واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: كتاب «عكس انتخاباتي با كت دكتر احمدينژاد» علاوه بر اين كه خاطرات شخصي يك نامزد انتخاباتي در ايام پر تب و تاب انتخابات است، نوعي تاريخنگاري سياسي و اجتماعي در يك برهه خاص از تاريخ معاصر كشورمان هم محسوب ميشود. به گزارش خبرگزاري فارس، چهرههاي سرشناس در حوزه هاي گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و...همواره زندگي پرفراز و نشيبي دارند كه شنيدن خاطرات آنها براي خيليها ميتواند جذابيت داشته باشد. شايد از اين رهگذر است كه بسياري از اين افراد بعد از پشت سر گذاشتن رويدادهاي ريز و درشت در زندگي خود، در وقت فراغت و گذر از زمان وقوع اتقافات، خاطرات ايام تاثير گذار در زندگي و شهرت خود را بازگو مي كنند يا مي نويسند. استقبال از اين خاطرات در بين تودههاي مردم و حتي گروههاي خاص معمولا خوب است و دستاندركاران حوزههاي نشر هم از اين خاطرات اغلب استقبال خوبي ميكنند. يكي از آثار قابل تامل در اين زمينه كه اخيراً در بازار كتاب ايران توزيع شده است، خاطرات محمدرضا سرشار، داستان نويس و منتقد ادبي است كه در جامعه امروز ايران، به عنوان يك چهره سرشناس فرهنگي-ادبي شناخته شده است. هر چند وي در ساير بخش ها هم فعاليت هايي در اين سال ها داشته و دارد. از جمله در حوزه سياست كه موضوع كتاب اخيرش هم به آن اختصاص يافته است. محمدرضا سرشار در كتاب جديد خود با عنوان«عكس انتخاباتي با كت دكتر احمدي نژاد» كه عنوان فرعي آن«چگونه يك نويسنده سياستمدار مي شود» است، به بازگويي خاطراتي پرداخته كه در زمستان سال 1378 و ايام انتخابات مجلس ششم به عنوان يكي از نامزدهاي حوزه انتخابيه تهرات از سر گذرانده است. پيش از ورود به بخش هاي اصلي كتاب، در قسمت پيشگفتار، مخاطب با مراحل مختلف فعاليت هاي فرهنگي- ادبي محمدرضا سرشار به طور گذرا و كلٌي آشنا مي شود: «صاحب اين قلم، كه از چندي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي در كشور، با انتشار داستان هايي به عنوان نويسنده به جامعه ادبي كشور معرفي شد، پس از انقلاب، با قلمزني در عرصه هاي ادبيات كودك و نوجوان، ادبيات داستاني بزرگسالان و مباحث نظري و نقد ادبيات داستاني، به فعاليت در همان مسي ادامه داد. هر چند 24 سال گويندگي قصه ظهر جمعه، سبب شده است كه اكثريت قريب به اتفاق مردممان، بنده را بيشتر به عنوان گوينده قصه ظهر جمعه راديو و بعدها قصه گوي موسمي برخي برنامه هاي تلويزيوني بشناسند؛ اما واقعيت اين است كه رويه ديگر شخصيت اين به اصطلاح گوينده اديب يا اديب گوينده، از همان ابتدا، شخصي بود كه نمي توانست يا بر خود روا نمي ديد كه سر در لاك خويش فرو كند و از كنار مسائل و رويدادهاي سياسي و اجتماعي پيرامونش ، بي اعتنا بگذرد.» او در ادامه به اوج انگيزه هاي سياسي و اجتماعي خود اشاره مي كند و مي گويد: «اوج آشكار شدن اين خصلت، از دوم خرداد 1367، و بارزترين نقطه عطف آن، انتخابات مجلس ششم، در زمستان 1387بود. در اين ايام بود كه رسماً وارد فعاليتهاي سياسي شدم.» اولين خاطره با عنوان «حكايت من و عطاءالله مهاجراني» مربوط به 11ارديبهشت 1378؛ روز استيضاح نخستين وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت سيد محمدخاتمي است. در اين خاطره، سرشار به اولين آشنايي خود با مهاجراني در سال 1358 در شهر شيراز اشاره و در ادامه به استنادهاي يك طرفه مهاجراني در هنگام دفاع از خود به مقاله سرشار در مجله ادبيات داستاني مي پردازد كه با گزينش كردن بخش هايي از آن مقاله، فضاي حاكم بر مجلس را به سمت مسير دلخواه خود هدايت كرده و سرانجام دوباره از نمايندگان مجلس راي اعتماد گرفته است: «از همان روز، اين موضوع، به صورت يك حسرت و دغدغه فكري براي من در آمد؛ كه اگر در جريان آن استيضاح، حتي يك نفر-فقط يكي-اهل ادبيات و هنر داراي اشراف بر مسائل و جريانات گذشته و حال و پشت پرده اين عرصه، در عداد نمايندگان استيضاح كننده حضور مي داشت، به احتمال بسيار، نتيجه ماجرا، چيزي ديگر مي شد.» او در ادامه به ديگر زمينههاي ورود خود به عرصه سياست اشاره ميكند و اين كه چگونه گام هاي اوليه را در اين زمينه برداشته است. حفظ روحيه فرهنگي و كمتجربگي او در مراحل اجرايي ايده هاي سياسي در خاطرات بعدي او به وضوح ديده مي شود. ارتباط راوي خاطرات با جريان اصولگرا و تشكٌل سياسي جامعه روحانيت مبارز و چگونگي و مراحل قرار گرفتن نام او در فهرست 30 نفره اين گروه سياسي و حمايت چند تشكل سياسي اصولگراي ديگر مانند چكاد آزاد انديشان، حزب تمدن اسلامي و حزب اعتدال و توسعه از وي، از سرفصل هاي اصلي بخش هاي ابتدايي و مياني كتاب است. نويسنده كتاب در بخش ديگري از خاطراتش به حضور خود در مكان هاي عمومي و سخنراني هاي انتخاباتي اش اشاره مي كند و ديدارها و گردهم آيي هايي كه با سياستمداران هم گروه خود در اين باره دارد. از جمله چهره هاي سرشناس امروزي كه آن زمان در فعاليت هاي انتخاباتي مجلس ششم با سرشار هم گروه بوده اند، يكي هم دكتر محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور كشورمان است كه نام اين دو در فهرست مورد حمايت جامعه روحانيت مبارز قرار داشته است. در فصلي كه عنوان كتاب(عكس انتخاباتي با كت دكتر احمدي نژاد) هم از آن برگرفته شده، راوي به خاطره اي در اين زمينه اشاره مي كند.«شب ،براي شركت در جلسه مشترك هفتگي نامزدها، به دفتر مركزي جامعه روحانيت مبارز رفتم. آنجا تازه متوجه شدم كه عكاس آورده و در يكي از اتاق ها مستقر كرده اند؛ و مي خواهند براي تراكت هاي تبليغاتي، از ما عكس بگيرند. اصلاً براي انداختن چنين عكس مهمي آمادگي نداشتم. اگر مي دانستم، حداقل موهاي سرم را مي شستم. لباس هم مناسب يك عكس رسمي، نبود. اما چاره اي نداشتم. چه كار مي بايست مي كردم؟ دكتر احمدي نژاد به دادم رسيد:«با كت من، عكس بيندازيد.» گفتم:« عيبي ندارد در عكس ها كت هر دويمان يكي باشد؟» گفت:«نه. معلوم نمي شود.» عكاس گفت:« اما ژاكت يقه اسكي را چكار مي كنيد؟» باز، آقاي احمدي نژاد گفت:« چه اشكالي دارد! بالاخره، هنرمند جماعت، با امثال ما ، يك فرقي بايد داشته باشد!» (ص 126) كتاب حاضر، علاوه بر اين كه خاطرات شخصي يك نامزد انتخاباتي در ايام پر تب و تاب انتخابات است، نوعي تاريخ نگاري سياسي و اجتماعي در يك برهه خاص از تاريخ معاصر كشورمان هم محسوب مي شود. يكي از ويژگي هاي اين كتاب كه باعث ماندگاري آن به عنوان يك سند تاريخي مي شود، به جزئي نگاري هاي نويسنده از حوادث ريز و درشت اطرافش در آن ايام بر مي گردد كه در آن ها، او به طور مستند به وقايع انتخاباتي پرداخته و حتي موضع گيري هاي افراد مختلف را هم آورده است. نثر روان و قدرت بالاي نويسندگي محمدرضا سرشار هم كه يكي از نويسندگان پيشكسوت و صاحب سبك در ميان نويسندگان معاصر است، به ماندگاري اثر كمك كرده است. در مجموع، 29 خاطره كليٌت كتاب عكس انتخاباتي با كت دكتر احمدي نژاد را تشكيل داده كه بخش نمايه اشخاص، نهادها و اماكن پايان بخش آن است. اين كتاب 200 صفحهاي را انتشارات سوره مهر در تهران چاپ و منتشر كرده است. نويسنده: عليالله سليمي انتهاي پيام/م
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]