واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - یزدان سلحشور بهروز افخمی گفته نه کادربندی «فرزند صبح» اصلاح شده، نه تدوین حاضر تدوینی است که مورد تایید او قرار گرفته باشد نه فیلم دوبله بوده نه صداگذاری آن چیزی است که او در نظر داشته! بنابراین نتیجه اخلاقی این این گزاره خبری این است که این فیلم، متعلق به افخمی نیست! این که تدوین قبلی 30 دقیقه کمتر از تدوین فعلی بوده و صدا هم سرصحنه بوده البته میتواند قصه را خیلی متفاوت کند اما این تفاوت در حدی هست که غیاب یک روایت منسجم، روشن، قابل درک را [برای مخاطبی که باید با زندگی بنیانگذار جمهوری اسلامی از خلال همین نماها و سکانسها آشنا شود] توجیه کند؟ اینکه این فیلم در اجزاء خود یعنی در نماها و سکانسها، فیلم قابل توجهی است امری قابل قبول برای اذهان منصف است با این همه، پذیرفتن این همه هرج و مرج در روایت و اغتشاش در«نظرگاه» آن هم صرفا به این دلیل که فیلم متعلق به سینماگری حرفهای است نه تنها دشوار که غیرممکن مینماید. آیا تدوینگران تازه این فیلم وضوح روایتی را که در آن بوده نابود کردهاند؟ خب، برای چه؟ به طور معمول چنین مدعایی از سوی سینماگرانی عنوان میشود که فیلمشان به دلایل مختلف ممیزی و کوتاه شده باشد نه این که از راشهای اضافه برای بلندتر شدن روایت استفاده شده باشد! آیا این فیلم ورقی تازه به تاریخچهی ممیز سینمای ایران افزوده است؟ بگذارید این قصه را آن طوری که ذهنیت «هشت و نیمی» من سر و سامان داده تعریف کنم: یکی بود یکی نبود یک فیلمسازی بود که عاشق سینما بود نه البته هر سینمایی، سینمای گرم و جاندار و تماشاگر عام پسند؛ این سینماگر هر چه سنش بالا میرفت به سینمای کمهیجان، اما شاعرانه اروپای شرقی بیشتر علاقهمند میشد و حس میکرد که میشود با گرتهبرداری خلاقانه از آن به یک سینمای بومی با گستره مخاطبان جهانی رسید و در نتیجه وقتی فرصتی پیش آمد تا بتواند درباره زندگی تاریخسازی فیلم بسازد که هیچ کس دیگری نه جرأت این کار را داشت و نه مجوزش را اندیشید که باید از این فرصت تاریخی برای ساختن بهترین فیلم عمرش استفاده ببرد و فکر کرد با مبدأ قرار دادن شیوه روایی «کودکی ایوان» تارکوفسکی و بومیسازی آن میتواند به نقطه قابل اتکایی برسد. با این همه نمیدانست با نبود یک فیلمنامهی منسجم چه باید کرد و فرض را بر این گرفت که خود فیلم در جریان ساخت خود، مشکل را حل خواهد کرد [یعنی همان مسیری که «رمان نویی»هایی مثل رپگریه پیشنهاد میکردند] و روند ساخت فیلم طولانی و طولانیتر شد بااین همه «روایت» نتوانست «خودکار» شود و دست به ترمیم خود بزند شاید به این دلیل که «خودکاری روایت» متعلق به ذهنهایی است که از آغاز و در جوانی به آن خو کردهاند و میانهای ندارد با ذهن راویان میانهسال. میبینید! روایت خوشایندی نیست و میتواند برای هرکدام از ما پیش بیاید اما فقط برای... نه! هنوز هم فکر میکنم این فیلم میتواند به بهترین فیلم فیلمساز خود بدل شود اگر افخمی مشکل یک روایت سرو ساماندار را روی کاغذ روشن کند نه در هنگام فیلمبرداری یا تدوین. حیف این فیلم است آقای افخمی.54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]