واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سینمای ما - سروش صحت را بیش تر به خاطر نوشته هایش دوست دارم و البته چند نقش آفرینی ماندگارش در تلویزیون و سینما. بهاریه های صحت همواره پس از یادداشتهای خاطره انگیز پرویز دوایی عزیز دومین قسمتی بود که در شماره های نوروزی مجله فیلم می رفتم سراغش(به خصوص با آن "مگس" اش چقدر صفا کردم).تا چند سال پیش نقدهای قشنگی هم در فیلم می نوشت که فکر نکنم کسی بتواند نقدش بر "نفس عمیق" را فراموش کند،همان که در پاراگراف آخرش از روزهای پایانی عمر مادر مرحومش گفته بود: «دکتر به مادرم گفت نفس عمیق بکش و مادرم گفت پسرم،اگر می توانستم نفس عمیق بکشم که اینجا نمی آمدم...مادرم نمی توانست نفس عمیق بکشد ومرد.»(باور کنید این را از حفظ نوشتم از بس که خواندمش) تاکسی نوشت های ویک اند روزنامه اعتماد هم که واقعا خاطره انگیز است و به هیچ قیمتی حاضر نیستم تجربه خواندنشان را از دست بدهم.(حتی آن یکی که قصه پیرمردی که 46سال چهارشنبه اول هرماه می رفته سر کوچه محبوبش را تعریف کرده زده ام به در اتاقم).بازیش در "تقاطع" هم بسیار دیدنی و خوب از کار درآمده بود و همچنین کارش در مجموعه تلویزیونی "کاکتوس" که آن هم از سریالهای قشنگ تلویزیون در سالهای اخیر بود. اینها را گفتم که معلوم شود سروش صحت را خیلی دوست داشته و دارم ولی نمی دانم چرا از همان شروع پخش "چارخونه" احساس کردم که کارخوبی ازآب در نخواهد آمد و دلیلم هم این است: اصل قصه و بازیگران و فضای "چارخونه" اورژینال به نظر نمی رسد و آدم همه اش احساس می کند تقلیدی از "ترش و شیرین" عطاران است،مخصوصا که خود صحت نویسنده آن مجموعه بسیار موفق بود و به این ترتیب و با انگیزه ساخت یک سریال نود شبی درهمان حال و هوا چارخونه را کلید زد ولی دریغ که این حتی به نزدیکی های آن هم نرسید. نگاهی به بازیگران چارخونه که می اندازیم می بینیم لولایی و امیرجلالی و شفیعی جم که هسته اصلی داستان را آغاز کرده و به پیش بردند در ترش و شیرین هم بودند و این قضیه اتفاقا انتظارات را هم از چارخونه بالا برد.صحت در تجربه موفق شهر قشنگ هم نشان داده بود که در طنز به نوعی واقع نمایی افراطی و بعضا آبسورد معتقد است و هنر اصلیش در این است که از عادی ترین اتفاقات و حرفها صحنه های خنده دار و کمیکی بسازد،کاری که عطاران هم دقیقا همان را منتها در عرصه کارگردانی انجام می دهد ولی کارهای رضا عطاران(که باز هم تاکید می کنم با سروش صحت یک تیم کاری را تشکیل می دهند)طوری است که در وادی طنز تکرار نشدنی به حساب می آید. کافی است بازی رضا شفیعی جم در ترش و شیرین(که اتفاقا نقشی کاملا فرعی را برعهده دارد) را با بازیش در چارخونه مقایسه کنیم و از این طریق بیشتر به تفاوت کار عطاران و صحت پی ببریم. مدتی بعد از شروع چارخونه سروش صحت در مصاحبه ای ودر پاسخ به این سوال که چرا پرسونای مریم امیرجلالی همان زن عربده جوی پرخاشگر و عصبی همیشگی است گفته بود به زودی خواهید دید که ایشان متفاوت ترین نقش آفرینی خود را انجام می دهند ولی آنچه در چارخونه دیدیم این بود که نه تنها امیرجلالی بازی تکراریش را تغییر نداد بلکه جیغ و فریادهای همیشگی او(که در جای خود بسیار هم جالب و با مزه هستند) به بازیگران دیگر هم سرایت کرد و به یکی از مشخصه های نقش جواد رضویان(جیغ های مادرجان مادرجان) و همچنین بهنوش بختیاری(پخ کردن های معروفش) نیز تبدیل شد. البته این را هم بگویم که چارخونه نوآوری ها و ایده های با نمک هم کم ندارد،مثلا موتیف تکراری نشان دادن دست و قضیه یخ حوض شکستن و مس سابیدن پرستو که به نوعی شوخی با ادا اطوارهای فمنیستی سالهای اخیر هم محسوب می شود،اجرای بعضی آهنگ های معروف و محبوب توسط جواد رضویان و البته بازی جالب اردلان شجاع کاوه که تا به حال نمی دانستیم آن صدای خش دار و چهره جذاب می تواند این همه بامزه هم باشد ازجمله ایده های ناب صحت و چارخونه به حساب می آیند ولی آنچه ما از این نویسنده همه فن حریف و اهل مطالعه انتظار داشتیم خیلی بیشتر از این ها بود والبته هنوز هم هست،این سریال هم نشد ان شاءا... سریال بعدی. سروش صحت اگر گاه گاهی فرصت کند و بیشتر قلم بزند ما طرفداران نثر و قلمش را خوشحال ترهم می کند،آخرین یادداشتش در خشت و آینه مجله فیلم را خوانده اید؟همان که راجع به save و safe بودن جای فیلمها و کتابهای نخوانده اش گفته بود و از اینکه فقط یک چیز زیاد save و safe نیست و آن هم اینکه گاهی وقتها یاد مردن می افتد و اینها...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]