واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خورشيد شاه (11)حيله هاي مهران وزير قسمت سوم
چنين گويند که چون کشتگان را به صحرا بردند، سمک در ميان آنها زنده بود، اما ياراي راه رفتن نداشت. چون شب رسيد. مردي از اهالي شهر، به نام مهرويه، به صحرا رفت تا اگر کشتگان زر به همراه دارند، يا کلاه و جامه و کمر و کارد ايشان را بردارد. چون به آنجا رسيد، کشتگان را يک يک نگاه کرد. بازو، کمر و جيب?هايشان را مي?نگريست و هر کسي چيزي داشت، بر مي?داشت. وقتي به سمک رسيد، سمک جنبيد و چشم باز کرد و آهسته گفت: «اي آزاد مرد، هر که هستي، مرا نجات ده! از بهر خدا قدري آب به من ده تا يزدان تو را فرياد رسد! «مهرويه برفت و با جامي آب و قدري نان بازگشت. آب را در گلوي سمک ريخت و نان را در دهانش گذاشت. چون آب به حلق سمک رسيد و شيره نان در رگ?هايش دويد، قدري توش و توان گرفت و نشست. سمک گفت: «اي مهرويه، جوانمردي کن و مرا به خانه?ات ببر تا بهتر شوم و اين زخم?ها درمان شوند! يزدان به عوض من، نيکي تو را پاداش دهد.» مهرويه گفت: «فرمانبر دارم سمک» و او را همراه خود به خانه برد.در خانه مهرويه و زنش، سامانه، زخم?هايسمک را شستند و آنها را بستند تا مداوا شود. چون يک ماه گذشت، زخم?هاي سمک، همه بهبود يافت.سمک در خود نگاه کرد، همه جاي بدنش چالاک بود. چون شب رسيد، از خانه مهرويه بيرون رفت. کارد و سوهان و کمند و آنچه که عيار لازم داشت، با خود برداشته بود. رفت تا به زنداني رسيد که شغال و جماعت عياران در آنجا در بند بودند. سمک پيرامون زندان گشت تا به جايگاه مناسبي رسيد. کمند انداخت و بالا رفت. روي گنبد، سوراخي بود و دريچه?اي . زير گنبد، شغال و ديگر زندانيان نشسته بودند. اما از خورشيدشاه و برادرش خبري نبود. کمند را فرو انداخت و پايين رفت. ناگاه زندانيان سمک را ديدند که از کمند به زير مي?آيد. جمله عياران را سلام گفت و عياران سمک را آفرين گفتند. سمک زنجيرها را با سوهان ببريد و بندها را از دست و پاي زندانيان باز کرد. همه شاد و خرم شدند. بعد از آن، سمک به در زندان آمد تا در را باز کند. قفل در بسيار محکم و استوار بود. او کارد برآورد و در يک لحظه ديوار کنار در را شکافت و دريچه اي گشود، طوري که زندانيان بتوانند از آن بيرون روند. سمک جلو افتاد و ديگران پشت سر او رفتند تا به خانه مهرويه رسيدند.برگرفته از کتاب: سمک عيار بازنويسي: حسين فتاح ادامه دارد... ***********************مطالب مرتبطخورشيد شاه قسمت اول خورشيد شاه قسمت دوم خورشيد شاه قسمت سوم خورشيد شاه قسمت چهارم خورشيد شاه قسمت پنجم خورشيد شاه قسمت ششمخورشيد شاه قسمت هفتم خورشيد شاه قسمت هشتم خورشيد شاه قسمت نهم خورشيد شاه قسمت دهم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]