واضح آرشیو وب فارسی:آپام:
کوهستان سرد :: Cold Mountain کوهستان سرد (به انگلیسی: Cold Mountain) نام فیلمی است که بر اساس رمانی نوشته چارلز فریزر در سال ۲۰۰۳ ساخته شد که نمایشنامه آن را آنتونی مینگلا نوشت. کارگردانی فیلم نیز بر عهده او بود. ستارههای فیلم عبارتاند از جود لاو، نیکول کیدمن، رنه زلوگر، برندن گلیسان، فیلیپ سیمور هافمن، جک وایت، جیوانی ریبیسی موزیسین راک و هم چنین سیلیان مورفی و جنا مالون در این فیلم ایفای نقش کردند. بیشتر فیلم در منطقه ترنسیلوانیا در رومانی فیلمبرداری شد. کوهستان سرد (Cold mountain) روایتگر زندگی اینمان (جود لاو) و آدا (نیکول کیدمن) است که علیرغم میل باطنیشان (همانند بیشتر مردم)، سرنوشت زندگیشان با جنگ و خونریزی عجین شده و دوران سخت و رقّتباری از ترس، خشم، اضطراب، ناامیدی و از همه مهمتر، انتظاری نومیدانه (که از تمهای اصلی فیلم است) را برایشان رقم میزند. اینمان، سرباز جوانی که به رغم جراحت شدیدی که در جنگ برداشته، سفر اُدیسهواری را در تلاش برای رسیدن به خانهاش در کوهستان سرد (شمال کالیفرنیا) آغاز میکند؛ سفری طولانی، مشقتبار و خستهکننده که به امید رسیدن و دیدار دوباره نامزدش «آدا» تحمّلپذیر شده است. در نبود اینمان، آدا که دختری حسّاس و بیتجربه است، با دختری جسور و خودساخته به نام روبی (رنه زلوگر) آشنا می شود؛ کسی که راه و رسم زندگی در طبیعت وحشی کوهستان و محیط ناامن دوران جنگ و شیوه اداره مزرعه پدرش را به آدا میآموزد و رنج سال های تنهایی و انتظار و جنگ را با او تقسیم میکند. سرانجام، اینمان به خانه میرسد؛ امّا خوشبختی آنان زمان زیادی دوام نمیآورد؛ چرا که سرنوشت، بازی دیگری برایشان رقم زده است. کوهستان سرد، فیلم ستارههاست: جود لاو، نیکول کیدمن، رنه زلوگر و … به نویسندگی و کارگردانی، آنتونی مینگلا (کارگردان فیلمهایی چون: «بیمار انگلیسی» و «آقای ریپلی با استعداد»)؛ امّا علیرغم حضور پر تعداد ستارهها و حتّی بازی درخشان برخی از آنها و هم چنین صحنه های فوق العاده زیبای طبیعت کوهستان، تصویربرداری و موسیقی تأثیرگذار فیلم، کوهستان سرد، همچنان فیلمی بسیار طولانی و تا حدی کلیشه ای با روایتی است تکراری از تم همیشگی عشق و جنگ. نکته جالب و نوآورانه فیلم، عبور از رنجها و زشتی های جنگ و پناه بردن به طبیعت بکر و زیبای کوهستان است؛ تنها پدیدهای که بر خلاف جنگ و حتّی عشق، همیشه ماندگار و پا برجاست. فیلم، تقریباً از شخصیتپردازی خوبی برخوردار است، بخصوص در پرداخت شخصیت روبی؛ امّا در مورد دیگر شخصیت های فیلم، چنین پرداخت ظریفی به چشم نمیخورد، بخصوص در جایی که مخاطب برای هم ذاتپنداری بیشتر با قهرمانان اصلی فیلم، نیاز به آشنایی بیشتری با زندگی گذشته آنان دارد، عملاً چنین اطلاعاتی را دریافت نمیکند. برای مثال، رابطه کوتاه و شناخت اندک آدا و اینمان از یکدیگر در ابتدای فیلم، عشق شدید و انتظار طولانی و رقّت بار آنها در سراسر فیلم را توجیه نمیکند. تنها شخصیتی که با بازی فوق العاده رنه زلوگر، به یادماندنی و باورپذیر بود، نقش روبی، دوست آدا بود که با بازی درخشان و جالبش، به سرمای طاقت فرسای کوهستان سرد، گرما میبخشید و باعث ترغیب مخاطب، به تماشای ادامه فیلم میشد. صحنه فوق العاده زیبای پایان فیلم، از تأثیرگذارترین سکانس های فیلم بود؛ زمانی که آدا پس از مرگ اینمان، در مزرعه سرسبز و زیبای پدر، به همراه فرزندش حضور دارند. در این سکانس است که زیبایی زندگی و آرامش طبیعت بکر کوهستان، به معنای واقعی اش در چهره آدا، موج می زند؛ زنی که اکنون حتّی از چهرهاش نیز میتوان متوجّه تغییرات اساسی شخصیت او، از زنی وابسته و حسّاس، به انسانی خودساخته، رنج کشیده که تمامی خاطرات تلخ گذشته را پشت سر گذاشته و راه زندگی و امید را از طبیعت فراگرفته و سرشار از اشتیاق به آینده، چشم دوخته است. نقد کوهستان سرد کوهستان سرد، دقیقاً دچار همان ایراد های ساختاری بود که فیلم «مکزیکی» (محصول ۲۰۰۱) به آن دچار بود؛ فیلمی که به سرعت فراموش شد. داستان هر دو فیلم، با برقرار کردن جذبه و کششی پرشور به همراه احساسات سوزان، میان دو ستاره فیلم و سپس جدا کردن آنها از هم، تقریباً در تمام مدّت فیلم، و در نهایت، پر کردن این شکاف، با مجموعهای از شخصیتهای حمایتگر با رفتارهای نامتعارف و غیر قابل قبولی که بیدلیل، ما را به وجد میآورند، به پیش میرود. اینمان، شاهد یکی از مهیب ترین نبردهای جنگ است؛ نبردی که در صحنه ای فوق العاده شکل میگیرد و از این بابت باید به کارگردان و طرّاح صحنه تبریک گفت. یعنی صحنه ای که در آن، تونلی زیر خطوط متّحدین حفر میکنند و مواد منفجره فراوانی در آن محل، تعبیه و منفجر میکنند. در این صحنه، اینمان برای نجات یک دوست، جان خود را به خطر میاندازد که چندان عاقلانه به نظر نمیرسد، همان طور که زنده ماندنش نیز بعید به نظر می آید، و زمانی که طبق خواسته آخرین نامه آدا تصمیم میگیرد که از صحنه جنگ بگریزد نیز تعجّببرانگیز نیست. سفر طولانی اینمان به سوی کوهستان سرد، با اُدیسه هومر، مقایسه شده است، بخصوص بخش هایی که با شخصیت های افسانه ای و اغواگر در خلال راه بازگشت به خانه مواجه میشود؛ امّا در فیلمی که دو قهرمان اصلی آن از آغاز فیلم به سختی با یکدیگر ملاقات میکنند، این رشته طولانی حوادث و ماجراها میتواند هشدار دهنده باشد که: آیا تجدید دیدار دوباره آنها قرار است در سنین پیری رخ دهد؟ نکات جذّاب زیادی برای لذّت بردن از این فیلم وجود دارد که هر کدام از آنها به صورت مجزّا قابل تحسیناند، هر چند که فیلم، از فقدان انسجام و کلّیت رنج میبرد. با پایان یافتن فیلم، شما هنرمندی و تلاش سخت سازندگان و بازیگران اثر را تحسین میکنید؛ امّا متعجب خواهید شد که چگونه چنین سناریویی برای ساخت یک فیلم، در نظر گرفته شده است؛ سناریویی که یک داستان نیست، بلکه بیشتر، شبیه یک ایده و طرح است. آنتونی مینگلا، با اقتباس از رمان تحسین شده، چارلز فریزر (که به همین نام و در سال ۱۹۹۷م، چاپ شده بود)، «کوهستان سرد» را به شیوهای کارگردانی کرده که نه تنها اغراق آمیز و باشکوه (پروازنامههای عاشقانه، همچون موهبتی الهی بر فراز مناظر وحشتناک و زجرآلود جنگ) است، که همزمان، مملو از تصاویر خونآلود حاکی از زشتیها و