تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826414555




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ستاره ها را خط نزن‌


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: هفته گذشته مارال و حامد به صورت رسمي از هم جدا شدند و براي اولين بار پس از گذشت 15 قسمت از سريال «مرگ تدريجي يك رويا» آواز پاياني سريال كه رضا يزداني آن را مي‌خواند، تاثير خود را گذاشت و اندوهي را با خود به همراه آورد كه علاقه‌مندان سرنوشت زندگي مارال و حامد را با اين تاسف همراه كرد. حيف شد! چقدر مي‌توانست اين زندگي زيبا باشد. اين احساس عاميانه‌ترين حسي است كه مي‌تواند پس از ديدن سريال مرگ تدريجي يك رويا به سراغ مخاطب بيايد؛ اما سريالي كه فريدون جيراني آن را كارگرداني كرده از چند منظر قابل اعتناست. فيلمنامه: فيلمنامه سريال مرگ تدريجي يك رويا را عليرضا محمودي نوشته است، اما همه مي‌دانند كه جيراني قبل از اين ‌كه كارگردان باشد، فيلمنامه‌نويس است و به عنوان كارگردان حتما اين حق را دارد كه فيلمنامه را با حضور يا بدون حضور فيلمنامه‌نويس يك اثر بازنويسي كند. با نگاهي به خط سير داستان مرگ تدريجي يك رويا مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه جيراني از سال‌ها تجربه نوشتن در كامل كردن فيلمنامه و قصه اولين سريال خود استفاده كرده و با ايجاد فضايي چند لايه و پرفراز و نشيب، داستاني را تصويري كرده كه مخاطب در هر قسمت آن منتظر رخ دادن يك اتفاق جديد است. داستان مرگ تدريجي براساس شخصيت‌ها پيش مي‌رود؛ شخصيت‌هايي كه هم سفيدند هم خاكستري و هم سياه. شخصيت‌هاي سفيد داستان خواهران حامد، شوهرخواهرهاي او، پدرش، آفاق و مادر مارال هستند؛ شخصيت‌هايي كه مي‌خواهند همه چيز ختم به خير شود. شخصيت‌هاي منفي بشدت سياه هستند. ساناز و دوستانش بي‌برو و برگرد شخصيت‌هاي بدي هستند كه با توجه به ناكامي‌هاي خود در زندگي تحمل ديدن خوشبختي ديگران را ندارند. حسادت در ناخودآگاه همه انسان‌ها وجود دارد. زن و مرد، باسواد و بي‌سواد، روشنفكر و عامي نمي‌شناسد. بنا به قول خداوند، تنها كساني از آتش حسادت در امان هستند كه ايمان داشته باشند. ساناز و دوستانش بنا به جايگاهي كه براي آنها در فيلمنامه در نظر گرفته شده است، روشنفكراني هستند كه مذهب را كنار سنت مي‌گذارند و آدم‌هاي سنتي را شخصيت‌هاي متحجر مي‌دانند بنابراين نمي‌توان گفت اين زنان چون روشنفكر هستند، آنقدر به بلوغ فكري رسيده‌اند و به اخلاقيات اعتقاد دارند كه وارد حريم خصوصي و عاطفي ديگران نشوند. ساناز پررنگ‌ترين شخصيت منفي سريال مرگ تدريجي يك روياست كه نمي‌تواند خوشبختي خواهر خود را تحمل كند و تمام تلاش خود را به كار مي‌گيرد تا شاهد فروپاشي اين خوشبختي باشد. ساناز متعلق به خانواده‌اي مرفه است. با ديدن مادر لال او و شيوه زندگيش مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه ساناز مولود خانواده‌اي است كه در ميانه سنت، مذهب و روشنفكري گير كرده و پدر و مادر نتوانسته‌اند با هم كنار بيايند و فرزندان خود را با تفكري همسان بزرگ كنند. پدر كه اكنون مرده است، روشنفكرنمايي بوده كه دائم‌الخمري او، مادر را عذاب مي‌داده و مادر به مذهب اعتقاد داشته و دارد. او از خانواده‌اي متدين بوده كه مارال، رمان «گيتي» خود را براساس زندگي خاله خود مي‌نويسد. گيتي، نماينده زني مومن است كه براي حفظ حريم خانواده خود تلاش مي‌كند؛ اما ساناز براي زندگي به روش پدر گرايش پيدا مي‌كند و روز