تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 25 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806597443




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگو با امين تارخ بازيگر سريال «جراحت»


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
گفتگو با امين تارخ بازيگر سريال «جراحت»
بزرگي با شانه‌هاي شكسته «بزرگ» نام شخصيتي است كه امين تارخ در سريال «جراحت» بازي مي‌كند. انتخاب نام «بزرگ» براي يك شخصيت نمايشي، ابتدا به ساكن بيننده را جلب اين شخصيت مي‌كند. اما امين تارخ با بازي بسيار متفاوتش در جراحت نشان داده است كه مي‌تواند يك شخصيت دراماتيك را بزرگ كند و فراز و فرودهاي آن را بخوبي به نمايش بگذارد. با تارخ به گفتگو نشستيم تا از زبان خود او بشنويم كه بزرگ چگونه شكل گرفت و چگونه اجرا شد. به عنوان اولين سوال مي‌خواهم بپرسم كه چرا طي اين سال‌ها در تلويزيون حضورتان كمتر شده است؟ چون فيلمنامه‌هاي خوبي به دستم نمي‌رسد. اگر فيلمنامه‌هاي خوبي پيشنهاد شود حتما سالي يك دو سريال بازي خواهم كرد. اصراري به كم‌كاري ندارم اما ترجيح مي‌دهم وقتي فيلمنامه‌هاي خوبي وجود ندارد كار نكنم. فيلمنامه خوب از نگاه شما داراي‌چه‌ويژگي‌هايي‌است؟ فيلمنامه‌اي خوب است كه اصول حرفه‌اي نگارش در آن رعايت شده باشد و سوژه‌اش تكراري نباشد. بايد حرف تازه‌اي براي گفتن داشته باشد. از همه مهم‌تر اين كه من بايد نقش را دوست داشته باشم تا بتوانم آن را بازي كنم و در عين حال بايد با كارگردانم راحت باشم تا بتوانم ارتباط خوبي با او برقرار كنم. فكر نمي‌كنيد در شرايط فعلي اين فاكتورها خيلي آرماني است؟ شايد. اما اگر بخواهيم منتظر معجزه بنشينيم كه اصلا هيچ وقت نبايد كار كنيم. هر وقت فيلمنامه‌اي درصد بالايي از اين فاكتورها را دارا باشد حتما كار خواهم كرد. برسيم به سريال جراحت و نقش «بزرگ» كه شما بازي مي‌كنيد. آيا از ابتدا همين نقش به شما پيشنهاد شد؟ خير. در ابتدا نقش اسماعيل به من پيشنهاد شد كه پس از خواندن فيلمنامه نتوانستم با آن ارتباط برقرار كنم و بعد از آن نقش بزرگ را قبول كردم چون وجوهي داشت كه من آنها را دوست داشتم. منظورتان چه نوع خصوصياتي است؟ بزرگ آدم رنج‌كشيده و مسووليت‌پذيري است. به اضافه اين كه فراز و فرودهاي زيادي هم در اين نقش وجود داشت. داستان هم جذابيت‌هاي خاص خود را داشت. قصه آرام شروع مي‌شود اما در انتها تراژديك مي‌شود. فضاي قصه جراحت، فضاي خاصي است. از اين نظر كه يك خانواده سنتي و در عين حال پرتنش را به تصوير كشيده است. اين مساله را قبول داريد؟ بله و فكر مي‌كنم همين تضاد هم قصه را جذاب كرده است. شخصيت بزرگ چنددرصد سهم شما و چنددرصد سهم نويسنده و كارگردان است؟ طبيعتا در هر نقشي هم كارگردان، هم نويسنده و هم بازيگر سهم دارند. در مورد بزرگ هم هر 3 نفرمان سهم خودمان را داشتيم. خوشبختانه سعيد نعمت‌الله (نويسنده)‌ و مهدي عسگرپور (كارگردان)‌ آدم‌هايي فرهنگي هستند كه براحتي مي‌توان با آنها گفتگو كرد. ديالوگ‌هاي سعيد نعمت‌الله ديالوگ‌هاي خاصي است. آيا شما هم درباره ديالوگ‌نويسي نعمت‌الله با نظر من موافق هستيد؟ بله. ديالوگ‌هاي او در عين سادگي داراي يك آهنگ و وزن زيبا و خاص است و گاهي حتي به شعر نزديك مي‌شود.در مورد ديالوگ‌هاي جراحت بايد بگويم كه شخصيت‌هاي اين سريال متعلق به جنوب شهر هستند و اگر صاحب رفاهي هم شده‌اند بنا به سختي‌هايي بوده كه كشيده‌اند. بنابراين ژست خاصي ندارند. تهراني‌هاي اصيل اين نوع گويش‌ را دارند. مثلا به سماور مي‌گويند سمور. به هر حال ما نمي‌خواستيم ديالوگ‌ها خيلي غليظ باشند و در يك جمله مي‌توانم اين طور بگويم كه ديالوگ‌ها در عين سادگي و روزمره بودن، داراي آهنگ و وزن نيز هستند. اين ديالوگ‌ها چقدر روي شخصيت «بزرگ» اثر داشته است؟ طبيعي است كه خيلي تاثيرگذار بوده است. مثلا جايي كه بزرگ عصبي مي‌شود و مونولوگ طولاني هم دارد به گويش اصلي خودش برمي‌گردد. من خودم هم همين‌طور هستم. هر وقت كه ناراحت هستم حتما از چند كلمه شيرازي استفاده مي‌كنم. خودتان چقدر روي ديالوگ‌ها و لحن بزرگ كار كرديد؟ خود فيلمنامه خيلي موثر بود. ولي يك روز بعد از عقد قراردادم با كسي در ميدان شهدا آشنا شدم كه پسرخواهر طيب بود. با هم يك ساعتي حرف زديم و بعد يكسري از واژه‌ها را از او ياد گرفتم كه در سريال استفاده كرديم. بزرگ آدم كم‌سوادي است، اما با شعور است و وقار و شكوه خاصي دارد. آيا شخصيت بزرگ كه اكنون در سريال مي‌بينيم به ذهنيت شما از اين نقش نزديك است؟ به نظرم خيلي نزديك شديم به آن تصويري كه مد نظر داشتيم. قصه جراحت چقدر روي امين تارخ اثر گذاشت؟ به عقيده من هيچ قصه‌اي نبايد روي بازيگر اثر بگذارد. تنها ممكن است يك پيام اخلاقي داشته باشد كه آدم بتواند از آن پند بگيرد وگرنه بازيگر نبايد اسير شخصيت قصه شود. بازيگر بايد مثل زماني كه كليد برق زده مي‌شود چراغش روشن شود و زماني كه بازي‌اش تمام مي‌شود چراغش خاموش شود. منظورم اين است كه نبايد غرق در بازي و قصه شد. خيلي‌ها معتقدند كه گريم شما در جراحت همان گريمي است كه در سريال اغما داشتيد. اين موضوع را خودتان قبول داريد؟ خير. اين گريم شباهتي به گريمم در سريال اغما ندارد و اتفاقا با اين گريم بسيار راحت بودم. فضاي پشت صحنه جراحت چطور بود؟ مي‌توانم بگويم يكي از شيرين‌ترين دوران زندگي حرفه‌اي‌ام را طي ضبط اين كار گذراندم. پشت صحنه بسيار آرامي داشتيم كه آقاي عسگرپور در برقراري اين آرامش سهم بزرگي داشتند. شاخص‌ترين ويژگي عسگرپور به عنوان كارگردان جراحت از نگاه شما چيست؟ مهم‌ترين نكته اين است كه او هيچ‌وقت خواسته خود را به بازيگر تحميل نمي‌كند و به او اعتماد به نفس مي‌دهد. بازيگر از اين جهت مي‌تواند خيلي راحت كار كند و زودتر به نقشش برسد. وقتي بازي در جراحت به شما پيشنهاد شد فيلمنامه كامل بود؟ خير. تنها 15 قسمت از اين قصه نوشته شده بود و بقيه قسمت‌ها در حين كار به دستمان مي‌رسيد. از اين نظر مشكلي نداشتيد؟ خير. در بسياري از كشورهاي دنيا هم به همين شيوه كار مي‌كنند. مثلا سريال 24 از همان ابتدا كامل نبوده است. البته منظور من اين نيست كه از آنها تقليد كنيم اما به‌هر‌حال اين اتفاق، اتفاق غريبي نيست. مثلا نويسنده‌اي 30 ‌قسمت را مي‌نويسد ولي قسمت ديگر را براساس بازخورد مخاطب مي‌نويسد. اين طوري هم مي‌توانيم ذائقه مخاطب را بشناسيم و هم قصه راحت‌تر جلو خواهد رفت. اما خيلي از بازيگران از اين شيوه فيلمنامه‌نويسي ناراضي هستند. شايد گروهي مخالف اين قضيه باشند؛ اما به نظر من حتي اگر بازيگر آخر قصه را هم بداند نبايد آن را لو بدهد، بعضي از بازيگران با شيوه بازي‌شان آخر قصه را لو مي‌دهند كه اين اصلا خوب نيست. بهترين سكانس سريال جراحت به نظر شما كدام سكانس است؟ يك سكانس بسيار تاثيرگذار در اين كار وجود دارد كه اگر بخواهم آن را تعريف كنم، تمام قصه‌ را لو داده‌ام. چرا رابطه اين دو برادر يعني بزرگ و اسماعيل اينقدر زود از هم مي‌پاشد؟ چون اتفاقي كه بين‌ آنها افتاده است، اتفاق كوچكي نيست، حتي در يك سكانس ديديم كه بزرگ به اسماعيل مي‌گويد: «آقا، برادر، سرور دختر برادرت حامله است؛ اما شناسنامه‌اش سفيد است.» خب اين موضوع براي يك خانواده سنتي اتفاق كمي نيست. ولي از يك جايي به بعد نقش زن‌ها پررنگ‌تر مي‌شود و حالا آنها هستند كه در ارتباط اين دو برادر مداخله مي‌كنند؟ خير اين گونه نيست. اصلا سياست تلويزيون اين اجازه را نمي‌دهد كه كسي قهرمان شود. بنابراين سازندگان آثار تلويزيوني سعي مي‌كنند قصه حول چند شخصيت بگذرد تا كسي قهرمان نباشد كه به نظرم اين مساله اصلا خوب نيست، چون مخاطب، قصه را دوست دارد و قصه هم قهرمان دارد. فكر مي‌كنيد چرا در بين شخصيت‌هاي جراحت، بزرگ توانسته بيشتر نظر مخاطبان را جلب كند؟ به هر حال مخاطب از بين شخصيت‌هايي كه مي‌بيند، دست به انتخاب مي‌زند. آن هم با توجه به معيارهاي عاطفي و شخصيتي كه دارد، مخاطب با بزرگ همذات‌پنداري كرده است، چون به او حق مي‌دهد و يك جاهايي هم دلش براي او مي‌سوزد. خودتان مايل بوديد كدام وجه شخصيتي بزرگ را به مخاطب نشان دهيد؟ همه وجوهش را. دوست داشتم يك شخصيت كامل را به مخاطبم نشان دهم با همه خصوصياتش؛ از غم‌ها گرفته تا شادي‌ها. حتي مي‌توانم بگويم بزرگ يك جاهايي كودك‌صفتي مي‌كند. مثلا سرش را روي زانوي مادرش مي‌گذارد و گريه مي‌كند. البته اين كودك صفتي در ذات من هم هست. وقتي عصباني مي‌شويد خيلي راحت مي‌شود شما را پذيرفت. در مورد اين صحنه‌ها توضيح دهيد. در بازي اين سكانس‌ها حس بيشتري به كار بردم، چون نمي‌‌خواستم تصنعي بازي كنم كه قطعا اگر اين‌طور مي‌شد، مخاطب هم نمي‌پذيرفت. نظرتان درباره بزرگ چيست؟ زندگي بزرگ شبيه زندگي خيلي از هم‌نسلان من است. كساني كه مثل بزرگ به جايي رسيدند، اما قبل‌تر فقر را هم تجربه‌ كرده‌اند. آنها آدم‌هاي مسووليت‌پذيري هستند كه حالا مي‌خواهند سنگ‌شان را با نسل جديد وا بكنند و شانه‌هاي شكسته‌شان را به آنها نشان دهند. شما با جوانان ارتباط خوبي داريد و اكثرا با بازيگران تازه‌كار و جوان روبه‌رو مي‌شويد. اين حمايت از نسل جوان دليل خاصي دارد؟ بله و از اين مساله هم استقبال مي‌كنم؛ چراكه آنها روزي جايگزين ما خواهند شد. اگر بازي آنها خوب باشد، بازي من هم خوب خواهد شد. پس چرا تلاش نكنم كه آنها هم خوب باشند. نظرتان در مورد ماراتن سريال‌هاي رمضاني چيست؟ مردم در اين مدت در يك جشنواره تلويزيوني شركت مي‌كنند و به 4 كانال مختلف سر مي‌زنند و سريال‌ها را با هم مقايسه مي‌كنند و از طرفي عوامل سريال هم تلاش مي‌كنند تا امتياز بيشتري در اين مسابقه كسب كنند. محبوبه رياستي / جام جم





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 507]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن