واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: والدين- نازخند صبحي : استقلال نقطه مقابل وابستگي است بدين ترتيب بحث درباره استقلال با شناخت وابستگي ميسر است. انساني كه طالب استقلال است از وابستگياش بايد بكاهد. آدمي از بدو تولد و حضور در عرصه حيات اجتماعي در بالاترين مرتبه وابستگي است و هر اندازه كه توانمندي او افزايش يابد، از وابستگياش كاسته ميشود. به تعريفي ديگر وابستگي فرد نسبت مستقيم با استقلال او دارد. نوزاد در غذا خوردن صددرصد به مادر وابسته است. يعني اگر مادر به او شير ندهد بههيچوجه قادر به غذا خوردن نيست در حركت و جابهجايي هم درنهايت وابستگي به مادر قرار دارد. يعني اگر مادر او را جابهجا نكند نميتواند خود جابهجا شود، در نشستن و ديگر مسائل زيستي و حياتي نيز چنين است. اين وابستگيها بهمرور به سمت استقلال پيش ميرود، اما هيچگاه استقلال كامل و مطلق براي او فراهم نخواهد شد. كودك از وقتي كه بتواند به شكل چهاردستوپا راه برود تنها در محوطه اتاق، آزاد به حركت است. آن هم مشروط بر آنكه بهسوي اشياي خطرساز مثل شكستنيها، اشياي داغ، پريز برق و... نرود و از زماني كه قادر شد بر روي دو پا حركت كند، پدر و مادر حيطه استقلال او را افزايش داده با خريد كفش به او اجازه ميدهند به فضاي باز وارد شود، ولي باز هم حق ندارد به لبه پرتگاهها يا مسير وسائط نقليه خطرناك برود. با افزايش رشد، كودك ميتواند تا مدرسه طي مسير كند، ولي ملزم است جز به مدرسه بهجاي ديگر نرود، و رفت و بازگشت او مقيد به ساعت معين است. به اين نحو است كه بر استقلال او در حركت و جابهجايي افزوده ميشود. ولي اين استقلال مطلق نيست، كما اينكه اگرچه در بزرگسالي رفت و آمد او كمتر مورد نظارت ديگران است ولي حق شركت در هر مجلس و محفلي را ندارد. استقلال براي انسان امري تدريجي و متناسب با افزايش توانمنديهاي اوست و استقلال مطلق وجود ندارد. بدين ترتيب هر اندازه استقلال افزايش يابد، انتظار رفتار معقول و معنيدار از فرد مستقل بيشتر خواهد شد و اين انتظار خود قيودي در برابر استقلال بهشمار ميآيند. استقلال در دوران نوجواني و جواني كه بحرانيترين دوران زندگي فرد است حالت خاص و تحولي در دوران حيات است در اين دوران فرد نسبت به اعمال خود اگرچه مسئول است ولي بهلحاظ حقوقي پاسخگو نيست، پاسخگويي بهعهده ولي يا قيم شرعي اوست. والدين بايد از خصوصيات اين دوران مطلع باشند تا جوان بتواند حرفها و مسائل خود را بهصراحت بيان كرده و ناچار به انزوا كشيده نشود. والدين همواره خود را مسئول رشد و پرورش كودكانشان ميدانند و احساس ميكنند اگر اتفاقي بيفتد ديگران آنها را مقصر بهشمار ميآورند، سعي ميكنند كنترلهايي داشته باشند، اين كنترلها گاه بيش از حد بوده و موجب مشكلات ديگري ميشود. استقلال شرعي و حقوقي نوجوان به محض وقوع بلوغ شخصا بايد در پيشگاه قانون جوابگو باشد و تبعات و پيامدهاي اعمال خود را متحمل شود و به تناسب موارد پاداشي بيند، كيفر پذيرد و به انجام تكاليف متعهد و به رعايت حدود و مرزها ملزم باشد. هر كسي كه نوجوان بالغ را به كار خلاف امر كند استقلال حقوقي و شرعي به او اجازه ميدهد تا در برابر اين دستور مقاومت كند. استقلال شرعي بيان شده همراه با رشد و بيداري غرايز، نوجوان را به سمت احساس وظيفه، افزايش درك و شناخت ارزشها، تفكر مستقل، برنامهريزي، عاقبتانديشي انتخاب مسير، تلاش معنادار، ارائه پاسخهاي معقول و هدفمند، شناخت اميال، حب و بغضها و اشتياق و تنفرها، هدايت ميكند، كه به زندگي مستقل و تشكيل خانواده و زايش واحد اجتماعي جديد منجر ميشود. استقلال اقتصادي براي اينكه نوجوان درك صحيح و منطقي از استقلال داشته باشد لازم است از دوران كودكي پدر و مادر سياستهاي خاصي را مدنظر داشته باشند، از آن جمله وجوهي را در اختيار نوجوان قرار دهند و با افزايش سن و توان او مبالغ اين وجوه را افزايش دهند و بعضي از مخارج ساده را نيز در قبال اين وجوه بهعهده خود او بگذارند و بر نحوه انجام اين مخارج نظارت كنند. فرزند بايد ياد بگيرد چگونه هزينههاي خود را تنظيم و آنها را اولويتبندي كند و صرفهجويي اعمال كند تا بتواند پسانداز داشته باشد و بياموزد چگونه اين پسانداز را بهسوي سرمايهگذاري هدايت كند. استقلال اجتماعي در دوران كودكي، فرزند غالبا همراه پدر و مادر، در مجالس و محافل شركت ميكند و در دوران دبستان با شركت در اردوهاي دانشآموزي، حيطه تعادل اجتماعي او افزايش مييابد و با پذيرش برخي مسئوليتهاي ساده در محيط آموزشي، فعاليتها و مسئوليتهاي اجتماعي را تجربه ميكند. ولي در نوجواني با شركت در گروه همسنوسال و آمدوشد به مجالس گوناگون استقلال اجتماعي او معناي تازهاي به خود ميگيرد و در مقابل انتظار دارد با تبديل دخالتهاي والدين به نظارت، اين استقلال به رسميت شناخته شود. كما اينكه ديگر حاضر نيست شركت او در مجالس خانوادگي حالت طفيلي داشته باشد و انتظار دارد از او بهصورت جداگانه دعوت به عمل آيد. حضور در جمع خانواده و توسعه روابط با بستگان زمينه رشد اجتماعي كودكان و نوجوانان را فراهم ميكند. استقلال عاطفي نوجوان با گرايش به سمت گروه همسالان – طرح دوستيها – استقلال عاطفي خود را ابراز ميكند. بعضا در اين استقلال چنان مستحكم رفتار ميكند كه منجر به دخالتهاي افراطي و غيرمؤثر خانواده ميشود. سخن آخر - در زمينه استقلال عاطفي ضرورت دارد خانواده حد و مرز منع و تجويزها را از دوران كودكي به او تفهيم كند و سپس با سالمسازي محيط و انتخاب صحيح بهينه اجتماعي و فضاي آموزشي، بستر آشنايي و دوستيها را بسازد تا در دوران نوجواني او، خانواده مجبور به دخالتهاي افراطي و غيرمؤثر نشود. - در بيان نظريات سياسي، والدين بايد شنوندهاي پرحوصله و بردبار باشند و براي آگاهي و بيداري او به ذكر مصاديق عيني بسنده كنند و به او مجال دهند تا خود مسائل را تحليل كند. منتهي ضروري است از قبل خط و مرزهاي ارزشي و فرهگني براي او ترسيم شود. و زماني كه به سن قانوني رسيد ضمن تبيين مسئوليتهاي ناشي از رأي دادن و ارائه نظر مجال اين امر را براي او فراهم كنند. - در زمينه استقلال اجتماعي ضروري است قبل از نوجواني مباني ارزشي فعاليتهاي اجتماعي به او آموزش داده شود تا در دوران نوجواني دچار مشكل نشود. معاشرت واجب مثل شركت در جلسههاي آموزشي، علمي و ديني را بايد به او تفهيم كرد و حشر و نشرهاي حرام را به او شناساندتا با تعيين مصاديق عيني به او بصيرت و آگاهي داد. پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]