واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: معنای شیطانی ادبیات
داستان:روایتی غالباً دور از حقیقت،با این حال تاکنون کسی موفق نشده است در حقیقتِ داستانهای زیر به خود تردید راه دهد: در شبی از شبها آقای رودُلف بلاک از اهالی نیویورک در سر میز شام، خود را با آقای پرسیوال پالرد، منتقد برجسته روبهرو دید. آقای بلاک گفت: « جناب پالرد، کتاب بنده با عنوان « زندگینامه گاو مرده» با نام ناشناس به چاپ رسیده است و من بعید میدانم شما قلم مرا نشناخته باشید. با این حال، در نقد خود، این اثر را کار بزرگترین ابله قرن نامیدهاید؟ به گمان شما این نقد انصافاً درست است؟» منتقد با لحنی محبتآمیز پاسخ داد: « خیلی متأسفم، آقا. فکر کردم شاید دوست نداشته باشید مردم از نام اصلی نویسنده کتاب باخبر شوند.»رمان:داستان کوتاهِ پر شاخ و برگ.شعر:یکی از اشکال بیان که ویژه سرزمین مجلات است.قطعه ادبی:در ادبیات به نوشتهای گویند که نویسندة آن قابلیت به پایان رساندنش را نداشته است.پاورقی:اثری ادبی، عمدتاً داستانی که عاری از حقیقت است و به صورت دنبالهدار در چند شمارة یک روزنامه یا مجله چاپ میشود. غالباً در آغاز هر قسمت « خلاصه ای از بخشهای ییشین» برای کسانی که آنها را نخواندهاند درج میکنند گو اینکه مهمتر از آن آوردنِ خلاصهای است از بخشهای بعدی برای کسانی که رغبتی به خواندن آنها ندارند. البته باز ضروریتر از آن دو آوردن خلاصة کل اثر است.جیمز. اف. بومن فقید با مشارکت یکی از نوابغ که اسمش به دستِ ما نرسیده است برای یکی از مجلاتِ هفتگی پاورقی مینوشت. آن دو کار را نه به صورت اشتراکی بلکه به طور هفته درمیان مینوشتند؛ یعنی یک هفته بومن مینوشت و هفتة بعد دنبالة مطلب را دوست نابغهاش تحریر میکرد با این امید که دنبالة ماجرا تا قیام قیامت کشیده شود. اما متأسفانه دو نویسنده با هم اختلاف پیدا کردند و صبح یک روز اول هفته که آقای بومن قلم و کاغذش را آماده می کرد تا دنبالة داستان را به رشتة تحریر درآورد. با کمال تحسر ملاحظه کرد که همکارش داغ ادامة داستان را به دلش گذاشته است. بله، حریف همة شخصیتهای داستان را سوار کشتی کرده و یکجا در قعر اقیانوس اطلس غرق کرده بود.پانتومیم (لالبازی) :نمایشی که ماجرای آن بدون آزردن زبان گفته میشود و از سایر اشکال نمایشی کمتر آزاردهنده است.طنز: یکی از انواع فراموش شدة ادبی که نویسنده در آن خطاها و حماقتهای دشمنان خود را با لطافتی خام وصف میکند. کمدی: نمایشنامهای که هیچیک از همبازیهای ما آشکارا در آن کشته نمیشوند.کلمات قصار:حرفهای یاوه و رنگورو رفتهای که از فرطِ پاخوردن در گذر قرنها نخنما شدهاند. « ارّه»ای که دندانهایش را شعور آدمها کند کرده است.- حکمت بیاستخوان ویژة دندانهای از کارافتاده.فرهنگ لغت:دستگاه ادبی و بدنهادی که برای فلج کردن و منجمد ساختن زبان ساخته میشود. با این حال، فرهنگ حاضر یکی از مفیدترین آثاری است که جنابِ دکتر یوحنا شیطان به رشتة تحریر کشیده و مقصود از تألیف آن به دست دادن جُنگی است که هر رَطَب و یابسی را که تا زمان تکمیل این فرهنگ شناخته شده در خود گرد آورده باشد؛ بهطوریکه میتوان با آن هر پیچی را چرخاند، اتومبیلها را تعمیر کرد و در امر طلاق از آن بهره گرفت. درعین حال میتوان از آن به جای سرخک استفاده کرد، موشها را از لانهشان بیرون کشید و سربه نیست کرد و همچنین کرمها را کشت. بچهها با گریه و التماس خواهان این معجوناند.آمبروز بیرس .برگردان: رضی هیرمندی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 241]