تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798489457




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روش شناسي نقد ادبيات كودكان


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: روش شناسي نقدادبيات كودكان ازدوبخش نقد نظري ونقد عملي تشكيل شده است . دربخش اول يا "نقد نظري "مباني نقد ادبيات كودكان به شيوه أي روشمند، براساس نگرش تفكيكي عناصرزيبايي شناختي وساختاري متن ، آموزش داده مي شود. مهمترين هدف اين كارفاصله گرفتن ازنقدسنتي است كه توانايي ارزيابي علمي ازوضعيت ادبيات كودكان ايران وهمين طورارائه راهكارهاي درست براي رشدوارتقاي آن راندارد. دربخش ويژگيهاي زيبايي شناختي آثار،تلاش شده ماهيت زيبايي و ارزيابي موضوع زيبا به بحث گذاشته شودودرپي آن عناصرساختاري ، مثل طرح ، كنش ،نشانه وشخصيت موردبررسي قرارگرفته است . دربخش "نقدعملي " سه نقدمتفاوت براساس شيوه هاي روشمندارائه شده دربخش"نقدنظري " آمده است كه نقدتاويلي ، ساختاري و تطبيقي سه اثرمتفاوت است . ضرورت تاليف اين كتاب ازآنجاناشي مي شودكه ايران جوانترين كشورجهان ، با ميليونها كودك ونوجوان است كه نيازبه فرآورده هاي فرهنگي ازقبيل ادبيات خاص خودرادارند. هرساله سرمايه نسبتا"هنگفتي درراه ادبيات كودكان دراين كشورصرف مي شود، كه اگرچه درقياس با كشورهاي پيشرفته ناچيزاست ، اما به هرحال بايدانتظاراستفاده بهينه ازآن داشت . فقدان نقدروشمندوعلمي كه توانايي ارزيابي درست ازاين وضعيت وآثارراداشته باشد، سبب شده كه مولفان ايراني درفضاي بدون نقدبه ارائه آثاربپردازند درتدوين اين كتاب مولف دوراه دربرابرخودديد، يابه اعتراضهاي شفاهي وكتبي درموردوضعيت حادادبيات كودكان درايران بپردازدويااينكه باتقويت بنيه علمي دراين زمينه به تغييرريشه أي دراين زمينه ياري برساند.با توجه به اهميت وضرورت اين موضوع وفضاي خالي دراين زمينه وعلائق شخصي طرح نقدروشمندرادراين اثربراي ارزيابي درست وسودمندآثارارائه داده است . روش كاردرتدوين كتاب روش كاردرتاليف اين كتاب براساس تجربه هاي شخصي مولف درآموزش ادبيات كودكان ونقد آن دركارگاههاي آموزشي شوراي كتاب كودك وهمين طوراستفاده ازنقد علمي درجهان معاصربوده است . درتدوين اين كتاب ، ازيك طرف ظرفيتها ونيازهاي جامعه ايراني وازطرف ديگرآخرين دستاوردهاي نقدادبي نه درچارچوب مكتب خاص كه برداشتي ازشيوه ها ومكاتب خاص موردنظربوده است . روش وتكنيك اصلي كاربراساس الگوي آموزش پذيري نقدادبي استواراست .برهمين اساس به اثرادبي به عنوان يك كل قابل تجزيه به اجزاوشناخت اين اجزانگاه شده است .دراين روش ابتدا عناصريا اجزا،ماهيت وسرشت هركدام ازآنها وموقعيتشان درجهان داستان بررسي شده وسپس روابط اين عناصربايكديگروباكل داستان وهمين طورروابط بين متني موردبررسي قرارگرفته است .