به روز بيشتر به جاده تباهي پا مي‌گذارد. ساناز نماينده آدم‌هايي است كه نه به اخلاق پايبند هستند و نه به مذهب اعتقادي دارند و شعور هر انساني تاييد مي‌كند آدمي كه در قيد اخلاق و مذهب نباشد به خود اجازه مي‌دهد هر طور كه دوست دارد آدم‌هاي ديگر را زير پاي خود له كند. ذات سريال‌سازي براي تلويزيون ايجاب مي‌كند كه قصه سريال بتدريج پيش برود و تمام شيريني تماشاي يك سريال در اين است كه بيننده منتظر قسمت بعدي مي‌ماند تا بفهمد ماجرا چه مي‌شود؛ اما همين شيريني گاهي باعث سوءتفاهم‌ها و قضاوت‌هاي عجولانه مي‌شود كه در اين مواقع سازندگان سريال، مخاطبان و منتقدان را به صبوري فرامي‌خوانند و از آنها مي‌خواهند قسمت‌هاي بعدي را هم ببينند و فرصت بدهند گره‌هاي قصه باز شود. قضاوت‌هاي زودهنگام در زمان پخش سريال «حلقه سبز» ساخته ابراهيم حاتمي‌كيا باعث شد پخش اين سريال با مسائل حاشيه‌اي زيادي روبه‌رو شود. اين اتفاق براي سريال مرگ تدريجي يك رويا هم تا حدودي رخ داده است. گروهي از منتقدان و تحصيلكرده‌هاي آزادانديش جامعه از جيراني مي‌پرسند چرا طيف نويسندگان و روشنفكران جامعه را زيرسوال برده و آنها را متهم به وابستگي به محافل خارجي كرده است؟ در اين گونه مواقع 2 نكته قابل تامل است. يكي اين‌ كه مردم و مخاطبان يك سريال يا يك فيلم تلويزيوني بايد به اين مساله توجه داشته باشند كه سريال براساس قصه پيش مي‌رود و داستان اثري دراماتيك است كه شخصيت‌هاي آن واقعي نيستند و براساس قوانين درام به وجود آمده‌اند. سريال يك اثر مستند نيست كه با واقعيت تطابق كامل داشته باشد؛ هرچند يك اثر داستاني مي‌تواند براساس مستندات واقعي ساخته شود تا بتواند از اين طريق حس همذات‌پنداري مخاطبان را بيشتر با خود همراه كند. از طرفي همان گونه كه گفته شد سريال، داستان خود را بتدريج افشا مي‌كند بنابراين هر مخاطبي بنا به نوع نگاه خود مي‌تواند از هر قسمت سريال برداشت منحصر به خود را داشته باشد، اما نمي‌توان اين برداشت را به كل سريال تعميم داد، بلكه بايد منتظر قسمت‌هاي بعدي ماند. برخي معتقدند سريال‌سازي بايد خيلي هوشمندانه صورت گيرد و سازندگان اين آثار دقت داشته باشند كه در روند كاري خود ابتدا از شيوه تخريب و بعد از روش اصلاح شخصيت‌هاي تخريب شده استفاده نكنند. جيراني تا قسمت 15 سريال شخصيت‌ها را معرفي و گره‌هاي داستان را ايجادكرده است و مي‌توان در قسمت‌هاي جديد سريال منتظر بازگشايي اين گره‌ها بود؛ هرچند فيلمنامه مرگ تدريجي يك رويا آنقدر فراز و نشيب دارد كه نمي‌توان براي آن ميانه يا پاياني تصور كرد. مارال و حامد به صورت رسمي از هم جدا شده‌اند، بنابراين نبايد ديگر به كار هم كاري داشته باشند، پس جيراني در ادامه داستان خود چه مي‌تواند داشته باشد؟ اما عشق مارال و حامد به يكديگر هنوز به پايان نرسيده است و اين عشق مي‌تواند با جريان پنهان خود داستان را ادامه دهد. شخصيت‌هاي خاكستري، قصه را ادامه مي‌دهند اساس سريال مرگ تدريجي يك رويا بر مبناي شخصيت‌هاي خاكستري گذاشته شده است. حامد يكي از اين شخصيت‌هاست كه بيننده در مقابل او نمي‌داند چه گاردي بايد بگيرد. او را دوست داشته باشد، حق را به او بدهد و با مظلوميت او همراه شود يا حق را به مارال بدهد و جاهايي بگويد حامد واقعا دوست دارد كه همسرش مثل او فكر كند. حامد شخصيتي است كه مخاطبان مختلف با زواياي مختلف نگاه مي‌توانند درباره او تصميم بگيرند. در ظاهر حق با اوست، اما در لايه‌هاي پنهان او هم مي‌تواند مقصر باشد. مارال، حرص همه را درآورده است. نگاه او آنقدر معصوم است و عشقش به حامد آنقدر زلال كه بيننده را حرص مي‌دهد. مارال يك مشكل اساسي دارد. او نمي‌تواند به تنهايي تصميم بگيرد. عدم استقلال فكري او باعث از هم پاشيدگي زندگي مشتركش شده است، اما او گاهي تصميم‌هايي مي‌گيرد كه بيننده را غافلگير مي‌كند. همين تصميم‌هاي مارال است كه تاكنون قصه مرگ تدريجي يك رويا را سرپا نگه داشته است. هنوز هم مي‌توان منتظر يكي از اين تصميم‌ها بود.داريوش آريان، مهم‌ترين شخصيت خاكستري سريال است. عموم مخاطبان از اين شخصيت بيزار شده‌اند، اما واقعيت اين است كه ما هنوز چيز زيادي از آريان نمي‌دانيم. آنچه تاكنون ديده‌ايم لايه ظاهري اين شخصيت است، شخصيتي كه مي‌تواند زن‌ها را تحت تاثير كلام خود قرار دهد. آريان، نخ تسبيح داستان است. وقتي داستان به آرامش نزديك مي‌شود او مي‌آيد و اين آرامش را به هم مي‌ريزد و مي‌رود. او هنوز هم مي‌تواند درياي زندگي شخصيت‌هاي داستان را متلاطم كند؛ اما جيراني حتما براي او شناسنامه پرحجمي بازكرده است كه در پايان سريال يا به خير و خوشي يا با عاقبتي تلخ بسته خواهد شد. نمايش احساس از چند زاويه در زمان واحد ساختار سريال مرگ تدريجي يك رويا كاملا حساب شده است. آنها كه با اصول كارگرداني آشنا هستند و به صورت عملي يا تئوري فنون كارگرداني را مي‌شناسند، متفق‌القول بر اين باورند كه جيراني در اولين سريال تلويزيوني خود از حساب شده‌ترين روش دكوپاژ استفاده كرده است. قاب‌بندي و انتخاب نماها با كليت داستان هر قسمت همخواني دارد. جيراني با اطلاع از داستان هر قسمت، دكوپاژ خود را طراحي كرده است. قصه است كه اندازه نماها را تعيين مي‌كند و تعليق قصه است كه گاهي كارگردان را به فكر استفاده از شيوه اسلپ اسكرين (تقسيم پرده) مي‌اندازد تا با استفاده از روشي نوين در تلويزيون، احساسات و واكنش شخصيت‌ها را به يك موضوع در آن واحد از چند زاويه نشان دهد. عموم مردم و آنها كه سريالي را براي تماشا انتخاب مي‌كنند تا دقايقي از وقت خود را با ديدن آن پر كنند با ديدن سريال مرگ تدريجي يك رويا با مساله‌اي به عنوان كم‌فروشي روبه‌رو نمي‌شوند. كم‌فروشي در سريال‌سازي كه اين روزها متاسفانه در تلويزيون كشور ما كم و بيش رونق گرفته، به اين معناست كه مخاطب با ديدن يك سريال به اين نتيجه مي‌رسد كه كارگردان اطلاعات بيشتري از قسمت قبل به او ارائه نكرده و او به عنوان بيننده دارد قصه و ماجراهاي تكراري را نگاه مي‌كند. جيراني در مرگ تدريجي يك رويا آنقدر قصه داشته است كه مجبور نشود ماجراها را براي پر كردن زمان سريال خود تكرار كند. قصه در هر قسمت پيش مي‌رود و براي همين است كه جيراني خود را مقيد نكرده كه از پلان‌هاي طولاني استفاده كند. او به منظور فراهم كردن ريتم مناسب براي سريال مرگ تدريجي رويا از پلان‌هاي بسته با زمان كوتاه و حركت‌هاي دوربين مناسب استفاده كرده است تا بيننده در عين حال كه داستاني خانوادگي را پيگيري مي‌كند با روايتي خسته‌كننده و ملال‌آور روبه‌رو نشود. نقش‌هاي تاثيرگذار و باورپذير انتخاب بازيگران براي يك سريال تلويزيوني از مهم‌ترين عواملي است كه مي‌تواند در موفقيت يك اثر نمايشي بسيارمهم باشد وجيراني بخوبي از پس اين مهم برآمده است. انتخاب بازيگران و شيوه بازي گرفتن از آنها و استفاده بهينه از توانايي بازيگران انتخاب شده، 2 بخشي است كه مكمل يكديگرند و ضعف هركدام باعث مي‌شود بخش ديگر هم ضعيف جلوه كند. اين روزها همه گروه‌هاي سريال‌ سازي از كمبود بازيگر سخن مي‌گويند و استفاده تكراري از بازيگراني را كه هميشه در تلويزيون در نقش‌هاي مختلف ديده مي‌شوند را يكي از معضلات سريال سازي ذكر مي‌كنند. جيراني در اين مرحله از توليد سريال مرگ تدريجي يك رويا هم موفق عمل كرده است. انتخاب ساميه لك براي بازي در نقش مارال، بهترين انتخاب جيراني بوده است. ساميه لك را تاكنون در هيچ فيلم و سريالي نديده‌ايم. اطلاعات زيادي هم از او نداريم، چون مقيم كشور امارات است، اما آنچه اهميت دارد شيوه بازي ساميه لك است كه همه نگاه‌ها را به خود معطوف كرده است. لك با قدرت تمام دودلي و شك‌هاي بيش از حد مارال را در صورت خود منعكس مي‌كند. تركيب صورت ساميه لك و خطوط چهره او باعث شده مهرباني و معصوميت مارال به مخاطب القا شود. دربدترين شرايط و در زمان‌هايي كه حامد از رفتار و كارهاي مارال به تنگ مي‌آيد يا حتي وقتي كه مارال كودك خود را مي‌گذارد و مي‌رود، بيننده نمي‌تواند از مارال بدش بيايد و او همچنان با محبوبيت تمام در طول قصه ادامه مي‌يابد تا داستان زندگي خود را به پايان برساند. ناصر طهماسب بين ايرانيان با صدايش محبوب است. اين دوبلور باسابقه تاكنون به جاي بازيگراني چون جك نيكلسون، گاري كوپر و... صحبت كرده است. استفاده از اين دوبلور با سابقه براي ايفاي نقش داريوش آريان در سريال مرگ تدريجي يك رويا، برگ برنده ديگري است كه جيراني در انتخاب بازيگران سريال رو كرده است. در اصل، صداي طهماسب است كه در سريال مرگ تدريجي يك رويا شخصيت‌آفريني كرده، چون تا اينجاي داستان آريان بيشتر از طريق صدا در سريال حضور داشته و در اين خصوص چه صدايي بهتر از صداي طهماسب كه هم آرامش دارد و هم مي‌تواند اطمينان بخش باشد. شخصيت‌پردازي صداي طهماسب به گونه‌اي است كه نمي‌توان متصور شد كه آريان مي‌تواند آدم بد قصه باشد، بنابراين نمي‌توان درباره او و صدايش به اين زودي‌ها قضاوت كرد. اگر بيننده از شخصيت ساناز عظيمي بشدت متنفر مي‌شود به دليل بازي بي‌بديل ستاره اسكندري است. مي‌توان بازي اسكندري را ديد و با خود انديشيد كه اين بازيگر براي ايفاي نقش ساناز به چه ميزان انرژي گذاشته است و چقدر وقت گذاشته تا به اين شخصيت كه قدرتمندترين شخصيت سريال است، نزديك شود. اسكندري تاكنون نقش‌هاي مثبت زيادي را در ذهن مخاطبان ثبت كرده، اما ساناز عظيمي همه اين خاطرات خوش را مخدوش كرده و مسلما اسكندري اگر تصميم داشته باشد بازي در نقش‌هاي مثبت را ادامه دهد بايد تلاش مضاعفي را شروع كند تا دوباره بتواند چهره مثبت خود را نزد مخاطبان بازسازي كند. آشا محرابي و مهسا كرامتي بازيگراني هستند كه نقش خواهران حامد را در سريال مرگ تدريجي يك رويا بازي مي‌كنند. آشا محرابي سال‌هاست در زمينه تئاتر فعاليت دارد. او در اين سريال صميمي بازي مي‌كند و تاكنون تلاش كرده نشان دهد كه مهري دختري مهربان، آرام و خانواده دوست است، اما همين دختر آرام در قسمت 16 سريال نشان داد وقتي به او و خانواده‌اش توهين شود چگونه مي‌تواند از كوره به در شود و عصبانيت خود را با يك سيلي كه به صورت ساناز مي‌زند، نشان دهد. توجه به همه اين ظرايف به كارگرداني بستگي دارد كه مي‌خواهد اثري ماندگار در تلويزيون به ثبت برساند، اثري كه مي‌تواند الگوي مناسبي براي سريال سازي باشد، البته براي كساني كه حوصله كار دارند و سواد كارگرداني و فيلمنامه‌نويسي آنها كامل است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1835]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن