تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، خداى متعال مى‏گ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820875948




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خانواده به مثابه يك ملت


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خانواده به مثابه يك ملتبا ديدي ساده انگارانه و سطحي، مي‌توان گفت كه فيلم ساعات تابستان ساخته اليويه آسايا، فيلمي است درباره ميراث.هلن برتيه (با بازي ادث اسكاب) پيرزني موقر و ثروتمند است كه ابتداي فيلم، او را مي‌بينيم كه توسط فرزندان و نوادگان خود احاطه شده است و پس از مرگ خود، خانه‌اي باشكوه و يك كلكسيون هنري كم نظير را براي وارثان خود به‌جاي مي‌گذارد. طبيعتا فرزندان او نيز بايد بعد از مرگ او، درباره ميراث باقيمانده از او تصميم‌گيري كنند.
فيلم ساعات تابستان
پسر بزرگ هلن، فردريك (با‌بازي چارلز برلينگ) ترجيح مي‌دهد كه ميراث مادرشان را دست نخورده نگه دارند تا همان‌طور براي نسل‌هاي بعد باقي بماند و نوادگان او بتوانند در آنجا جمع شوند و اشياي باقي مانده مادربزرگشان را تحسين كنند‌ اما خواهر فردريك، آدرين (با بازي ژوليت بينوش) و برادر كوچك‌ترشان، جرمي (با بازي جرمي رنيه) كه هر دو در خارج از كشور زندگي مي‌كنند (آدرين در آمريكا و جرمي به همراه همسر و سه فرزندش در چين)، ترجيح مي‌دهند كه خانه را براي فروش بگذارند و مابقي عتيقه‌هاي گرانبهاي خانه را به موزه محلي اهدا كنند.اين تضاد، عصاره داستان اين فيلم است كه اگرچه به ظاهر ابعادي محدود و مضاميني محافظه‌كارانه و سوژه‌اي از مد افتاده دارد، اما سرشار از مضاميني غني و تأثير‌گذار است. يكي از مضامين مورد علاقه آسايا، چگونگي معنا و ارزش يافتن اشياي بي‌جان است؛ جست‌وجو درباره اينكه چه جادويي باعث مي‌شود كه يك شيء بي‌جان، تبديل به يك اثر هنري شود.آدرين كه سليقه‌هايش نسبت به سليقه‌هاي مادرش مدرن‌تر و امروزي‌تر است، هنگام تماشاي يك سرويس چاي نقره‌اي، مي‌گويد كه چنين تفاوت سليقه‌هايي در نهايت چندان با اهميت نيستند، زيرا به هر حال زيبايي همچنان زيبا است و كيفيت مرموزي وجود دارد كه فراتر از دوره‌ها و سبك‌هاي هنري است. و اين مسئله درباره روش فيلمسازي‌ خود آسايا هم صدق مي‌كند‌ زيرا گرچه سبك فيلمسازي او كاملا مدرن و امروزي است، اما سرشار از ظرافت و دقت فرانسوي است‌ و همچون وعده‌هاي غذايي طولاني فرانسوي‌ها، كند و آرام، اما سرشار از طعم‌هاي خوش و لذت‌هاي عميق است.دوربين فيلمبرداري در اين فيلم (كه توسط اريك گوتيه هدايت شده است) بيشتر از آنكه ابزاري مكانيكي به‌نظر برسد، همچون موجودي زنده و سرشار از آگاهي عمل مي‌كند. حركات دوربين، به چيزهايي حساسيت نشان مي‌دهد كه انگار ما از زاويه ديد يك انسان زنده صحنه‌ها را تماشا مي‌كنيم و در بعضي جاها، بي‌وقفه به‌دنبال شكار كردن جزئيات پراكنده در جاهاي مختلف است و گاهي نيز، با دقت و آرامش، روي يك موضوع ثابت متمركز مي‌شود، و گاه نيز انگار سردرگم (اما نه خسته كننده) مي‌شود.هلن برتيه (با بازي ادث اسكاب) پيرزني موقر و ثروتمند است كه ابتداي فيلم، او را مي‌بينيم كه توسط فرزندان و نوادگان خود احاطه شده است و پس از مرگ خود، خانه‌اي باشكوه و يك كلكسيون هنري كم نظير را براي وارثان خود به‌جاي مي‌گذارد. طبيعتا فرزندان او نيز بايد بعد از مرگ او، درباره ميراث باقيمانده از او تصميم‌گيري كنند.در فيلم ساعات تابستان، حتي يك صحنه خسته‌كننده نيز وجود ندارد، اگرچه صحنه‌هاي پرتحرك زيادي در فيلم وجود ندارد (و پر تحرك‌ترين صحنه فيلم هم جايي است كه عده‌اي از دوستان قديمي هلن به خانه او مي‌آيند). اين فيلم، در 3بخش مجزا (كه همگي حول موضوع مشتركات انساني شكل گرفته اند) روايت شده است و در آخر هم يك اختتاميه در نظر گرفته شده است.در بخش اول، ما هلن و خانواده‌‌اش را مي‌بينيم و درباره علاقه او به عمويش به نام پل كه يك نقاش بوده است، چيزهايي را درك مي‌كنيم. از سوي ديگر، شاهد نگراني‌هاي فردريك از حرف‌هاي مادرش درباره مرگ و پايان زندگي هم هستيم. در رفت و آمدهاي پر سر و صداي اعضاي خانواده در يكي از بعدازظهرهاي تابستان، ما تنش‌ها و همگرايي‌هاي خانواده از هم پاشيده او را به وضوح مشاهده مي‌كنيم.فردريك، آدرين و جرمي، دور هم جمع شده‌اند تا روز بعد از مرگ هلن، درباره سرنوشت اموال او تصميم‌گيري كنند. زندگي به هر حال ادامه پيدا خواهد كرد، البته با پذيرش دلتنگي‌ها و از دست دادن‌ها كه تمام شدني نيستند. يك كمد هنري ارزشمند، با راه يافتن به موزه، هم خانه‌اي جديد پيدا كرده و هم انگار كه در تبعيد به سر مي‌برد.نسل‌هاي مختلف هم همچون همين اثاثيه، بعد از درگذشت نسل‌هاي قبلي، هم آزاد مي‌شوند و هم بي‌پناه مي‌مانند.فيلم ساعات تابستان، همان‌قدر كه روي اشياء متمركز است، به افراد هم توجه دارد كه فرديت هر يك از آنها، با بازي بي‌نقص بازيگران فيلم نمايان شده است‌ (به‌عنوان مثال، ژوليت بينوش در بازي خود در نقش زني بداخلاق، سرزندگي ذاتي خود را نيز وارد كرده است).علاوه بر اين خواهر و برادرها، كارگردان فيلم تعداد اثر هنري را نيز مد نظر قرار داده است. ازجمله اين آثار، به 2نقاشي از كميل كوروت، يك نقاشي از اوديلون ردون، يك ميز غذاخوري، يك كمد و تعدادي گلدان كه همگي اصالت مشابهي دارند، مي‌توان اشاره كرد‌ (اكثر آثار استفاده شده در اين فيلم، واقعي است و متعلق به همان موزه‌اي است كه شخصيت‌هاي فيلم قصد اهداي اين اشياء به آن را دارند).فردريك كه يك استاد اقتصاد است، به خوبي درك مي‌كند كه چه نيروهايي باعث شده است كه برادر و خواهرش از وطنشان دور شوند و به هر حال قادر به قانع كردن آنها براي بازگشت نيست.آسايا نيز به همين اندازه، نگاه‌هاي فلسفي دارد.البته هدف فيلم اين نيست كه اين اشياء را بيش از حد تقديس كند، بلكه هدف اين است كه بررسي كند كه اين آثار چرا و چگونه باعث برانگيخته شدن چنين احساسات قدرتمندي مي‌شوند و چگونه است كه اين اشياء، هم نمادهايي فرهنگي هستند و هم تكيه گاه عاطفي كساني كه آنها را در اختيار دارند. هلن، با اينكه دلبستگي عميقي به مجموعه خود دارد، اما اميدوار است كه روزي اين مجموعه در ديد عموم گذاشته شود. او براي فردريك توضيح مي‌دهد كه چيزهايي كه در خانه اوهستند، گرچه بسيار ارزشمندند، با اين حال فقط رسوبات زندگي هستند، بدون اينكه خودشان حياتي داشته باشند. اما در هر حال فردريك آرزو دارد كه حداقل تا يك نسل ديگر، اين اشياء را نگه دارد، اما صريح‌ترين و تلخ‌ترين درونمايه فيلم، اين است كه اين احساس تعلق، كه لازمه‌‌اش متوقف كردن زمان است، هرگز ارضا نخواهد شد.همان‌طور كه همه خانواده‌ها، در طول زمان تغيير مي‌كنند و از هم گسسته مي‌شوند، اين مسئله درباره جوامع و كشورها هم صدق مي‌كند. و فيلم ساعات تابستان، همان‌قدر كه درباره هلن و فرزندانش است، داستان سرنوشت فرانسه امروز را نيز براي ما روايت مي‌كند. دارايي هلن در نهايت به موزه برده مي‌شود، زيرا بخشي از ميراث فرهنگي است. و هر كدام از اشياء او، نشانه و پرچم يك سنت جهاني و گسترده است و در عين حال، شديدا وابسته به ريشه‌هاي بومي و محلي خود است.از يك نظر، اين فيلم بر اين مسئله متمركز است كه جهاني شدن بر اين ميراث چه تأثيري مي‌گذارد. شغلي كه جرمي در يك شركت توليدي كفش در چين دارد، آن‌قدر پردرآمد و باثبات هست كه بتواند او را مدت‌ها در آسيا نگه دارد. آدرين هم گرچه اختلاف نظرهايي با مسئولان شركت خود دارد، اما به همان اندازه جرمي، در نظام اقتصاد جهاني غرق شده است. علاوه بر اين خواهر و برادرها، كارگردان فيلم تعداد اثر هنري را نيز مد نظر قرار داده است. ازجمله اين آثار، به 2نقاشي از كميل كوروت، يك نقاشي از اوديلون ردون، يك ميز غذاخوري، يك كمد و تعدادي گلدان كه همگي اصالت مشابهي دارند، مي‌توان اشاره كرد‌ (اكثر آثار استفاده شده در اين فيلم، واقعي است و متعلق به همان موزه‌اي است كه شخصيت‌هاي فيلم قصد اهداي اين اشياء به آن را دارند).فردريك كه يك استاد اقتصاد است، به خوبي درك مي‌كند كه چه نيروهايي باعث شده است كه برادر و خواهرش از وطنشان دور شوند و به هر حال قادر به قانع كردن آنها براي بازگشت نيست.آسايا نيز به همين اندازه، نگاه‌هاي فلسفي دارد. گرچه او پيش از اين در فيلم‌هاي ايرماوب و بارانداز مسئله جهاني شدن را مورد بررسي قرار داده بود، اما اين‌بار در فيلم ساعات تابستان جامع‌ترين تحليل او در رابطه با ساختار كنوني دنيا است. مراقب باشيد كه فروتني اين فيلم شما را فريب ندهد؛ حتي ساده‌ترين و كوچك‌ترين چيزها، مثل يك قوري، يك ميز، يك كتابچه كوچك و يا يك فيلم خيلي ساده، مي‌توانند يك شاهكار هنري باشند.منبع : همشهري تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن