تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):از كسانى مباش كه بى‏عمل، به آخرت اميد دارند... از گناه باز مى‏دارند، اما خود باز ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805759123




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

معاون هنري وزير ارشاد: ضعف ساختاري معاونت هنري مثل يك دمل چركي 30 ساله است


واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: معاون هنري وزير ارشاد: ضعف ساختاري معاونت هنري مثل يك دمل چركي 30 ساله است
نزديك به دو سال است كه سكان هدايت امور هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را بر عهده دارد. مجموعه زير نظر او هزاران هنرمند و ده ها شاخه هنري را زير چتر خود مي گيرد كه از نظر گستردگي كمتر نمونه اي را مي توان مشابه آن يافت.
حميد شاه آبادي با طرح ها و برنامه هايي پا به اين عرصه گذاشت كه برخي به ثمر رسيده اند، تعدادي سال ديگر تحقق مي يابند و بعضي ناكام مانده اند; عملكردي كه موافقان و مخالفان خود را دارد. در روزهاي پاياني اسفند، فرصتي پيدا كرديم تا رودررو با معاون امور هنري وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، كارنامه دو ساله او را مرور كنيم.
گفت وگوي خبرآنلا ين با شاه آبادي از بحث هاي كلان مديريتي و مالي شروع و به مسائل ريز تر و تخصصي تر در حوزه هاي تئا تر، موسيقي، هنرهاي تجسمي و... كشيده شد.
بيست و ششمين دوره جشنواره بين المللي موسيقي را سال گذشته برگزار كرديد، در حالي كه دفتر موسيقي مدير نداشت. امسال شاهد سي امين جشنواره تئا تر فجر بوديم كه مركز هنرهاي نمايشي بدون مدير بود. مي ترسيم سال ديگر نوبت دفتر هنرهاي تجسمي شود كه با سرپرست اداره شود. آيا مي توان اميدوار بود اين نگراني بي جا باشد؟
سئوال را مي توان اين طور هم طرح كرد كه سال گذشته جشنواره تئا تر در حالي برگزار شد كه اداره هنرهاي نمايشي مديركل داشت و امسال هم مديركل موسيقي داريم. يعني اگر ما عينك مثبت بيني به چشم بزنيم، مي توانيم داشته هايمان را ببينيم. جداي از اين، سرپرست هايي كه سال 89 دفتر موسيقي و پنج ماه گذشته اداره كل هنرهاي نمايشي را اداره كردند، انصافا خيلي خوب از پس كار ها برآمدند. در واقع آنان به صورت موقتي كار نكردند.
اما اين دليل نمي شود كه اداره اي بدون مدير بماند.
من از اينكه بخشي از معاونت هنري، بيش از سه چهار ماه با سرپرست اداره شود، دفاع نمي كنم و بنا ندارم براي هر كاري توجيهي بتراشم، اما تاكيد مي كنم كه ما چنان مباني معين، روشن و دقيقي در حوزه هاي موسيقي، تئا تر و هنرهاي تجسمي و آموزش و مد و لباس از ابتدا طراحي و تدوين كرده ايم، كه اگر كسي مثل آقاي دشت گلي 4 ماه بيايد و اداره كل هنرهاي نمايشي را مديريت كند، اتفاقات مثبتي مي افتد كه بي شك نتيجه دوره مديريت كوتاه او نيست. افتتاح تئا تر سيار، گسترش تئا تر شهرستان ها و پيش رفتن طرح استقرار گروه ها در سالن ها نمي تواند نتيجه كاري پنج ماهه باشد. اين ها نشان مي دهد در معاونت هنري يك اتفاق افتاده است.
خيلي ها انتقاد دارند شما در كار مديران زير مجموعه خود بيش از اندازه دخالت مي كنيد. به اين منتقدان چه پاسخي مي دهيد؟
اگر در 30 سال گذشته، حوزه هاي زير مجموعه معاونت هنري به طور منفك و مستقل و به اصطلاح جزيره اي اداره مي شده اند، امروز يك نگرش جامع آمده و تمام آن را يك پارچه كرده است. اين مديريت محور ها و سياست هاي كلي را در دست گرفته وبر اساس آن كار را جلو مي برد.
حالا اگر هر مدير اين زير مجموعه به هر دليلي نتواند در اين مسير حركت كند، قطعا شخص ديگري همان راه را ادامه خواهد داد. ما مسير و راه را عوض نمي كنيم، بلكه راننده را عوض مي كنيم.
همين برنامه مدون و سياست راهي كه بر شمرديد و از بين بردن استقلال زير مجموعه هاي معاونت هنري، باعث استعفاي حسين مسافر آستانه شد و ديگران را هم در قبول سمت مديريت اداره كل هنرهاي نمايشي با ترديد مواجه كرده است.
نقدي كه شما مي كنيد كه اين سبك مديريتي مخالفاني دارد، ايرادي ندارد. مثل هر كار ديگري موافق و مخالف دارد، اما از ياد نبريد مسئوليت اصلي معاون وزير در امور هنري، تبيين سياست هاي كلان، تعيين برنامه هاي كلي و مراقبت و ممانعت از انحراف از مسير پيش بيني شده و سرعت بخشيدن به تحقق تك تك فعاليت هاي ويژه است. وقتي معاون جديدي مي آيد و با خودش آورده هايي مي آورد و آن ها را تعريف و تبيين مي كند، اولويت هاي مديران بايد در اين حوزه قرار بگيرد.
امروز ممكن است دغدغه شماي خبرنگار اشخاص معين باشد، اما مسئله جامعه هنري، كار و زمينه فعاليت است. امروز بايد ببينيد ما آيا موفق به ايجاد تحرك هنري شده ايم يا نه؟ اينكه حالا يا حسن يا حسين كار را پيش مي برد، فرع است.
براي من هم خود هنر مهم است نه اشخاص. چون فكر مي كنم اين تغيير مديريت ها و بي ثباتي ها به عرصه هاي هنري آسيب مي زند، منتقد آن هستم. بايد فكري كرد و جلوي اين بي ثباتي در مديريت ها را گرفت.
ما كمترين تغيير مديريتي را به نسبت دوره هاي گذشته داشته ايم. ابتدا كه اصلا به سمت عزل و نصب نرفتيم و تنها جابجايي هاي اندكي را داشتيم. يك مدير ارشد در جايگاهي كه ايستاده، بايد داراي برنامه براي تك تك حوزه هاي زير مجموعه اش باشد. او بايد بتواند نقطه آغاز و پايان راهي را كه ترسيم كرده است، نشان دهد. من ابتداي سال 89 كه ماموريت معاونت هنري را پذيرفتم، صريحا به وزير محترم ارشاد گفتم كه براي هر سه سال پيش رو، برنامه سالانه مي دهم و شما از من در پايان سال پيشرفت آن را بخواهيد.
ما بايد بگوييم براي مثال سال اول اين طرح را مي دهيم، سال دوم آن را آزمايشي اجرا مي كنيم و سال سوم به بهره برداري نهايي مي رسانيم. مديري اگر نقشه راه داشته باشد، چشم انداز كوتاه مدت، ميان مدت و طولاني مدت دارد. او لحظه به لحظه بايد پيشرفت كار را رصد كند و ببيند هرجا سرعت كند شده يا انحرافي پديد آمده، اگر نتوانست آن را اصلاح كند، مدير مربوطه را عوض كند. بر اين اساس ما كساني را كه نتوانستند كار را به سرانجام برسانند، كنار گذاشتيم.
اما هميشه اين كنار گذاشتن، نتيجه مثبت نمي دهد. وقتي مدير اداره كل هنرهاي نمايشي تابستان امسال رفت و دبير جشنواره هم استعفا داد، اين جشنواره تئا تر فجر بود كه آسيب ديد. دكتر رحمت اميني در شهريور دبير اين رويداد را قبول كرد كه در مدت چهار يا پنج ماه نمي توانست مقدمات برگزاري جشنواره را به خوبي بچيند. براي همين جشنواره شتابزده برگزار شد، كارهاي خارجي خوب نيامدند و داخلي ها هم نتوانستند به خوبي نمايش هايشان را آماده كنند. براي مثال وقت تمرين كمي داشتند.
اين جابجايي ها بي شك آفت هايي دارد، اما اگر يك مجموعه ثبات سياست گذاري و برنامه ريزي داشته باشد، ازاين رفت وآمد ها كمترين آسيب ها را مي بيند. امروز در پايان مديريت هر مديري، چون او مسير را تا آخرين روز دنبال كرده است، فرد ديگري مي تواند كار را از او تحويل بگيرد.
من اعتقاد دارم جشنواره سي ام تئا تر فجر، بي شك از جشنواره سال گذشته بهتر برگزار شده است. ما با آن نقطه آرماني فاصله زيادي داريم كه البته راهي كه در پيش گرفته ايم درست است و ما را به سوي بهتر شدن راهنمايي مي كند.
اين راه كي به مقصد ختم مي شود؟
جنس مسائلي كه ما داريم، جوري است كه ريشه دار و قديمي است و به سرعت نمي توان آن ها رفع كرد. ضعف ساختاري معاونت هنري مثل يك دمل چركي 30 ساله است كه همه چيز را معطوف به آدم ها كرده است و ما سعي مي كنيم آن را جراحي و برطرف كنيم. در اين شرايط با هر تغييري چهار ستون كار مي لرزد كه درست نيست.
ما بازه هاي زماني سه ساله را براي خودمان طراحي كرده ايم و سعي مي كنيم به آن برسيم. حال اگر ماشين نتواند ما را به آن نقطه برساند، بايد به فكر تعمير آن، تعويض قطعات و حتي راننده اش باشيم. معلوم است وقتي مديريتي با ده ها طرح جديد مي آيد، تعدادي به ثمر نمي نشيند و برخي ناكام مي ماند، به ويژه وقتي حركت بلند پروازانه باشد. البته مي پذيرم جابجايي ها و بي ثباتي مديريت ها در كار اختلال ايجاد مي كند، اما اين ضرر حداقلي را به نفع حداكثري قبول مي كنيم.
با تمام آنچه كه بر شمرديد، يك مشكل ديگر نيز وجود دارد. شما برنامه هايي داريد كه قرار است بر اساس يك نقشه راه و زمان بندي معين عملي شوند. اين در حالي است كه ما متاسفانه در اين سال ها شاهد بوده ايم كه با تغيير و تحول دولت ها، وزيران و مديران مياني، سياست ها هم تغيير كرده اند. اين يك ضعف راهبردي است كه به كار ها لطمه زياد مي زند. حالا بعد از شما هم اگر كسي بيايد، راه شما را ادامه نخواهد داد. متاسفانه رويكرد ها، سياست ها و برنامه ها در قالب يك سند فرهنگي يا برنامه راهبري نبوده است. اين يك نهاد بالا دستي مي خواهد كه كار را پيش ببرد. شما اصلا به اين گونه سياست هاي كلان اعتقاد داريد؟
اصول و مبناي يك كار مديريتي از يك مباني ثابت و مجموعه اي از آزادي ها و قدرت عمل ها ناشي مي شود كه باز و متغير هستند. مدير يك روبات نيست كه كاري ثابت انجام دهد و پيچي را سفت كند. مدير مي آيد به صحنه و براساس زمان، مكان و شرايط تصميم مي گيرد. معناي مديريت همين است كه قدرت تصميم گيري خلاقانه در شرايط متفاوت را داشته باشد.
ما هرچه مباني و پايه ها را ثابت كنيم و زير ساخت ها را تثبيت كنيم. قدرت عمل مدير ذيل اسناد بالا دستي با ثبات تري شكل مي گيرد. اين است كه سند چشم انداز 1404 براي ما نصب العين مي شود كه بايد بر اساس آن كار را انجام دهيم. البته بخش متغير در دست مدير است. براي مثال اگر طرح اختصاص يك دهم درصد خريد آثار هنري تصويب و ابلاغ شده و بسيار خوب هم هست، مديري نمي تواند آن را لغو كند، بلكه مي آيد براي تحقق و سرعت بخشيدن به آن برنامه هاي عملياتي خودش را پياده مي كند.
مديريت به دو بخش ثابت و متغير سر و كار دارد تقسيم مي شود. اگر مديري توانست با اتخاذ رويكردهاي مناسب با زمان و مكان، بخش هاي ثابت را به سرانجام رساند، كارش را خوب انجام داده است. براي حصول موفقيت بر اساس سندهاي بالادستي و قوانين تصويب شده، ما سه بسته سياستي براي حوزه هاي تئا تر، موسيقي و هنرهاي تجسمي نوشته ايم كه همچنان داريم روي آن كار مي كنيم تا به يك برنامه جامع تبديل شوند.
بعد از بحث مديريت و برنامه ها، بهتر است به مشكلات سخت افزاري مجموعه تحت نظر شما بپردازيم. در حوزه هنرهاي موسيقي و تئا تر و هنرهاي تجسمي، نسل هاي جوان پي در پي به جامعه هنري تزريق شده اند. اين محصول دانشگاه هاي ماست كه متاسفانه زير ساخت ها متناسب با آن افزايش پيدا نكرده است. كمبود سالن و اندك بودن بودجه از جمله ضعف هايي است كه باعث شده از اين نيروي انساني به خوبي استفاده نشود. ما سالن تئا تر كم داريم و در كل كشور حتي يك سالن استاندار نداريم. براي رفع اين ضعف هاي ساختاري چكار كرده ايم؟ ما در اين سال ها چند تئا تر شهر و تالار وحدت به اماكن هنري خود افزوده ايم؟ بخش عمده اي از چالش هاي پيش آمده بين هنرمندان و معاونت هنري برآمده از همين تنگنا ها و كمبودهاست. براي رفع اين مشكلات چه بايد كرد؟
كمبود زير ساخت ها و اماكن هنري، بحثي قديمي است كه بار ها تكرار شده است. در كشورهاي در حال توسعه، هميشه اين طوري بوده كه بنايي بزرگ يا مجموعه اي گسترده ساخته و به نمادي براي نشان دادن پيشرفت تبديل شود. در 30 سال گذشته چنين سياستي در كشور دنبال نشده است.
براي همين تالار وحدت دومي نداريم، اما بر اساس يك سياست عدالت طلبانه در سطح كشور 400 تا 500 سالن كوچك تر در شهر ها و روستا ها ساخته شده است، اما اين را هم در نظر بگيريد كه معاونت هنري هيچ بودجه ساخت و ساز ندارد. بودجه ما زير فصل پنج است كه معطوف به فعاليت هنري است. كار ما توليد هنري است; از ما خواهند پرسيد كه چند تئا تر خوب، چند سمفوني و... ارائه داده ايم.
اما در اين زمينه مي توانيد توصيه كنيد، طرح ارائه دهيد و ديگران را متوجه كاستي ها نماييد.
اين كار را كرده و مي كنيم. براي مثال ما ديگر دستگاه هاي فرهنگي كشور از جمله معاونت اداري مالي و دفتر طرح هاي عمراني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، مجلس، شوراهاي شهر و... را متوجه اهميت امور زيربنايي مي كنيم.
در يك سال ونيم گذشته مثلا ما روي طرح مرده گذر هنر از تئا تر شهر تا تالار وحدت كارهاي زيادي كرده ايم. رئيس سازمان برنامه و بودجه را آورده ايم كه محل را بازديد كرده است. چند وزير را آورده ايم با شهرداري صحبت كرده ايم و.. اين حس بايد در شوراي شهر، مجلس و... ايجاد شود تا آرام آرام فضايي را به قطب هنر كشور تبديل كنيم.
اما در سه سال گذشته نه تنها فضايي را به دست نياورده، بلكه عرصه هايي را هم از دست داده ايد. براي مثال نتوانسته ايد مانع ساخت و سازهاي اطراف تئا تر شهر شويد.
بخشي از اين ساخت و ساز ها مربوط به سال هاي گذشته است كه بايد مديران قبلي پاسخگوي آن باشند. در پاسخ به اين پرسش شما، بايد به همان حرف قبلي بازگردم كه تا ما تئا تر را به نياز و ضرورت جامعه و مسوولان تبديل نكنيم، متاسفانه شاهد اين دست اتفاقات خواهيم بود.
براي مثال سه ماه پيش يك باره هواكش مترو از محوطه تئا تر شهر سر برآورد كه خب مدتي ما را مشغول كرد تا آن را رفع كنيم. اين اتفاق نشان داد كه متاسفانه بعضي از موسسات و نهاد ها چندان دغدغه اي نسبت به حريم هاي فرهنگي ندارند.
معاونت هنري وزارت ارشاد از لحاظ حوزه هايي كه زير نظرش فعاليت مي كنند و تعداد هنرمنداني را كه پوشش مي دهد، بسيار گسترده است. تئا تر، موسيقي، نقاشي، عكاسي، گرافيك، مجسمه سازي و... از جمله هنرهايي هستند كه شما متولي آن ها هستيد. در كنار اين ساماندهي مد و لباس و آموزش هنر هم بر عهده شما گذاشته شده است. با اين همه كار، چرا بودجه معاونت هنري به نسبت معاونت سينمايي كه البته حالا سازمان شده، اين قدر كم است؟
خود ما هم اين پرسش را داريم و بار ها آن را طرح كرده ايم. اگر چه در دو سال گذشته توانسته ايم بر ميزان اين بودجه بيفزاييم، اما تا سطحي كه مورد نياز ماست، فاصله زيادي داريم. در بحث بودجه معاونت هنري هم در طول سال هاي گذشته كم كاري هايي صورت گرفته كه نمي توان در مدت كوتاهي عقب ماندگي ها را جبران كرد. براي آنكه بتوانيم بودجه بيشتري بگيريم، بايد بتوانيم برنامه ريزان دولتي، نمايندگان مجلس و ديگر اركان نظام را با اهميت كارهايي كه انجام مي دهيم، آشنا كنيم. متاسفانه تئا تر، موسيقي و هنرهاي تجسمي به اندازه سينما نتوانسته اند تاثيرگذاري خود در جامعه را به نمايش بگذارند; اگر اين امر تحقق يابد، بي شك نگاه دولت و مجلس هم به آن عوض خواهد شد.
بودجه سال 90 معاونت هنري چقدر بود؟
26 ميليارد تومان كه بيش از نيمي از آن در تئا تر هزينه شده است.
از سال 1389 بودجه اي فرهنگي در اختيار استانداري هاي كشور قرار مي گيرد تا صرف گسترش معارف، ادب و هنر گردد. چه ميزان از اين بودجه در تئا تر، موسيقي يا هنرهاي تجسمي هزينه شده است؟
تمام نهادهاي فرهنگي از اين بودجه سهم دارند كه تنها 18 درصد آن به وزارت ارشاد مي رسد.
همين 18 درصد هم كم نيست. براي مثال بودجه فرهنگي استانداري ها در سال 1389 بيش از 1500 ميليارد تومان بوده است كه سهم اداره هاي كل ارشاد استان ها از آن 270 ميليارد تومان مي شود. اگر به هر استان حدود 10 ميليارد تومان بدهيم، آن وقت هر سال در كشور شاهد توليد ده ها فيلم، صد ها تئا تر، صد ها آلبوم موسيقي، انتشار صد ها عنوان كتاب و پژوهش و... خواهيم بود. اما اگر به كارنامه دو سال گذشته استان ها نگاه كنيم، به هيچ وجه اين تحول را نمي بينيم.
تنها 25 درصد آن بودجه در سال 1389 تحقق پيدا كرد كه اگر حساب و كتاب كنيد، سهم اداره ها كل ارشاد تمام استان ها زير 70 ميليارد تومان مي شود. تازه آن تقسيم بندي شما دقيق نيست، چرا كه وزرات ارشاد علاوه بر توليدات هنري، فعاليت هاي زياد ديگري هم دارد.
بودجه فعاليت هاي فرهنگي امسال استان ها چقدر بود؟
امسال هم 1500 ميليارد تومان بوده است كه ما براساس آن 31 تفاهم نامه با ارشاد استان ها امضا كرديم تا آن ها را به سمت هزينه كردن هرچه بيشتر اين پول در عرصه هاي هنري سوق دهيم.
خب چقدر موفق بوده ايد و چه ميزان از بودجه جذب شده است؟
اين را بايد ابتداي سال آينده محاسبه و اطلاع رساني كنيم.
يكي از انتقاداتي كه از سوي هنرمندان به زير مجموعه مديريتي شما وارد مي شود، تنگ تر شدن حلقه مميزي و سليقه اي شدن آن است. در اين مورد كه بيشتر در تئا تر و البته موسيقي پاپ ديده مي شود، چه پاسخي داريد؟
شما هر كار هم بكنيد، مميزي بالاخره كمي سليقه اي مي شود. درست است ضوابط دارد، اما دست آخر مميز است كه تشخيص مي دهد چه چيزهايي خارج از چارچوب قانوني قرار دارد و بايد حذف شود. اين توضيح من البته به اين معني نيست كه سليقه فرد بر مميزي حاكم است، چرا كه با تاكيد باور دارم خطاهاي مميزهاي ما در دو سال گذشته بسيار كم بوده و اگر هم رخ داده بيشتر به نفع هنرمند تمام شده است.
يعني چه به نفع هنرمند تمام شده است؟
خيلي وقت ها ما به مميز ها انتقاد كرده ايم كه آن طور كه بايد نظارت نكرده اند و بر خلاف ضوابط اجازه داده اند تا اثري نمايشي يا موسيقايي خارج از محدوده تعيين شده توليد شود. مي خواهم بگويم سليقه اي رفتار كردن مميز ها بيشتر از آنكه عرصه را تنگ كند، دست هنرمندان را باز گذاشته است كه ما منتقد آن هستيم.
بعد از بحث هاي كلان، اجازه دهيد به اداره ها و هنرهاي زيرمجموعه مديريت شما بپردازيم. اول از همه به سراغ تئا تر مي رويم. اهالي هنرهاي نمايشي سال هاست كه خواستار راه اندازي سازمان تئا تر كشور هستند. در واقع آنان مي خواهند همان اتفاق كه در سينماي كشور افتاده است، در تئا تر نيز رخ دهد. شما براي تحقق اين امر كاري انجام داده ايد يا اصولا موافق آن هستيد؟
از هر اقدامي كه به تشكيل سازمان تئا تر منتهي شود حمايت مي كنيم. منتهي گاهي اوقات، تغيير نام ها ممكن است مفيد نباشد. واقعيتش اين است كه تئا تر در طول اين 33 سال نتوانسته جايگاه خودش را پيدا كند و عليرغم تمام تلاش ها، هنرهاي نمايشي كشور آن تاثيرگذاري مناسب را از خودش نشان نداده است.
به نظرم مشكل اصلي تئا تر ايران اين بوده كه مردمي نشده است و نيازي عمومي به شمار نمي آيد. هر وقت بر اين مشكل فائق شود، ديگر هنر خواص نخواهد بود و بين همه مردم جا باز خواهد كرد. اگر تئا تر مثل سينما بتواند دغدغه سياست مداران و برنامه ريزان دولتي و نمايندگان مجلس شود، نياز تشكيل چنين سازماني فقط به خود فعالان تئا تر محدود نمي شود و همه پي به ضرورت آن مي برند.
چگونه مي توان تئا تر را به هنري تبديل كرد كه جاي خود را در جامعه باز كند و مردمي شود؟
در وهله اول بايد بر جريان اجراهاي عمومي نمايش ها تاكيد كرد، ضمن اينكه بايد بخش عمده اي ازاين توجه را به شهرستان هاي كشور معطوف كنيم. رونق يافتن اجراي نمايش در شهرستان ها موجب مي شود تا خانواده ها ديگر از تئا تر به عنوان هنري لوكس و متعلق به طبقه اي خاص از جامعه ياد نكنند.
در حال حاضر تهران هر شب شاهد اجراي 30 نمايش است كه در منطقه خاورميانه مقام اول را دارد. اگر بتوانيم شهرستان ها را هم فعال كنيم، اين عدد به 400 مي رسد كه آن وقت به نظرم توجه مردم به اين هنر مي تواند زمينه ساز رفع بسياري از كاستي ها و موانع شود.
آيا تحقق اين هدف نيازمند فراهم ساختن زيرساخت هايي چون سالن تئا تر نيست؟
تالارهاي مناسب اجراي تئا تر در شهرستان ها كم نداريم، تنها عزمي جدي مي خواهد كه ما هم به سهم خود سعي مي كنيم با هر ابزاري كه داريم در تنور گرم شدن اجراي عمومي بدميم. در اين راستا به همه اداره كل هاي ارشاد استان ها گفته ايم كه اگر تالاري را به عنوان «تئا تر شهر» در نظر بگيرند و آن را به هنر نمايش اختصاص دهند، مي توانند از كمك هاي مالي ما در اجراهاي عمومي بهره مند شوند.
علاوه بر اين برنامه ديگري كه بايد دنبالش را بگيريم، تشكيل شوراي عالي تئاتراست تا ازاين رهگذر، هنرهاي نمايشي بتواند از انزوا خارج شده و به فضاي بهتري برسد. براي دستيابي به چنين هدفي بايد ارگان هايي چون آموزش وپرورش، شهرداري، صدا و سيما و ساير سازمان ها تعامل داشته باشند.
خب اين تعامل همان كاركرد سازمان تئا تر را دارد. اين طور نيست؟
اسمش را هر چه مي خواهيد بگذاريد. مهم اين است كه نياز و خواست مردم، تمام قانون گذاران، برنامه ريزان و مجريان را به اين نقطه برساند كه بايد براي رشد تئا تر شرايط و زمينه ها را فراهم كرد. همه نهاد ها و ارگان ها بايد دست به دست هم دهند، امكانات و ظرفيت هايشان را يك كاسه كنند تا هنرهاي نمايشي اوج بگيرد.
چشم انداز خوبي را ترسيم مي كنيد، اما همين الان مي بينيم كه در اداره تالاري چون مولوي كه قدمتي 40 ساله دارد و نقشي پر رنگ در ارتقاي تئا تر كشور ايفا كرده، تعامل خوبي بين دانشگاه تهران و اداره كل هنرهاي نمايشي تهران برقرار نيست.
فكر مي كنم وزارت علوم بايد قدم جدي تري دراين وادي بردارد و بداند تئا تر مولوي تنها محدود به قشر دانشجو نيست، بلكه همه جوانان كشور مي توانند از چنين فضايي استفاده كنند. از سوي ديگر همت دانشگاه تهران هم در تحقق چنين امري مي تواند صددرصد موثر باشد. البته ما هم به نوبه خود كمك كرده و مي كنيم.
در حوزه موسيقي، مسئله اصلي آن است كه هنوز تكليف ارشاد با موسيقي پاپ مشخص نيست. اين شاخه موسيقي را از بخش رقابتي جشنواره فجر حذف مي كنيد و به جايش از بليت فروشي كنسرت هاي پاپ در بخش جنبي به درآمد جشنواره مي افزاييد. اين سياست يك بام و دو هوا نيست؟
نه به هيچ وجه اين برداشت درست نيست. جشنواره موسيقي فجر علاوه بر كاركرد هنري، يك جشن بزرگ هم هست كه به مناسبت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي برگزار مي شود. با توجه به اين ويژگي، نقش گروه هاي پاپ آن است كه فضايي مفرح و شاد را پديد آورند. جدا از بحث جشنواره موسيقي فجر، ما هميشه تاكيد كرده ايم كه اولويت هاي ما موسيقي سنتي، نواحي و كلاسيك است.
به نظر مي رسد در چند سال گذشته، موسيقي اصيل ايراني كه هيجان هاي به جا و اصالت هاي خاص خودش را دارد و خاستگاهش متعلق به فرهنگ ملي و ديني ما است، ضربه هاي زيادي را ديده است. متاسفانه سبد شنيداري ما امروز متاثر از موسيقي پاپ و غربي است كه بايد آن را به راه درست هدايت كرد.
و زير ارشاد اعتقاد دارد موسيقي پاپ بايد به شكل ايراني و به دور از شيوه هاي غربي ارائه شود
با اينكه مدام گفته مي شود قرار است از موسيقي سنتي حمايت شود، مي بينيم بيشتر اين گروه هاي پاپ هستند كه روي صحنه مي روند. همين دو هفته پاياني اسفند، تهران شاهد 10 كنسرت پاپ خواهد بود در حالي كه سنتي ها چندان جايگاهي ندارند.
موسيقي پاپ بدون هيچ حمايتي هميشه هوادار داشته است. تعداد زياد كنسرت هاي آن ها ربطي به سياست هاي ما ندارد. در عوض معاونت هنري و دفتر موسيقي برنامه و سياستشان اين است كه از كنسرت هاي موسيقي اصيل ايراني حمايت زيادي صورت بگيرد. براي اجراهاي گروه هاي سنتي، سالن را با شرايط مناسب اختصاص مي دهيم، آلبومشان را خريداري مي كنيم، فضاي تبليغاتي در اختيارشان قرار مي دهيم و... تا شايد ازاين طريق سبد شنيداري جامعه به نفع موسيقي اصيل ايراني اصلاح شود.
يعني در اين عرصه از موسيقي سنتي و اصيل در برابر پاپ حمايت مي كنيد؟
بي شك مسئوليت اوليه ما حمايت از موسيقي اصيل ايراني است. حتي اگرموسيقي پاپ به قيمت حمايت از موسيقي اصيل ايراني تضعيف شود، ما اين را بد نمي دانيم. ابايي هم از گفتنش نداريم.
آن وقت حق حيات برا ي موسيقي پاپ قائل هستيد؟
واقعيت اين است كه اگرقرار باشد موسيقي پاپ در كشور ما همپاي موسيقي اصيل حضور داشته باشد، بايد به شكل كنترل شده، فيلتر شده و ايراني شده باشد. منظورم اين است كه اين نوع موسيقي بايد به قدر و اندازه نياز جوانان در جامعه توليد شود.
در هنرهاي تجسمي، دغدغه اصلي هنرمندان، اجرا شدن دقيق و سريع مصوبه خريد آثار از محل يك دهم درصد بودجه سازمان ها و نهادهاي دولتي است. سال به پايان رسيد و در اين زمينه شاهد تحركي نيستيم.
ما هنوز در آغاز راه هستيم و بخش نامه هاي مرتبط با اين طرح را براي تك تك مراكز دولتي ارسال كرده ايم به همين دليل هم براي قضاوت كمي زود است و نمي توان گفت كه اين برنامه شكست خورده است. حتي اگر اين كار در دستگا ه هاي دولتي به زودي صورت نگيرد، اين حركت شكست نخورده است. ما براي تحقق اين مهم نبايد انتظار يك سال و دو سال داشته باشيم و ابتدا بايد به دنبال ايجاد انگيزه هاي فرهنگي در نهاد ها و سازمان ها برويم.
اما از برگزاري اكسپويي هم كه قولش را داده بوديد، خبري نشد.
برنامه اي كه ما براي اكسپو داريم مي تواند ارديبهشت سال آينده اجرايي شود و اصولا برگزاري اكسپو تنها بخش كوچكي از اجراي قانون خريد آثار هنري توسط ادارات دولتي است.
يكي دو بار شما در سخنراني هايتان از الگو سازي در عرصه هنرهاي تجسمي گفته ايد. كمي بيشتر در اين باره توضيح دهيد.
در برخي از اكسپو ها و حراجي هاي خارجي، آثاري به قيمت گزاف خريده مي شود كه در سيك و شيوه كار هنرمندان داخلي تاثير مي گذارد. گاهي پشت اين آثار فلسفه نيهيليستي وجود دارد كه به اين ترتيب نگاه خود را در داخل كشور گسترش مي دهند. وقتي ما خودمان در هنر صاحب سيك هستيم، چرا بايد تن به اين شيوه هاي وارداتي بدهيم.
در واقع وظيفه ما اين است كه جريان نويني در عرصه هنر ايجاد كنيم تا بتواند حامل بار معنايي بزرگي نه تنها براي جامعه ما، بلكه براي همه مردم جهان باشد. براي مثال به آثار استاد فرشچيان اشاره مي كنم كه از نظر محتوايي و اجرايي ريشه در فرهنگ ايران و اسلام دارد. تابلوي عصر عاشورا اين هنرمند بزرگ، اثري بر مخاطب دارد كه ده ها سخنراني نمي تواند داشته باشد.
آخرين پرسش ما مربوط به بحث آموزش است. مديريت مراكز آموزش هنر يكي از زير مجموعه هاي معاونت هنري است كه اگر پيش از اين به هنرستان هاي تحت پوشش وزارت ارشاد خلاصه مي شد، حالا به مراكز علمي-كاربردي هم گسترش يافته است. در اين عرصه چه برنامه هايي داريد؟
با اينكه بر آموزش در همه حوزه هاي هنري توجه خواهيم داشت، ساماندهي مراكز آموزش عالي علمي كاربردي كه امسال به عهده ما گذاشته شده، اولويت نخست ماست. همان طور كه مي دانيد ما به يك باره صاحب 69 دانشگاه و 61 هزار دانشجو شده ايم كه بايد به بهترين صورت آن ها را هدايت كنيم.
به دنبال آن هستيم حلقه هاي مفقوده آموزش عالي هنر را در اين دانشگاه ها ايجاد كنيم و براي همين به دنبال آن هستيم تا راه اندازي رشته هايي چون نگارگري را در شوراي گسترش دانشگاه جامع علمي كاربردي تصويب نماييم. هنرهاي سنتي، شناسنامه فرهنگي ما هستند و مراكز آموزش عالي علمي-كاربردي بايد بيشتر به گرايش هايي توجه نشان دهند كه در دانشگاه ها كمتر به آن ها پرداخته مي شود. ما بايد آموزش هنرهاي سنتي و بومي كشورمان را گسترش دهيم تا دوباره به روزهاي اوج خود بازگردند.
و صحبت آخر؟
اميدوارم سال آينده بتوانيم به بيشتر اهداف برنامه سه ساله خود دست يابيم و جامعه هنري كشور را شاداب تر و سر زنده تر از هميشه ببينيم.

سه|ا|شنبه|ا|23|ا|اسفند|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن