تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816481156




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خورشید شاه قسمت هشتم


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خورشید شاه قسمت هشتمسمک عیار
خورشید شاه
زندانیان آنچه سمک گفته بود، گفتند و سوگند خوردند که دنبال کار خود روند. چون روز بعد خورشید دمید و مه پری از خواب بیدار شد، غلام را ندید. کسی را به دنبال او فرستاد. فرستاده در باغ به دنبال خورشیدشاه می‌گشت که نگهبان سیاهچاله را کشته دید و در سیاهچاله باز و زندانیان، هم رفته. خبر به مه پری برد. مه پری متعجب به باغ آمد و چون چنین دید، به سرای پدرش فغفور رفت و آنچه پیش آمده بود، همه را گفت؛ اینکه نه دایه جادوگر مانده است، نه نگهبان سیاهچاله و نه خواستگارانی که در بند دایه جادوگر بودند.فغفور، مهران وزیر را حاضر کرد و همه را با او در میان گذاشت. مهران وزیر گفت: این کار از شغال پیل‌زور و سمک عیار بر می‌آید. باید کسی را فرستاد تا احوال را جویا شود.مهران فرستاده‌ای به در خانه عیاران فرستاد و به شغال پیل‌زور گفت که شاه فغفور تو را خواسته است. شغال دانست که چه پیش آمده است. پس همراه سمک و فرستاده به سرای فغفور رفت. شاه که شغال پیل‌زور را دید گفت: ای شغال، در سرای ما کارهای عجیبی روی داده است. دوش، زندان دایه را بشکستند و زندانی‌های آن را بردند و نگهبان را کشتند. آیا این کار شماست؟شغال هیچ حرف نزد، اما سمک عیار گفت: ای بزرگوار شاه، در جهان هیچ‌چیز بهتر از راستی نیست، مخصوصاً از برای ما عیاران! شاه بداند که این کار از ما عیاران بر نمی‌آمد. همه آنچه شد از خورشیدشاه است، بدان سبب که برادرش، فرخ‌روز در سیاهچاله دایه اسیر بود.فغفور گفت: خورشیدشاه و فرخ‌روز را حاضر کنید! سمک رفت وخورشیدشاه و فرخ‌روز را به سرای فغفور آورد. اما پیش از ترک خانه، کارد برکشید و دایه جادوگر را بکشت تا دنیا از شر جادوی او خلاص شود.پیش از آنکه خورشیدشاه و فرخ‌روز و سمک عیار به سرای فغفور برسند، خبر دادند که دایه جادوگر کشته شد و فغفور، که از جادوی او در امان نبود، شادمان شد.چون خورشیدشاه و فرخ‌روز به سرای شاه رسیدند، فغفور در چهره خورشیدشاه نگریست. از جمال و زیبایی او در شگفت شد و انگشت بر دهان، در دل گفت: حیف نبود که چنین جوانی در بند دایه باشد؟پس فرمان داد تا خورشیدشاه را در کنار خود بر تخت زرین بنشانند.خبر آمدن خورشیدشاه که به مه‌ پری رسید، از کنیزکی پرسید: چه خبر شده؟ کنیزک گفت: خورشیدشاه به سرای پدرت آمده. او دایه جادوگر را کشته، زندان را شکسته و زندانیان را آزاد کرده است.مه پری گفت: ولی خورشیدشاه که خود در زندان بود!کنیزک گفت: ای ملکه، خورشیدشاه در زندان نبود. او که به زندان رفت، برادرش، فرخ‌روز بود. آن غلام که به شما خدمت می‌کرد، خورشیدشاه بود.مه پری چون بشنید که آن غلام صاحب جمال خورشیدشاه بوده است برخاست تا به سرای پدر رود و خورشیدشاه را ببیند .در آن مجلس خورشیدشاه و فغفورشاه سخن‌ها گفتند و در آخر، ده روز بعد را روز عقد خورشیدشاه و مه پری معین کردند. برگرفته از کتاب: سمک عیاربازنویسی: حسین فتاحادامه دارد... *******************************مطالب مرتبطخورشید شاه قسمت اول خورشید شاه قسمت دوم خورشید شاه قسمت سوم خورشید شاه قسمت چهارم خورشید شاه قسمت پنجم خورشید شاه قسمت ششم خورشید شاه قسمت هفتم  توجه: پاسخ سؤال خود را در این لینک بیابید





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن