تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نادانى ريشه همه بديهاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815450176




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ما هم سريال پرستاران داريم!


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ما هم سريال پرستاران داريم!الگوبرداري از سريال‌هاي موفق دنيا، شايد در ساير كشورها هم رايج باشد‌ اما اين الگوبرداري شرايطي دارد كه بدون آن، حاصل كار چيزي بي‌معني و كليشه‌اي در مي‌آيد.
نمايي از سريال سايه تنهايي
دريافتن جذابيت‌ها و كشف نكاتي كه سبب موفقيت درازمدت يك سريال و محبوبيت آن براي مخاطبين مي‌شود، شرط اول اين فرم الگوبرداري است. اغلب سريال‌هاي موفق دنيا كه در چندين قسمت و در طول سال‌ها مخاطبين خود را حفظ مي‌كنند، علاوه بر اينكه از ساختار قوي و حرفه‌اي برخوردارند، برپايه جذابيت‌هاي متنوع دراماتيك ساخته شده‌اند و اغلب در هسته اصلي داستان و قالب كار عوامل بسياري براي ايجاد تعليق و همراهي مخاطب وجود دارد؛ جوري كه سال‌ها سريال ادامه پيدا مي‌كند و حتي كاراكتر‌هاي آن مدام به‌شكلي در درازمدت از دور خارج مي‌شوند و با وجود همه اين تغييرها هنوز تازه و جذاب است  ومخاطبان خود را حفظ مي‌كند.به گزارش همشهري ، اخيراً سريالي به نام «سايه تنهايي» از شبكه يك سيما پخش مي‌شود، كه مضموني شبيه سريال موفق و پرطرفدار پرستاران استراليايي دارد؛ سريالي كه سال‌هاست در شبكه‌هاي تلويزيوني دنيا و از جمله ايران (البته با حذف و تعديل در بسياري قسمت‌ها و تغييرات كلي آنها ) پخش شده و جذابيت‌هاي ويژه‌اي دارد اما، صرف‌نظر از شباهت درون‌مايه، مجموعه سايه تنهايي كجا و پرستاران معروف كجا! مسلماً قضيه اين نيست كه مرغ همسايه غاز است، بلكه مجموعه در حال پخش از شبكه يك سيما، در يك جمله، به سردستي‌ترين امكانات براي خلق يك مجموعه نمايشي متوسل شده است. از همان قسمت‌هاي ابتدايي، كل كار جوري است كه به شك مي‌افتيد، مجموعه‌اي جديد باشد و ساختار علت و معلولي و كنش و واكنش‌هاي درام طوري طراحي شده كه انگار با كپي كمرنگي از سريال‌هاي دهه 60 طرف هستيم. ترتيب دادن لحظات كمرنگ نمايشي، فاقد هسته درام و صرفا براي انتقال پيام به مخاطب، از ويژگي‌هاي بارز اين سريال است. استفاده از المان‌هاي ابتدايي در شخصيت‌پردازي كاراكترها و فقدان خلاقيت و خط كشي و تقسيم آنها به 2دسته سياه و سفيد با همان ويژگي‌هاي تكراري مثل دكتري فداكار و صبور با همسري ناسپاس كه مي‌خواهد از ايران برود و دكتر سكته قلبي مي‌كند و...استفاده از المان‌هاي ابتدايي در شخصيت‌پردازي كاراكترها و فقدان خلاقيت و خط كشي و تقسيم آنها به 2دسته سياه و سفيد با همان ويژگي‌هاي تكراري مثل دكتري فداكار و صبور با همسري ناسپاس كه مي‌خواهد از ايران برود و دكتر سكته قلبي مي‌كند و... و در مجموع پرداخت سطحي اتفاقاتي كه در بيمارستان جريان دارد، با ساختاري ضعيف سبب شده، كل مجموعه هيچ ويژگي بارزي نداشته باشد كه مخاطب را گرفتار و همراه خود كند.ترسيم فضاي بيمارستان در ريتم روايتي كه حداكثر كنش و واكنش آن، آوردن و بردن يك مريض بد حال به همراه جيغ و داد مصنوعي پرستارهاست و طراحي صحنه ابتدايي بيمارستان (از همه جالب‌تر اينكه اين بيمارستان بخش‌هاي بستري براي مثلا زايمان و بيمار سرطاني و... ‌اش از هم تفكيك نشده و بيماران همين طوري ‌درهم در اتاق‌ها هستند!)  يا پرداختن به زندگي دكترهايي كه به وضوح زندگي آنها به بدنه سريال و بستر بيمارستان، كاملا تحميلي سنجاق شده، هيچ كدام نتوانسته آن قدر جذاب باشد كه كشمكش و تعليق لازم را  براي تماشاي مجموعه فراهم كند.به‌رغم استفاده از بازيگران خوبي مثل پرويز پورحسيني يا بيژن امكانيان، نبودن متن خوب و اجراي نامناسب كار باعث شده قابليت‌هاي بازيگري آنها هم ناديده گرفته شود و بازي كسي مثل پرويز پورحسيني كه حتي بدترين و بي‌معني‌ترين ديالوگ‌ها در دهانش خوب مي‌چرخد و از زبان او و با آن لحن پر طمانينه و آرام، دلنشين است، در اين كار به چشم نمي‌آيد.بازي پرستارها و واكنش آنها در قبال بيماران بسيار گل درشت است و به جاي همراهي مخاطب با اين حرفه دشوار، باعث دلزدگي است. تمركز بر سختي كار پزشكان و پرستاران در بستر روايت زندگي شخصي و كاري آنها، قرار بوده هدف اصلي سريال باشد، اما اثر چنداني از آن در سريال ديده نمي‌شود و لزوما به جاي اينها بيشتر بر نمايش دلسوزي‌هاي پرتكلف براي بيماران اكتفا شده و كاراكتر‌ها با چهره‌هايي حق به جانب و عاقل اندر سفيه مدام مشغول ارشاد مخاطبين و پيام رساني مستقيم براي آنها هستند.
نمايي از سريال سايه تنهايي
مشكل موجود در فيلمنامه و داستان اوليه اين سريال و حتي مشكلات ساختاري آن بيش از آنكه به ضعف فيلمنامه نويس در داستان پردازي و پي ريزي ساختار دراماتيك فيلمنامه يا نقص كارگرداني برگردد، به‌زباني ساده به حد و اندازه كار و سطح توقع شبكه ازدست‌اندركاران مجموعه، برمي‌گردد. انگار از مرحله تصويب چنين طرحي تا مرحله بازبيني كيفي، توقع خاصي از سازندگان در كار نيست‌ چرا كه اگر سفارش‌دهنده توقع ساختن كاري در حداقل استاندارد را هم داشت، شكل‌گيري هسته اصلي درام، شخصيت‌پردازي‌ها، بستن نماها و فرم ساختاري كار حداقل در حد معمول بود. زمان‌هاي تلف شده در داستان و در فيلمبرداري هر نما، آن قدر زياد است كه گاه زمان اتفاقات در يك قسمت سريال به زمان واقعي نزديك مي‌شود تا زمان نمايشي. ماجراها در فضايي ساكن شكل گرفته‌اند و گاهي يك ديالوگ بي‌هدف و طولاني كه تنها براي گذران بخشي از زمان يك سكانس طراحي شده، آن قدر به دور از ويژگي‌هاي تصويري است كه مثل نمايش راديويي مي‌شود و چنين ضرباهنگ آهسته‌اي با فضاي پر تنش بيمارستان در عالم واقع همخواني ندارد. در چنين شرايطي و با چنين سطح توقعي، طبعاً فيلمنامه‌نويس يا سازندگان اثر اين نوع كار را صرفا به‌عنوان كاري درآمد‌زا تلقي كرده و خيلي جدي نمي‌گيرند تا براي آن وقت و انرژي كافي صرف كنند و تحويل مي‌دهند‌تا آنتن، آن هم در يكي از پرمخاطب‌ترين ساعت‌هاي شبانه روز پر شود؛  بي‌اينكه دغدغه كيفيت و مقبول بودن نتيجه آن را داشته باشند. زمان‌هاي تلف شده در داستان و در فيلمبرداري هر نما، آن قدر زياد است كه گاه زمان اتفاقات در يك قسمت سريال به زمان واقعي نزديك مي‌شود تا زمان نمايشي. ماجراها در فضايي ساكن شكل گرفته‌اند و گاهي يك ديالوگ بي‌هدف و طولاني كه تنها براي گذران بخشي از زمان يك سكانس طراحي شده، آن قدر به دور از ويژگي‌هاي تصويري است كه مثل نمايش راديويي مي‌شود و چنين ضرباهنگ آهسته‌اي با فضاي پر تنش بيمارستان در عالم واقع همخواني ندارد. طبيعتا بيمارستان آن هم بيمارستان‌هايي از آن نوع كه مي‌شناسيم و نشان دادن مدام بيمار و بيماري يا جزئيات درمان و نمايش مدام گرفتاري آدم‌ها، بستر دلنشيني براي شكل‌گيري يك مجموعه نمايشي نيست و اگر مجموعه‌هاي دوست داشتني و پر مخاطب در دنيا بر اين محور ساخته شده، اولا بطن هر داستان فرعي يا اصلي و يا حتي روابط كاراكترها چنان اميدوارانه و با تارهايي از فلسفه اميدواري به زندگي آميخته شده كه بيماري و فضاي بيمارستان، تجربه محتوم و خيلي تلخي به‌نظر نمي‌آيد و حتي با وجود نمايش جزئيات مربوط به پزشكي و صحنه‌هاي دلگير بيمارستان، وضعيت وخيم بيماران، اتاق عمل و... آن‌قدر ويژگي‌هاي مثبت و جذاب در ساختار و اجرا وجود دارد كه اين فضاي دلتنگ‌كننده را تبديل به فضايي پر از كنش و واكنش‌هاي اميدوارانه از جنس زندگي يا نمايش روابط انساني يا انسان‌دوستانه كند؛  چيزهايي كه سريال «سايه تنهايي» به كلي فاقد آنهاست و در آن صرفا به تصوير روايتي كليشه‌اي از ارتباط پرستار و بيمار و... اكتفا شده و متأسفانه تماشاگر تلويزيون در مقابل اين سريال بسيار دست كم گرفته شده است.تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن