واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: اگر بخواهيم در بررسي عملكرد منتخبان مردم در هر دوره چهارساله انصاف را رعايت كنيم، نبايد سالهاي اول و دوم كار را ملاك قرار دهيم. هر دولت براي اين كه طرحها و برنامههاي مورد نظرش را اجرايي كند، لااقل به دو سال زمان نياز دارد و در نيمه دوم زماني كه در اختيار دارد، تازه ميشود كارش را بررسي و عملكردش را قضاوت كرد. بنابراين پرداختن به كارنامه سينمايي دولت نهم در آستانه هفته دولت و پايان سال سوم و افتادن در سراشيبي سال آخر، بيراه نيست. مخصوصا كه انگار در سالهاي آخر، زمان بسرعت برق و باد ميگذرد و يادمان هست كه در شور و هياهو و عرق ريزان و آشفته بازار رقابت كه همه براي رسيدن به خط پايان تلاش ميكنند، تنها چيزي كه گاه فراموش ميشود فرهنگ و هنر و سينماست. اين بار به سراغ يك تهيهكننده و سه كارگردان رفتيم تا كم وكيف عملكرد مديريت سينمايي كشور را از منظر آنها به قضاوت بنشينيم. سينما بهتر از اين نميشه سعيد حاجي ميري در جواب سوالهاي ما فقط ميگويد كه بنويسيم او در اعتراض به مديريت حاكم بر خانه سينما و نبود كارشناسي عادلانه، فيلمهاي «انعكاس» و «استشهادي براي خدا» را به جشن خانه سينما نميدهد. وقتي از او ميخواهم به جاي صحبت درباره خانه سينما، درباره وضعيت حاكم بر كليت سينما حرف بزنيم، با انتقاد از عدم انعكاس حرف هايش در زمان جشنواره، ميگويد: «حالا كه ديگر با هم رفيق شدهايم، چرا بايد دوباره شهر را به هم بريزم؟ همه چيز خوب است، بهتر از اين نميشود...» همه خودياند، مگر اين كه خلافش ثابت شود تماس با كسي مثل مسعود دهنمكي آنقدر جذاب هست كه هر روزنامهنگاري را براي تهيه هر جور گزارشي وسوسه كند. مخصوصا كه اين سالها سينما به حوزه كاري و تخصصي او تبديل شده؛ حتي اگر بشود حدس زد كه راجع به موضوع گزارشتان چه ميگويد. اما روزنامهنگار جنجالي سالهاي پيش و فيلمساز بحثبرانگيز سالهاي اخير، مثل هميشه غيرقابل پيشبيني است و برخلاف پيشبيني حرفهايش رنگ و بوي حمايت از وضعيت موجود را ندارد. هر چند تاكيد ميكند رئيسجمهور منتخبش احمدينژاد بوده و هنوز به دولت و شعارهايش اعتقاد دارد و حالا هم از سر دلسوزي وظيفه خودش ميداند در هر دولت انتقادات خودش را داشته باشد. او درباره جشنواره فجر و نحوه برگزارياش ميگويد: «جشنواره فجر بايد به صورت جشن ملي سينما دربيايد و فقط نقش ويتريني نداشته باشد، چون در يك جشنواره تخصصي بايد هم جنبه كمي ماجرا را در نظر گرفت و هم كيفياش را.» ده نمكي با بيان اين كه مطالعه آسيبشناسانه دورههاي گذشته جشنواره ميتواند خيلي به مديران براي رسيدن به يك جشنواره ايدهآل كمك كند، تاكيد ميكند همه بايد امكان رقابت داشته باشند. از نگاه او طيفي كه از آنها با نام «خاكستري» ياد ميكند نبايد احساس كنند كه ناديده گرفته ميشوند و فقط جاي داوران و كساني كه جايزه ميگيرند، عوض ميشود: «دولتي كه شعار عدالت ميدهد، بايد بتواند اين شعار را هم با تهيه امكانات برابر و بازكردن چتر سياستهاي حمايتي و هدايتياش براي همه فراگير كند. در اين صورت ميتواند توقع داشته باشد كه سينماگرش فقط به سينماي تجاري نچسبد و به چيزي كه مد نظر مديران و نظام است نزديك بشود.» «طيف خاكستري» در نگاه او طيف گستردهاي از اهالي سينما هستند كه اهل دسته و گروه خاصي نيستند و مثل اهالي سياست دغدغه چپ و راست ندارند، ولي به نظام و كشور اعتقاد دارند و در همين فضا فيلم ميسازند و زحمت ميكشند: «اگر فقط پول و امكانات را در اختيار افراد خاصي بگذاريم و فقط عده خاصي اجازه داشته باشند به بعضي مضامين و خط قرمزها نزديك شوند، همان مشكلي كه در بخش اقتصاد پيش آمد به وجود ميآيد و به مرور اختصاصيسازي جاي خصوصيسازي را ميگيرد. خيلي از اهالي همين طيف خاكستري نه تنها از نظر اعتقادي چيزي از نورچشميها كم ندارند، از نظر فني و دانش هنري هم از آنها واردترند.» او اضافه ميكند:« به هرحال نبايد اين جوري باشد كه هر وقت ميخواهيم پز روشنفكري بدهيم سراغ بعضيها برويم و هر وقت دنبال تاييد مضامين مربوط به خودمان هستيم برويم سراغ نورچشميها. بر اساس تعريف رهبري دامنه نيروهاي خودي خيلي گستردهتر از اينهاست و شامل هركسي ميشود كه در ايران است و قوانينش را رعايت ميكند.» دهنمكي كه قرار است اخراجيهاي 2 را اوايل مهر كليد بزند، ادامه ميدهد: «اگر دولت و معاونت سينمايي ميخواهند تحولي در سياستگذاري سينمايي ايجاد كنند بايد با صحبت و مشورت با اهالي اين حرفه و مخصوصا پرسابقهها، آسيبشناسي دقيق و درستي از اين ماجرا داشته باشند. ولي اگر قرار باشد من حرف بزنم ميتوانم با سند و مدرك بگويم كه پدرخواندهها كي هستند و چه ميكنند.» قافيه را باختهايم احمد طالبينژاد، منتقد و فيلمساز هم با اين كه خيلي حوصله ندارد با موضوع گزارش ما همراهي كند، ميگويد: «وقتي از بين گزينههاي موجود براي معاونت سينمايي، جعفريجلوه انتخاب شد همه خوشحال شدند و اهالي سينما هم به دليل سوابقش در سينما و فارابي موافق بودند كه او سكاندار سينما بشود ولي به رغم تصورات، او نتوانست كاري بكند يا كارهايش به چشم نيامد؛ چون واقعيت اين است كه در شرايط حاضر يك نفر نميتواند كار اساسي بكند. مخصوصا در سينما كه يك مقوله چند مديريتي است. مسوول رسيدگي به مسائل فرهنگي و هنري فقط ارشاد نيست و همين حضور نهادهاي ديگر است كه اين وادي را دچار بحران ميكند.» او كه تازگيها مجلهاش در محاق توقيف گرفتار شده، صحبتهايش را درباره بحث توليد در سينما اين طور ادامه ميدهد: « در بحث توليد، كميت فداي كيفيت شده و تعداد فيلمهاي قانع كننده جشنواره فجر هرسال كمتر و كمتر ميشود. نكته ديگر ريزش مخاطب است و اين كه آمار سينماروهاي ما روز به روز پايين ميآيد. سينما كلا قافيه را باخته و مردم نيازشان را از تلويزيون و ماهواره و اينترنت برآورده ميكنند و خودشان را با رفتن به سينما به زحمت نمياندازند. براي حل اين مشكل سينما بايد به سوژههايي بپردازد كه در تلويزيون امكان پرداختن به آن نيست؛ اما سوژههاي جذاب و خاصي كه ارزش طرح دارند، در گلوگاه سانسور و مميزي گير ميكنند. نمونهاش ادبيات معاصر ماست كه براي ديده شدن روي پرده سينما لهله ميزند.» طالبينژاد كه از قرار معلوم بزودي مجله جديدي را منتشر خواهد كرد، درباره جشنواره فيلم فجر ميگويد: «جشنواره به عنوان ويترين سينماي ايران وقتي پربار است و مدير موفقي دارد كه فيلمهاي خوبي در آن به نمايش دربيايد ولي با فيلمهاي توليد شده در اين چند سال، مديريت هم زير سوال ميرود. اوايل ميگفتند بايد فيلمهاي ارزشي توليد شود؛ اما رويكرد اين دو سه سال و توجه به آمار كمي و رواج فيلمهايي كه فيلم فارسيهاي قديم را در خاطرمان زنده ميكند، نشان ميدهد كه انگار فيلمهاي بيبو و بيخاصيت به فيلمهاي خوب و روشنفكرانه ارجحيت دارند.» نمره قبولي نميگيريم ابراهيم فروزش، كارگردان خوب فيلمهاي كودك و نوجوان كه سال گذشته با ساخت 2 فيلم «هامون و دريا» و «زماني براي دوست داشتن» كوشيد كمكاري چندسالهاش را جبران كند، عقيده دارد؛ همه چيز مثل حلقههاي زنجير به هم مربوط است و هيچ مسالهاي را نميشود جداي از مسائل جانبياش به طور مجرد بررسي كرد. شاهد مثالش هم بحث تكراري كمبود سينما و پايين بودن كيفيت سالنهاي موجود و ارتباطش با مشكلات ديگر اين وادي است: «سالنهاي ما استانداردهاي لازم را ندارند و از نظر نور و صدا آن طور كه بايد جواب نميدهند. وقتي فيلمهاي خودمان را در جشنوارههاي خارجي ميبينيم، اين تفاوت بيشتر حس ميشود. سينمادارها هم براي اين نقص دلايل خاص خودشان را دارند و بايد به آنها حق داد. تجهيز سينما براي وقتي است كه فيلم بفروشد و پول برگردد و پول هم وقتي برميگردد كه فيلم سرگرمكننده، جذاب و در يك كلام تجاري باشد؛ ولي با اين حساب تكليف فيلمهايي كه فقط براي گيشه ساخته نشدهاند، چه ميشود؟» فروزش اضافه ميكند: «براساس آمار، توليد خيلي بيشتر شده؛ ولي اين افزايش خيلي درست و منطقي نيست. الان صاحبان سينما اين قدرت را دارند كه فيلمي را براي نمايش در سينماها بپسندند يا نپسندند. براي همين بخش زيادي از اين توليدات در آرشيو ميماند.» او كه با همين 2 فيلم اخيرش امسال در جشنواره فيلم كودك و نوجوان همدان خوش درخشيد، درباره جشنواره فجر عقيده دارد: «جشنواره حتي با ناديده گرفتن بخش بينالمللياش، مهمترين رويداد سينمايي كشور است و فرصتي است براي تماشاي توليدات يكساله سينمايي اما ميبينيم كه همه چيز در حال پسرفت است. شما منتقدان هم همين عقيده را داريد؛ البته دليلش مقايسه با سينماي كشورهاي ديگر و بالا رفتن توقع ما هم هست. مساله ديگر قصور ما براي حضور در جشنوارههاست. خلاصه اين كه اگر بخواهم معدل بگيرم، نمره متوسط به پايين ميدهم. وضعيت خيلي اميدواركننده نيست.» حكايت همچنان باقي است به قول فروزش، سينماي هر كشوري افتوخيز دارد و بالا و پايين شدنش به خيلي چيزها بستگي دارد و سينماي ما هم از اين قاعده مستثنا نيست. تعداد ميان تيترهاي اين گزارش هم ميتواند به تعداد همه سينماگران ادامه داشته باشد. مهم اين است كه مسوولان سينمايي در همين هفته كه معمولا دولتيها مرتب از پيشرفتها و نكات مثبت دوران خدمتشان ميگويند، شفاف و روشن به اين شبههها و سوالها جواب بدهند. جابر تواضعي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]