تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805432509
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: موانع نوانديشي در رشته ادبيات/دانشآموختگان ادب فارسي از تحولات و متون ادبي 600 سال اخير نا آگاهند refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
موانع نوانديشي در رشته ادبيات/دانشآموختگان ادب فارسي از تحولات و متون ادبي 600 سال اخير نا آگاهند
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: موانع نوانديشي در رشته ادبيات/دانشآموختگان ادب فارسي از تحولات و متون ادبي 600 سال اخير نا آگاهند
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : كاووس حسنلي استاد رشته زبان و ادبيات فارسي دانشگاه شيراز و موسس بنياد سعدي شناسي در يادداشتي در وبلاگ خود به موانع نوانديشي در رشته تحصيلي ادبيات در ايران پرداخته است.
يكي از بنيادي ترين آفتهاي موجود در رشته زبان و ادبيات فارسي كه مانع اصلي نوانديشي شده است، همان عادتزدگي و سنگشدگي ذهني است. اين عادتزدگي در چند شاخه و حوزه مختلف نمود آشكار دارد. نخستين نمود آشكار عادتگرايي در دانشكده هاي ادبيات و در گروههاي زبان و ادبيات فارسي دلبستگي به برنامههاي ناكارآمد موجود است؛ برنامههايي كه در سالهاي دور گذشته در شرايطي كاملاً متفاوت نوشته شده و با شرايط اجتماعي زمانِ حاضر همخواني ندارند، برنامههايي كه نميتوانند بسياري از نيازهاي عمومي جامعه امروز را پاسخ گويند. جامعه ادبي امروز ما نيازمند تعداد زيادي متخصص است كه دانشكدههاي ادبيات فارسي با شرايط كنوني هرگز قادر به تربيت چنين متخصصاني نيستند. با آنكه سالهاست زمزمه بازنگري اساسي برنامههاي رشته ادبيات به گوش ميرسد، ذهنهاي عادت كرده به برنامههاي گذشته، به شيوههاي گوناگون در برابر هر تغييري مقاومت ميكنند و تن به تحول نميدهند.
محصولاتي كه از دانشكدههاي ادبيات و از گروههاي زبان و ادبيات فارسي بيرون ميآيند بسيار همانند يكديگرند و برنامههاي رشته ادبيات نميتوانند در بسياري از حوزههاي ضروري متخصص توليد كند مثلاً: ادبيات كودك و نوجوان، ادبيات داستاني، نقد و نظريه ادبي، ادبيات تطبيقي، زبانشناسي زبان فارسي، ادبيات عاميانه و فولكلوريك، ادبيات كاربردي، جامعهشناسي ادبيات و بسياري ديگر از اينگونه رشتهها. اگر هم كسي در يكي از اين رشتهها صاحب تواناييهايي باشد، تواناييهاي خود را از طريق فعاليتهاي شخصي و علايق فردي به دست آورده است، نه اينكه دانشگاه براي او برنامهريزي كرده باشد. ذهنهاي عات زده هم در برابر اصلاح برنامههاي موجود مقاومت ميكنند و هم در برابر ايجاد گرايشهاي جديد. حتي بعضي استادانِ نامدار كه بيارتباط با حوزههاي معاصر هم نيستند، باز متأسفانه همراهيِ لازم را در تغيير برنامهها ندارند.
از كسي نام نميبرم ولي گفته برخي از استادان محترم دانشگاه بسيار تأملبرانگيز است. معموليترين آنها اين است كه "ما براي ايجاد رشتههاي جديد، متخصص نداريم" و اين يعني گرفتار آمدن در همان دايره بسته و تسلسل بينتيجه: گرايش ايجاد نميكنيم چون متخصص نداريم. متخصص نداريم چون گرايش ايجاد نشده است...
خوانشِ يكسان و تكراريِ متون گذشته از نمودهاي عادتزدگي ما در رشته ادبيات است
يكي ديگر از نمودهاي عادتزدگي در رشته ما شيوه خوانشِ يكسان، همانند و تكراريِ متون گذشته است. جامعه گذشته ما با شرايط ويژه خود، زيباييشناسي خاص خود را داشت و ادبيات ويژه خود را ميطلبيد اما شرايط تازه جهاني در همه عرصههاي فرهنگ، هنر و ادبيات حضور يافته است و آدمي از نوع ديگر را پديد آورده است. امروزه از يك سو اشتياق و شيفتگي به نوجويي و نوخواهي در برخي از جوانان ما تا به حدي است كه با هر چيزي كه بوي سنت بدهد مبارزه ميكنند و سر از پا نشناخته خواهانِ عمل به جديدترين نظريههاي فلسفي، هنري و فرهنگي و ادبي هستند و از سوي ديگر عدهاي همچنان با دلبستگي به سنتها با مسلمترين دستآوردهاي دنياي جديد هم ناسازگاري دارند و هر چيز تازهاي را با نگاهي تلخ و بدبينانه مينگرند و در پذيرش هر پديده نو ترديد ميكنند.
ضرورت آشكار نوانديشي و نوگرايي در ادبيات معاصر و شيفتگي بسياري از اهل ادب امروز به نوجويي و نوآوري ادبيات فارسي، گاهي سوءتفاهمي گزنده را هم در پي داشته و داوريهاي ناشايستي را در پيوند با ادبيات گذشته ايران باعث شده است. تا آن حد كه برخي از خامانديشان، ادبيات گذشته ايران را مايه سرافكندگي و شرمساري انگاشتهاند...
همچنان تمام تلاشمان اين است تا با ابزارهايي سنتي به "نيت مولف" پي ببريم
يكي از دلايل روشن اين پنداشتهاي نادرست، شيوههاي مطالعه، تدريس و بررسي سنتي متونِ گذشته است. بسياري از دانشكدههاي ادبيات ما رو به گذشته دارند و برنامههاي درسي رشته ادبيات به گونهاي تنظيم شده است كه فرصت مناسب براي واكاوي نظريههاي جديد ادبي را فراهم نميآورد. سايه سنگينِ معنييابي متن، بر مبناي هميشگي زندگينامه شاعران و تاريخ ادبيات همچنان بر سر كلاسهاي دانشكده ادبيات مانده است. به همين دليل است كه متنهاي ارزشمند گذشته در دانشكدههاي ادبيات كشور ما معمولاً به يك شيوه خوانده ميشوند و استاد و دانشجو تمام تلاشِ خود را به كار ميبندند تا به هر صورتي كه هست با همان ابزارهاي سنتي به "نيت مؤلف" پي ببرند.
امروز ديگر در جوامع ادبي به گونهاي گسترده، اين نظريه به باور عمومي رسيده است كه متن باز را تنها مؤلف (نويسنده و شاعر) معنيگذاري نميكند، از آنگونه معنيگذاريهايي كه خواننده ناگزير باشد تنها معنيِ مورد نظر او را بپذيرد.
در سدههاي گذشته شاعران همچون دانايانِ كل همه متن را در سيطره خود داشتند و خوانندگانِ خود را مانند شنوندگاني گوش به فرمان پند و اندرز ميدادند. انگار آمده بودند تا موضوعاتي را كه آنان خبر دارند و ديگران نميدانند آموزش دهند! و خوانندگان هم اين فرونشيني را پذيرفته بودند! به همين دليل خواننده هر جا به متن ميانديشيد، بلافاصله در فكر فرو ميرفت كه آيا مقصود شاعر چه بوده است؟ با چه نيتي سخن را اين گونه بيان كرده است؟ و براي دريافت مقصود و منظور او بايد چه تدبيري به كار بست؟ پرسشهايي كه هنوز هم موقع خواندنِ متن، از نخستين پرسشهايي هستند كه به ذهن بسياري از افراد ميآيند. اما ساليانِ سال است كه در نهضتي به نام "نقد نو" مؤلفان و شاعران را از آن جايگاه پادشاهي و فرمانروايي بلامنازع پايين كشيدهاند تا به جمهوري برسند. در اين جمهوري همه خوانندگان از شهرونداني هستند كه حق رأي و نظر دارند و محور تصميمگيري درباره اين جامعه، همه شهرونداني هستند كه در دوره معاصر مطابقِ "افق انتظارات" خود، حق رأي و نظر دارند.
استفاده از رويكردهاي جديد متونِ كهن را از قفس رويكرد تكراري نجات مي دهد
راست آن است كه بسياري از متون ارزشمند گذشته ما، آغوش خود را براي خوانشهاي گوناگون و دريافتهاي متعدد بازگذاشتهاند و ما ميتوانيم با رويكردهاي مختلف به سراغ اين متون برويم و دريافتهاي متنوعي از آنها داشته باشيم. هنگامي كه متون گذشته را با رويكردهاي جديد، مانند رويكرد فرماليستي، اسطورهاي، ساختارگرايانه، فمنيستي و ديگر رويكردها بازخواني ميكنيم، به دريافتهايي تازه ميرسيم كه پيش از اين نرسيده بوديم، در واقع متن را بازخواني و در آن معني آفريني ميكنيم. اين شيوه قرائت، متونِ ما را از قفس رويكرد يكسونگرانه و تكراري نجات ميدهد و باعث گسترشِ معنا و تنوع دريافت ميشود. در آن صورت است كه ما باور ميكنيم معنيِ نهايي و قطعي وجود ندارد و هر بار ميتوان متناسب با افق انتظار و زاويه نگاه، معني تازهاي را در متن جستجو كرد و به عرصه آورد.
حال اگر در تحقيقات دانشگاهي به اين نگاههاي تازه بيتوجهي بشود، در نوشتههاي غيردانشگاهي به آنها پرداخته ميشود. ماهيت تحقيقات و نوشتههاي دانشگاهي معمولاً علمي، مستند، روشمند و آكادميك است و نوشتههاي غيردانشگاهي كمتر اينچنين اند. نتيجه چه ميشود؟ همان ميشود كه امروزه ميبينيم: نوشتههاي فراوان كه در آنها تازگي نگاه و نوگرايي ديده ميشود اما بيشتر آنها غيرمستند، پريشان، سست و همراه با سوءتفاهم هستند و همين نوشتههاي غيرعلمي و دچار سوءتفاهم، مرجع و منشأ فهم و دريافت بسياري از جوانان علاقهمند از مباحث و نظريههاي نو ميشوند. تخريب زبان براي آشناييزدايي و زبانورزي، اخلاقگريزي براي هنجارشكني از آشكارترين نمونههاي آن است.
ساختمان باشكوه رشته ادبيات فارسي نيازمند يك خانهتكاني جدي است
در چشمانداز تحولات شگفتانگيز جهان معاصر، ميتوان همچنان زلزلههاي مهيب فرهنگي اجتماعي را پيشبيني كرد و ساختمان باشكوه رشته ادبيات فارسي به يك خانهتكاني جدي و بازسازي اساسي و نوسازي همهجانبه نيازمند است. چند سال پيش، اين بنده به كساني كه به بناي كهنه و فرسوده برنامههاي ادبيات دانشگاهها دل بستهاند، هشدار داده بودم كه زلزلهاي در راه است و اگر بخواهند خود را نجات ندهند و همچنان در همين بناي كهنه بمانند، اين بنا بر سر آنها فرو خواهد ريخت و امروز آن زلزله از لايههاي زيرين بالا آمده و به سطح رسيده است و اين ساختمان در حال لرزيدن است.
هماهنگي و همسويي آموزشهاي علمي و عملي با نيازهاي روز جامعه، يكي از بنياديترين شيوههاي آموزش در همه كشورهاي پيشرفته است. شناخت راستين نيازهاي زمانه، بازنگري در شيوههاي آموزش گذشته، بهرهگيري از ابزارهاي تازه و پيشرفته، استفاده از تجربه هاي موفق ديگران به همراه مخاطبشناسي از عواملي هستند كه براي برنامهريزي شايسته آموزشي بايد در نظر داشت. شيوههاي ناكارآمد آموزشي در رشته هاي گوناگون در مراكز آموزشي ما روشنتر از آن است كه بتوان آن را پنهان كرد. بديهي است كه يكي از عوامل واقعي توسعه نيافتگي در كشور ما همين روشهاي كهنه، ناكارآمد و ناساز با نيازهاي روز است.
امروزه كه مردم ايران با گونههاي رنگارنگ امور فرهنگي در سطح جهان روبرو شدهاند، يكي از بنيادي ترين راههاي تقويت، استحكام و تعالي فرهنگ معاصر ايران، پيوند استوار اين فرهنگ با فرهنگ ارجمند گذشته است و اين مهم جز با شناخت ويژگيها و نيازهاي دنياي معاصر و ارزشهاي فرهنگي گذشته امكان پذير نخواهد بود.
كهنهگرايي و تهي بودن از خلاقيت آشكارترين ضعف هاي رشته ادبيات فارسي است
ساليان درازي است كه بسياري از صاحب نظران زبان و ادبيات فارسي از ضعف برنامههاي درسي در مقاطع مختلف اين رشته ناليده و اشكالات فراوان آن را برشمردهاند اما با وجود همه اين اشكالات هنوز برنامه اجرايي شايسته و جامعي براي رفع معايب و نقايص اين رشته ارائه نشده است. آشكارترين اشكال و ضعف برنامههاي اين رشته، كليگرايي، كهنهگرايي، تهي بودن از ذوق و خلاقيت و نبود گرايشهاي تخصصي است و اين امر با سادهترين اصول آموزشي نيز در تعارض است و دانش آموختگان اين رشته، ناگزير با اطلاعات كلي و پراكنده، سطحي و معمولاً بدون تخصص ويژه، فارغالتحصيل ميشوند.
شيوه گزينش دانشجويان ادبيات فارسي باعث ناكامي داستان نويسان، شاعران و منتقدان صاحب ذوق شده است
كوتاه سخن اينكه بررسي و بازنگري دقيق دروس و ايجاد گرايشهاي مورد نياز جامعه در مقاطع سه گانه كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري رشته زبان و ادبيات فارسي از بايسته ترين اقدامات آموزشي است كه بايد هرچه سريعتر انجام گيرد: متأسفانه در هيچ يك از آزمونهاي سهگانه (كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري) هيچ امتيازي به خلاقيت هاي ادبي داده نمي شود. اين آزمونها تنها به اطلاعات و دانش متقاضيان توجه دارند، نه به ذوق و بينش آنها. اين شيوه گزينش دانشجو باعث مي شود كه داستان نويسان، شاعران و منتقدان صاحب ذوق و خلاقيت كه در آفرينش و توليدات ادبي موفق هستند، در اين آزمونها چندان كاميابي نداشته باشند - مگر تعداد كمي كه در كنار خلاقيتها و آفرينشهاي ادبي خود، از عهده پرسش هاي غير ذوقي هم برآيند - و اگر هم اين آفريدگاران آثار ادبي به نوعي از تنگناي آزمونها بگذرند و به دانشگاه راه يابند، در دانشگاه هيچ برنامه اي براي پرورش آنها نيست.
دانش آموختگان ادبيات فارسي از تحولات و متون ادبي 600 سال اخير آگاهي شايسته اي ندارند
اشكال ديگر برنامه موجود اين است كه متون درسي رشته زبان و ادبيات فارسي در دوره خراساني و عراقي و در محدوده قرن چهارم تا هشتم متمركز شده است و از قرن نهم تا به امروز، تنها در دوره كارشناسي 2 واحد در حوزه سبك هندي و 4 واحد در حوزه ادبيات معاصر در برنامه پيش بيني شده است. به همين دليل دانش آموختگان اين رشته از تحولات و متون ادبي 600 سال اخير آگاهي شايسته اي ندارند. با آنكه عنوان رشته "زبان و ادبيات فارسي" است اما برنامه هاي درسي اين رشته بر محور ادبيات تنظيم شده و زبان فارسي در سايه و حاشيه قرار گرفته است.
اشكال ديگر برنامههاي درسي اين رشته، اين است كه در آن از موضوعات بسيار ضروري و كارآمد كه دانش آموختگان اين رشته در جامعه خود مسئول پاسخگويي به آنها هستند هيچ خبري نيست. براي نمونه مي توان به موارد زير اشاره كرد: نامه نگاري و مكاتبات اداري، ويراستاري عملي، فن داستان نويسي و شناخت مباني و عناصر آن، سخنوري، جامعه شناسي ادبيات، ادبيات كودكان و نوجوانان و ...
بي ارتباطي با ادبيات جهان از ديگر اشكالات برنامههاي رشته زبان و ادبيات فارسي است. دانش آموختگان اين رشته هرگز نه با شاهكارهاي ادبي جهان آشنا مي شوند، نه با مكاتب نقد ادبي و نه با تأثير ادبيات ايران و جهان و حتي گاهي نامآورترين شخصيت هاي ادبي جهان را هم نميشناسند و بسياري از اشكالات ديگر.
يکشنبه 2 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 682]
-
گوناگون
پربازدیدترینها