پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848282044
اگر از «پستچی سه بار...» سر در نیاوردهاید این را بخوانید!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: پسرک طبقه سوم، ابرام غیرت و پدر دختر هر سه یک نفر هستند. در ضمن این مرد پدر سارا نیست بلکه ناپدری اوست که پس از ازدواج با مادر سارا دخترک را مورد تعرض و... یک زندگی در سه طبقه داستان فیلم شاید برای یک مخاطب معمولی سینما به خاطر برش‌های زمانی سنگین و ثقیل باشد این خلاصه ماجراست. طبقه اول زمان حال؛ حبیب (محمد رضا فروتن) سارا (باران کوثری) را گروگان گرفته و به طبقه اول ساختمانی قدیمی آورده تا از پدر دختر بابت مرگ دختر دلخواهش انتقام بگیرد. طبقه دوم دوران بعد از کودتای 28 مرداد؛ یک مرد کلاه مخملی به نام ابرام غیرت (امیر جعفری) با زن صیغه‌ای‌اش مهوش (پانته آ بهرام) مشغول زندگی هستند. مهوش عاشق زندانی سیاسی‌ای به نام حبیب است و برای آزادی او قصد سرقت جعبه جواهرات ابرام را دارد که مرد متوجه می‌شود و زن را به قتل می‌رساند. طبقه سوم دوران بعد از کودتای رضاخان در اسفند 1299؛ شاهزاده ای قجری به نام صولت‌الدوله (علی نصیریان) با همسرش انیس خاتون (رویا تیموریان) و کنیزش (لیلا زارع) که پسر کوچک بی‌زبانی به نام ابراهیم دارد، زندگی می‌کند. انیس کنیز را وادار می‌کند تا شازده را بکشد. اصل ماجرا پسرک طبقه سوم، ابرام غیرت و پدر دختر هر سه یک نفر هستند. در ضمن این مرد پدر سارا نیست بلکه ناپدری اوست که پس از ازدواج با مادر سارا دخترک را مورد تعرض و آزار قرار داده و مادرش را هم کشته است. در جریان یک درگیری پسر و دختر، ابرام و ناپدری (که هر دو یک نفرند) را می‌کشند و برای کشتن پسرک که تنها جلوه باقیمانده از مرد خبیث داستان است، به طبقه سوم می‌روند. در این لحظه کنیز زخمی بلند می‌شود و حبیب از سارا می‌خواهد حالا که مادر پسرک زنده مانده، به او شانس دوباره‌ای بدهند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-