تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى مردم همانا نمازگزار هنگام نماز با پروردگار بزرگ و بلند مرتبه اش مناجات مى كند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815372748




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

این کارها پوپولیستی هست یا نیست؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > اعلمی فریمان، هادی  - من معتقدم اکنون برخی از نخبگان و سیاستمداران آمریکای لاتین به اهمیت عدالت,امنیت و رفاه به نفع مردم رسیده اند و مانند اولیگارشی های حاکم در قرن بیستم به ابزار حکومت مانند طعمه نمی نگرند و در این مسیر با وجود همه ی مشکلات ساختاری تنها به توسعه ی کشورشان می اندیشند.لذا ماهیت اقدامات جدید رهبران چپ گرا فراتر از پوپولیسم قرن بیستمی است. در عصرشتابان تحولات ارتباطاتی وسیاسی , قاره امریکای لاتین از منظری عام  در کشمکش مناظره حامیان مکاتب مختلف قرار گرفته است و هواداران هر مکتب فکری تلاش دارد تا با پارادایم فکری خود مجموعه  خروجی داده ها ی این کشورها را تحلیل کند و نتایج مستخرج را بخشی از دیدگاه معرفت شناسی خود قرار دهند.نیروهای چپ گرا اعم از سوسیالیست ها,کمونیست ها,هواداران آنارشیسم ,سندیکالیست ها,بومیان ,بی هویت هایی که در مطالبه هویت هستند و همه ی طبقاتی که خارج از شبکه ی زیست معقول قرار دارند و فقیر تاریخ محسوب می گردند,مجموعه ی این تحولات را به نفع خود تبیین می کنند ,بی توجه به ماهیت آموزه های قطب مقابل خود که مرتبا در حال پمپاژ واژگان دموکراسی است, تلاش دارند هویت هایی جدید و معنا دار بیابند تا در موج نوی تجدید ساختار و ادامه ی  سرمایه داری جدید مدفون نشوند.از زاویه ی این دیدگاه مهم نیست نمایندگان یک مکتب فکری غالب چه می اندیشند,مهم این است که راه هایی استقلال و توسعه به شیوه هایی دیگر طی شود,گرچه آزمون جدید خطای تاریخی باشد. از این چشم انداز من معتقدم  آمریکای لاتین/کارائیب-مرکزی- جنوبی/دوبار به استقلال رسیده  است ,یک استقلال صوری و نمایشی از قدرت های استعمارگراسپانیا-پرتغال-هلند-فرانسه-انگلستان که هیچ گاه استقلال واقعی محسوب نشد,بلکه نمایشی غم انگیز بود که فلاکت و بردگی را استمرار داد و تا جهان مدرن پیش برد.میراث این استقلال بهره کشی مدرنی بود که حتی زمانی که خود شرکت های چند ملیتی به آن سوابق نگریستند,شرمسار از اقدامات خود شدند و باز شیوه های غیر معمول را در بردگی مدرن ادامه دادند.استقلال دوم از زمانی آغاز شد که رهبران نزدیک به قرن بیستم منطقه ناگهان  خلا و کمبودهای خود را در عرصه ی شبکه ی جهانی دریافتند,با توانی جدید کارکرد منفی سیستم دوحزبی یا تک حزبی فاسد که تنها عهده دار دست به دست کردن قدرت را دارد -مانند آنچه در مکزیک,پاراگوئه یا ونزوئلا گذشت, را دریافتند واین ادراکات جدید زمینه یی شد تا رهبرانی که عمدتا با جایگاه ها و استفاده از منزلت طبقات کارگر و بومیان و فقرا و محرومان و به حاشیه رفته ها به قدرت از طریق چارچوب سازوکار دمکراسی دست یافتند, به اقداماتی دست زنند که منافع هواداران خود را تامین کنند و این برطرف کردن مطالبات ممکن است لزوما با جهت گیری آموزه های لیبرالیستی همخوانی نداشته باشد.از سویی در همین جوامع نمایندگان مکتب لیبرال,نولیبرال و سرمایه داری نیز همواره به عنوان کمپرادور مرکز عمل کرده اند,تفکر دمکراسی را با پوششی از زرورق زیبا تبلیغ کرده و همواره طبقه ی صاحب ثروت را نماینده اصلی و جریان حاکم دانسته اند.نولیبرالیسمی که تجویزهایش هیچگاه اساسا منفعتی برای اقشار مختلف نداشته است  و به نابرابری گسترده در منطقه دامن رده است ,اکنون مدعی نوعی دموکراسی است که اساسا حتی در دوره ی محافظه کاران وجود نداشته که اکنون مدعی  فقدان آن شده است.خود نولیبرالیسم رایج آن چنان دیدگا ه های تناقض بار در خود جای داده است که در برخی موارد اصلا قابل دفاع نیست, حالا سرمایه داری نولیبرال از آن چه به نفعش هست دفاع می کند و ضررهای احتمالی را با شعار و هیاهو جبران می کند و در این میان چه کسی داوری خواهد کرد که فراتر از همه ی مکتب ها بیاندیشد؟ اما جریان جدید لاتینی-البته با عنایت به ماهیت تاریخی سینی استریسمو/چرخش به چپ مستمر یا بی اهمیتی در تغییر دیدگاه ها/-  فارغ از هر وابستگی مکتبی پیگیر هر دستاویزی است تا مدیریت کشور را به هر شکل ممکن برای رفع فاصله ی طبقاتی گسترده  پیش ببرد.آنچه به نام مطالبات دموکراسی خواهی در جریان است ,نوعی هیاهوی ناشی از برباد رفتن منافع است که اعتباری چندان ندارد و آنچه به نام  توده های به حاشیه رفته در حال انجام است شاید بخشی از آن ناخالص و ماهیتی قدرت طلبانه داشته باشد, اما اعتبارش فراتر از جریان نولیبرال است.به گمانم زمانی که قدرت به آرامی و مسالمت آمیز تحویل داده میشود ساختاری عمیق و ریشه دار در دموکراسی, اما به نفع مردم دارد و نمایش آن در سنت و تاریخ هر کشور ماندگار است ,و اقبال مردم شاید ماندگارتر به آن جریان باشد که آزمون توسعه را نیز موفق پشت سر گذاشته است .تغییر قانون برای ریاست جمهوری مجدد در ونزوئلا یا اعطای اختیارات قانون گذاری به رییس جمهور تابعی از فرایندهای بعدی است که رییس جمهور با این اختیارات انجام خواهد داد.هرگونه استفاده ی شخصی  را در نهایت مردم خواهند فهمید.اکنون این پوپولیسم همان پوپولیسم دهه 50 یا 60 نیست ,نمی توان آگاهی طبقات مختلف را انکار کرد و لذا میتوان امید داشت که در مجموع با در نظر گرفتن معدل معایب و مزایا ی موجود در حیطه کارکرد, مدل ها,پارادایم ها و شیوه های زندگی در آمریکای لاتین رو به بهبود و نه پسرفت دارد.حتی وضعیت به گونه ای دگرگون شده است که کاندیداهای جدیدی که در این کشورها به صحنه ی رقابت انتخاباتی می آیند هم مواضع و شعارهایی مانند رهبران چپ را تکرار می کنند با تفاوت اینکه چاشنی آزادی مطبوعات,حقوق بشر و آزادی را هم در کنار مبارزه با فقر به آن اضافه می کنند.ظاهرا ساختار چپ هم از ساختاری متنوع از رادیکال تا میانه ی نزدیک به راست گرایی محافظه کار را در بر می گیرد.امروز اینکه مورالس در مقابل وزیر دفاع ایالات متحده سخن از مخالفت با مداخله بگوید یا چاوز دستور دهد سفیر پیشنهادی آمریکا را راه ندهند و اگر آمد با دادن یک قهوه در فرودگاه او را دیپورت کنند ویا دادگاه آرژانتین خورخه ویدلا طراح اصلی جنگ کثیف سال های 1976تا 1981 را به اتهام کشتار مخالفان و ارتکاب جنایت علیه بشریت به زندان ابد محکوم کند,مورد پسند و از مطالبات عمیق  مردم است و این ارتباطی به پوپولیسم یا تحریک توده ندارد و به مصائبی باز می گردد که مردم ,نولیبرالیسم  منتهی شده به امپریالسیم را مسبب آن  در طول تاریخ معاصر می دانند .نباید فراموش کنیم که نسل فعلی مردم در کشورهای قاره هنوز گرفتار عواقب ناشی از رویدادها و خاطراتی هستند که از سوی خونتاهای نظامی و دستگاه های امنیتی طی دهه های 70و 80 به آن ها تحمیل شد. به علاوه در داخل نیز همین علامت که دیگر قاره را قاره ی کودتاها نام نگذاریم مثبت و گامی به پیش روست,حالا این که جریان سرمایه داری چه بگوید زیاد مهم نیست.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن