تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837083640
علامهاي ميان دانشجويان
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: علامهاي ميان دانشجويان فريد مدرسي آيتالله حاج شيخ محمدتقي جعفري توصيفناپذير است. همانگونه كه سخن گفتنش با پيچيدگيهايي عجين بود، شناخت او هم دراين لايههاي تودرتوي رفتارياش ممكن به نظر نميرسد. مشخص نيست؛ در كدام مكتب حوزوي (قم، تهران، مشهد يا نجف) قرار دارد و در كدام جريان فلسفي گام برداشته است، منتقد حوزويان است يا مويد آنان، حوزوي است يا دانشگاهي، مخاطبش نخبگان بودند يا عوام و... او اگرچه سياستورزي نميكرد و آنچنان موضع سياسي از او يافت نميشود، اما با سياسيون مرتبط بود؛ گاهي پيوندي قدرتمند ميان آنان و او پابرجا بود. متشرع بود، اما با مذهبگريزان هم گپ و گفت داشت. فلسفه و عرفان را دوست ميداشت و با مخالفان حوزوي اين دو علم هم رفاقت داشت و آنان نيز او را عزيز ميداشتند. فهرست نشست و برخاستكنندگان با او، همچون گفتارش متكثر و متنوع بود؛ اگرچه گاهي هم كدورتهايي پيش ميآمد، اما آنان را طرد و نفي نميكرد.علامه جعفري آميختهاي از رفتارهايي بود كه در چشم عموم متضاد ميآمدند و در يك ظرف نميگنجيدند. مگر ميتوان فلسفه تدريس كرد و با افرادي كه اسفار ملاصدرا را با «انبر» ميگرفتند، دوستي داشت؟ چگونه ميتوان هم «شريعتي» را بزرگ داشت و «مطهري» را بزرگتر؟ چطور مخالف مباني تئوريك نظام اسلامي به منزل او ميآيد و روز قبلش مدافعان جمهوري اسلامي با او هم مجلس بودند؟ در سازمان روحانيت، از عرش تا فرش، از يسار تا يمين اينگونه رفتارها ديده نميشود. آنقدر اين رفتارها نادر است كه از خود ميپرسيم، واقعا «محمدتقي جعفري»، «آيتالله» است يا «دكتر»، «علامه» است يا «استاد»، «حكيم» است يا «عارف»، «واعظ» است يا «مدرس»، «فقيه» است يا «فيلسوف»، حامي«حكومت اسلامي» يا منتقد آن،«روحاني پرور» است يا «روحاني گريز»؟!«محمدتقي» در خانوادهاي غيرروحاني در مرداد 1304 در تبريز متولد شد؛ پدرش نانوا بود و پدربزرگ توتونچي. وضعيت معيشتي مناسبي هم نداشت و او چند باري تركتحصيل كرد، اما در نهايت در طريق علمآموزي گام برداشت. او اگرچه در مدرسه علميه طالبيه تبريز ادبيات عرب آموخت و مقدمات فقه را ياد گرفت، اما ميگفت: «در آن زمان كه سيوطي ميخواندم، آنچنان علاقه و اشتياقي به جهانشناسي، مباحث فلسفي و هستيشناسي در من ايجاد شده بود...» به تهران آمد و در مدرسه فيلسوف شاگرد «شيخ محمدرضا تنكابني» (پدر مرحوم فلسفي، واعظ مشهور) شد و «مكاسب» و «كفايه» آموخت و در مدرسه «مروي»، در مكتب «ميرزامهدي آشتياني» تلمذ كرد و «منظومه ملاهادي سبزواري» و اندكي «اسفار ملاصدرا» را ياد گرفت؛ دو سالي طول نكشيد كه به قم رفت و ساير علوم متداول حوزوي را از برخي روحانيون همچون شيخمحمد صدوقي و عبدالصمد خويي فراگرفت. البته در اين ميان به علوم غيررايج حوزوي هم نيمنگاهي داشت؛ «عرفان» را نزد «محمدتقي زرگر» و «اخلاق» را خدمت «امام خميني» در مدرسه فيضيه تعليم ديد و اندكي هم درس خارج خواند. در قم نيز يك سال ماند و با سفري كوتاه به موطن خويش با سفارش آيتالله «سيدعبدالفتاح شهيدي»، از اصحاب خاص آقا سيد ابوالحسن اصفهاني راهي نجف شد. «نجف» شايد تنها حوزهاي بود كه مدت مديدي در آن به تحصيل، مطالعه و اندكي تدريس پرداخت؛ حدود 11 سال. آنجا 11 سال شاگرد «آيتالله خويي» بود و خارج فقه را از او آموخت و اصول را نزد« آيتالله سيدعبدالهادي شيرازي» فراگرفت. مرحوم« شيخ مرتضي طالقاني»، حكمت را به او آموزش داد و جعفري متاثر از روحيه و سكنات معنوي او شد. علماي ديگر نجف همچون حضرات آيات شيخ كاظم شيرازي، سيدمحمدهادي ميلاني، ميرزاحسن يزدي، سيدمحمود شاهرودي، سيدمحسن حكيم، سيدجمالالدين گلپايگاني و شيخ صدرا قفقازي نيز استاد او شدند و چند صباحي به آموزههاي علمي جعفري افزودند. در درس شيخ كاظم شيرازي، هم درس با آيتالله محمدتقي بهجت بود و در درس آيتالله خويي، نيز همدرس با آيتالله ميرزاجواد تبريزي. او در نجف نه تنها علوم حوزوي رايج را فراگرفت بلكه به مطالعه فلسفه غرب هم پرداخت. آثار ترجمه شده فلسفه غرب از مصر به نجف ميآمد و جعفري مدتي كوتاه توسط فردي آموزش داده ميشد و پس از آن خود، آثار را مطالعه كرد. حضور در محفل اساتيد متنوع و مطالعه آثار غيرحوزوي از او شخصيتي چندوجهي ساخته بود. او در اواخر اندكي هم تدريس كرد و شاگردان صاحبنام او؛ آيتالله سيدمحمدباقر صدر و نواب صفوي بودند. او به ايران آمد و در قم نماند و به مشهد رفت و در حلقه استفتاء مرحوم آيتالله ميلاني قرار گرفت اما آنجا هم ماندگار نشد و تهران را براي اقامت دائم پسنديد. حضور در تهران، علامه جعفري را در محافل غيرحوزوي درخشاند و او حوزهديدهاي بود كه مكلاها بيش از معممين او را بر چشم ميكشيدند. او در اين دانشگاه و آن محفل علمي سخنراني كرد و به آموزش مفاهيم معرفتي پرداخت و آثار متنوعي را تدوين و منتشر كرد؛ از شرح مثنوي تا شرح نهجالبلاغه، از «رساله فقهي» تا «حقوق جهاني بشر» كه به حدود 100 اثر رسيد.شيخ محمدتقي جعفري يك شخصيت حوزوي به معناي واقعي آن بود؛ چرا كه حدود 20 سال در حوزه تبريز، تهران، قم، نجف و مشهد تحصيل كرده و از سوي حضرات آيات شيخ كاظم شيرازي و سيدمحمدهادي ميلاني موفق به كسب درجه اجتهاد شده بود. او استاد ارشد حوزههاي گوناگون را ديده و در علوم مختلف حوزوي از مقدمات تا خارج، از ادبيات عرب تا فقه و اصول صاحبنظر بود. او درس حضرات آيات سيدابوالقاسم خويي و سيدعبدالهادي شيرازي را تقرير كرد؛ «امر بينالامرين» و «رضاع». او نه تنها با مكاتب حوزوي محل تحصيل، بلكه با واسطه با مكتب اصفهان، سامرا و كربلا نيز آشنا شد.او علاوه بر تقريرنويسي، در نجف، تبريز و تهران به تدريس مشغول شد؛ معارف، شرح لمعه و شرح تجريد، درس خارج مكاسب، كفايه و عروهالوثقي. او در مشهد در حلقه استفتاء آيتالله ميلاني قرار گرفت اما تا بدينجا قناعت كرد و در سبيل «مرجعيت» گام برنداشت. او گفته بود: «اول كه آمديم طلبه شديم، مثل اغلب طلبهها فكرمان اين بود كه يك زماني مرجع بشويم. مجتهد بشويم. اينها رد شد! مساله مرجعيت و... حل شد.» جعفري پس از مهاجرت به ايران (بعد از 11 سال تحصيل در نجف) بار ديگر در سفري، به نجف، حوزه قديمي شيعي بازگشت و خواست بماند. اما آيتالله خويي و آيتالله سيدعبدالهادي شيرازي به او گفتند: «اگر بمانيد براي شما راهي هست (به مرجعيت) و لكن نميدانم معادش (پايانش) چه ميشود.» جعفري استخاره ميكند و در نهايت در نجف نميماند و به ايران