تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833427538
قلب، عقل و جسم -
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t=20803">قلب، عقل و جسم Mahmoodi 24 مهر 1383, 09:54سخنراني خانم آن اسكوير منبع : باشگاه انديشه اشاره: متن زير سخنراني خانم دكتر آن اسكوير مدير سابق كليساي متحد كانادا كه زير عنوان قلب، عقل و روح در كنفرانس علم،تكنولوژي و مدرنيته ايراد شده است. لازم به ذكر است كه اين كنفرانس به همت حوزه رايزني فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران و همكاري دانشگاه اتاوا در تاريخ بيست و چهارم مي 2003 برگزار گرديد . عقل و اعتقاد اغلب اوقات نهادهاي مذهبي مردم را تشويق به “ داشتن اعتقاد “ براي پذيرش تفكراتي كه آنان قادر به درك آن نبوده يا حاضر به پذيرش آن نيستند مي نمايند. تفكراتي كه عقول آنان سخت به آن باور نموده و آن را مغاير با دلايل فراواني نيز مي يابند. در حقيقت اين به مثابه اين است كه از ما انتظار اين برود كه سوالات خود را به كنار زده و شك و ترديد خود را حذف نموده تنها بخاطر اينكه فردي در مقام مرجعيت در گذشته و حال كلام و سخن فصل الخطابي را بيان نموده است. گرگوري جونز در نوشتار خود به ما يادآوري مي نمايد كه “ شما مي توانيد با تمام عقلتان خدا را دوست داشته باشيد و در عين حال او را بي اعتنا رها كرده باشيد “وي گفتاري را از رمان هيم پوتاك نقل كرده كه در آن گفته است ؛ يك عقل و تفكر كم عمق در حقيقت گناهي بر ضد خداوند است، آنچه كه بسياري را آشفته و نگران مي كند اينست كه پاسخهايي را كه عقلاي بزرگ و متفكرين در گذشته پيرامون سوالات اساسي اعتقادي ارائه داده اند ممكن است بهترين پاسخ براي امروز نباشد. تغييرات زيادي در علم؛ فلسفه؛ صنعت و فرهنگ شده كه باعث شده در حقيقت زندگاني ما با زندگاني علماي گذشته كه اصول اعتقادي ما را تعريف نمودند فاصله بسيار زيادي داشته باشد. به نظر مي آيد كه ضروري است كه نسبت به حتي پايه هاي بسيار ابتدائي اعتقادي خود تامل مجددي نموده تا از جهت معني و مفهوم دار بودن اين اعتقادات در جهان امروز اطمينان حاصل نمائيم. براي مثال متون عتيق مسيحيت و يهود در زماني نوشته شده بود كه عوامل سه گانه مورد تصور همگاني در آن عصر بود و بهشت و دوزخ بصورت جغرافيايي“ در مكان بالا“ و “ درمكان پائين“ تعبير مي شدند. واژه نگاري مرامنامه هاي ابتدائي چنين تصوري را با تعبيراتي همانند “ به جهنم فروفرستاده شد“ و يا “ به بهشت صعود داده شد“ تقويت مي نمودند. زمانيكه كيهان شناسي مقدس مرده اعلام شد مسيحيت مواجه با يك تنگنا گرديد. به كدام تصور مي توان اعتقاد پيدا نمود؟ آيا بايد از پذيرش علم سرباز زد و اصرار نمود كه كليسا طريقه صحيح را تعليم نموده است؟ يا بايد به سخنان دانشمندان گوش فرا داد كه در عين حال خطر به لرزه درآوردن پايه هاي اعتقادي ما را نيز بهمراه دارد؟ مذهب و / يا علم و تكنولوژي مردمان در مساله برخورد علم و مذهب به گونه هاي مختلف پاسخ داده اند. بسياري به آرامي تفكرات مذهبي خود را كه در تعارض مدعيات علم و نوگرائي مي باشد يه كنار مي گذارند حتي اگر چنين امري مستلزم رها كردن اعتقادشان باشد. از زمان ظهور روشنفكري كه در حقيقت اعلام رسمي پايان ارتدكسي بود مراكز مذهبي از كاهش معتقدين خود و مراجع مذهبي نيز از كاسته شدن قدرت خود رنج برده اند و دليل آن نيز اين بوده كه مراكز مذهبي مخالف مواجهه با حقيقت بودند و همواره در مقابل تحقيقات علمي كه در سيستم اعتقادي آنان سوال برانگيز بود سكوت اختيار مي كردند. گروهي نيز به چنين تضادي از طريق انكار روش علمي پاسخ داده اند و كتاب مقدس را بصورت لفظي تعبير نموده اند كه اصول گرائي نيز كه يكي از بزرگترن تهديدات كنوني مي باشد همين گونه مي باشد. و آن بدين گونه است كه به سوالات به نفع پاسخهاي اساسي و سرنوشت ساز بي اعتنائي مي كنند. از جنبه مذهبي و فرهنگي اصول گرائي يك روش افراطي به حساب مي آيدو از جنبه سياسي نيز تفكري است كه اصول خود را بر مردم تحميل كرده و مشكلي خواهد بود كه براي نجات خود و جهان ما را وادار به برخورد و كشمكش با آن خواهد نمود. بزرگترين خطر؛ زماني است كه صاحبان تفكر؛ آموخته هاي مذهبي را به خاطر عدم اعتقاد به آنچه كه كليسا به آنها آموخته است رها كرده كه در چنين صورتي اصول گرائي در قدرت باقي خواهد ماند. از آنجا كه هر تغييري تهديدي براي اصول گرائي به حساب مي آيد چنين تفكري نسبت به تمامي تغييرات مقاومت نشان داده و اغلب براي رساندن مقصود خود به هدف به خشونت رواني و حتي خشونت فيزيكي روي مي آورد. در اين ميانه حالت نابهنجاري نيز موجود است. اگر چه اصول گرايان تفكرات علمي را دشمن به حساب مي آورنداما به صفت تكنولوژي تا حدي كه بتوان پيام خود را به افراد خارج از مجموعه خود برسانند اعتماد كرده و احترام ميگذارند. تلويزيون و اينترنت به ابزاري گزينشي براي آنانكه بدنبال انتقال پيام اصول گرايانه هستند تبديل شده است. عكس العمل سوم به انقلاب علمي اين است كه به اعتقادات در پرتو نور دانش جديد تامل دوباره اي صورت گيرد. اگر چه اين امر اغلب كشاكشي دردناك و تهديد كننده بوده اما در نهايت مردم را آزادتر و استوارتر در عقيده خود مي نمايد. مثالي زنده در اين باره را مي توان در تحقيقاتي كه علم و تحقيقات در نحوه ترجمه و تفسير انجيل ( نسبت به آنچه كه در شريعت مسيحيت بوده ) ايجاد نموده نام برد. تصورات علمي نسبت به منشا انسان در تناقض با فصل آغازين كتاب مقدس مشترك ميان مسيحيان و يهود مي باشد در صورتيكه آن نوشتار تنها به صورت لفظي تعبير شود. زمانيكه داستانهاي موجود در آن به عنوان داستان و اسطوره مورد نگرش واقع گرديد چنين مدارك علمي نگران كننده قلمداد مي شد. نگران كننده تر از آن تغييراتي بود كه در تصورات ديني و كلامي (آنگونه كه كليسا آموخته بود) ايجاد شده بود وبه آنها بي ارتباط به جنبه الهي و ملكوتي نگريسته مي شد. آموزش براي پذيرش اينكه بايبل ( كتاب مقدس مسيحيان و يهود) مجموعه اي از اسناد و متون انساني است كه منعكس كننده تاريخي كه در آنها نگاشته شده اند مي باشد يك فرايند درازمدت و پر رنج بوده است و ما نيز هنوز به آن دست نيافته ايم. زمانيكه بايبل به تنهايي موضوع تفكرات انتقادي قرار گرفت يك موج اعتراض وسيعي را ايجاد نمود و آن اعتراض امروزه نيز به صورت اصول گرائي به گوش مي رسد. نداي تغييرات و نداي علم و فلسفه صداي مذهب را نيز تغيير داده است.زمانيكه سنت آگوستين بيان كننده نظريه خطاپذيري روح و همينطور سنت توماس آگوستين و رساله اش درباره حكومت رباني با نداي راجر بيكن مروج تفكر ارزش علم و تجربيات كنترل شده و همينطور فرنسيس بيكن و متدولوژي جديدش درباره ادراك تجربي طبيعت درآميخته شد ؛ گوشه اي از حقايق مورد آشكار قرار گرفت. اما عمده چنين حقايق علمي بوسيله كليسا مورد انكار قرار گرفت. گاليله در تاييد تئوري كوپرنيك بعلت تعليم اينكه زمين به دور خورشيد مي گردد به زندان انداخته شد. داروين و نظريه مبدا گونه ها مدتها است كه توسط نظريات ديگر به كنار زده شده است اما هنوز مي تواند باعث تحريك اصول گرايان بدطينت شود. زمانيكه باستان شناسان دلايلي يافتند كه چهار كتاب اول انجيل عهد عتيق مسيحيت تنها دليل موجود براي شناخت اصول مسيحيت نمي باشد بسياري از علما اين دانش جديد را ستوده و گروهي نيز آنرا اهانت تلقي نمودند. “ سمينار مسيح “ كه متشكل از علمايي است كه معتقد به اعتبار بخشيدن به متون براساس تحقيقات مي باشند و با ايده هاي جديد احساس خطر نمي كنند؛ پذيراي هرگونه مدرك و دليلي است كه كمك به شناخت تفاوتهاي مسيح در چهار كتاب اول انجيل عهد عتيق و ناسازگاريهاي اعتقادي ( تصويري كه در قرون اوليه ايجاد شده و بيشتر نشانگر تصور كليساي اوليه بود)با آنچه كه متون به ما مي آموزند مي باشد.سمينار مسيح به ما كمك نموده تا ميان كلمات مسيح و كلمات مبلغان مذهبي كه كتب عهد عتيق را نوشته و ميان آنان كه باورهاي اوليه را شكل دهي نمودند تفاوت قائل شويم.همچنين به ما كمك مي كند كه عمل و كار مسيح را ازپوشش تفكرات كليساي اوليه تميز دهيم.همانگونه كه رابرت فانك در كتاب خود به نام “ صادقانه با مسيح“ مي گويد “ يگانه طريق واقعي براي كشف مسيح تاريخي اجازه مقابله دادن به مسيح قديم و عتيق با صورتهاي مسيح مدرن مي باشد“. كشف مسيح تاريخي به ما كمك مي كند تا به پيام بنيادين حكمراني الهي بازگرديم و در ياببم كه اگر مردم به چنين پيامي گوش مي دادند جهان چگونه مي گرديد. در تمامي تحقيقات مربوط به بايبل علم و تكنولوژي جايگاه صحيح خود را انتخاب مي نمايد. دانشمندان آموخته اند كه خارج از مراكز مذهبي ايستاده و متون ديني را نظاره گر باشند و به تعبير فانك “دست ساز فرهنگي بجاي راهنماي كليسايي و مذهبي“. فانك در حقيقت بر اين نكته پافشاري مي كند كه : “ هيچ كدام از باورها و متون كتب عهد عتيق در شريعت مسيحيت و در تاريخ متدولوژي علمي و تاريخي كه ما مطالعه مي نمائيم ايمن از ارزيابي انتقادي و تدوين مجدد نمي باشد. ما امكان ايجاد يك لايه محافظ بدور هيچ بخشي از ميراث مسيحي نمي باشيم اگر كه خواسته باشيم تا مسيح را رها نمائيم. همه چيز بر روي ميز (در مقابل) قرار دارد. (فانك 299)“ قرار دادن همه چيز روي ميز دقيقا چيزي است كه براي آن دسته از ما كه سعي در انجام آن دارند بسيار طاقت فرسا مي باشد. بسياري از مردم بسادگي آنگونه كه مراكز فرقه گرا آموزش داده اند پذيراي اين اعتقاد گرديده اند كه مانع اصلي در تفاهم و گفتگو بي اعتنايي نسبت به سنتهاي خويش و بي رغبتي نسبت به كاوش نمودن درباره آنها مي باشد. حتي خود روحانيون از ترس به لرزه افتادن كليساي مذهبي و يا رنجيده خاطر شدن اعضاي كليساي محلي كه از مكتب مدرسه يكشنبه هاي آنان فارغ التحصيل نشده اند بر عدم بهره گيري از هرگونه تفكر اصلاح يافته پافشاري مي كنند.روحانيون با بهره گيري از آنان كه نمي خواهند از عقل خود بهره اي ببرند و يا نمي خواهند تفكر نمايند از وجود آندسته افراد كه مايل به استفاده از عقل و انديشه خود مي باشند بي بهره مي گردند. از آنجا كه به نسل جوان ما در مدارس علم و صنعت آموخته مي شود آنها قطعا اين حق را دارند كه بياموزند كه چگونه علم و صنعت نحوه درك متون مقدس (انجيل ) را تغيير داده است. آنچه كه اين مساله به من گوشزد مي نمايد اين است كه ما در مراكز مدهبي نيازمند تشكيل نيرويي (همسو) با علم و تكنولوژي و نگرايي مي باشيم تا پاسخگوي سوالات نسل جوان خود باشيم. سوالاتي كه نيازمند گفتكو است: سوالاتي كه باعث هدايت گروههاي اعتقادي متفاوت براي ورود به گفتگو نه تنها با يكديگر بلكه براي گفتگو با علم و تكنولوژي و نوگرايي است چه مي باشد؟ سوالات فراوان بوده كه در اينجا امكان اشاره به تمامي آنها نمي باشد اما مي خواهم پيشنهاد كنم كه حداقل يك دسته وجود دارند كه نيازمند مشاركت و همكاري فكري فوري مي باشند و آن سوالات و پرسشهاي اخلاقي است. زماني بود كه تنها مراكز مذهبي بودند كه در موضوعات اخلاقي مرجعيت داشته و يگانه سخن قانع كننده را بيان مي نمودند اما نداي مراكز مذهبي در حال حاضر به بلندي و وضوح آنچه در گذشته بوده نمي باشند. اين امر مي تواند ناشي از اين باشد كه اتفاق آرا ميان مناديان مذهبي در زمينه مسائل اخلاقي و معنوي موجود نمي باشد. اگر چه اكنون با توجه به تاكيدات علمي بر موضوعاتي مانند مواد غذايي اصلاح شده ژنتيكي؛ بافت زايي( كلونه كردن ) و معضلات اكولوژيكي سوالات اخلاقي جدي وجود دارد كه بايد به آنها اشاره شود پيش از آنكه تصميم نهايي درباره محدوده اي كه دولت امكان حمايت تحقيقاتي اينچنيني فراهم نموده يا اجازه بهره وري از چنين علومي براي رشد و ترقي بدهد؛ گرفته شود.همچنين جهشهاي صنعتي كه بوسيله اينترنت در معرض عموم قرار گرفته است سوالات اخلاقي را در مورد موضوعاتي چون ****وگرافي و تبليغات زننده غير اخلاقي ايجاد نموده است. صنعت همانند علم؛ ويژگي و علامت مشخصه نوگرايي مي باشد. شكي نيست كه صنعت باعث افزايش ارتباطات شده است اما در عين حال باعث كاهش مشاركت نيز شده است. ما ديگر براي ارتباطات فوري به حضور رودررو نياز نداريم اما با چه بهايي؟ راهكارهايي براي گفتگوهاي بين مذاهب / ميان رشته اي ساليان زيادي است كه تاكيدي بر گفتگوي ميان مذاهب بعنوان روشي براي تفاهم مردمان از اديان متفاوت نسبت به دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم صورت گرفته است. نخستين نكته اينكه چه پايه اي مي تواند براي گفتگويي جديد ميان افراد از مذاهب مختلف در نظر گرفته شود؟ با توجه به تجربيات خودم گفتگو تنها زماني تحقق خواهد يافت كه هيچگونه محدوديتي نسبت به كاوشها و سوالاتي كه مطرح ميگردد وجود نداشته باشد. براي مثال ما ممكن است اگر در مورد آنچه كه انجيل بيان مي دارد سخن بگوئيم و در عين حال نسبت به اينكه چگونه آن نه تنها زندگي روزانه ما را متاثر نموده است بلكه واقعيتهاي سياسي و اجتماعي در جهان اعتقادي ما را تغيير داده است؛ غفلت ورزيم و بي اعتنا باشيم يك گفتگوي واقعي صورت نخواهد گرفت. تمامي اينگونه سوالها نيازمند كاوش مي باشند. دومين نكته اينكه راهكارهايي كه براي گفتگو ميان مذاهب يا درون مذاهب توسعه يافته اند مفيد بوده و ممكن است در جهت گفتگوي ميان رشته اي نيز مفيد واقع گردند. با استفاده از صورتي كه لئونارد سويدلر در كتاب خود به نام “ در پس مطلق“ فراهم نموده اين نكته قابل ذكر است كه راههكارهاي مطرح شده نه تنها ميان گروههاي اعتقادي ممكن است مورد استفاده قرار گيرد بلكه در جهت گفتگو با صاحبان علم و تكنولوژي نيز مفيد واقع شود. - هدف اوليه گفتگو آموختن تغيير و رشد در ادراك حقيقت و سپس عمل نمودن متناسب با آن مي باشد.( علم و صنعت نقدا ديدگاه ما را نسبت به واقعيت تغيير داده اند. (بايد ديد كه ) اين امر چگونه مي تواند درك جديدي از مذهب را ارائه نمايد) - گفتگوي درون مذهبي وميان رشته اي بايد يك فرايند دو جانبه از طرف هر دو گروه باشد. - هر كدام از طرفهاي شركت كننده در گفتگو بايد با صداقت كامل و خلوص وارد گفتگو شده و بايد صداقت و خلوص مشابه را در طرف مقابل نيز در نظر گرفته باشد - هر كدام از طرفهاي شركت كننده در گفتگو نبايد با پنداشتي عجولانه به سمت نقاط مورد اختلاف حركت نمايند. - گفتگو تنها مي تواند ميان افراد همپايه صورت گيرد. - گفتگو زماني صورت مي گيرد كه ما قادر به خود-نقدگري سنتها و اعتقادات خود نيز باشيم. گفتگو معمولا در سه مرحله توسعه مي يابد: حذف و به كار نگرفتن اطلاع رساني غلط احترام نمودن نسبت به ارزشهاي دو طرف بررسي و كنكاش نسبت به زمينه هاي جديد حقيقت؛معني و واقعيت گفتگوي ميان رشته اي باعث توسعه همكاري در جهت كمك رساني به علم؛ صنعت؛ انسانيت؛ مذهب براي مشاركت بجهت جستجوي معرفت و حقيقت خواهد شد. چنين گفتگويي ضرورتا نيازمند بكارگيري عقل و قلب مي باشد. قلب به ما دستور ورود توام با احترام داده و عقل دستور به گفتگو با فكري روشن ( باز) به محيط گفتگو خواهد داد. منبع فناوري اطلاعات ايران a Truth Seeking 24 مهر 1383, 12:34تشكر علي جان. امروز زدي تو كار خبرهاي طوماريا. Maxton 24 مهر 1383, 12:43اره دمت گرم...نمی شه انلاین خوندش..ممنون... Mahmoodi 24 مهر 1383, 13:29اميدوارم به درد خورده باشه قربانت يا علي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 574]
-
گوناگون
پربازدیدترینها