پلشتیهای گریز ناپذیر منجلاب جنگ نیز هست. هر چند «کوهستان سرد» در زمره فیلمهای مهم و برتر قرار نمیگیرد، امّا به اندازه کافی، فیلم باشکوه و جذّابی است، مملو از صحنههای دوست داشتنی زیبا، موسیقی غنی، و مجموعه ای از اجراهای خوب و سرگرم کننده بازیگران نقش مکمّل (بخصوص بازی زرنه زلوگر، در نقش روبی، زن یکدنده و لجبازی که به کیدمن کمک میکرد و برندان گلیسن در نقش پدر خودسر و ویولونزن روبی)… . ویژگی های دیگر فیلم کوهستان سرد، فیلمی است که در سال ۲۰۰۳، بر اساس رمانی از «چارلز فریزر» ساخته شده است. فیلمنامه این فیلم را نیز «آنتونی مینگلا» نوشته و سپس کارگردانی شده است. زمان فیلم ۱۵۵ دقیقه و محصول آمریکاست. گرچه ساخت فیلم در بخش هیوود در شمال کارولینا شروع شد، امّا بیشتر آن، در منطقه ترنسیلوانیا در رومانی ساخته شد. «جولیا رابرتز» و «کیت بلانچت» نیز برای ایفای نقش آدا و «تام هنکس»، «براد پیت» و «دنیل دی لوییس» برای ایفای نقش اینمان در نظر گرفته شده بودند. در نسخه اصلی فیلم، اینمان پس از رویارویی با سربازان اتحادیه، برای سر و سامان دادن به اوضاع، نزد سارا میماند؛ امّا کودک سارا میمیرد و سارا از غصه و اندوه، خودکشی میکند. این، یکی از صحنههای حذفی دی. وی. دی فیلم است. یکی از صحنههای حذفی فیلم، زمانی است که اینمان، سرانجام، به کوهستان سرد باز میگردد؛ امّا در خانه، فقط جورجیا را مییابد. جورجیا به او میگوید که آدا و روبی، به جای دوری در کوهستان رفتهاند و اینمان برای یافتن آنها روانه کوهستان میشود. «اکتون» و «الیس» اسم پسران سالی سوانگر در فیلم، مشابه اسم مستعار «امیلی» و «آن» برونته برای مخفی کردن جنسیتشان جهت فروش رمان هایشان بود. آنها از نامهای «اکتون بل» و «الیس بل» استفاده میکردند. دبلیو. پی. اینمان (اسم کوچک او «ویلیام پینکلی» بود، گرچه در فیلم، به آن اشارهای نشد)، نام واقعی شخصی از اهالی کوهستان سرد است که در ارتش متّحد، خدمت کرده است و دو بار، جبهه جنگ را ترک کرده و با احترام در آرامگاه محلّی، به خاک سپرده شده است. اینمان واقعی به عنوان سرباز وظیفه، در گروهان اف پیاده نظام شمال کارولینا خدمت کرده است. او یکی از اقوام چارلز فریزر، نویسنده رمان کوهستان سرد است، و گُردان او در نبرد محاصره پترزبورگ شرکت کردهاند. فریزر اهل کارولینای شمالی، بر اساس داستان اجدادش رمانی خلق کرد که برنده جایزه هم شد. افتخارات و جوایز این فیلم نامزد دریافت بیش تر از ۷۰ جایزه در سراسر جهان شد. از جمله نامزد ۷ جایزه اسکار برندهٔ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن (رنه زلوگر) نامزد بهترین آهنگ اصلی (استینگ برای آهنگ “You Will Be My Ain True Love”) نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد (جود لاو) نامزد بهترین تدوین (والتر مرچ) برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مکمل زن (رنه زلوگر) برگرفته از: - ویکیپدیا - بهترین فیلم ها
اردیبهشت ۱۴, ۱۳۹۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آپام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1016]