تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على هر كس حلال بخورد، دينش صفا مى يابد، رقّت قلب پيدا مى كند، چشمانش از ترس خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805550546




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ادبيات يا چيزي شبيه آن


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: همشهری-كارلوس فوئنتس مي‌گويد براي نوشتن هر رمان 2 الگوي نمونه‌اي را در نظر دارد يكي كنت مونت كريستو نوشته الكساندر دوما و اوليس جيمز جويس، چرا كه فوئنتس مي‌خواهد رمانش هم براي مخاطب جذاب و خواندني باشد و در عين حال ايده‌هاي خلاقانه و نوآورانه داشته باشد. فوئنتس از نويسندگاني است كه هم خوانندگان نخبه و هم عوام آثار او را مي‌خوانند و از آن لذت مي‌برند و شايد راز موفقيت نويسنده مكزيكي همين باشد. اما آيا فوئنتس كه تنها نخبگان كتاب‌هايش را نمي‌خوانند و خوانندگان گسترده دارد، نويسنده‌اي عامه‌پسند است؟ اگر هست كه همين جا ابتداي گزارش ثابت مي‌شود خواندن آثار عامه‌پسند پرفايده است و اگر نيست كه بايد ديد آثار عامه پسند چه ويژگي‌هايي دارند و آيا خواندن‌شان براي تربيت خوانندگان جدي مفيد است؟ آيا ممكن است اين آثار سطح سليقه جامعه را چنان پايين بياورند كه فرد ديگر علاقه‌اي به خواندن آثار جدي نشان ندهد؟ اصلا آثار عامه پسند را بايد خواند يا نه؟ در دانشنامه ويكي پديا، ادبيات عامه‌پسند اين‌گونه تعريف مي‌شود؛ «نوعي از ادبيات كه به ذوق و سليقه‌ هنري بخشي از جامعه اشاره دارد كه مبتذل و سطحي است. اين صفت به آن دسته از آثار هنري اطلاق مي‌شود كه مطابق سليقه‌ عامه است.» فتح‌الله بي‌نياز، نويسنده و منتقد ادبي معتقد است: «داستان عامه‌پسند به هر حال جزو ادبيات داستاني است و پايين بودن سطح معنايي و تكنيكي آن نمي‌تواند نافي اشتراك عناصر و خصلت‌هاي آن با ادبيات داستاني جدي (معمولي و نخبه‌گرا) شود. اين نوع داستان‌ها گرچه براي خواننده سرگرم‌كننده‌اند اما براي او پرسش مطرح نمي‌كنند. همين اصل در مورد داستان‌هاي كودك و نوجوان يا داستان‌هاي پرفروش تخيلي و علمي – تخيلي هم صادق است. به اعتبار سرگرم‌كننده‌بودن اين‌گونه داستان‌ها، مثلا «هري پاتر»، «آليس در سرزمين عجايب» و «بيست هزار فرسنگ زير دريا» نمي‌توان گفت كه داستان نيستند.» وي مي‌گويد:« ادبيات عامه‌پسند از يك ديدگاه براي جامعه ضروري است، به اين ترتيب كه به مثابه پل عمل مي‌كند و به خاطر سادگي‌‌اش عده‌اي را به سمت خود مي‌كشاند و آنها را براي خواندن ادبيات جدي پرورش مي‌دهد. البته افرادي هم هستند كه به‌دليل شرايط زندگي اجتماعي و خانوادگي از همان سنين كودكي و نوجواني به ادبيات جدي رومي‌آورند. از ديدگاهي ديگر، اين «پل واسطه» خطرناك است؛ چون سرگرم‌كننده است و اين احتمال وجود دارد كه عده‌اي از نظر فكري و سليقه‌اي دل به ترك آن ندهند و تا پايان عمر همچنان خواننده ادبيات عامه‌پسند باقي بمانند.» اما چه بايد كرد تا خواننده به همان آثار سطحي بسنده نكند و به سراغ كارهاي جدي‌تر برود؟ بي نياز پيش از اينها به ضعف خواندن آثار جدي در ايران اشاره مي‌كند و پس از آن خواننده عامي را تعريف مي‌كند؛ «مهجور ماندن داستان جدي تنها به ضعف نويسندگان جدي اين يا آن كشور برنمي‏گردد، بلكه اساساً به ژرف‏ساخت‏هاي سياسي - اقتصادي - اجتماعي جامعه جهاني مربوط مي‌شود؛ آنچه اين ميان مهم است، نسبت‌هاست؛ نسبت ارتباط ادبيات جدي ما با مردم (در مفهوم كلي آن) خيلي كمتر از آلمان، كانادا و انگلستان است. از سويي انسان عامي كه تا اين لحظه تعريفي از آن به دست نداده‏ام، كسي است كه به‏قول خوزه ارتگا گاست- متفكر اسپانيايي- از خود انتظار ندارد. طبعاً از نظر اينها هركس كه مثل خودشان نباشد و مثل آنها فكر نكند خطرناك است.» فيروز زنوزي جلالي، نويسنده نيز آثار عامه پسند را براي تربيت خوانندگان جدي و به‌عنوان مرحله‌اي از آموزش كتابخواني مؤثر و مفيد دانسته و مي‌گويد: من با اين نظر بسيار موافقم كه ابتدا بايد زمينه‌هايي براي كتاب‌خواندن مردم ايجاد شود تا فرد عادت كند كتاب دستش بگيرد. به‌نظر من كتاب‌خواندن كلاس مي‌خواهد. به همين دليل به كسي كه تازه كتاب‌خواندن را آغاز كرده است نمي‌توان يكباره مسخ كافكا يا دوبليني‌هاي جويس را داد و از او خواست كه از اين آثار لذت ببرد. چون اگر پايه‌اي نداشته باشد به محض اينكه به اين آثار نزديك شود خواندن را براي هميشه كنار خواهد گذاشت. به همين دليل كساني كه مي‌خواهند كتاب‌خواندن را آغاز كنند بايد از پايه شروع كنند. از كتاب‌ها و آثار اصطلاحا ژورناليستي كه دغدغه‌هاي دروني زيادي ندارند و اصل و‌پايه آنها براساس ماجرا است و خواننده با اين موضوع درگير است كه بعد چه خواهد شد؟ وي معتقد است كه اين كتاب‌ها شوق خواندن ايجاد مي‌كند و ادامه مي‌دهد: من با خواندن اين كتاب‌ها تا جايي كه در فرد شوق خواندن ايجاد كند موافق هستم و فكر مي‌كنم حتي به‌عنوان پايه‌هاي اول مطالعه ضروري هستند. مخاطب با خواندن آنها كلاس به كلاس بالاتر مي‌رود و به كتاب‌هاي جدي مي‌رسد. يكي از كتاب‌هايي كه من همواره به كساني كه مي‌خواهند مطالعه رمان را آغاز كنند توصيه مي‌كنم رمان 5 جلدي كنت مونت كريستو است. چون بسيار سرگرم‌كننده است و به محض اينكه كسي خواندنش را آغاز كند تا پايان 5 جلد آن را زمين نمي‌گذارد. ولي اگر قرار باشد ما به‌عنوان مخاطب صرفا درجا بزنيم سال‌ها در همين آثار ژورناليستي و دم دست جا مي‌زنيم چون اين آثار يك جور سهل طلبي خاص ايجاد مي‌كند. اما نازي صفوي، نويسنده رمان پرفروش و به‌اصطلاح عامه پسند «دالان بهشت» از اين اصطلاح چندان راضي نيست. وي البته خود را به هيچ وجه نويسنده نمي‌داند و معتقد است كه اگر به نويسندگي به‌عنوان كار اصلي خود بنگرد سبب مي‌شود به‌طور منظم بنويسد و به جاي اينكه به قلبش رجوع كند، مجبور شود ژست و برنامه يك نويسنده جدي را داشته باشد. نويسنده دالان بهشت، شب‌هايي كه تا صبح دفترهاي صد برگ را پر مي‌كرد شايد فكرش را هم نمي‌كرد كه روزي اينها را به نشر ققنوس خواهد سپرد تا ايرانيان بسياري در سراسر دنيا با غصه‌هاي شخصيت‌هاي داستان بگريند و از خنده‌هايشان شاد شوند. براي او مهم نيست كه منتقدان اثرش را در زمره كتاب‌هاي عامه پسند يا بازاري به حساب آورند، مهم انسان‌هايي هستند كه كلماتش پلي بين او و آنها ساخته است. وي مي‌گويد: چرا از اين لفظ براي كم ارزش كردن اين نوع ادبيات استفاده مي‌شود. يا طوري مطرح مي‌شود كه اين لفظ چنين معنايي را تداعي مي‌كند. نويسنده رمان برزخ اما بهشت درباره واكنش‌هاي جامعه ادبي به آثارش نيز چنين سخن مي‌گويد: من چون خودم را نويسنده نمي‌دانم از واكنش و برخوردهاي بد منتقدان و اهل ادبيات دلخور نمي‌شوم. از سويي متوجه شده‌ام كه خيلي از منتقدان كتاب‌ها را يكبار هم نمي‌خوانند و بعد نقدش مي‌كنند. يكبار در جلسه‌اي كه براي نقد كتابم دعوت شده بودم، خانم منتقدي كه مرا نمي‌شناخت كنارم نشست و گفت من 10 صفحه از اول و وسط و آخر كتاب را خوانده‌ام و قرار است نقدش كنم. مجيد قيصري نگاه خود را به چنين رمان‌هايي چنين بيان مي‌كند: برخي معتقدند ادبيات عامه‌پسند، نقش بسزايي در آشتي مردم با رمان و ادبيات دارد و خوانندگان ادبيات عامه پسند به مرور ذائقه‌شان تغيير مي‌كند و به نفع ادبيات جدي كنار مي‌روند. البته گسترش بيش از حد ادبيات عامه‌پسند، موجب مي‌شود كه به بهره‌هوشي مخاطب توهين شود، چرا كه در اين‌گونه ادبي، همه‌چيز حاضر و آماده به خورد مخاطب داده مي‌شود و او ديگر نيازي به تعمق در ماجراي داستان ندارد. نويسنده رمان «باغ تلو» هدف اصلي ادبيات را تربيت مخاطب جدي عنوان مي‌كند و مي‌گويد: مخاطب ادبيات بايد به راحتي خوب و بد را از هم تشخيص بدهد و از قوت خلاقه و تعقل بالايي برخوردار باشد. اما در ادبيات عامه پسند چيزي به نام تعقل و تأمل وجود ندارد و خواننده پس از مطالعه آثار متعدد، قوه تعقلش تحريك نمي‌شود و در پي كشف روابط و علت و معلول يك ماجرا نمي‌رود. بسياري از كارشناسان ادبيات داستاني دليل پديد آمدن آثار و رمان‌هاي عامه پسند را به‌وجود‌آمدن رفاه نسبي در جوامع مي‌دانند كه پيامد آن بالارفتن تعداد باسوادها، آسان‌تر شدن امر چاپ و توزيع كتاب، رشد قدرت خريد، نياز به تفريح از طريق خواندن بوده است و در نتيجه نوعي از ادبيات خواستار پيدا مي‌كند كه پاسخ‌گوي نيازهاي عاطفي بخشي از جامعه است.