ميآيد. اگرچه اندك زماني به تدريس در مشهد و سپس تهران ميپردازد؛ اما بالاخره استادي در حوزه و وعظ در مسجد را رها ميكند و در دانشگاه و منزل به تدريس فلسفه و علوم حاشيهاي در حوزه ميپردازد؛ البته استاد دانشگاه هم نشد او آنگونه شد كه درباره او گفتند: «جعفري كه فقيه نيست!» برخي فراتر رفتند و از برخي توسلات و ادعيهخوانياش تعجب كردند: «شايد بعضي گمان كنند كه... كمتر حوصله و فرصت توسل و تهجد و جذبههاي روحاني و عرفاني را پيدا ميكردند، در حالي كه در واقع چنين نبود...»علامه جعفري آنچنان به رفتارهاي مرسوم مقيد نبود: «هيچگاه مقيد به بعضي از احترامگذاريها و آداب زمانه نبود.» پوشش او هم آنچنان همانند ديگر هملباسانش به نظر نميرسيد. روزي علامه سمناني ساده و صريح به او گفته بود: «اين چه قيافهاي است؟! يك مقداري خودت و لباسهايت را جمع و جور كن...»او درباره پوشيدن لباس روحانيت توسط آموزشديدگان حوزه تاكيد نداشت؛ يعني اين لباس را الزامآور ميدانست و از اين رو، زماني كه دانشآموختهاي حوزوي از او پرسيد: «آيا پوشيدن لباس روحانيت را براي من صلاح ميدانيد يا خير؟» گفت: «اگر لباس روحاني را بپوشي، مسئوليت بسيار سنگيني خواهي داشت. تمامي اعمال تو زير نظر مردم است و اشتباهات تو ممكن است توسط برخي ناآگاهان به پاي اسلام گذاشته شود... ولي اگر لباس نپوشي، اين مسئوليت تا حدودي از دوش تو برداشته ميشود. ضمن آنكه تبليغ يك غيرروحاني، براي اسلام شايد تاثير بيشتري داشته باشد تا كسي كه وظيفه او را دفاع از اسلام ميدانند...» در آن روزگاري كه مرحوم «فخرالدين حجازي» در حسينيه ارشاد در باب معارف اسلامي سخنراني ميكرد، اغلب عالمان و واعظان همچون مرحوم فلسفي مخالف سخنراني او و مكلاهايي بودند كه در اينباره براي مردم سخنراني كنند، اما جعفري همچون «سيدمحمود طالقاني» از اين اتفاق استقبال كرد. البته همچنان دلواپس روحانيت بود و نسبت به اقداماتي كه باعث «بدبين شدن مردم» به آنان ميشد، هشدار ميداد.او اگرچه در حوزه نبود و سالها در ميان غيرحوزويان به سخنراني و تدريس پرداخت، اما نگران حوزه بود. او به حوزويان توصيه ميكرد: «علاقه به ثروت و جاه و مقام و شهرت اجتماعي و محبوبيت ميان مردم، زندانهاي بسيار تاريك براي همه مردم است ولي براي كاروانيان علم و معرفت و تقوا، تاريكتر و تباهكنندهتر است... اگر براي حوزهها چارهجويي خوبي نشود، ما از اين ناحيه دچار خسارت خواهيم شد و ممكن است در آينده از نظر علمي و نيز تقوا و اخلاق دچار كمبود شويم... ما بايد توجه داشته باشيم به اينكه، آنان كه ما را اداره ميكنند، «برخورداري از ثروت مادي دنيا» و بهرهبرداري از لذايذ مادي و «خوردن» را بهتر از ما ميدانند. آنها از روحانيت «چيز ديگري» ميخواهند... مبادا تودههاي مردم نسبت به روحانيت ديد منفي پيدا كنند...» او به رفتار و باطن روحانيت توجه ويژه داشت اما ظواهر را آنچنان رعايت نميكرد و همچون ديگر روحانيون از «سهم امام» براي گذران زندگي كمك نميگرفت. او آنچنان در اين قيد و بندها نبود؛ گاهي با اقوام فوتبال بازي ميكرد و دروازهبان ميشد و حتي پسرش به خاطر دارد كه از ميان برنامهها و مسابقات ورزشي، ايشان اغلب به تماشاي كشتي ميپرداخت. نقل است كه تنها براي يكبار، يك مسابقه فوتبال را به طور كامل ديد. اين مسابقه، بازي فوتبال ايران و آمريكا، در مسابقات جامجهاني 1998 بود. استاد مسابقه را تا آخر به دقت ديد و پس از اتمام مسابقه، در حالي كه خوشحال بود به فرزندش تلفن ميزند: «پسرم! ايران برد. خيلي خوب شد.»آيتالله شيخ محمدتقي جعفري، فقط با حضور در تهران و سخنراني و تدريس در جمع غيرحوزويان تفاوتش را با هملباسانش آشكار نكرد بلكه در توجه به علوم و دانش هم اين مساله را اثبات كرد. او معتقد بود: «خلأ فكري جامعه در زمينه علوم انساني است؛ نه در زمينه فقه و اصول» جعفري به استادش، آقا سيدعبدالهادي شيرازي گفته بود: «حوزه نبايد تنها منحصر به فقه و اصول باقي بماند چرا كه از سراسر دنيا مسائل به كشورهاي اسلامي سرازير شده است و دنيا دارد كمكم حكم يك «خانواده» را پيدا ميكند...»دكتر احمد جلالي از علامه جعفري درباره «دليل عدم تدريس فقه و اصول» ميپرسد كه او ميگويد: «پس از مراجعت به ايران ديدم كه به فقه و اصول به اندازه كافي توجه شده است ولي اين جوانها سرگردانند! احساس تكليف كردم. ديدم منبعالكفايه در زمينه فقه و اصول هست اما در زمينههاي ديگر نيست...» همچنين او در گفتوگو با نشريه «حوزه» وابسته به «دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم» به نقد فقه رايج ميپردازد و ميگويد: «خدا ميداند كه ما چقدر روايات زيادي داريم كه ميتواند مباني احكام فقهي قرار گيرد اما با كمال تاسف، با بردن آنها به باب اخلاق و گفتن اينكه اينها اخلاقي است، فقه را از آن محروم كردند. در اينها بايد تجديدنظر شود و از آنها استفاده گردد...» او به «تخصصي شدن» فقه معتقد بود و آنچنان با روش فقها مبني بر بررسي آراي علماي گذشته در درس خارج فقه، ميانهاي نداشت: «مقدار زيادي از عمر گذشتگان ما، در انتقاد از آراي اسلاف صرف شده است... آراي بزرگان و پرداختن به آن تا حدودي مفيد و لازم است اما مدتي طولاني انرژي مغز را صرف انتقاد از اقوال ديگران كردن، فايدهاي ندارد؛ چرا كه غالبا اين انتقادات، اثر شرعي ندارد. ما بايد به جاي پرداختن بيش از حد به آراي بزرگان و انتقاد از آنها، به منابع دست اول بپردازيم و روي آنها كار كنيم...»البته علامه جعفري، خود به مباحث فقهي در نجف و پس از آن در مشهد و تهران پرداخته بود. او حتي در ديدار با آيتالله بروجردي، نگاه فقهي خويش را درباره «تشريح انسان» توضيح داد كه آيتالله بروجردي پس از آن، از او ميخواهد كه در قم بماند. او علاوه بر تدريس كوتاه درس خارج فقه در نجف و تهران و از سرگيري آن در اواخر عمر، فتواهايي هم درباره «طهارت اهل كتاب»، «محدود نبودن زكات به موارد 9گانه» و... دارد كه تحت عنوان «رسائل فقهي» منتشر شده است. آنچه در درس خارج فقه آيتالله جعفري متفاوت با ساير تدريسهاي متداول و مرسوم به نظر ميرسد؛ نام و نشان برخي از شخصيتهاي علمي غربي است: «در درس خارج فقه حضرت استاد (جعفري) بوديم كه بحث از قانون و حكومت پيش آمد. استاد براي ارائه مدرك، كتاب «قراردادهاي اجتماعي» نوشته ژان ژاك روسو را آوردند و به اينجانب فرمودند: صفحه 81 را بياور...»آيتالله شيخ محمدتقي جعفري، شاگرد شيخ صدرا بادكوبهاي (قفقازي) بود و حكمت را در نجف از او ياد گرفت. فضاي حاكم بر حوزه نجف به گونهاي بود كه نقل شده است: «در نجف شيخ صدرا منظومه (ملاهادي سبزواري) را درس ميگفت ولي خيلي نمود نداشت بنابراين اگر درسي (درباره فلسفه) بود در گوشه و كنار پنهاني بود...»چرا كه «فلسفه» نه تنها در حوزه نجف خواهان نداشت بلكه برخي روي خوشي هم به آن نشان نميدادند. اما جعفري همچنان از دوران تبريز و تهران، مجذوب اين علم بود. او علاوه بر تحصيل فلسفه اسلامي، مدتي با استاد و پس از آن خودش به مطالعه «فلسفه غرب» پرداخت: «كتابهايي كه از مصر به نجف سرازير ميشدند، به مثابه پلي بود در انتقال علوم و معارف مغرب زمين به مشرقزمين... كتابهايي را كه از مصر سرازير ميگشت، با عشق و علاقه خيلي شديدي مطالعه ميكردم؛ آن موقع استادي پيدا كردم براي خواندن يكي از معروفترين فلسفههاي مغرب زمين... غرب از نظر تطبيق و حسگرايي و تجربهگرايياش براي من جالب بود... براي آنكه فلسفه غرب را دقيق بخوانم گاهي به چند ترجمه رجوع ميكردم. ترجمههاي مختلف را از كشورهاي مختلف تهيه ميكردم و به مطالعه آن ميپرداختم...» توجه او به «فلسفه» به گونهاي بود كه آيتالله خويي، بزرگترين استادش هم حاضر نبود از وجوهات شرعي به او كمك كند. جعفري در اينباره روايت كرده بود: «آيتالله خويي به آقا ميرزا رضي زنوزي تبريزي گفته بود: ميخواستم به آقاي جعفري كمكهاي مالي بكنم ولي چون در مسائل علمي (فلسفي) خيلي وارد شد، بنابراين از نظر شرعي احتياط كردم، گفتم: پدرآمرزيده! رفتن من به سوي مسائل علمي و غور در آنها براي حفظ دين بود؛ نه اينكه بروم خلبان بشوم يا كشتيراني بكنم!»البته آميختن فلسفه با معارف اسلامي، راه را بر جعفري گشوده بود؛ به گونهاي كه با نظر استاد ديگرش، آقاسيد عبدالهادي شيرازي در نجف به تدريس در اين عرصه پرداخت و يكي از شاگردانش «سيدمحمدباقر صدر» بود.او با حضور در ايران هم همچنان در مسير علاقهاش به فلسفه گام برداشت و مدتي «منظومه» تدريس كرد كه يكي از شاگردانش «علياكبر ناطق نوري» بود. پس از آن نيز در تمامي سخنرانيها و محافل علمي در منزلاش «فلسفه» بود كه محور كلامش به حساب ميآمد؛ به قول علياكبر رشاد: «زندگياش فلسفه بود».اگرچه حضورش در تهران و جدايياش از «حوزه»، آتش انتقادات حوزويان مخالف فلسفه را علني نكرد اما از طرف ديگر، او نيز بهگونهاي رفتار ميكرد و سخن ميگفت كه مخالفان حوزوي فلسفه با او از در دوستي وارد ميشدند و ارتباطي صميمانه ميان آنها و او برقرار بود.«عرفان» ديگر علم مورد علاقه علامه جعفري بود. او گفته بود: «لذتآورترين مكتبهاي معنوي همين مكتب «عرفان» است، ولي متاسفانه قابل اثبات با دليل نيست... قطعي است كه عرفان، عاليترين و معقولترين لذت را براي انسان عارف به ارمغان ميآورد...» يكي از شاگردانش درباره استادش ميگويد: «ايشان در عرفان عملي فوقالعاده بالا بودند و اصلا در عرفان موسسند...» او بار ديگر در حوزهاي وارد شده بود كه نگاه غالب در حوزههاي علميه آنچنان ميلي به آن نداشت و برخي بزرگان از آن به عنوان محور انحرافات اعتقادي ياد ميكنند.تهران امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]
صفحات پیشنهادی
علامهاي ميان دانشجويان
علامهاي ميان دانشجويان فريد مدرسي آيتالله حاج شيخ محمدتقي جعفري توصيفناپذير است. همانگونه كه سخن گفتنش با پيچيدگيهايي عجين بود، شناخت او هم دراين ...
علامهاي ميان دانشجويان فريد مدرسي آيتالله حاج شيخ محمدتقي جعفري توصيفناپذير است. همانگونه كه سخن گفتنش با پيچيدگيهايي عجين بود، شناخت او هم دراين ...
نظام آموزشی حوزه باید فقیه پرور باشد
علامهاي ميان دانشجويان چطور مخالف مباني تئوريك نظام اسلامي به منزل او ميآيد و روز قبلش مدافعان جمهوري اسلامي ... «فقيه» است يا «فيلسوف»، حامي«حكومت اسلامي» يا ...
علامهاي ميان دانشجويان چطور مخالف مباني تئوريك نظام اسلامي به منزل او ميآيد و روز قبلش مدافعان جمهوري اسلامي ... «فقيه» است يا «فيلسوف»، حامي«حكومت اسلامي» يا ...
دستي در زلف يار - گزارش عمره شعبانيه
کاروان ما درجه دو بود و ميان ما و مسجدالنبي (ص) مسجد «غمامه» و مسجد امام علي (ع) قرار دارد. ... آمده، پاسخ کوتاهي بنويسد تا در همين جا ميان دانشجويان و دانشآموزان توزيع شود. ..... آقايان سيد جعفر کريمي، مقتدايي، طاهري خرم آبادي، غيوري، عابدي، علامي، شيخ ...
کاروان ما درجه دو بود و ميان ما و مسجدالنبي (ص) مسجد «غمامه» و مسجد امام علي (ع) قرار دارد. ... آمده، پاسخ کوتاهي بنويسد تا در همين جا ميان دانشجويان و دانشآموزان توزيع شود. ..... آقايان سيد جعفر کريمي، مقتدايي، طاهري خرم آبادي، غيوري، عابدي، علامي، شيخ ...
با ميانجيگري سنگال؛ نمايندگان فتح و حماس در داكار با ...
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از خبرگزاري فرانسه، در بيانيهي ... كنندهي اين گفتوگو" و حكمت زيد از سوي حماس و عماد خالد علامي، از سوي حماس امضا شده است. ... الحاج آمادو سال، سخنگوي واد آغاز ميانجيگري سنگال ميان اسراييليها و ...
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از خبرگزاري فرانسه، در بيانيهي ... كنندهي اين گفتوگو" و حكمت زيد از سوي حماس و عماد خالد علامي، از سوي حماس امضا شده است. ... الحاج آمادو سال، سخنگوي واد آغاز ميانجيگري سنگال ميان اسراييليها و ...
يك متخصص و جراح مغز و اعصاب در يزد:درد گردن و سوزش بين 2 ...
9 نوامبر 2008 – يك متخصص و جراح مغز و اعصاب در يزد:درد گردن و سوزش بين 2 كتف از علائم ديسك گردن است خبرگزاري دانشجويان ايران - منطقه يزديك متخصص و ...
9 نوامبر 2008 – يك متخصص و جراح مغز و اعصاب در يزد:درد گردن و سوزش بين 2 كتف از علائم ديسك گردن است خبرگزاري دانشجويان ايران - منطقه يزديك متخصص و ...
بزرگداشت علامه عسكري هفتم شهريور در قم برگزار ميشود
دوران جوانياش در كتابخانهي جدش - كه وكيل ميرزاي شيرازي بود - در ميان انبوه كتب، ... كوششهاي علامهي عسكري براي مصون ماندن اسلام از تحريف، مورد تقدير هر دو مكتب قرار گرفته است. ... برگزاري همايش پيادهروي به مناسبت گراميداشت روز دانشجو در دا.
دوران جوانياش در كتابخانهي جدش - كه وكيل ميرزاي شيرازي بود - در ميان انبوه كتب، ... كوششهاي علامهي عسكري براي مصون ماندن اسلام از تحريف، مورد تقدير هر دو مكتب قرار گرفته است. ... برگزاري همايش پيادهروي به مناسبت گراميداشت روز دانشجو در دا.
گزارش كامل افتتاحيه بيستوششمين دوره مسابقات بينالمللي ...
... صد عضو هيأت علمي در تخصصهاي مختلف و بيش از سه هزار دانشجوي در حال تحصيلاند. ... لطفينيا، امير آقايي، علامي، محمدرضا حاجابوالقاسمي و علياكبر حشمتي هستند.
... صد عضو هيأت علمي در تخصصهاي مختلف و بيش از سه هزار دانشجوي در حال تحصيلاند. ... لطفينيا، امير آقايي، علامي، محمدرضا حاجابوالقاسمي و علياكبر حشمتي هستند.
خاطرات قرآني از احمد ابوالقاسمي؛ قاري قرآن *تلاوت پيامبر همه را ...
16 سپتامبر 2008 – ... قرآن *تلاوت پيامبر همه را ميخكوب ميكرد؛ چون وجودش آميخته با قرآن بود خبرگزاري دانشجويان ... مثلاً استاد دكتر مستفيد و استاد ابوالفضل علامي. ... گفت: «إن الشّيطان ينزع بيني و بين إخوتي»؛ شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد.
16 سپتامبر 2008 – ... قرآن *تلاوت پيامبر همه را ميخكوب ميكرد؛ چون وجودش آميخته با قرآن بود خبرگزاري دانشجويان ... مثلاً استاد دكتر مستفيد و استاد ابوالفضل علامي. ... گفت: «إن الشّيطان ينزع بيني و بين إخوتي»؛ شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد.
تجديد عاشقي
از علما آقايان كريمي، طاهري خرم آبادي، سيدان، گرامي، مقتدايي، حائري، شيخ حسن جواهري و علامي و ديگران بودند. امسال از آقاي .... آدرس آن در ميان شارع قباست و موزه در داخل يك كوچه در يك خانه قديمي است. .... من شب جمعه او را در جمع دانشجويان ديدم. ظاهرا بعد از آن از ...
از علما آقايان كريمي، طاهري خرم آبادي، سيدان، گرامي، مقتدايي، حائري، شيخ حسن جواهري و علامي و ديگران بودند. امسال از آقاي .... آدرس آن در ميان شارع قباست و موزه در داخل يك كوچه در يك خانه قديمي است. .... من شب جمعه او را در جمع دانشجويان ديدم. ظاهرا بعد از آن از ...
در سايه سار قرآن و عترت
با توجه به اينكه مخاطبان مجله«حديث انديشه» دانشجويان و طلاب رشته هاي علوم قرآن ... كه اين اثر چه ويژگيهايي دارد و چرا ميان همه مباحث قرآني به بحث معاد پرداخته ايد؟ ... بعد از نوشتن قاموس قرآن، يك نفر از دوستان به نام آقا شيخ جواد علامي به دفعات از من ...
با توجه به اينكه مخاطبان مجله«حديث انديشه» دانشجويان و طلاب رشته هاي علوم قرآن ... كه اين اثر چه ويژگيهايي دارد و چرا ميان همه مباحث قرآني به بحث معاد پرداخته ايد؟ ... بعد از نوشتن قاموس قرآن، يك نفر از دوستان به نام آقا شيخ جواد علامي به دفعات از من ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها