واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
جواد عزتی» بازیگری است که اگرچه بيشتر به ایفای نقش جدی پرداخته است با دیدن چهرهاش، به یاد نقشهای کمدی وی میافتیم. او کار جدی خود در تئاتر را از سال 75 در سریال «قصههای شبانه» سعید آقاخانی شروع كرد كه مقدمهای برای حضور بیشترش در تلویزیون شد. سال 89 تا همين الان سال پررنگی برای عزتی بوده و تابستان فیلم سینمایی «طلا و مس» از او را دیدیم. عزتی پیش از این در مجموعههایی چون «كمربندها را ببندیم»، «مرد هزار چهره»، «بیمقدمه»، «مثل هیچ کس»، «چاردیواری» بازي كرد و این روزها نیز در کنار بازی در تئاتر «قاتل بیرحم» به کارگردانی مسعود رایگان، شاهد سریال «قهوه تلخ» هستیم. لحن و تکیه کلامهای معروف و گریم پیرمردگونه و خاص او در قهوه تلخ طرفداران زیادی پیدا کرده است. همینها بهانهای بود برای انجام یک گفتوگوی خواندنی با «جواد عزتی» بازیگر نقش پدراتابک اعظم در قهوه تلخ.
همکاری شما با مهران مدیری چگونه شکل گرفت و چطور در قهوه تلخ بازي كرديد؟ آقای مهران مدیری هنگامی که سریال «بیمقدمه» از من پخش میشد، آن را دیده بود و از کارم خوشش آمده بود. همین باعث دعوت من برای بازی در سریال باغ مظفر شد. در سريال "بيمقدمه" من به همراه آقای کاویانی نقش دو ساندویچ فروش را بازی میکردیم. من در چندین کار مختلف با ايشان همکاری داشتم و در تمامی آن کارها نقش پیرمرد را بازی کرده بودم. همین کارها باعث شد تا دوباره بتوانم با ایشان کار کنم و در قهوه تلخ حضور یابم. تفاوت کارهای کمدی مهران مدیری با سایر کارگردانان کمدی چیست؟ فکر نمیکنم مقایسه صحیح باشد، زیرا جنس کار مدیری با بقیه متفاوت است. طنز مدیری فانتزی و کاریکاتوری است و کمتر کسی جرات میکند این چنین طنزی را در تلویزیون بیاورد. بهتر بگویم شاید اگر شخص دیگری جز مدیری وارد این سبک کمدی شود مردم سختتر میتوانند کمدی او را بپذیرند. کارهای طنز دیگر رئالتر و مردمیتر هستند اما کار مدیری فانتزی و درشتتر است و در عین حالی که از جامعه نشات گرفته است به خوبی با زبان طنز با مردم ارتباط برقرار میکند. تصورتان قبل از شروع کار نسبت به استقبال از نقشتان در قهوه تلخ چه بود؟ تصور نمیکردم نقشم تا این حد دیده شود. وقتی عکسالعمل و واکنشهای مردم را در خصوص نقشم دیدم متجب شدم و برایم جالب بود که همه این نقش را دیدهاند و نوع گویش را آن پذیرفتهاند و همانند او صحبت میکنند و درباره او بحث میکنند. خوشحال و غافلگیر شدم. نوع گویش این پیرمرد در سریال بر اساس متن بود یا بداهه خودتان؟ آقای مدیری جلوتر از نویسندهها از ما خواست که نقش پیرمرد را بازی کنیم و برای همین من و آقای هادی کاظمی تیپها، تکیه کلامها و نوع رفتارها را ساختیم و ایشان ضمن تائید با نویسندهها در میان گذاشت و نویسندهها هم لطف کردند در راستای این تیپها و شخصیتهای ابداعی، نقش ما را نوشتند. هر دو پیرمرد شبیه یکدیگرند، اما نقش شما بهتر دیده شده. آیا از اینکه با این گریم شناخته نشوید؛ ناراحت نشدید؟ اینکه هر دو پیرمردها شبیه به هم باشند فقط و فقط خواست آقای مدیری بود و ایشان اصرار داشتند که گریم و لباسهایمان شبیه به هم باشد ولی تیپهایمان با یکدیگر تفاوت داشت. من به این چیزها فکر نمیکردم و اصلاً برایم شناخته نشدنم مهم نبود. نقش این پیرمرد در سریال به همین اندازه است یا بیشتر هم خواهد شد؟ فعلاً که تصمیمی گرفته نشده و چون هنوز کار تمام نشده نقش من به نظر نویسندگان بستگی دارد. اما تا اطلاع ثانوی نقش من در همین حد باقی میماند. بهتر نبود این پیرمردها در روند سریال بیشتر موثر باشند؟ به این موضوع زیاد فکر کردم و حتی چندجایی هم با نویسندگان صحبت کردم که بد هم نیست ما در روند قصه دخیل شویم ولی چیزی که بیشتر برای نویسندگان اهمیت داشت این بود که به بهانه یک ساخته شدن این بستر، قصه شکل بگیرد. از نظر آنها وجود و حضور این دو کاراکتر بیشتر مهم بود تا اینکه آنها در روند قصه دخالت داشته باشند و تاثیرگذار باشند. آیا از قبل در خصوص نقشها با آقای کاظمی صحبت کردید؟ من و آقای کاظمی از قدیم و شروع تئاتر همدیگر را میشناختیم و از کار یکدیگر شناخت داریم. در قهوه تلخ خیلی جاها با یکدیگر در خصوص نقشها صحبت میکردیم. خوشبختانه چیزی که من در مورد ایفای نقش فکر میکردم با چیزی که هادی کاظمی فکر میکرد خیلی فرق میکرد و خیالمان راحت شد. هر دو میخواستيم شبیه به هم بازی نکنیم و به تکرار نیافتیم که خوشبختانه هم این اتفاق نیفتاد. تفاوت این که سریال در تلویزیون پخش شود و یا در شبکه نمایش خانگی عرضه شود، در چیست؟ استقبال مردم از شبکه خانگی بهتر از تلویزیون بود. چیزی که ما اصلا روی آن حساب باز نکرده بودیم این بود که مردم یک هفته این سریال را میبینند. مردم حتی میتوانند سریال را به عقب بزنند و دوباره ببینند. عرضه در ویدئو خانگی باعث شده، حتی اگر یک بازی کوچک هم کرده باشیم مردم آن را ذخیره کنند و دوباره ببینند. کنترل سریال با خودشان است و میتوانند هر سکانس را چند بار و حتی ده بار ببینند، اما در تلویزیون فقط دوبار این اتفاق میافتد. عرضه این سریال در شبکه خانگی باعث شده که واکنش و عکسالعمل مردم به سکانسها بیشتر از تلویزیون باشد و بهتر با آنها ارتباط برقرار کنند. قهوه تلخ موجی را ایجاد کرده که مردم کپی سریال را نخرند! به نظر شما این روند ادامه خواهد داشت و برای بقیه کارها نیز این اتفاق میافتد؟ نمیدانم، قبول داریم که این عادت کپی خریدن فراموش شد و یا حداقل در حال کمتر شدن است. دو هفته پیش در اخبار سراسری شنیدم که به واسطه عرضه یک سریال که نامش هم نبرد، در تهران فروش فیلم کپی کم شده است. ببینید چون قانون کپی رایت در کشور ما وجود نداشته و فیلمهای سینمایی هم اکران نمیشده ما مجبور بودیم محصولات فرهنگی خارجي را بصورت کپی بخریم و همین نیز باعث شده که این عادت خرید کپی به خانههای ما بیاید وگرنه مردم ما مردمی نیستند که رعایت نکنند. این عادت باید یکجوری در اثر گذر زمان فراموش میشد که فکر میکنم قهوه تلخ تا حدودی به این قضیه کمک کرد و شروع خوبی برای ترک این عادت است و باعث میشود که ما به کارهای اورجینال و اصلی روی بیاوریم. چقدر از برگزاری جشنواره کمدی فیلم گلآقا مطلع هستید و آن را دنبال میکنید؟ کم و بیش در جریان این جشنواره هستم. شک نکنید در کارهای نمایشی، سینما و تلویزیون ما این جشنواره تاثیر به سزایی دارد و باعث می شود به خیلیها ثابت کند که چه کسی درست کار میکند و چه کسی غلط. حس رقابت هم ایجاد میشود. از طرفی هم باعث دلگرمی هنرمندان میشود و اینکه میبینند از طرف یک ذره بین دیده میشوند خیلی اتفاق خوبی است و اگر ادامه پیدا کند، خیلی عالی است. رفت و آمدهای زیادی در تئاتر، تلویزیون و سینما دارید، این روزها هم که مشغول تئاتر هستید، قصد ندارید کمی این رفت و آمدها را منسجمتر کنید؟ تصورم این است که من همچنان این رفت و آمدها را دارم و ادامه میدهم. به نظر میرسد، بیشتر به ایفای نقش کمدی علاقهمند هستید و کارهای جدی را کمتر میپذیرید؟ من کار جدی بیشتر از طنز کار کردهام. در فیلم طلاومس کمدی بازی نکردم و هرچه از من دیدید بر اساس متن بود. آن طلبهای که من نقشش را بازی میکردم آدمی بود که نگاه شادتری به زندگی داشت و آدم دل گندهای بود و این نگاه شاد هم کاملاً براساس متن بود وگرنه من اصلاً به آن کمدی نگاه نکردم و حتی سعی هم نکردم لحظات کمدی بوجود بیاورم و اتفاقاً این قضیه در سریال کمکم کن هم افتاد و شخصیتی که در این سریال بود کمی شادتر بود. من باید سعی کنم در تلویزیون بیشتر کار جدی انجام دهم تا توازن بین نقشهای جدی و کمدیام ایجاد شود و حتماً هم این کار را در آینده خواهم کرد. در تائتر نیز، این روزها هم مشغول بازی در نمایش «قاتل بی رحم» به کارگردانی آقای رایگان در سالن نمایش ایرانشهر هستم. من خیلی دیر به گروه پیوستم و به جای یک بازیگر دیگر به کار اضافه شدم. کار طنز نیست اما بصورت فانتزی، نگاهی به یک تراژدی دارد که من نقش یک پسر چهارده ساله را بازی می کنم و نقش هم جدی است. و حرف آخر برای خوانندگان سایت گلآقا؟ سوالتان خیلی سخت است، چون من گلآقا را خیلی دوست دارم و من از بچگی از خوانندگان مجله بودم. زمان کودکی ما چون نگاه فانتزی و طنز کمتری نسبت به جامعه بود برای ما جذاب بود. با اینکه الان نشریات طنز وجود دارد، اما هنوز جای خالی گلآقا حس میشود. منبع: گلآقا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]