پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851181817
محمود مقامي : پاترول به ته دره سقوط كرده بود
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
محمود مقامي از بازيگران و چهرههاي آشناي سينما و تلويزيون است. او با فيلم آتش پنهان به كارگرداني حبيبالله كاوش سال 1369 وارد سينما شد و با بازي در فيلم‌ها و سريال‌هاي متعدد تلويزيوني به يكي از بازيگران پركار مبدل شد. مقامي در طول سال‌هاي فعاليت خود توانسته كارهايي چون مي‌خواهم زنده بمانم، ارابه مرگ، نيمه گمشده، رنجر، يك مشت پر عقاب، يك الف ناقابل، آفتاب سرد، ستايش، اخراجي‌ها و...را در كارنامه هنري خود به ثبت برساند. محمود مقامي مي‌گويد: وقتي حرف از اتفاق و حادثه مي‌شود تنها يك چيز به ذهنم مي‌آيد كه حتي يادآوري اش برايم بسيار تلخ است. چند سال پيش بازيگر مجموعه تلويزيوني دستي براي دوستي؛ به كارگرداني رضا رنجبر بودم. داستان اين مجموعه از اين قرار بود كه خبرنگاري تمام شهرهاي ايران را مي‌گشت تا از همه شهرها گزارشي تهيه كند و من نقش اين خبرنگار را بازي مي‌كردم. در طول كار از 2 خودروي پاترول صدا و سيما استفاده مي‌كرديم كه به عوامل فيلم اختصاص داشت. در يكي از روزهاي فيلمبرداري در حالي كه از شيراز به سمت روستايي در فيروزآباد در حركت بوديم در مسير براي استراحت و صرف ناهار توقف كرديم. بعد از صرف ناهار من به طور اتفاقي تصميم گرفتم تغيير جا بدهم و از پاترولي به پاترول ديگر رفتم. هر دو ماشين به سمت مقصد در حركت بود البته پس از مدتي از هم فاصله گرفتيم و سرانجام ماشين ما به روستاي مورد نظر رسيد، ولي از ماشين ديگر خبري نبود بعد از كلي پيگيري و ساعت‌ها انتظار خبر رسيد آن پاترول كه حامل دوستان و همكارانمان بود دچار سانحه شده و به ته دره افتاده است. در اين سانحه از 4 نفر همكاري كه سوار بر آن پاترول بودند 2 نفر از آنها، يكي عكاس مجموعه و ديگري راننده خودرو متاسفانه فوت كردند و 2 نفر ديگر بشدت مجروح شدند. اين حادثه بقدري در روح و روان من تاثير منفي گذاشت كه تا مدت‌ها نتوانستم به كار ادامه بدهم و حتي بعد از گذشت آن همه سال هنوز نتوانسته‌ام از آن ماجرا فاصله بگيرم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-