واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: رئيس سابق انجمن منتقدان با بيان اين كه: «درباره الي...» قضاوت در كانون تقديراست،گفت: اميدوارم «اصغر فرهادي» از بيان اين واقعيت كه حالا ديگر يكي از مطرحترين و خوش قريحهترين فيلمسازان سينماي ايران به شمار ميآيد، دچار غرور بيش از حد نشود. «جواد طوسي»در گفتو گو با خبرنگار سينمايي فارس در مورد فيلم «درباره الي...»ساخته اصغر فرهادي،گفت: وقتي داشتم فيلم «درباره الي...» ساخته «اصغر فرهادي» را براي چندمين بار ميديدم، ناخودآگاه به اين موضوع فكر كردم كه چقدر اين آدمهاي جمع شده در يك ويلاي مشرف به دريا اسير تقديرند. اين در «اسارت تقدير بودن»، تم مشترك فيلمهاي «اصغرفرهادي» از «رقص در غبار» و «شهر زيبا» تا «چهارشنبه سوري» و «درباره الي...» است. وي در ادامه افزود: مجموعه آدمهايي كه او در اين فيلمها به تصوير كشيده در دل روابط و مناسبات روزمره خود حضوري منفعلانه ندارند و همواره تلاششان تحميل خود به شرايط است، اما نهايتاً گريزي از تقدير ندارند. اين اسارت و تركيب «جبر و اختيار» را «اصغرفرهادي» در دو فيلم اخيرش (چهارشنبه سوري و درباره الي...) كه به طبقه متوسط جامعه شهري نزديك شده، به نحو بارزتري نشان ميدهد. او كنتراست موجود در اين طبقه را در فيلم آخرش به شكل عيان و- در عين حال - تكان دهنده نشان ميدهد. طوسي تصريح كرد: چه زود تق همه آن شادي ها و بزن و بكوبهاي لحظهيي درميآيد و اين آدمهاي به ظاهر سرخوش نسبت به يك فرد (الي) و واقعه مرتبط با او واكنشهاي مختلف نشان ميدهند. ميبينيم كه رفته رفته اين ميهمان ناشناخته و واقعه ناگوار متصور شده براي او چقدر در روابط دوستانه و زناشويي بقيه افراد اختلال ايجاد ميكند و فضا و موقعيتي به ظاهر تفاهمآميز را به سوءتفاهم كامل سوق ميدهد و ناخودآگاه بستري فراهم ميشود تا آدمها نسبت به هم «قضاوت» غيرمنصفانهاي داشته باشند. اين منتقد گفت: در واقع، يكي از ويژگيهاي مثبت و قابل دفاع «درباره الي...» همين توجه عميق «اصغرفرهادي» به «جزئيات» در دل يك سينماي موقعيت و متمركز شده در روزمرگيهاي اين طبقه مطرح جامعه است. در پرداختن به اين جزئيات است كه آن صحنه عنوانبندي در داخل تونل مشرف به شيار باريكي از روشنايي، آن صحنه پانتوميم بازي كردن بعضي از آدمهاي بزرگ و كوچك و توصيف ضمني اتفاق گريزناپذير بعدي، آن ريختن خرده شيشهها از لاي پنجره شكسته ويلا در برخورد ميان «احمد» و «الي»، آن خندههاي كودكانه «الي» حين بادبادك هوا كردن كه انگار خودش خبر حادثه شومي را به ما ميدهد و نوع همراهي دوربين با او، آن حركات دوربين روي دست در قسمت دوم فيلم كه همراه با آدمها به سمت كانون حادثه و فاجعه ميرود و همه اضطرابها و دل نگرانيها و هول و هراس آنها را ثبت ميكند، آن اتومبيل ب ام و آلبالويي رنگ مدل قديمي كه در نماي ماقبل انتهاي فيلم توي شنهاي كنار ساحل گير كرده و موقعيت واقعي طبقه متوسط اين زمانه را (در تداوم و تكرار زندگي) نشان ميدهد و... وي در پايان افزود:آن مكث كوتاه دوربين در آخرين نماي فيلم روي «سپيده» كه تنها و بهتزده و سر در گريبان پشت ميزي در يكي از اتاقهاي ويلا نشسته، معنا پيدا ميكنند و ارزشهاي انكارناپذير اين فيلم «اصغر فرهادي» را از جنبههاي مختلف مضموني و ساختاري و زيباييشناسي بصري و كار با مجموعه بازيگرانش نشان ميدهد. اميدوارم «اصغر فرهادي» از بيان اين واقعيت كه حالا ديگر يكي از مطرحترين و خوش قريحهترين فيلمسازان سينماي ايران به شمار ميآيد، دچار غرور بيش از حد نشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 452]