تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):كسى كه خداى سبحان را مى شناسد، شايسته است دلش از بيم و اميد به او خالى نباشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826759729




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كه چي؟


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مدتي بود كه خيلي بي‌حوصله شده بودم. براي هر كاري اما و اگر مي‌آوردم و آخرش هم سؤال هميشگي و تكراري «كه چي؟» با يه علامت سوال گنده بود كه جلوي هر كاري مي‌گذاشتم. خلاصه به قول معروف حسابي «دپ» زده بودم! باز خوب بود هنوز دلم به گلدوناي پشت پنجره اتاقم خوش بود. تا پنجره رو باز كردم به گل‌ها آب بدم، چشمم افتاد به يه قمري كه لاي شاخه‌هاي ياس و رازقي جا خوش كرده بود. درست وسط همون گلدون رازقي كه تنگ شده بود. اما شاخه‌هاي ياس گلدون كناري اون‌قدر پرپشت و وحشي رشد كرده بودن كه جبران مي‌كرد. همون روزا كه دور گلدون‌ها حصير مي‌كشيدم اصلاً فكرشو نمي‌كردم بشه يه جاي امن براي قمري‌ها. وقتي قمري نر و ماده مثل تازه عروس و دامادها خش‌خش رو حصيرها راه مي‌رفتن و آپارتمان نوسازشون رو ديد مي‌زدن، بايد حدس مي‌زدم! حالا مونده بودم كه توري رو باز كنم و به گل‌ها آب بدم يا نه؟! مي‌دونستم قمري با ديدن من مي‌پره. دلم نمي‌اومد، اما دلم براي گل‌هام مي‌سوخت. گل‌هايي كه غروب و سحر عطرشون مي‌پيچيد تو اتاق. دلمو زدم به دريا و بسم‌الله گفتم و آروم آروم و زمزمه كنان توري رو باز كردم تا ‌خواستم پاي گلدون رازقي آب بريزم، قمري پريد. غصه‌ام شد. تو گلدون چارتا تخم كوچولو بود. احساس عذاب وجدان مي‌كردم. يه ساعت بعد كه برگشتم، رفتم پشت پنجره، كه يهو داد زدم: «جانمي‌جان!» خانم خانما برگشته بود و دوباره نشسته بود رو تخم ها. روز بعد كه با دقت و آروم مي‌خواستم گل‌ها رو آب بدم غرغر كرد، اما از جاش تكون نخورد. چند روز كه گذشت كم‌كم بهم عادت كرد. حسابي حال و روزم عوض شده بود. هر روز با ديدن قمري نر كه چه‌طور براي ماده‌ش غذا مي‌آره و قمري ماده از جاش جم نمي‌خوره و مراقب لونه‌شه يه حس و حال خوشي بهم دست مي‌داد. سه، چار هفته‌اي گذشت و بالاخره جوجه‌هاي كوچولو سر از تخم در آوردن و با نگهداري مامان و بابا قمري زود، تند، سريع بزرگ شدن و پريدن. اما خانم خانما و جناب قمري آپارتمانشونو تخليه نكردن! حالا، هر از چند گاهي سري مي‌زنن، لونه رو باز سازي مي‌كنن و با شوق و ذوق و اميد زندگي‌شونو ادامه مي‌دن. بارها و بارها با خودم فكر كردم، يعني من از يه قمري كمترم؟ منبع:




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن