واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: هموطن-شايد بسياري از شما، آرتو كانن دويل را بشناسيد و يا حداقل با شخصيت معروف و بين المللي خلق شده توسط وي آشنا باشيد. شرلوك هلمز، كارآگاهي كه زماني به يكي از محبوب ترين شخصيتهاي سينمايي دنيا تبديل شده بود و فيلمهايش به بهترين شكل مي فروخت. اما كمتر كسي هست كه امروز با حضور بازيگران مطرح و سرشناس آمريكايي، داگلاس ويلمر را بشناسد. كسي كه بهترين شكل ممكن در قالب و تيپ شخصيت شرلوك هلمز فرو رفته بود و اين نقش را ايفا مي كرد. او در سال 1920 در لندن متولد شد و در دانشگاه استوني هارست تحصيلاتش را ادامه داد. نخستين ايفاي نقش او در سينما، بازي در فيلم ريچارد سوم به كارگرداني لارنس اوليوير بود كه آنجا نقش دورست را بازي مي كرد. او كارش را به عنوان يك بازيگر نقش چندم شروع كرد و سرانجام به مرحله يي رسيد كه بهترين خاطراتش را بازي در فيلمهاي كريستوفر لي فو مانچو به عنوان بازيگر نقش اول عنوان مي كند. در سال 1964 بود كه به دعوت شبكه ي بي بي سي و به كارگرداني ديويد گودارد، نخستين ايفاي نقش خود در قالب شرلوك هلمز را انجام داد كه در اين فيلم، نيگل استوك در نقش دكتر واتسون او را همراهي مي كرد. ويلمر و استوك بعد از اين تجربه ي مشترك، بار ديگر در سال 1965 همكاري جديدي را براي يازده اپيزود دنباله دار از داستانهاي شرلوك هلمز آغاز كردند و در اين مدت، افرادي چون ماري هولدر، پيتر مادن و درك فرانچيچ آنها را به عنوان بازيگران ميهمان ياري مي رساندند. هر چند كه در ادامه به دليل كمبود وقت، ته كشيدن پول و تخصيص نيافتن بودجه براي پرداخت حقوق عوامل فيلم، ساخت اين مجموعه ها متوقف شد و ادامه نيافت. اما دو مورد از اين اپيزودها توسط بي بي سي پخش شدند و با استقبال هم مواجه شدند. يك تحليلگر سينمايي، حضور ويلمر را به عنوان يك بازيگر حرفه يي، بدون تپقهاي بي مورد و بازيگري بدون احساس !! قلمداد مي كند و معتقد است كه هيچگاه در ايفاي نقش خود، با دستپاچگي و عجله حركت نكرده است. در واقع او كاملا همان خواسته يي را اجرا كرده كه كانن دويل چند ده سال پيش در كتابهايش آنها را مطرح كرده است. اما نيگل استوك، با بهره ي هوشي كمتر، اما گرمتر و صميمانه تر ايفاي نقش مي كند و بيننده مي تواند احساس كند كه از بازي وي لذت مي برد، در حالي كه بازي داگلاس ويلمر، در نقشي كه بايد در آن قالب فرو برود، يك بازي سرد و خشك، در عين حال با يك هوش خارق العاده و خاص ارايه مي داد و در عين خونسردي، مخاطب را به هيجان وادار مي كرد. هرچند اين گروه در انجام، نتوانست اتحاد قبلي خود را حفظ كند و ركن اصلي سريالهاي شرلوك هلمز يعني داگلاس ويلمر از مجموعه خارج شد تا نيگل استوك همچنان به عنوان دكتر واتسون در مقابل پيتر كاشينگ باقي بماند و كارش را ادامه بدهد. پيتر كاشينگ در سال 1968 به عنوان شرلوك هلمز وارد مجموعه شده بود. هرچند داگلاس ويلمر هيچ وقت به عنوان شرلوك هلمز دوست داشتني مردم، به مجموعه ي بي بي سي باز نگشت اما در سال 1973، در يكي از اپيزودهاي شرلوك هلمز به عنوان پروفسور فن دوسن و در سال 1975 به عنوان برادر كوچكتر دكتر واتسون كه در آن زمان تورلي ولترز اين نقش را بر عهده داشت، به كارگرداني گنه ويلدر در بي بي سي حاضر شد. اما شايد جالب باشد اگر كمي با خالق مجموعه ي شرلوك هلمز هم آشنا شويم. سر آرتور ايگناتيوس كانن دويل در ماه مي سال 1859 در ادينبورگ اسكاتلند متولد شد. او در يك خانواده ي مذهبي كاتوليك ايرلندي رشد كرد كه در دنياي هنر هم دستي داشتند. چارلز آلتمونت دويل كه تقريبا يك شخص مجنون بود و هيچ وقت جايي اعلام نمي كرد كه پدر آرتور است، تنها عضوي از خانواده بود كه از هنر چيزي نمي فهميد و هيچ وقت حتي يك كلمه روي كاغذ ننوشت. چارلز در سن 22 سالگي بود كه با يك دختر تحصيل كردهي 17 ساله ازدواج كرد. ماري كانن دويل، همسر چارلز از قصه گوهاي مطرح آن زمان بود و براي بچه ها داستان تعريف مي كرد. وقتي آرتور تازه به سن 9 سالگي رسيد، اعضاي ثروتمند خانواده ي وي حاضر شدند تا خرج تحصيلات وي را بپردازند. اما دوري از خانواده براي او قابل تحمل نبود و تمام راه اسكاتلند تا انگليس را گريه ميكرد چرا كه براي هفت سال بايد در يك مدرسه ي مذهبي عمومي درس مي خواند. اما پس از مدتي تحصيل در آنجا، او پي برد كه استعداد داستان نويسي دارد. به همين دليل بود كه تمام تلاش خود را صرف مي كرد تا براي بچه ها داستانهاي هيجان انگيز بنويسد و آنها را شاد كند. اما در تمام سالهاي عمر، تنها لحظات خوشحالي وي، لحظاتي بودند كه در زمان دوري از خانه، براي مادرش نامه مي نوشت و همچنين در زمان ورزش كردن، به خصوص بازي كريكت بود كه او مي توانست اوقات شادي را براي خودش مهيا كند. در سال 1876 در سن هفده سالگي، به طرز عجيبي مانند ساير جوانها يك فرد عادي بود و مثل اغلب جوانها ورزش را دوست داشت و به تفريح علاقه ي زيادي نشان مي داد. اما هيچ كس فكر نمي كرد، برخوردهاي عجيب و عصبي پدر آرتور با وي، احساساتي را در او ايجاد كند كه روزي بتواند خالق بزرگترين رمانهاي پليسي دنيا يعني مجموعه هاي شرلوك هلمز با داستانهاي معروفي همچون پنج هسته ي پرتغال يا راز دره ي باسكوم بشود. هر چند سالهاي تحصيل در يك مدرسه ي مذهبي براي شخصي كه سعي مي كند به قيد و بندهاي روزمره ي تحصيلات توجهي نكند سخت بود، اما استعداديابي وي نسبت به خودش در مورد هوش داستان نويسي بود كه راه او را براي ورود به دنياي پر رمز و راز داستانهاي جنايي و پليسي هموار نمود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]