تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844882648




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازیگری و حرف های پولاد کیمیایی؛ از آغاز تا امروز


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: بازیگری و حرف های پولاد کیمیایی؛ از آغاز تا امروز سینمای ما- سودابه شایگان : پولاد کیمیایی فرزند مسعود کیمیایی (فیلمساز) و گیتی پاشایی (خواننده و آهنگساز فیلم)، در ۲۳ تیر سال ۱۳۵۹ در تهران به دنیا آمد و از کودکی پا به دنیای سینمای گذاشت. اولین بار در سال 1367 در فیلم سرب به کارگردانی پدرش نقش کودکی را بازی کرد که همراه با چند کودک دیگر جلوی در سینما نشسته بودند و یکی از آنها داشت برای بقیه داستان فیلمی را که دیده بود تعریف میکرد. آنها که پول نداشتند تا به سینما بروند داستان فیلم را می شنیدند... پولاد پس از این فیلم به آلمان رفت و با مادرش در آلمان ماند و در همان سنین کودکی از مادرش نواختن پیانو را آموخت. در سال 1373 در فیلم تجارت که در آلمان ساخته شد نقش نوجوانی ایرانی را که در غربت و تنهایی بزرگ شده بود بازی کرد . فیلم تجارت موفقيت خوبي در گيشه بدست ‌آورد و از موفق ترین فیلم های اکران سال 75 بود. در آن سال ها مادر پولاد گیتی پاشایی به بیماری سرطان مبتلا شد و در اردیبهشت ماه 1374 در گذشت. پس از آن پولاد به ایران بازگشت و در فیلم سلطان نقش عادل را بازی کرد. سلطان برای او الگویی است و همراه اوست. این فیلم با نيم نگاهي به داستان رضا موتوري و دستمايه قراردادن نكوهش ثروت اندوزان يك شبه، روانه سينماها شد و با استقبال خوبي هم مواجه شد. بعد از آن پولاد کیمیایی در فیلم فریاد نقش رزمنده ای را بازی کرد که همه ی زندگی و خانواده اش را از دست داده است. اين فيلم بخاطر اكران نامناسب آن، موفقيت تجاري در خوري بدست نیاورد و در جاي خود، نسبت به ديگر آثار كيميايي، واکنش چندانی برنینگیخت و مورد توجه قرار نگرفت. پولاد در سال 1378 در فیلم اعتراض در اجرای شخصیت یوسف نقشی تاثیر گذار دارد و به خوبی آن را بازی می کند . این فیلم در زمان اکران با استقبال خوبی روبرو شد. پولاد بعد از این فیلم همراه پدرش به کاندا رفت. بعد از آن به کوبا رفت و در این سفر خارجی در رشته ی دیجیتال مدیا تحصیل کرد او اوایل دهه ی 80 به ایران بازگشت. در سال82 پولاد در فیلم سربازهای جمعه به کارگردانی مسعود کیمیایی نقش سعید را که یک سرباز نا امید از وطن بود و میخواست هرطور شده از کشور خارج شود بازی کرد. نمایش سربازهای جمعه در بیست و سومین جشنواره فیلم فجر با استقبال تماشاگران روبه رو شد، اما در ادامه راه حاصل فیلم هواداران سینمای كیمیایی را راضی نکرد و گیشه چندان موفقی نداشت. پولاد در همان سال در فیلم شمعی در باد (پوران درخشنده) نقش فربد را بازی کرد اما بخش زیادی از بازی های او و حسام نواب صفوی از فیلم حذف شد و نقش پولاد در فیلم به چند سکانس محدود ماند و دیده نشد. سال 83 مسعود کیمیایی برای نقش محسن سرچشمه ای به دنبال بازیگر بود و ابتدا این نقش را قرار بود بهرام رادان بازی کند تا اینکه به انتخاب خود بهرام رادان نقش پولاد و رادان جابجا شد و محسن چشمه سری به پولاد رسید. حكم در گیشه هم با فروش مناسبی رو به رو شد و در فضای مطبوعات هم کم توجهی به آثار اخیر كیمیایی را جبران كرد. پولاد کیمیایی بعد از حکم در فیلم صحنه جرم ورود ممنوع (ابراهیم شیبانی) نقش سروان رضایی را در کنار حمید فرخ نژاد بازی کرد. نقشی که تا حدودی مایه های طنز داشت اما این فیلم که در سال 84 فیلمبرداری شد در سال 86 اکران شد و در گیشه با شکست مواجه شد. مرداد ماه 85 پولاد باز هم نقش قهرمان فیلم پدرش را بازی کرد. او در فیلم رییس (در نقش سیامک) گریمی متفاوت داشت و با موهای بافته شده و در قالب فردی زخم خورده که از دست عده ای در حال فرار است جلوی دوربین رفت اما رییس به علت دور بودن فیلم کیمیایی از فضای سینمای آن روزها چندان مورد توجه قرار نگرفت. پولاد کیمیایی در سال 1386 در سریال تلویزیونی خونمردگی نقش رسول را بازی کرد. رسول بوکسوری بود که وقتی از یک مسابقه به ایران بر گشت برادرش به طرزی مشکوک کشته شد اما این سریال که قرار بود ماه محرم همان سال روی آنتن برود اما نهایتا دی ماه 1389 روی آنتن رفت . به همین دلیل است که اولین حضور او در تلویزیون مربوط به سریال مرگ تدریجی یک رویا به کارگردانی فریدون جیرانی است که در سال 1387 از تلویزون پخش شد. پولاد در این سریال نقش آراس مشرقی را بازی کرد کسی که با وجود اینکه مدت ها از ایران دور بوده هنوز رفتارش ایرانی است و با تمام وجود به هموطنانش کمک می کند. نقش پولاد در این سریال ابتدا قرار بود کوتاه و به صورت بازیگر مهمان باشد اما بعدا این گسترش پیدا کرد و به پیشنهاد خود پولاد گریم جدیدی برای او در نظر گرفته شد. این سریال در زمان پخش با استقبال بینندگان تلویزیون روبرو شد. پولاد در سال 87 در سه فیلم بازی کرد... اولی به هدف شلیک کن که هنوز اکران نشده است. فیلم زندگی با چشمان بسته (رسول صدر عاملی) هم که قرار بود در جشنواره ی 28 فجر اکران شود سال گذشته هم به جشنواره فجر راه نیافت و به نظر می رسید که دیگر اکران نخواهد شد، اما چندی پیش این فیلم هم پروانه نمایش گرفت و عید فطر اکران خواهد شد. و اما فیلم دیگری که پولاد اواخر سال 87 بازی کرد فیلم محاکمه در خیابان (مسعود کیمیایی) بود او در این فیلم نقش دامادی (امیر) را بازی می کرد که در شب عروسی اش به دنبال برطرف کردن شکش به عروس می رود... محاکمه در خیابان 18 آبان 88 اکران شد و جزو پرفروش های 88 شد. این اولین فیلم تاریخ سینمای ایران بود که مراسم فرش قرمز برای آن برگزار شد . پولاد کیمیایی همچنین در تله فیلم همان روز به کارگردانی علیرضا امینی حضور داشت که این فیلم اسفند ماه 1388 روی آنتن رفت خرداد ماه 89 پولاد در نقش رضا سرچشمه ی جرم(مسعود کیمیایی) بار دیگر قهرمان فیلم پدرش شد. این بار پولاد هم توانست منتقدانش را راضی کند و هم کاندیدای سیمرغ بلورین بازیگری شد و نقشی بسیار به یادماندنی را ایفا کرد. نقش مجرمی که طی فیلم از نادانی به سوی تفکر می رود و نهایتا با مرگ از جرمش پاکیزه می شود . فیلم جرم بعد از فیلمبرداری برای هرچه بیشتر تداعی کردن سالهایی که فیلم در آن میگذرد دوبله شد و صدای منوچهر اسماعیلی روی چهره ی پولاد آمد جرم به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر راه یافت و جایزه ی بهترین فیلم را از آن خود کرد. پولاد کیمیایی بعد از جرم در فیلم اینجا تاریک نیست(محمد رضا خاکی ) بازی کرد که این فیلم هم هنوز اکران نشده، اما در جشنواره فجر سال گذشته در بخش نوعی نگاه حضور داشت پولاد کیمیایی حالا در 31 سالگی تصمیم گرفته به سراغ کارگردانی برود. او همچنین قرار است در یک پروژه سریال طولانی در تلویزیون حضور داشته باشد. بخش هایی از مصاحبه های پولاد کیمیایی + سينما جزوي از مسائل خانوادگي من بود ، در واقع مهترين عامل بود و مهترين چيزي بود كه كلا موضوع خانوادگي من را به خودش اختصاص مي دادو تحت تاثير مستقيم سينما بود + بعنوان مثال من از بچگي چون در يك خانواده فرهنگي بزرگ شدم، اگر دوستي پيدا كردم، اگر همبازي پيدا كردم سر صحنه بوده، اگر اولين بار چيزي را خواندم فيلمنامه پدر بوده، اگر تفريح كرديم ، در سينما فيلم ديديم، يا مهماني داشتيم مهمان سينمايي بود .در نتيجه سينما كلا زندگي من را هدايت مي كرد ، يك جوري به هرجهت تمام موضوعات خانوادگي من بستگي داشت به سينما، حتي سفر رفتن من به خارج از كشور، باز توسط سينما انجام شد بازگشت من هم همينطور + اگر شما در غربت زندگي كرده باشيد شش ، هفت سال يك كمبودهايي آدم احساس مي كند كه آنها خيلي آدم را آزار مي دهد و شما آنجايي خوش هستي كه دلت خوش است، وقتي شما در ايران دوستانت، خانواده ات و محيط گرمي داري ترجيحا دوست داري در آن محيط زندگي كني، + انجا زندگي شكل ديگري دارد و همه ايراني ها يك چمدانش را هنوز باز نكردند و بسته است و آماده براي اينكه برگردند + بدترين خاصيت ما ايراني ها چيست؟ *حافظه تاريخي ما ضعيف است. ما خيلي زود يادمان مي رود، خيلي زود گذشته مان را ،اشتباهاتمان را، حتي خوبي هايمان را و درس عبرت نمي گيريم يادمان مي رود + من يک رستوران باز حرفه يي هستم و معمولاً هميشه ميان انتخاب هايم به دنبال يک جاي امن، آرام و گرم مي گردم؛ جايي که مرا به ياد آشپزخانه خانه مان بيندازد. مکاني براي ارتباط و عمق دادن به رفاقت ها و صميميت ها. جايي براي صحبت کردن. بهترين مکان براي ارتباط چشم در چشم يا رودررو. هر آدمي در زندگي اش به خلوت و سکوت احتياج دارد و نبود آن يک خلأ محسوب مي شود. رستوران نرفتن در زندگي من يک خلأ ايجاد مي کند؛ يک خلاء بزرگ، از نبودن با ديگران. کنار مردم بودن لذت بخش است و شناخته شدن از سوي آنان لطف است، نه مزاحمت. برخورد خوب مردم با من و امثال من در رستوران يا هر مکان ديگر خود سراسر انرژي و آرامش است؛ آرامشي متقابل که به همنوع خويش منتقل مي کنيم. + واقعیت این است که پدرم یک اعتقاد عجیب و غریبی به من و بازی ام دارد. و یک جوری روی من حساب می‌کند که می‌گوید تو باید جایگاهت را توی سینما پیدا کنی، جایگاه بزرگی که باید پیدایش کنی. + اگر تا آخر عمرم هم در هیچ فیلم دیگری کار نکنم و فقط در سینمای «کیمیایی» کار کنم برایم کافی است. من سهم‌ام را گرفته‌ام از آن چیزی که باید بگیرم و عاشقانه خودش و سینمایش را دوست دارم و افتخار می‌کنم به اینکه یک پدر سینماگر مولف دارم. یک سینماگری که چهره‌اش از هر ستاره سینمایی معروف‌تر است. یعنی اصلا کارگردانی را نداریم که مردم اینقدر او را با چهره و اسم بشناسند و وقتی در خیابان او را می‌بینند مشتاقانه بخواهند با او حرف بزنند با عکس و امضا بگیرند. این کاریزمای وجود کیمیایی است. + خوشبختانه مادر من اینقدر کارهای هنری فراوان انجام داده است که باعث می‌شود دلم برایش تنگ نشود. البته از آن جهت که دیگر کنارم نیست دلم برایش تنگ می‌شود. ولی حضورش را همواره در لحظه لحظه زندگی‌ام حس می‌کنم. برای اینکه هم درکارهای موسیقی‌اش در هر زمینه‌ای همیشه وجود دارد. وقتی عزیزی را از دست می‌دهی تا یکی، دو سال اول همه چیز به دلیل اینکه فیزیک آن آدم نیست و نگاه تو عادت کرده به بودن و فضای آن آدم و دوست داشتنی است برایت و هنوز هم نمی‌توانی بپذیری که جسمش در کنار تو نیست. به هر حال سخت است ولی بعد از اینکه چند سال می‌گذرد مثل الان من که 10 سال گذشته، اصلا احساس نمی‌کنی که نیست. + در کلیپ مراسم فرش قرمز فیلم «محاکمه در خیابان» در صحنه‌ای تصویری را دیدم که پدر و مادرم داشتند راجع به یک نوع موسیقی حرف می‌زدند. در مورد اینکه مادرم موسیقی فیلم پدرم را ساخته بود و داشتند راجع به این موسیقی باهم حرف می‌زدند . این فیلم را در بخشی از آن مراسم نمایش دادند و من آن موقع اصلا احساس نکردم که مادرم بین ما نیست. به نظرم ارتباط‌ها وقتی معنوی می‌شود دیگر احساس می‌کنی که حضور آن آدم با بودن یا نبودنش تعریف نمی‌شود؛ بلکه با آن عشق تعریف می‌شود. آن عشقی که تو به او داده‌ای و عشقی که او به تو داده است. وقتی این عشق وجود آن آدم همیشه هست همیشه در تصمیم‌گیری‌هایت وجود دارد و همیشه حسش می‌کنی. + با اینکه الان محل زندگی‌ من و پدرم از هم جداست ولی در دفتر و کار با هم هستیم. وقتی می‌رویم خانه با هم هستیم با هم فیلم می‌بینیم و جز هم کسی را نداریم. یعنی ما 2 نفریم که با همدیگر رفاقت داریم. خیلی بیشتر از اینکه پدر و پسر باشیم و در کار سینما هم هر کداممان از دیدگاه خودمان درباره سینما صحبت می‌کنیم. با هم بیلیارد بازی می‌کنیم البته من همیشه می‌برمش... ولی نه اجازه می‌دهم ببرد (می‌خندد) جدای از شوخی خیلی خوب بازی می‌کند به شرطی که اعصابش سرجایش باشد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 549]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن