واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: امين تارخ، نقش بزرگ در سريال جراحت را بازي کرده است. او بازيگر فيلم ها و سريال هايي چون مادر، مجسمه، دلشدگان، سربداران و ... هم بوده است. مصاحبه با اين بازيگر کاربلد سينماي ايران را مي خوانيد؛ درباره بزرگ جراحت. امين تارخ • آقاي تارخ! نقش «بزرگ» چه ويژگيهايي داشت که حاضر شديد پس از سه سال دوباره به تلويزيون برگرديد؟ «جراحت» هم از فيلمنامه خوبي برخوردار بود، هم کارگردان آن کارگردان موفقي است و هم نقش برايم خوشايند بود. به همين دليل نقش «بزرگ» برايم وسوسهکننده بود و دوست داشتم آن را بازي کنم. • اين حضور چقدر به خاطر همکاريهاي صنفي با محمدمهدي عسگرپور بود؟ اصلا به خاطر همکاريهاي صنفي نبود و من قويا? اين موضوع را رد ميکنم. مهدي عسگرپور در درجه اول براي همه ما يک کارگردان است و من از قبل با کارهاي ايشان آشنا بودم و توليداتشان را دوست داشتم. • «جراحت» يک سريال خانوادگي است که اتفاقا گاهي ساختار سنتي هم دارد. بعد از سريال «اغما» که سريالي ماورايي و مدرن بود، چگونه به اين کار رسيديد؟ قبول ندارم که اين سريال سنتي است. فکر ميکنم که اين سريالي است که به خانواده سنتي پرداخته است. اين سريال، آدمهاي خودش را دارد و قصهاش مربوط به خانواده است. • يکي از نکات تمايز «جراحت» با باقي سريالهاي ماه رمضان، نوع ديالوگهاست. چگونه با اين نوع ديالوگ ارتباط برقرار کرديد؟ نکته بارز اين فيلمنامه همانطور که شما اشاره کرديد، نوع ديالوگهايش است. ديالوگهاي اين سريال آهنگين و وزين است، در عين اينکه با ظرافت خاصي، روزمرگي در آن به کار گرفته شده است. شما هيچ وقت احساس نخواهيد کرد که اين سريال در مقطع زماني خاصي رخ داده، چون کاملا امروزي است، آدمهايش با موبايل حرف ميزنند، سوار بنز ميشوند و محاسبات متمدنانه دارند. اما لحن آهنگيني دارند که به بافت دراماتيک قصه کمک ميکند و از لحاظ نمايشي به مجموعه جذابيت ميبخشد. • اما قبول داريد لحن رايج افراد جامعه نيست؟ اين درست، که رايج نيست، اما اين آدمها حرفهاي عجيب و غريبي هم نميزنند. حرفهاي کاملا معمولي و روزمره ميزنند که در قالب يک ادبيات شريف به زبان ميآيد. • نقش «بزرگ» يکي از کاملترين شخصيتپردازيها را در سريال دارد، اما نکته اينجاست که هيچ بدي در اين نقش نيست و اين شخصيت به مثابه اسمش واقعا بزرگ است، اين سپيدي کمي غيرواقعي نيست؟ من اين نگاه به کاراکتر را دوست ندارم. نميتوان اين طور گفت که يک آدم به صورت مطلق خوب يا به طور مطلق بد است. همه آدمها زير و بمهاي شخصيتي دارند. «بزرگ» هم به هر حال ممکن است که نقش پدري اين خانواده را به خوبي ايفا کند، اما در بعضي موارد خشن هم ميشود. من «بزرگ» را اين طور نديدم که از اشتباه مبرا باشد، اتفاقا اگر دقت کنيم او در بعضي موارد دچار اشتباهاتي هم شده است. ما عادت کرديم که آدمها را دستهبندي کنيم و بگوييم بعضي آدمها مثبت هستند و بعضي آدمها منفي، اين تقسيم بندي اشتباه است و لااقل در اين سريال آدمها همه هم خوب هستند و هم بد. • احساس ميشود کاراکتر «بزرگ» متکي بر احساس است، اينکه ميگويم احساس به اين معني است که شما در مقايسه با باقي مردان اين سريال از واکنشهاي بيشتري برخوردار هستيد و احساسات شما نمايانگر کنتراست نسبت به باقي کاراکترهاست. کدام آدم را سراغ داريد که احساس نداشته باشد؟ «واکنش» در اين سريال اساس هر کاراکتري است. انسي تصميم به خودسوزي ميگيرد، اسماعيل تهديد به سوزاندن خانه بچهاش ميکند. اما در «بزرگ» اين واکنشها بايد به شکل ديگري باشد، چون مسئوليت اين خانواده تقريبا بر عهده اوست. اين بار مسئوليت، دل نگراني بيشتري را برايش به همراه دارد که اين موضوع شايد براي بيننده عيانتر باشد و بيشتر ديده شود. «جراحت» هم از فيلمنامه خوبي برخوردار بود، هم کارگردان آن کارگردان موفقي است و هم نقش برايم خوشايند بود. به همين دليل نقش «بزرگ» برايم وسوسهکننده بود و دوست داشتم آن را بازي کنم • اين حضور چقدر به خاطر همکاريهاي صنفي با محمدمهدي عسگرپور بود؟ اصلا به خاطر همکاريهاي صنفي نبود و من قويا? اين موضوع را رد ميکنم. مهدي عسگرپور در درجه اول براي همه ما يک کارگردان است و من از قبل با کارهاي ايشان آشنا بودم و توليداتشان را دوست داشتم. • «جراحت» يک سريال خانوادگي است که اتفاقا گاهي ساختار سنتي هم دارد. بعد از سريال «اغما» که سريالي ماورايي و مدرن بود، چگونه به اين کار رسيديد؟ قبول ندارم که اين سريال سنتي است. فکر ميکنم که اين سريالي است که به خانواده سنتي پرداخته است. اين سريال، آدمهاي خودش را دارد و قصهاش مربوط به خانواده است. • يکي از نکات تمايز «جراحت» با باقي سريالهاي ماه رمضان، نوع ديالوگهاست. چگونه با اين نوع ديالوگ ارتباط برقرار کرديد؟ نکته بارز اين فيلمنامه همانطور که شما اشاره کرديد، نوع ديالوگهايش است. ديالوگهاي اين سريال آهنگين و وزين است، در عين اينکه با ظرافت خاصي، روزمرگي در آن به کار گرفته شده است. شما هيچ وقت احساس نخواهيد کرد که اين سريال در مقطع زماني خاصي رخ داده، چون کاملا امروزي است، آدمهايش با موبايل حرف ميزنند، سوار بنز ميشوند و محاسبات متمدنانه دارند. اما لحن آهنگيني دارند که به بافت دراماتيک قصه کمک ميکند و از لحاظ نمايشي به مجموعه جذابيت ميبخشد. • اما قبول داريد لحن رايج افراد جامعه نيست؟ اين درست، که رايج نيست، اما اين آدمها حرفهاي عجيب و غريبي هم نميزنند. حرفهاي کاملا معمولي و روزمره ميزنند که در قالب يک ادبيات شريف به زبان ميآيد. • نقش «بزرگ» يکي از کاملترين شخصيتپردازيها را در سريال دارد، اما نکته اينجاست که هيچ بدي در اين نقش نيست و اين شخصيت به مثابه اسمش واقعا بزرگ است، اين سپيدي کمي غيرواقعي نيست؟ من اين نگاه به کاراکتر را دوست ندارم. نميتوان اين طور گفت که يک آدم به صورت مطلق خوب يا به طور مطلق بد است. همه آدمها زير و بمهاي شخصيتي دارند. «بزرگ» هم به هر حال ممکن است که نقش پدري اين خانواده را به خوبي ايفا کند، اما در بعضي موارد خشن هم ميشود. من «بزرگ» را اين طور نديدم که از اشتباه مبرا باشد، اتفاقا اگر دقت کنيم او در بعضي موارد دچار اشتباهاتي هم شده است. ما عادت کرديم که آدمها را دستهبندي کنيم و بگوييم بعضي آدمها مثبت هستند و بعضي آدمها منفي، اين تقسيم بندي اشتباه است و لااقل در اين سريال آدمها همه هم خوب هستند و هم بد. • احساس ميشود کاراکتر «بزرگ» متکي بر احساس است، اينکه ميگويم احساس به اين معني است که شما در مقايسه با باقي مردان اين سريال از واکنشهاي بيشتري برخوردار هستيد و احساسات شما نمايانگر کنتراست نسبت به باقي کاراکترهاست. کدام آدم را سراغ داريد که احساس نداشته باشد؟ «واکنش» در اين سريال اساس هر کاراکتري است. انسي تصميم به خودسوزي ميگيرد، اسماعيل تهديد به سوزاندن خانه بچهاش ميکند. اما در «بزرگ» اين واکنشها بايد به شکل ديگري باشد، چون مسئوليت اين خانواده تقريبا بر عهده اوست. اين بار مسئوليت، دل نگراني بيشتري را برايش به همراه دارد که اين موضوع شايد براي بيننده عيانتر باشد و بيشتر ديده شود. منبع: خبرآنلاين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 983]