روش ديگري كه درتاليف اين كتاب رعايت شده ، تلفيق "نقدنظري"با "نقدعملي "است تا خوانندكٌان كتاب بتوانندبين يافته هاي نظري وعملي پيوندبرقراركنند. نتايج مهمي كه اين كاربه دست آورده ،بيش ازهرچيزي آموزش پذيري نقدروشمندوعلمي درسطح وسيع كتابداران ، آموزگاران ،دانشجويان و سايرعلاقمندان با ارائه روشهاي متعددنقدوارزيابي اثرويابه طوركلي طرح اين موضوع است كه ادبيات رامي توان شناخت ودرست ارزيابي كردودرنتيجه ارزيابي درست آثارنويسندگان كودك ايراني سبب ارتقأو رشد آن خواهدشد. روش شناسي وهدف ازكاربردآن درادبيات كودكان روش شناسي مقوله أي منطقي است كه كا ر وموضوع اصلي آن ،شناسايي وسازماندهي شيوه هاي شناخت وارزيابي قانونمند پديده ها وساختارهااست . روش شناسي حاصل تجربه ودانش انسان دربرخوردوتماس با پديده هاي مادي ومعنوي است . روش شناسي مناسبترين شيوه هاوراهها رادرشناخت وارزيابي موضوع موردبررسي دراختيارپژوهشگران قرارمي دهد. روش شناسي راه بين فاعل شناخت وموضوع شناخت راقانونمند مي كند. شناخت پديده ها وساختارها از راههاي غيرروشمند ، نه تنها اصولي نيست ، بلكه مايه اتلاف وقت وهدردادن تجربه ها و گاه بن بست درشناخت وارزيابي مي شود. درحالي كه با شيوه هاي روشمند ، شناخت برمبناي اصولي انجا م مي شودكه بيشترين بازده رادارد. هدف ازكاربرد روش شناسي درنقدادبيات كودكان ، استفاده ازابزارهاي تحليل منطقي دراين حوزه است . زيرا براي دريافت وكشف ارزشهاي موجوددر ادبيات كودكان تنها نمي توان به عواطف وارزشگذاري عاطفي بسنده كرد.بلكه كاربردتحليل منطقي ضرورت دارد. لزوم اين كارازآنجا ناشي مي شودكه درايران سنت نقد، نه ازجنبه تاريخي عمق داردونه ازجنبه تئوريك و علمي . چارچوبها و اصول نقدادبي مشخص نيست وتا ثير نقد ذ وقي واخلاقي برآ ثار ادبي كودكان مشهود است . به همين دليل درجوامعي مثل ايران ، كتابها يانقدنمي شود و يا اگر نقد شود، نقد اخلاقي وشخصيتي جاي نقد اصولي رامي گيرد. "روش شناسي نقدادبيات كودكان" برآن است كه منتقدوبررس رابااصول نقد روشمند آشناكند، تاارزيابيهاوتفسيرهاي آنها صرفا برشالوده هاي ارزشگذ اري ذوقي استوارنباشد. به اين منظور ، روش شناسي ارزشهاي موجود در متن وتصوير را تفكيك مي كند . با اين شيوه مي توان به گونه أي متن را ارزشگذاري وارائه كردكه براي مخاطبان قابل فهم وتفسيرباشد،وبه نوعي ارزشگذاريهارا استدلالي كرد. رسيدن به اين هدف ممكن نيست ، مگراينكه رويكردي روشمندبه جريان نقدادبي درجهان معاصرداشته باشيم. استفاده ازنظريه ها درحوزه نقد ادبي به معناي تعصب وجزميت روي مكتب ويا روش خاصي ازنقدنيست ، بلكه كاربرد درست اين نظريه ها درجاي خود است . نقد ادبي ازجمله علومي است كه درصد واندي سال اخير به شكل علم مستقلي درآمده است وهمپاي با گسترش ديگرعلوم رشدداشته است . تاريخ نقد ادبي اگرچه تاار سطو امتداد دارد، اما موجوديت اصلي خود را درهمين سده بازيافته است . نقد ادبي دو وظيفه عمده دارد، كه اولي آن ارزيابي وتحليل متن است وديگري تبيين تاريخ ادبيات وشناسايي مكتبها وسبكهاي ادبي است . درهر دوحوزه، نقدادبي به رشد ادبيات كمك مي كند وهمين عامل بيانگر ضرورت وجودي نقدادبي است . اگر ازجنبه ارتباط شناسي به اين موضوع نگاه كنيم ، نقدادبي يك طرف ديالوگ يا گفتگويي است كه طرف ديگرش ادبيات است . هيچ پديده معنوي درزندگي انسان بدون كٌفتگو ومكالمه رشد نكرده است . نقد ادبي ناظر برجريان ادبي است ، وبا ارزيابي آن درپي شناسايي سره ازناسره درمتون ادبي است . اين شناسايي ممكن نمي شود، مگراينكه نقدادبي خودبر اصول وقوانين مدوني استوارباشد. يكي ديگرازوظايف روش شناسي ، مشخص كردن محدوده كار منتقدوبررس ادبيات كودكان است . روش شناسي تاكيد داردكه ارزشهاي زيبادرمتن وتصوير از طرف مخاطبان آن كشف ودريافت مي شودو ارزشهاي ساختاري ، ارتباط شناختي وشناخت شناختي ازطرف منتقدوبررس شناسايي وارزيابي مي شود. هيچ منتقدي نمي تواند خود رابه جاي كودك بگذاردودرباره عواطف كودك نسبت به متن وتصوير قضاوت كند. درهمين حال استناد گسترده به نظرات كودكان درباره ارزشهاي ساختاري فاقد پشتوانه منطقي است . درهمين راستا،شيوه برخوردباادبيات كودكان برروش سندي documentary method استواراست . به اين معنا كه هرمتن سندي مستقل براي تحليل وارزيابي محسوب مي شودوبا استنادبه اصول وقوانين كليشه أي نمي توان ادبيات كودكان راتحليل كرد. ادبيات كودكان رابايدچون پديده أي پوياومتحول درنظرگرفت كه درهر زمان به شيوه خاصي به سراغ آن رفت . روش شناسي تاكيدداردكه هرمتن ادبي سندي است كه باخود ابزارهاي نقد خود را مي آفريند. آنچه به عنوان اصول وقوانين ساختار مطرح مي شود، پايه هاي تحليل رادراختيارعلاقمندان قرارمي دهد. وگرنه نقدوبررسي كتاب كودك به خلاقيت تحليلي نيازدارد. باتوجه به اين مقدمه بايد گفت فلسفه وجودي "روش شناسي نقدادبيات كودكان" برسه مبنا استواراست ‏‏. A· روش شناسي به شيوه قانونمند روش تحليل وارزيابي ادبيات كودكان رابررسي مي كند. A· روش شناسي برآيندي ازنظريه هاي نقدادبي وتجربه هاي فردي وجمعي است . A· روش شناسي به بررسي اصول عناصر وروابط ساختار متن ادبيات كودكان مي پردازد. با تاكيد روي اين نكته كه اين اصول تنها حوزه تحليل وتجزيه راكه بخش پايه أي هرنقدي است دربرمي گيردو دست منتتقد وبررس را درتركيب ، استدلال ونتيجه گيري كه بخش خلاقه نقداست باز مي كٌذارد. به زبان ديگر درروش شناسي ،شيوه هاي بازكرد وتجزيه عناصر ساختار بيان مي شود، اما جمع كردن وتركيب ونتيجه گيري برعهده بررس ومنتقداست . ارزش وارزشگذاري درادبيات كودكان هنگامي كه درباره متني ادبي گفتگو مي كنيم ، به نوعي درباره آن ارزشگذاري مي كنيم . گفتگو درباره متن ادبي غالبا جانبدارانه است . خاصيت ادبيات چنين است كه خوانندگان وياشنوندگان درباره آن جانبدارانه سخن بگويند. چون درونه ادبيات براساس عواطف شكل گرفته است ، روي مخاطبان خود تاثير عاطفي مي گذاردوآنهارا واداربه واكنش مي كند. اين واكنشها اكثرا با ارزشگذاريهاي ساده أي چون خوب وبدهمراه است . خوب وبد نخستين دوقطب ارزشيي است كه به زندگي انسان راه پيداكرد. درابتدا ارزش خوب به پديده أي اطلاق مي شدكه براي انسان مفيدبود. مثل شكاروياهرنوع ماده غذايي ديگر. ارزش بد به پديده أي اطلاق مي شدكه زندگي انسان راتهديد مي كرد. مثل سيل وآذرخش وجانوران درنده . با پيداشدن اخلاق، اسطوره ومذهب اين دوقطب ارزشي قلمروگسترده تري درزندگي انسان پيداكرد. به طوري كه اكنون ما گاهي پديده ها و روابطي را خوب وبد ارزشگذاري مي كنيم كه خود دليل ومنشا آن رابه درستي نمي دانيم . بخشي ازباورهاي ما رااين ارزشگذاريها شكل مي دهد. باگسترش دانش ، ارزشكٌذاريها ازحالت مطلق وقطبي فراتر رفت و به حد ارزشگذاري علمي رسيد. درحوزه نقادي هنر وادبيات هميشه از مفاهيمي چون ارزش وارزشگذاري استفاده شده است . در قلمرو نقدنيزمثل سايرعلوم ، ارزشگذاريهادرابتدا بيشتر اخلاقي وذوقي بوده است ، تا برگرفته شده ازبنيادها وروابط زيبايي شناختي وساختاري . تكامل وتحول درشناخت هنروادبيات سبب شدكه دراين حوزه نيز دگرگونيهايي پديد آيد. نقد ادبيات كودك به معناي ارزشگذاري آن است . پيش ازآنكه درباره چگونگي اين ارزشها بدانيم ، نيازاست خودارزش رابشناسيم . ارزش مفهومي عام ومجرداست . اين مفهوم دردنياي واقعي مصداقي ندارد، مگراينكه درارتباط با موقعيت يا پديده أي مشخص قراربگيرد. پرسش محوري درباره ارزش ، مربوط به عيني يا ذهني بودن آن است . مفاهيمي كه انسان با آن سروكاردارد، به دوگروه عمده مفاهيم مشخص ياعيني ومفاهيم انتزاعي يا ذهني تقسيم مي شود. مفهوم سنگ وآتش ازجمله مفاهيم عيني است . مصداق اين مفاهيم به طور مستقل درطبيعت موجوداست . ذهن ما جهان واقعي رابا زنجيره أي ازمفاهيم عيني مي شناسد. دريا، جنگل ، خاك ، آسمان ، ماه وخورشيدوهزاران مفهوم عيني ديگر سازنده جهان بيرون ازذهن ماهستند. كارعلوم تجربي كشف ودريافت ماهيت وروابط بين اين پديده ها است . گزاره ها وقوانين علوم تجربي براي اين كمتر مورد منازعه فكري قرارمي گيرندكه درباره اين مفاهيم يا پديده ها بحث مي كنند. ديگراينكه درعلوم تجربي درباره ارزشها و آرزوها بحث نمي شود، بلكه آنچه كه وجود دارد، موردبررسي قرارمي گيرد. برخلاف آن درهنروادبيات بيان آرزوها وآرمانها موضوعي شايع وعادي است . وقتي كه ازمفاهيم عيني فاصله مي گيريم ، به مفاهيم مجردياذهني نزديك مي شويم . ارزش ، آرمان ، خوب وبد، زشت وزيبا ، غمگين وخوشحال ازجمله اين مفاهيم هستند. اين مفاهيم به طورمستقل درطبيعت پيدانمي شود. وجودآنها وابسته به مفاهيم عيني است . زيبايي وزشتي ياخوبي وبدي هنگامي معنا پيدامي كندكه درپيوندبامفاهيم عيني قراربگيرد. زن زيبا ، گل زيبا ، شعريا هواي خوب ولطيف تركيبي ازمفاهيم عيني وذهني است . خوب ولطيف ارزشي است كه ممكن است درابتداي بهاربه هوا داده شود. اين ارزش راانسانهايي به هوامي دهندكه درمعرض آن قراربگيرند. خوب ولطيف كه مفاهيمي مجرداست ، به تنهايي نه وجود دارد ونه معنا مي دهد. همين طور داستان ويا شعركودكان خوب ولطيف داريم . شعري كه حال مخاطب خود را دگرگون مي كند واورا به آرامشي مي رساندكه از هيچ پديده ديگري برنمي آيد، خوب ولطيف است . ارزش هنگامي پديدار مي شودكه پديده أي داراي ويژگي خاصي باشد. اين ويژگي به نوعي روي انسان تاثير مي گذاردوحقيقت ارزش رامي سازد. ارزش مفهومي نسبي است . خوب وبديازشت وزيبا براي همگان يكسان نيست . هرفرهنگي ارزشهاي خوب وبدوزشت وزيباي خودرادارد. حتي درقلمرو هنركه ظاهرا ارزشها جهاني به نظرمي رسد، ارزشهاي هنري قومي به چشم مي خورد، كه حكايت ازسليقه هاي فرهنگي خاص دارد. بنابراين هيچگاه نمي توان دنبال ارزشهاي واحد وثابت بود. ارزشهاي زيبا اگرچه مفهومي عام است ، اما هرقوم وفرهنگي تفسيرهاي خاص خودرا ازآن دارد. ارزش معياري است كه انسان به توسط آن نيازها ، علايق وعواطف هنري ، ديني واخلاقي خودرابيان مي كند. ارزش معياري است كه رابطه انسان با انسان يا انسان با پديده رابيان مي كند. ارزش مفهومي با ماهيت پيچيده است . ارزش گونه أي جوهراست . ارزشگذاري نه يك مفهوم ساده انتزاعي كه بيش ازهمه فرايندي ازعمل ذهني است . ارزش جوهري پنهان درپديده هاي مادي ومعنوي است كه درفرايند ارزشگذاري آشكارمي شود. اين جوهر نسبي و منطبق برنيازهاي انساني است . هركسي به اندازه توانايي ، دانش ، تجربه وتحريك عاطفي ارزشها را درك مي كندونسبت به آن واكنش نشان مي دهد. زمان ومكان هر دوبرمفهوم ارزش تاثيرگذارهستند. آنچه دريك جامعه ارزش مثبت تلقي مي شود، ممكن است درجامعه ديگر ارزش منفي محسوب شود. همين طور زمان ويا تاريخ رنگ ارزشها را دكٌرگون مي كند. ارزش يعني با جوهر پنهان ودروني پديده اي ارتباط برقراركردن وارزشگذاري يعني باداوري جايگاه ارزش رامشخص كردن . اين داوري هم مي تواندمبناي تعصب فردي ، اجتماعي يا ديني داشته باشد،وهم مي تواند مبناي علمي داشته باشد. هرگونه ارزشگذاري حاصل جانبداري مثبت ويامنفي است . درجهان معاصر نقدادبي تلاش مي كند كه ارزشگذاريهارا دربسترخرد ومنطق پيش ببردودراز دام تعصبات فردي واجتماعي بپرهيزد. ضرورت كشف ارزش وارزشگذاري ازآنجا ناشي مي شودكه اصولا انسان موجودي جانبداراست . ازهنگامي كه انسا ن موجودي انديشه مند شد، با ارزشكٌذاري زيربناي زندگي خود را ساخت . انسان به عنوان موجودي جاندار براي ادامه زندگي مجبوراست كه جانبدارباشد، جانبدارآنچه كه به زندگي اش استمرارمي بخشد و گريزان از آن عواملي كه زندگي اش راتهديدمي كند. اگرريشه هاي ارزشگذاري رابشكافيم به غرايز مي رسيم كه كنش وواكنش نهادينه هرموجودي است . اما انسان درهمين حدباقي نماند. هرچه ازجنبه مادي ومعنوي بيشتررشدكرد، ارزشگذاريهايش ازآن بطن وهسته غريزي دورترشدوبه ارزشگذاريهاي منطقي نزديكترشد. نخستين زنجيره ازارزشگذاريهاي انسان عاطفي بوده است . انسان عصراساطير وجادو براساس ارزشگذاريهاي عاطفي كه ريشه دربيان گنگ او ازرازورمز هستي دارد، به جانبداري مثبت يامنفي ازطبيعت پرداخت . اهريمنان وايزدان تبلورونشانه هايي بازمانده ازاين ارزشگذاريها هستند. براي نمونه باد روح افزا كه شادي آوراست وتوفان كه ويرانگراست دردوقطب ارزشي قرارمي گيرند. منشا اين ارزشگذاريها به عوامل ويرانگر يا ياريگر زندگي انسان مربوط مي شده است . باران سيل آسا براي ويراني زندگي اومي باريدوانسان ، انديشه أي ‏آگاه واراده أي قاطع درپشت آن مي ديد. به همين دليل آن را به ديوهاي بدكرداري نسبت مي دادكه مي خواستند زندگي اورانابود كنند. برخلاف آن ، باران رحمت كه بركشتزارهايش مي باريد، نشانه أي ازبخشش سخاوتمندانه ايزدان براي استمرارزندگي اش بود. ازهمان آغاز نه تنها عواطف ، بلكه موقعيت بيروني درارزشكٌذاريهاي انسان نقش داشته است . اما گاهي موقعيت بيروني يكسان است وارزشگذاريها صرفا‏ براساس عواطف گنگ دروني بوده است . براي مثال درجوامع توتمي يك جانور دريك قبيله ازمثبت ترين ارزشها ودر قبيله أي ديگرازمنفي ترين ارزشها برخورداربوده است . حتي درجوامع امروزي ازاين ارزشگذاريهاي كاملا عاطفي به فراواني ديده مي شود. باتكامل علم وتمدن انساني ، ارزشگذاري با شناخت منطقي همسو شد . اين تحول به ويژه درسده بيستم گسترش يافت . علم وعالم هميشه درتلاش بوده اندكه خودراازارزشگذاري عاطفي دوركنند. علم شناسايي مي كندوچون شناخت پديده أي مطلق نيست ، دائما شناسايي خودراترميم مي كندوياگسترش مي بخشد. به اين ترتيب كيفيت وجودي ارزش عاملي متغير ونسبي است كه با توجه به نفس ادراك كننده تغييرپيدامي كند. عوامل متعددي روي كيفيت وجودي ارزش تاثيرمي گذارند. بعضي ازاين عوامل عبارتنداز‏‏: - پيشينه وتجربه فردي - پيشينه وتجربه جمعي - باورها وانديشه هاي قومي وملي - باورها وانديشه هاي ديني - انديشه ها واصول علمي - كاربردوسودمندي پديده - زيانمندي وويرانگري پديده - انگيزش عاطفي پديده عامل آ خردرارزشگذاري آثارهنري وادبي نقشي برجسته دارد. هنگامي جوهر زيبا درنفس ادراك كننده ظاهرمي شودكه سبب انگيزش عاطفي اوشده باشد. وچون اين جوهر عامل سازنده مشترك آثارهنري است ، ازموضع فردي مي گذردوجمعي مي شود. به اين ترتيب بادوگونه ارزشگذاري فردي وجمعي روبرو مي شويم . گاهي ما براساس عواطف وگرايشهاي دروني خوديك موقعيت يا پديده راارزيابي مي كنيم وچون اين موقعيت كاملا فردي است ، تاهنگامي كه درموضع داوري جمعي قرارنگيرد ، جوهرآن پديده يا اثرآشكارنمي شود. براي مثال ستايش ويا اظهار تنفر ازپديده أي طبيعي بيان ارزشگذاري فردي است . اما اگرگروه يا جمعي نسبت به اين پديده ياچشم انداز ارزشگذاري همسوداشته باشند، بايد متوجه كيفيتي خاص درآن شد. آبشاري باچشم انداززيبا براي بينندگان آن داراي ارزشي مثبت وجذاب است كه آنها راازنقاط دورونزديك به طرف خودمي كشاند. ذهن داوري كننده دراينجا فردي نيست ، بلكه جمعي است وبايديقيين داشت كه آن پديده يا چشم انداز كيفيتي داردكه برانگيزاننده عواطف انساني است. درارزشگذاري آثارهنري تاكيدروي داوري جمعي است . هميشه آثار زيادي براي ورود به دنياي هنر آفريده مي شود، اما فقط درصد كمي ازاين آتْارجواز ورود به اين دنياي شگفت ودوردست مي گيرند. علت چيست ؟ داوري جمعي حكايت ازاين مي كندكه بيشتراين آثار فاقد آن كيفيت وجودي است كه ارزش زيبا مي ناميم . درحالي كه ممكن هم هست درحالت فردي شخص نتواند با اثرهنري رابطه برقراركند. اين عدم ارتباط دليلي برفقدان كيفيت وجودي ارزش زيبا درآن فرآورده نيست . به طوركلي ارزشها به دو گروه : - ارزشهاي عاطفي - ارزشهاي منطقي تقسيم مي شوند. ارزشهاي زيبا ازگروه ارزشهاي عاطفي است . گزاره هاي ارزشهاي زيبا به هيچ صورتي قابل اثبات نيستند. وجوداين ارزشها تنها ازراه داوري جمعي قابل شناسايي است .درنقدادبيات كودكان ارزشهاي ساختاري ، ارتباط شناختي وشناخت شناختي ازگروه ارزشهاي منطقي محسوب مي شوند. گزاره هاي اين ارزشها قابل اثبات است . اين ارزشها خود برآيندي ازحضورمنطق درساخت آثارهنري است . درنقد وارزشگذاري ادبيات كودكان دوگونه كٌزاره گذاري يا بيان حكم وجود دارد. - گذاره گذاري عاطفي - گذاره گذاري منطقي دربيان گزاره هاي عاطفي هيچ قانون واصولي وجودندارد. براي مثال وقتي كه كسي اذعان مي كند فلان داستان ياشعرزيباست ، ازاحوال درون خود خبرمي دهدواين شخص نمي تواندباطرح زنجيره أي اصول وقانون ديگران رابه زيبايي اثرواداردياقانع كند. اماهنگامي كه گفته مي شود، رفتارشخصيت داستان متناقض است ، اين گزاره منطقي به راحتي قابل اثبات است . نقدوارزشگذاري روشمند،نه يك كنش ساده كه فرايندي پيچيده وجامع است . اين فرايندبارابطه بين ارزشگذارواثرشروع مي شود. انتخاب اثرازطرف ارزشگذارشروع اين رابطه است . سپس مرحله درك اثرفرامي رسد. منتقديابررس درصورتي كه اثررامناسب تشخيص دهند، آن راتحليل مي كنند. تحليل اثرآغازي براي شناخت ارزشهاي اثروارزشگذاري آن محسوب مي شود. درحوزه ادبيات كودكان ارزشگذاري ازچهارزاويه صورت مي گيرد. ارزشهاي زيبايي شناختي ------ گزاره هاي عاطفي ------- شيوه سندي ارزشهاي ساختاري -------- گزاره هاي منطقي -------- شيوه سندي ارزشهاي ارتباط شناختي ------- گزاره هاي منطقي ------ شيوه توصيفي - آزموني ارزشهاي شناخت شناختي ------ گزاره هاي منطقي ------- شيوه توصيفي - آزموني ارزشهاي زيبايي شناختي باگزاره هاي عاطفي بيان مي شود، مثل گزاره - ازاين داستان لذت بردم - اين كٌزاره هاي عاطفي كه ازنظر بعضي فيلسوفان شبه گزاره است ، زيرا قابل اثبات نيست ، بيانگرتاثيري است كه متن ادبي روي فردمي گذارد. شيوه كشف ودريافت چنين ارزشهايي ازراه رابطه بامتن يا سند ادبي ممكن است . ارزشهاي ساختاري كه قابل اثبات يانفي هستند، باگزاره هاي منطقي بيان مي شوند. شيوه كشف ودريافت اين ارزشها نيز شبيه ارزشهاي زيبايي شناختي سندي است . اما ارزشهاي ارتباط شناختي و شناخت شناختي اكٌرچه باگزاره هاي منطقي بيان مي شوند، اماشيوه كشف ودريافت اين ارزشها توصيفي - آزموني است . دراين شيوه ارزشگذار تاثيرات متن راروي كٌروهي ازكودكان چه ازجنبه ارتباطي وچه ازجنبه شناختي بررسي مي كند ونتايج اين بررسي رابه عنوان ارزش ثبت مي كند. بدين ترتيب درنقدادبيات كودكان ، ارزشگذاريها تاثيرات وواكنشهاي كودكان راهم دربرمي گيرد. موضوعي كه درنقد ادبيات بزرگسالان به طورروشمند وجود ندارد منبع:




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 691]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن