تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه يكى از شما به خانه خود وارد مى‏شود، سلام كند، چرا كه سلام بركت مى‏آورد و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804658526




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاطرات قرآني از احمد ابوالقاسمي؛ قاري قرآن *تلاوت پيامبر همه را ميخكوب مي‌كرد؛ چون وجودش آميخته با قرآن بود


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: خاطرات قرآني از احمد ابوالقاسمي؛ قاري قرآن *تلاوت پيامبر همه را ميخكوب مي‌كرد؛ چون وجودش آميخته با قرآن بود
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: انديشه‌هاي امام و رهبري

پايگاه اطلاع‌رساني حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، با فرا رسيدن ماه مبارك رمضان به انتشار ويژه‌نامه‌اي با عنوان "باقي فسانه است " با محوريت فراگيرشدن عمل قرآني و انس به آن اقدام كرده است.

به گزارش ايسنا، آن چه در پي مي‌آيد، بخشي از اين ويژه‌نامه است كه بيانات خاطرات قرآني از «احمد ابوالقاسمي» قاري قرآن اختصاص دارد.

***

رفته بوديم آلمان براي تلاوت مجلسي در برخي محافل. چند روز در يك هتل اقامت داشتيم كه رئيسش خانمي ميان‌سال بود؛ حدوداً پنجاه ساله. هر روز مي‌ديد كه ما با لباس متفاوتي مي‌آييم و مي‌رويم؛ كت بلندي كه قبا مانند بود و يك كلاه. روز آخر پرسيد: «آقا شما چه‌كاره هستيد؟»

من بودم و يك قاري از كشور تركيه و يك مترجم كه همه‌جا همراهمان بود. گفتيم: «قاري قرآنيم.»

گفت: «يعني چي؟ چي‌كار مي‌كنيد؟ چه مي‌خوانيد؟»

گفتيم: «كتاب مقدس اسلام را با صداي زيبا مي‌خوانيم.»

من شرايط را مناسب نديدم؛ بهانه آوردم و رفتم به اتاق براي اين‌ كه وسايلم را جمع و جور كنم. كار را واگذار كردم به قاري تركيه‌اي. در اتاق آن‌قدر معطل كردم تا مطمئن شوم ديگر بحث عوض شده يا تمام شده است. آمدم پايين، ديدم نه، همچنان بحث در جريان است.

هتل‌دار مشتاق بود كه هر طور شده، خواندن من را هم بشنود. ديدم سخت است و فضا مناسب نيست؛ در لابي هتلي در كشور آلمان... خيلي اصرار كرد. ديدم اگر نخوانم، ممكن است برخي از حرف‌هايي كه آن‌جا پشت سر ما مسلمان‌ها هست كه اين‌ها خشك و خشن‌ هستند، باورش شود. سوره‌ي كوچك كافرون را خواندم.

تمام كه شد، گفت: «من با شنيدن اين چند دقيقه به يك نتايجي رسيدم. يكي اين ‌كه قرآني كه مي‌شود به اين زيبايي خواندش، حتماً از جانب خداست و نمي‌تواند كتاب قتل و غارت و آن چيزهايي باشد كه عليه مسلمانان در غرب مي‌گويند. ديگر اين ‌كه من قصد مطالعه‌ي بيشتر قرآن را دارم، اگر مي‌شود، در اختيارم بگذاريد.»

مترجم گفت: «من در خانه دارم، برايتان مي‌آورم.»

بعد هتل‌دار به احترام همين قرائت يكي دو دقيقه‌اي ما، تقريباً صد دلار در هزينه‌هاي اقامت تخفيف داد.

* دريچه

در حرم حضرت عبدالعظيم قرائت داشتم، وقتي تمام شد و خواستم خارج شوم، آقايي گريه‌كنان پشت سر من آمد. گفت: «چند سال بود كه با اين حرم قهر كرده بودم. امسال بعد از مدتي همين‌جوري گذرم افتاد و ديدم شما داريد قرآن مي‌خوانيد، فهميدم هر هفته اين‌جا جلسه‌ي قرائت قرآن هست. از اين به بعد هر هفته خواهم آمد، شما باعث آشتي من شديد...»

نمونه‌هاي مثل اين زياد است؛ تقريباً روزي نيست كه چنين مواردي نبينيم. اين خودش مي‌تواند يك هدف باشد. يعني ايجاد انس و الفت مردم با قرآن.

بالاخره هر فرهنگي نياز به ظواهري دارد براي ايجاد انگيزه و جذب مخاطبان. خيلي از كساني كه الآن معلمان مفاهيم قرآن هستند، طريقه‌ي آشنايي‌شان را اگر بررسي كنيد، مي‌بينيد از راه يك قرائت زيبا جذب قرآن شده‌اند. از خيلي‌هاشان شنيده‌ام كه مي‌گويند "اولين باري كه نوار سوره‌ي حشر عبدالباسط را شنيديم، بر خودمان لرزيديم و جذب جلسات قرآني شديم". كساني كه وارد چنين جلساتي مي‌شوند، اگر آمادگي براي قاري‌شدن داشته باشند، مي‌روند سراغ قرائت و اگر انس و آشنايي بيشتر با مفاهيم قرآن را دوست داشته باشند، مي‌روند به سمت تفسير و...

نمونه‌هاي متعددي از آموزگاران مفاهيم قرآني را مي‌توانم نام ببرم كه خودشان از قرائت قرآن شروع كرده‌اند. همين جلوه‌ي ظاهري قرآن جذبشان كرده است و حالا استاد مفاهيم قرآن هستند. مثلاً استاد دكتر مستفيد و استاد ابوالفضل علامي. استاد خدام‌حسيني هم از قاريان درجه‌ي يك كشور بودند كه الآن به مفاهيم مي‌پردازند. خيلي‌هاي ديگر هم هستند، مانند برخي مديران قرآني كشور كه الآن اداره‌كنندگان نهادهاي قرآني هستند و همين‌گونه‌ از قرائت قرآن جذب كارهاي قرآني شده‌اند. پيامبر و ائمه نيز دستور به آراستن خواندن قرآن به صوت و لحن زيبا داده‌اند. چون مي‌تواند بهترين راه براي گرايش مردم به حقايق قرآني باشد. البته قطعاً تلاوت كافي و آخر راه نيست.

*الگوي هميشگي

از طرف ديگر، شرط تلاوت صحيح و تأثيرگذار اين است كه قاري قرآن خودش بداند كه چه مي‌خواند؛ حتي بايد بتواند برداشت‌هاي گوناگون از آيات را با قرائت خودش القا كند. رهبر انقلاب در يكي از سخنانشان چيزي به اين مضمون فرمودند كه: «من گاهي از برخي تلاوت‌هاي استاد مصطفي اسماعيل معاني جديدي را مي‌يافتم.» اين نشان مي‌دهد كه مصطفي اسماعيل بر معاني آيات تسلط داشته و با همان ديدگاه قرائت را انجام مي‌داده است. به نظر من لازم است وقتي قاري مي‌خواهد يك دسته از آيات را انتخاب كند، برود معني و شأن نزول و تفسير آيات را هم ببيند. در اين صورت قاري، قرائتش را متناسب با فراز و نشيب‌ها در معاني آيات تنظيم مي‌كند، نه اين ‌كه از قبل يك دستگاهي را براي خودش بگيرد و همان را تا آخر برود.

الگوهايي مثل مصطفي اسماعيل از روش‌هاي گوناگوني براي تأثيرگذاري بيشتر بر مخاطب استفاده مي‌كنند. يكي از اين موارد اعتقاد قلبي خود خواننده است به آن‌چه مي‌خواند. ويژگي مصطفي اسماعيل اين بود كه غرق در تلاوت مي‌شد. خودش جمله‌ي زيبايي دارد، مي‌گويد: «هر وقت شما خودتان از تلاوتتان لذت برديد و غرق در زيبايي آيات شديد، مستمعان شما هم لذت خواهند برد.» خودش همين ‌طور تلاوت مي‌كرد؛ براي خودش مي‌خواند تا لذت ببرد، ديگران هم لذت مي‌بردند.

دريافتن اين عمق، نيازمند شناخت و باور و ايمان به محتواي پيام و خودسازي است. پيامبر چگونه قرآن مي‌خواند كه هر كس را از كنارش رد مي‌شد ميخكوب مي‌كرد؟ فقط آداب ظاهري تلاوت را رعايت مي‌كرد؟ يا چون وجودش آميخته با قرآن بود، اثر مي‌كرد؟

علاوه بر اين ‌كه زيبايي‌هاي تلاوت مي‌تواند تأثيرگذار باشد، زيبايي‌هاي متن قرآني هم مي‌تواند بسيار جذاب باشد. اصلاً قرآن چرا و در چه فضايي نازل شده؟

* يك تجربه‌ ماندگار

در اين‌باره تجربه‌ي گران‌قيمتي را در كشور آلباني به دست آوردم. دو سال و نيم آن‌جا معلم قرآن بودم. ابتداي كار چند كلاس روخواني و روان‌خواني قرآن راه انداختم، اما ديدم دائماً شركت‌كنندگان در اين كلاس‌ها رو به ريزش‌ هستند. اگر در شروع سي نفر بودند، كلاس با پانزده نفر تمام مي‌شد.

كلاس ديگري راه‌اندازي كردم به نام آشنايي با قرآن كه قرآن چيست و چه مي‌گويد؟ تا كي مي‌تواند هدايت‌گر باشد؟ وقتي مردم آن‌جا با اين مباحث بيشتر آشنا شدند، تازه ‌فهميدند كه خوب است شب و روز قرآن بخوانند. اين‌ها وقتي جذب كلاس روخواني و روان‌خواني مي‌شدند، ريزش كه نداشتند هيچ، چند نفر ديگر را هم با خودشان مي‌آوردند...

اول بايد نشان بدهيم قرآن چيست و چرا به آن نياز داريم. مردم چون به اين نتيجه رسيده‌اند كه برخي دانش‌ها و مهارت‌ها برايشان لازم است، مي‌روند ياد مي‌گيرند، آن‌هم با هزينه‌هاي سنگين. حالا اگر مردم واقعاً به اين نتيجه برسند كه براي سعادت دنيا و آخرتشان نياز به آموزه‌هاي قرآن دارند، حاضرند براي اين‌كار وقت و هزينه صرف كنند. انگار ما اين راه را كمي اشتباه رفته‌ايم.

*اولويت‌ها

نكته‌ي ديگري كه بايد به آن توجه كنيم، نياز فوري جامعه به برخي آيات است. آيات قرآن درباره‌ي موضوعات گوناگوني است و از هر آيه نيز مي‌توان برداشت‌هاي مرتبط با موضوعات مختلف داشت. مي‌شود متناسب با نياز مخاطب، به برخي آيات براي قرائت اولويت داد. قصه‌هاي قرآن براي عموم مردم هميشه به مثابه داستان آموزنده هستند. مثلاً داستان حضرت يوسف مي‌تواند اخلاق اجتماعي را به مردم آموزش بدهد.

آيات جزء سي هم از منظري ديگر بسيار جالب هستند. پيامبر هم با همين آيات مَكّي دعوتش را آغاز كرد. آياتي كه به مردم نسبت به آينده هشدار مي‌دهد و آن‌ها را به پذيرفتن آموزه‌هاي قرآن فرا مي‌خواند. اين آيات هم شامل آموزه‌هاي اخلاقي هستند كه امروز به شدت مورد نياز جامعه‌ي ماست و هم از نظر آداب تلاوت، ظرفيت بسيار خوبي براي زيباخواني و فراز و فرودهاي خاص دارند.

داستان حضرت يوسف هم اين طور است؛ هم خوش‌خوان است، هم اخلاقي. حضرت يوسف وقتي پدر و برادرانش را ديد، كاري كرد كه برادرانش بيشتر از اين شرمنده نشوند. شكوه نكرد. گفت: «إن الشّيطان ينزع بيني و بين إخوتي»؛ شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد. نگفت آن‌ها مرا به چاه انداختند. اگر چنين پيام‌هاي قرآني در جامعه‌ي ما ترويج شود، خيلي از گره‌هاي زندگي روزمرّه هم بازخواهد شد؛ به شرطي كه انس بگيريم با قرآن.

در كشورهاي عربي- كه به خاطر زبانشان معمولاً بيشتر و بهتر از ما معاني قرآن را درك مي‌كنند و آشنايي‌شان يك‌ مقدار بيشتر از ماست- وقتي مي‌بينند كسي در جامعه تخلفي مي‌كند، يك آيه‌ي قرآن برايش مي‌خوانند و همان باعث تذكر فرد مي‌شود؛ چون رفتار خودش را مغاير با قرآن مي‌بيند. اگر در ايران اسلامي خودمان به فرد متخلّف بگوييم چرا اين‌ كار را مي‌كني؟ ممكن است بگويد به شما چه ربطي دارد؟ اما اگر آيه‌ي قرآن را برايش بخوانيم، از عمل خودش شرمنده مي‌شود يا دست‌كم نمي‌تواند به همان رفتار خودش ادامه دهد. در يكي از كشورهاي عرب‌زبان ديدم شخصي به كسي كه نگاه منحرفي داشت، گفت: «قل للمؤمنين يَغُضُّوا مِنْ أبصارِهِم» به مؤمن‌ها بگو به نامحرم نگاه نكنند. او هم سرش را انداخت پايين و رفت.

اگر يك آيه‌ي قرآن براي متخلف بخوانيد و او هم مسلمان و معتقد باشد، مي‌بيند حرف حرف خداست. اين ضعف ما در انس و آشنايي با مفاهيم و دور بودن از زبان و بيان قرآن در ساير ابعاد فرهنگي و اجتماعي ما هم تأثير مي‌گذارد.

***

ماه مبارك رمضان سال 1386 خيلي مشتاق بودم كه از آقا يك هديه و يادگاري بگيرم. به ذهنم رسيد اگر بتوانم يك انگشتري از آقا بگيرم، مي‌تواند هميشه با من باشد. شايد عبا و چفيه را نشود هميشه همراه داشت، اما انگشتر را مي‌شود. اين از ذهنم گذشت.

وقتي تلاوت كردم و رفتم خدمت ايشان، گفتند شما دوتا بارك‌الله داريد؛ يكي به خاطر تلاوت امروزتان و يكي هم به خاطر تلاوت چند روز پيش در مبعث پيامبر اسلام صلّي‌الله‌ عليه ‌و آله كه خيلي زيبا بود. گفتند: «شما تلاوتتان روز به روز بهتر مي‌شود، اما به اين حد قانع نشويد.» بعد دستانشان را آوردند بالا و با حركتي نشان دادند و گفتند: «سه برابر اين، جاي رشد داريد شما!» من هم بين شوخي و جدي گفتم: «شما كه مي‌فرماييد من خواندنم اين ‌طور است، نمي‌خواهيد يك هديه‌اي به من بدهيد؟» فرمودند: «چرا؛ من به شما يك انگشتر خواهم داد.»

چند روز بعد، از طرف ايشان يك انگشتر حديد برايم فرستادند با ذكر «لا إله الله الملك الحق المبين».

انتهاي پيام
 سه شنبه 26 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 457]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن