص نادرست داده باشید، رهنمودهای لازم و کافی را در اختیارتان قرار می دهند. به طور کلی به نوجوانان و جوانان عزیز که در آستانه ازدواج هستند، توصیه می کنیم در صورت امکان قبل از ازدواج جهت دریافت راهنمایی ها و رهنمودهای لازم به مراکز مشاوره مراجعه نمایند. عقل قوت گیرد از عقل دگر پیشه گر کامل شود از پیشه گر ( مولوی ) علیرغم تمامی مسائل فوق الذکر، تحقیقات و تجربیات نشان داده است که اغلب عشق های پیش از ازدواج به زودی راه کاستی درپیش می گیرد. اما در مقابل با انتخاب صحیح می توان در زندگی زناشویی به عشقی اصیل رسید؛ و بعد از ازدواج عشق لازمه زندگی است، سعی کنید در زندگی مشترک روابط هر چه صمیمانه تر با همسرتان برقرار کنید و در آن زمان عاشقی را تجربه نمائید. منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]