واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: يادمان -دو سال بدون رسول ملاقليپور گذشتحرف من بماند با تاريخ
دو سال از نبود رسول ملاقليپور گذشت. 15 اسفند ماه سال 1385 در سن پنجاه و يك سالگي، كارگردان «بلمي به سوي ساحل»، «ميم مثل مادر»، «سفر به چزابه» با سينما خداحافظي كرد و از دنيا رفت.
![](http://www.donya-e-eqtesad.com/News/1751/32-03.jpg)
ملاقلي پور سينما را حرفهاش ميدانست و ميگفت: «از اين طريق دارم زندگي ميكنم و ديگر اينكه ميخواهم دغدغههاي فردي خودم را با ذهنيتي كه دنبالش هستم در آستانه نيم قرن زندگي در سينمايي كه انتخابش كردم، بياورم.» او در آخرين مصاحبههايش ميگفت: «من همان آدم گذشته هستم، اما محتاطتر شدهام. يك واقعيت اين است كه ملاقليپور در سينما سركوب شد، نه از جانب مميزي ارشاد، بلكه متاسفانه از جانب منتقدين بيسواد اين اتفاق افتاد. وقتي منتقدين بيسواد مواردي را به فيلم نسبت دادند طبيعتا مسوولان فرهنگي نسبت به كارهاي من حساسيت پيدا كردند. هر چه ساختم و نوشتم آنها فكر كردند منظورم مساله ديگري است. مثلا در دوراني كه فيلمهاي «سفر به چزابه» ، «نسل سوخته» و.... را ساختم بسياري از اين فيلمهاي من را برخي منتقدين بيسواد به مسخره گرفتند. ولي الان نقد همان آدمها را در رابطه با «ميم مثل مادر» ميخوانم و ميبينم از آن فيلمهاي قبليام همچون «نسل سوخته» و «هيوا» به عنون آثاري زيبا و شاعرانه ياد ميكنند، در حاليكه اين فيلمها را در زمان اكران قبول نداشتند.» ملاقليپور در نامهاي تحت عنوان «خداحافظ سينما» كه در پي حذف دو صحنه از فيلم «مزرعه پدري» در سال 83 در اختيار ايسنا گذاشته بود، نوشته: «چه حاصل از اينكه كي بودم و چه كردم؟ منتي هم نيست و صد البته كه طلبكار هم نيستم حرف من بماند با تاريخ.
روزگاري نه چندان دور به گوشهاي از اين ديار عشق و ميراث تعرضي شده بود. جواناني بودند، مرداني بزرگ، زميني بودند و روحشان آسماني، دوربين عكاسي و سوپرهشت من شرمنده بود از معرفتشان. هر چند كوتاه ولي مردانه زيستن را ديدم و بيدليل نيست كه هر روز دورتر و تنهاتر شدم. جرم من ساختن «پرواز در شب» و دعوت «سفر به چزابه» براي ديدن «نجاتيافتگان» و ملاقات با بانوي عشق خانم «هيوا» بود.
البته اين جرم كمي نبود همزمان با نمايش تحقيرشان كردند و در گوشي و علني نجوا كردند ، برو، فراموش كن، و اين زمانه را آنطور كه ما ميگوييم ببين. از نگاه مجنون، «نسل سوخته» را نبين. در همان خوابگردي بمان تا خوابگرد را نسازي، مگر نميبيني با «مزرعه پدري» اين سرزمين پدريت چه ميكنيم؟ اگر راه پيروزي فرهنگي عدهاي در گرو اين است كه من ديگر فيلم نسازم، به همه دوستداران و ارزش پيشگان و همراهان اين قافله مژده ميدهم كه اين پيروزي گوارايتان باد. رسول ملاقليپور ديگر فيلمي نخواهد ساخت تا ...
پنجشنبه|ا|15|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]