يكي ديگر از پيامدهاي رشد جامعه، اضافه‌شدن تعداد زنان با‌سواد است كه در نتيجه به خاطر داشتن وقت بيشتر نقش‌شان چه در توليد و چه در مصرف چنين ادبياتي برجسته‌تر شده و از مردان پيشي مي‌گيرند. اما زرد نويسي يا آثار عامه‌پسند از كي در ايران پيدا شدند؟ رمان‌هاي عامه پسند به شكل فعلي آن، از پاورقي‌ها آغاز شدند؛ پاورقي‌هاي يكي دو‌صفحه‌اي كه اول در مجلات خانوادگي چاپ مي‌شدند و بعدها به كتاب تبديل مي‌شدند. روزنامه نگاري و نويسندگي به شكل امروزي‌‌اش در ايران، از اواسط حكومت قاجار و دوران محمدعلي شاه آغاز مي‌شود امّا پاورقي‌ها، همان زمان به دنيا نيامدند. روزنامه نگاران قديمي از پاورقي مشهور «تهران مخوف» به‌عنوان اولين‌هاي اين نوع، ياد مي‌كنند، تهران مخوف را مشفق كاظمي تحرير كرد و در روزنامة ستاره ايران چاپ شد. پس از او غلامعلي مستعان بود كه با آثار خود توانست خيلي‌ها را كتابخوان كند. ويژگي آثار مستعان اين بود: داستان‌هايي كه خوانندگان با اشتياق آنها را مي‌خواندند و گاه به سراغ مستعان مي‌رفتند تا از عاقبت قهرمانان اين داستان‌ها جويا شوند! مستعان نويسنده‌اي دقيق و پركار بود و از نثري روان و ساده استفاده مي‌كرد تا اكثر مردم با هر سوادي به راحتي داستان‌هاي او را بخوانند و دنبال كنند. حسن ميرعابديني مؤلف «صد سال داستان‌نويسي ايران» معتقداست: در طول تاريخ داستان‌نويسي ايران همواره كتاب‌هاي عامه‌پسند (شاخه‌اي از ادبيات كه خصلت سرگرم‌كنندگي و كشش داستاني‌اش برجسته از ديگر عناصر داستان‌نويسي است) از نظر تعداد، برتري چشمگيري نسبت به آثار متعالي داشته‌اند. داستان‌نويسان عامه‌پسند از درگيري بر سر پول، مقام و زن مي‌نويسند و به مفاهيمي توجه مي‌كنند كه مايه‌هاي زندگي معمول را تشكيل مي‌دهند. از طرفي رمان عامه‌پسند، احساس‌ها و مشغله‌هاي ذهني دوراني را آشكارتر از نمونه‌هاي برتر رمان بازتاب مي‌دهد. به قول گلدمن در اين آثار مي‌توان پيوند ميان ساخت‌هاي ذهني پاره‌اي از گروه‌هاي اجتماعي و ساخت‌هاي اثر هنري را كشف كرد. موفقيت اين نوع نوشته‌ها در حدي است كه آنها را به رويدادي جامعه‌شناختي بدل كرده و توجه به كيفيت ادبي آنها را در مرتبه بعدي قرار مي‌دهد. ميرعابديني مي‌نويسد: خواننده رمان عامه‌پسند بيش از آنكه در بند درك علت وقايع باشد نگران دانستن بقيه ماجراست... هرچند بايد بين ساختارهاي احساس آناني كه آثار نسرين ثامني و فهيمه رحيمي را مي‌خوانند با آناني كه «بامداد خمار» فتانه حاج سيد جوادي يا حكايت روزگار فريده گلبو را مي‌خوانند فرق گذاشت. او معتقداست: رمان پرفروش را نبايد به اين دليل كه بسياري از مردم دوستش مي‌دارند كنار گذاشت؛ همين محدوديت خود نشان مي‌دهد كه بيشتر مردم چه چيزي را نمايش انساني در جامعه مي‌دانند و بنابراين نشانه‌اي است از اينكه آن مردم جامعه را چگونه مي‌بينند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 539]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن