تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):بالاترین عبادت، عفت شکم و شهوت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831574123




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عبور آرام از حصار سرگشتگي


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: احتمالاً ديده‌ايد آدم‌هايي را كه در عنفوان جواني يكباره شيفته و عاشق كسي يا كاري و يا شيئي مي‌شوند و اتفاقاً از بد حادثه به آن نمي‌رسند و بعد از آن گوشه عزلت مي‌گزينند و به يك آدم بي‌تفاوت و خونسرد تبديل مي‌شوند كه ديگر كاري به كار عالم و آدم ندارند و فقط دوست دارند سرشان در لاك خودشان باشد. و باز اتفاقاً همين خصلت جمع گريزي اين عده باعث مي‌شود كه ديگران نسبت به آنها كنجكاو شوند و ممكن است كه يكي از اين آدم‌هاي كنجكاو كسي باشد كه مي‌تواند جاي خالي آن قطعه گمشده پازل زندگي فرد سرگشته را پر كند. اين طرح ابتدايي و كلي مي‌تواند پيرنگ اوليه يك داستان بلند باشد كه قادر است جهان بيني و ديدگاه‌هاي يك نويسنده صاحب انديشه را در تاروپود خود جاي دهد و لذت خوانش يك اثر ادبي را هم نصيب خوانندگانش كند. حالا اگر فرض كنيم اين نويسنده مرجان شير محمدي است و داستان يادشده هم رمان تازه اين نويسنده يعني« اين يك فصل ديگر است»، به بيراه نرفته‌ايم. كار جديد اين نويسنده درست در اين قالب قرار مي‌گيرد، اما اين همه ماجراي رمان تازه او نيست. شير محمدي براي داستان جديد خود 2 زمان كاملاً مجزا و متفاوت را انتخاب كرده است؛ يكي زمان اكنون روايت است كه حال و هواي امروزي دارد و در آن شخصيت‌ها و مكان‌ها همگي معاصر و آشنا هستند و ديگري گذشته نه چندان دور است كه به هر حال متفاوت‌تر از رنگ و بوي امروزي محسوب مي‌شود. «عماد» شخصيت اصلي داستان، همان آدم خونسرد و بي‌تفاوت است كه در بخش‌هاي ابتدايي داستان به‌نظر مي‌رسد قرار است فقط نظاره‌گر رفتارها و گفتارهاي شخصيت‌هاي ديگر قصه باشد. او در يكي از محله‌هاي شمالي شهر(تهران) در خانه نسبتاً بزرگي كه از خانواده پدرش به جا مانده روزگار مي‌گذراند. ظاهراً كار يا دلمشغولي‌‌اش اجاره دادن فضاي خانه به گروه‌هاي فيلمبرداري است. يكي از اتاق‌ها را در طبقه بالا براي خودش نگه داشته و اغلب موقع كار گروه‌هاي فيلمبرداري مي‌آيد روي پله‌ها مي‌نشيند و كار آنها را تماشا مي‌كند. البته او دوستي به نام حسام هم دارد كه در اغلب مواقع به او سر مي‌زند و به نوعي همراه او محسوب مي‌شود. نويسنده در بخش‌هاي ابتدايي رمان به توصيف موقعيت خانه و روحيات عماد در شعاع نسبتاً وسيعي مي‌پردازد و مخاطب در مي‌يابد كه اين شرايط مي‌تواند ريشه در گذشته‌هاي دور داشته باشد. در ادامه، توصيف‌هاي دقيق نويسنده از اشياي داخل خانه به نوعي قدمت آنها را هم تا حدودي معين مي‌كند و خواننده درمي‌يابد كه در يك فضاي راكد به ملاقات شخصيت اصلي داستان آمده و ادامه اين روند مي‌تواند كسالت و بي‌انگيزگي عماد را بيش از پيش در فضاي بسته خانه پراكنده و منتشر كند. بي‌گمان اين شرايط داستاني را نويسنده قبل از هر كس ديگري تشخيص داده كه دست به كارشده و شخصيت تازه و محركي را وارد دنياي بي‌تحرك اين داستان كرده است. اين شخصيت« نيلوفر صباحي»، يك هنرپيشه است كه به همراه گروه فيلمبرداري به خانه عماد آمده و در يكي دو ديداري كه با عماد داشته، نشانه‌هايي از يك حس عاطفي را درون او كاشته است. از اين به بعد عنصر كشمكش در داستان پررنگ‌تر مي‌شود و لايه‌هاي مختلفي از زندگي رازآميز عماد براي مخاطب بر ملا مي‌شود. نوع روايت نويسنده به‌گونه‌اي است كه ابتدا يك خط اصلي، متعلق به زمان حال روايت براي مخاطب تعريف مي‌شود و در مقاطعي از داستان، با توقف محور اصلي قصه، بخش‌هاي جانبي كه به شكل فلاش‌بك است به داستان اوليه افزوده مي‌شود. بهانه نويسنده براي بازگشت به گذشته در اين مقاطع، حضور نيلوفر صباحي است كه از اين به بعد در طول داستان خانم صباحي خطاب مي‌شود. در اين شكل از قصه گويي با آنكه به ظاهر اولويت با رويدادهاي زمان حال است اما كشش مخاطب به سمت ماجراهايي است كه در گذشته اتفاق افتاده و به نوعي زمينه‌ساز رويدادهاي امروز است. در ادامه رمان اين يك فصل ديگر است، به اين نياز خواننده به‌شكل مطلوبي از جانب نويسنده پاسخ داده شده است. به انگيزه نرمش عاطفي كه عماد در مقابل خانم صباحي از خود نشان مي‌دهد، تصاويري از گذشته‌هاي مه‌آلود او هم يكي پس از ديگري براي مخاطب نشان داده مي‌شود. ماجراي دلبستگي عماد به شاهد در سال‌هاي دور، سرفصل اين ماجراهاي مه‌آلوده است كه در انبوهي از غبار اندوه پوشيده شده است. در ادامه، بخش‌هاي وسيعي از داستان به ابعاد مختلف اين ماجرا مي‌پردازد. وقايع درون خانواده پدري عماد هم به‌واسطه بعضي از كنش‌هاي داستاني در آن مقطع همراه با تصاويري از گذشته عماد به مخاطب نشان داده مي‌شود. شاهد به واسطه فعاليت‌هاي سياسي برادرش(امير) به زندان مي‌افتد و در آنجا زندگي‌‌اش به مرگ ختم مي‌شود و پريشاني و سرگشتگي عماد از آن زمان شروع شده و به لحظه اكنون مي‌رسد. سرانجام حضور خانم صباحي در زندگي عماد به اين سرگشتگي پايان مي‌دهد و به اين شكل پايان خوش رمان مرجان شير محمدي هم رقم مي‌خورد. اما آنچه را كه نويسنده در سطرهاي سفيد رمان براي مخاطب جا مي‌گذارد، بخش‌هاي قابل تأملي است كه در لايه‌هاي پنهاني داستان نهفته مانده تا در پايان داستان ذهن مخاطب را براي مدت كوتاهي هم كه شده به‌خود مشغول دارد. بخشي از نكات كليدي داستان در توصيف 2شكل متفاوت از زندگي، يكي متعلق به عماد و ديگري دوستش حسام نهفته است. عماد از رسيدن به فرد مورد علاقه‌‌اش در دوران جواني بازمانده و در نتيجه زندگي به‌ظاهر بي‌سر و ساماني دارد (در ميانسالي هنوز مجرد است و علاقه‌اي هم به كار و فعاليت اجتماعي ندارد) و در مقابل او، حسام كه او هم از رسيدن به عشق دوران جواني‌‌اش بازمانده، در همان زمان بلافاصله با دختر ديگري ازدواج كرده و اكنون خانواده نسبتاً شلوغي دارد. اين دو به ظاهر بايد 2نوع زندگي كاملاً متفاوتي داشته باشند اما در جهان داستاني مرجان شيرمحمدي آنها سرنوشت مشابهي پيدا كرده‌اند. هر دو مأيوس و سرخورده از زندگي هستند و اغلب روزگار خود را با پناه بردن به لحظه‌ها و موقعيت‌هايي كه فراموشي گذر زندگي را براي آنها آسان مي‌كند مي‌گذرانند. حسام دور از چشم همسرش او را ميمون گنده خطاب مي‌كند و موقعي كه با عماد تنها هستند به ياد عشق دوران جواني‌‌اش آواز سر مي‌دهد و پاسخ عماد به او در اين زمينه قابل توجه است. حسام گفت:«ديگه كي شيتيل مي‌خواد؟ بياد» بعد زد زير آواز و يكي از آن ترانه‌هايي را خواند كه وقتي عاشق دختر بليت فروش بود، توي شبگردي‌هاي دوران سربازي‌شان مي‌خواند. وسط آواز گفت: «دختر تو سينما متروپلو يادته؟» عماد گفت: «آره.» حسام گفت: «خاك بر سر باباش كنن! دختره رو نداد به من.» عماد گفت: «حسام جون، از كجا معلوم اگر دختره رو مي‌داد به تو، اون ميمون گنده‌هه الان اون نبود؟» حسام گفت: «اينم حرفي يه.» و بقيه آوازش را خواند. » (ص82 و 83) در مجموع، رمان اين يك فصل ديگر است؛ روايتگر زندگي آدم‌هايي است كه بيش از اينكه از در كنار هم بودن در زندگي لذت ببرند، از تنهايي‌هاي خود‌ساخته خود رنج مي‌برند. اكثر شخصيت‌هاي داستاني اين رمان به نوعي تنها هستند و هر يك از آنها براي رهايي از اين وضعيت به دستاويزهاي مقطعي چنگ زده‌اند. علاوه بر عماد و حسام، خانم صباحي هم از جمله شخصيت‌هايي است كه نويسنده تا حدودي به لايه‌هاي دروني زندگي او نزديك شده است. در زندگي او هم كه به‌ظاهر آدم خوشبختي به‌نظر مي‌رسد، اندوه و تنهايي موج مي‌زند. بنابراين، آنها در ادامه زندگي مسيري را انتخاب مي‌كنند كه در آن قواعد بازي به‌صورت خودآگاه توسط خود آنها چيده شده است. هر چند سرنوشت مي‌تواند باز هم اين قاعده را بر هم بزند. منبع:




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن