واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: این زن و شوهر نمونه بارز یك زوج رویایی هستند، چون كه تفاهمهایشان در زندگی خواندنی است كه در ادامه این گفتگو همسر آرش به آن پرداخته، آنها میگویند ما یك زوج رویایی هستیم... ما یك زوج رویایی هستیم آرش مجیدی تحصیلات دانشگاهی دارد و بازی را از تئاتر آغاز كرد. او سال گذشته با بازی در نقش پلیس در سریال رستگاران چهره شد و امسال هم یك نقش خاص در سریال «زیر هشت» سیروس مقدم را پذیرفت، نقشی كه نشان داد آرش از استعداد بالایی برخوردار است، او هفت سال پیش ازدواج كرده و از همسرش، به عنوان یك همسر واقعی نام میبرد.جالب این كه همسرش هم بازیگر است، با این كه فارغ التحصیل روانشناسی میباشد، اما بازیگری را انتخاب كرده است، البته او قبل از ازدواج با آرش هم به بازیگری میپرداخته است، امسال او را در سریال جراحت و در نقش دختر امین تارخ میبینیم. به همین مناسبت با این زوج به گفتگو نشستیم، آرش مجیدی و میلیشیا مهدی نژاد، قرارمان در دفتر بابك مانی بود، آرش خودش عكاس حرفه ای است، اما از بابك خیلی تعریف میكرد و در زمان عكاسی با هم مشورت میكردند. این زن و شوهر نمونه بارز یك زوج رویایی هستند، چون كه تفاهمهایشان در زندگی خواندنی است كه در ادامه این گفتگو همسر آرش به آن پرداخته، آنها میگویند ما یك زوج رویایی هستیم.. آرش مجیدی را بیشتر بشناسیدمتولد آباده استان فارس در سال 1353، كارشناسی ادبیات نمایشی و در استان رتبه اول تئاتر را به دست آورده بود. در شوكران بهروز افخمی در نقش برادر عرب نیا بازی كرد، پدرش كارمند ذوب آهن بخش متالوژی بود. فرزند اول خانواده است، عاشق كوهنوردی است، از بالای كوه با پاراگلایدر پایین میآید به همین خاطر همسرش همیشه نگران است. عاشق عكاسی است، به دفتر كارش كه میروی عكسهای زیبایی كه خودش انداخته به چشم میخورد. میگوید: بچه كه بودم، دوست داشتم، بزرگ كه شدم پارتیزان شوم، از بس فیلمهای پارتیزانی میدیدم، فكر میكردم، پارتیزانی یك شغل است.میگوید: آن حكایت بطری آب من در سریال رستگاران، همچنان بازتابهای خود را به همراه دارد. چه طور وارد دنیای بازیگری شدید؟ با تجربیات یا تحصیلات آكادمیك؟ مهدی نژاد: من لیسانس روان شناسی عمومی هستم. سال 76 در كانون سینماگران جوان زیرنظر خانمها امیرسلیمانی، تیرانداز و آقای فروزش آموزش دیدم طی همون دو ماه اول بود كه اولین كارم بهم پیشنهاد شد یك سریال بود كه رفتم و بعد از اون هم حدود دو سال پشت سر هم كار كردم. در این دو سال چه كارهایی كرده اید؟ مهدی نژاد: اولیش سریال «توی خونه» بود كه خیلی قدیمی است. سینمایی «ارتفاع پست»، «خانه وحشت» آقای آب پرور و مجموعه مجری – بازیگری خانه مهر برای شبكه سه. بعد از اون ایران نبودم و بعد هم كه ازدواج كردم و چون در كارهایم فاصله افتاده بود دیگه برگشت به كار كمی برایم مشكل بود. بعد از اون كار بهم پیشنهاد شد كه من قبول نكردم یا اونا قبولم نكردند، تا این كه به جراحت رسیدم. چه طور جراحت به شما پیشنهاد شد! مهدی نژاد: آقای رامین مژگانی و فرزین فتحی كه دستیار كارگردان بودند با من تماس گرفتند. در سركار رستگاران قرار شد برای نقشی برم كه نشد، از اونجا منو شناختند. برای جراحت وقتی با من تماس گرفتند رفتم و متن را خوندم، اینقدر عالی بود كه بعد از هفت سال برگشتم و پذیرفتم. آشنایی تون چگونه بود؟ از وادی هنر یا...؟ مجیدی: نه، آشنا شدیم و ازدواج كردیم، سال 83. مهدی نژاد: پدرامون زمان بچگی ما با هم كار میكردند. اینو بعد از ازدواج فهمیدیم.(هر دو میخندند) و نظرت درباره جراحت؟ مهدی نژاد: كار، كار بسیار خوبی است. متنش را آقای سعید نعمت ا... نوشته اند و به نظرم وقتی واقعیت یه زندگی رو نمایش بدهند بیننده از اون واقعیت میتونه به یه نتیجه خوب برسه، حالا میتونه اون واقعیت تلخ یا شیرین باشه. ولی مهم به نتیجه رسیدن است. زمانی كه متن رو میخوندم واقعا احساس میكردم من اگه به عنوان یك بیننده این كار را میدیدم تحسین میكردم. حالا جدای از اون، كارگردانی بسیار خوب آقای عسگرپور هم هست كه بسیار صبور بودند. آرش جان، از پارسال و رستگاران تا امسال چگونه گذشت؟مجیدی: من یه تله فیلم كار كردم كه اون هم نوشته سعید نعمت ا... بود كه خیلی هم خوب بود. چند تا كار هم پیشنهاد شد اما بیشتر یا نقش پلیس میخواستند یا فیلمنامهها خوب نبود و من هم نمیخواهم در ورطه تكرار بیفتم و برایم جذاب نبود كه برم توی فضای پلیسی، سعی كردم یه كم فاصله بگیرم. بازتاب «عادل» زیر هشت چطور بود؟ مهدی نژاد: خوب بود، یه كم مردم نقشی كه قراره روانی بشه را سخت باهاش ارتباط برقرار میكنن. به نظرم چون شخصیت پر ماجرایی داشت مردم دوستش داشتند. از ارتباطی كه این چند سال بین شما و همسرتون بوده بگید. این كه چه تاثیری از هم گرفتید. مجیدی: یكی از بزرگ ترین شانسهای من ازدواج بود، جدی میگم. اولا كه شرایط روانی این كار رو میدونه. من دنبال یه سری هیجانم مثل كوهنوردی، گلایدرسواری و تازگیها، پینت بال ... كه با همه این شخصیتها همسرم كنار میآد و اجازه رشد هم بهش میده. معمولا در زنان ایرانی این اتفاق كمتر میافتد. واقعا شانس آوردم كه زنم اجازه این فعالیتها و رشد شخصیت را به من میده. مهدی نژاد: نه با پروازش نه با كوه رفتن و نه با پینت بالش، مشكلی ندارم. آرش هیجان را دوست دارد، گرچه سر پرواز كمی نگرانم. شما سر لوكیشن كارهای هم میروید؟ مهدی نژاد: هیچ وقت نرفتم. مجیدی: من این كار را دوست ندارم. حتی به دوستانم هم هنگام فیلمبرداری سر نمیزنم. بیشتر نمیخواهید از ارتباط بین هم و كارتون بگید؟ مجیدی: یكی دیگر از شانسهای من اینه كه همسرم روان شناسه و معتقده هر كسی كه كار هنری میكند، احتیاج داره كه با یك روان شناس هم مشورت كند و این خیلی به دادم رسید. مهدی نژاد: خب بالاخره زندگی مشترك چه با هنرمند چه با هر فرد دیگه ای پستی و بلندی داره. در هیچ زندگی تفاهم وجود نداره، تفاهم یعنی این كه یه نفر حرف اون یكی رو به زور قبول كنه. یعنی این كه مثلا آرش بیاد بگه من دوست دارم پرواز كردن رو و اگه من هم بگم آره میشه تفاهم، اما باید بتونم با این قضیه كنار بیام كه هر انسانی حق آزادی داره و باید از حق خود استفاده كند و باید به هم توجه كنند. اونوقت زندگی میتونه به خوبی ادامه داشته باشد. من در مورد كارهای آرش و اون در مورد كارهای من، با هم تفاهم نداریم! اما همدیگر رو درك میكنیم. هر كس باید به آزادیهایی كه داره برسه به شرطی كه به زندگی اش لطمه وارد نشه! این روان شناسی به درد شما در حوزه سینما خورد؟ مهدی نژاد: بعضی جاها بله. مجیدی: به درد «عادل» خورده. اتفاقی كه برای عادل زیر هشت میافته اینه كه یك دوره روانی را طی میكنه و دچار «اسكیزوفرنی» میشه. چه بهتر از این كه همسرم یكسری كتاب و فیلم در این زمینه به من معرفی كرد. شما زیر هشت را پسندیدید خانم مهدی نژاد؟ مهدی نژاد: خیلی. واقعا كار خوبی بود، برخلاف بعضیها كه میگویند كار تلخی بود من میگویم كار عبرت آموزی بود. توی این كار وقتی كسی به دروغ قسم به قرآن میخوره، حرف مادرش رو گوش نمیكنه و... به مشكل میخوره و میشه از آن عبرت گرفت. در حوزه روان شناسی فعالیتی نكردید؟ مهدی نژاد: من یك مدتی با بچهها در مهدكودك كار كردم، اما نمیتونستم برخلاف این كه همه میگفتن، توانایی دارم، اون توانایی رو نداشتم. آدمی نیستم كه بخوام پشت میز بنشینم و قید این كار را زدم. شهرت را دوست داری؟ مجیدی: شهرت یك دردسر است. خیلی خوب است كه مردم بشناسنت و بهت احترام بذارن و تو هم احترام بذاری اما این كه همیشه توی چشم باشی، زیرذره بین باشی، تو را اذیت میكند. به خصوص جنس آدمی مثل من كه خیلی اهل قواعد شهری نیستم، زندگی خودم را دارم و دوست ندارم زیرذرهبین باشم. دوست دارم اگر حسش بود بروم قهوه خانه پایین شهر یك چیزی هم بخورم ولی اون موقع اگر همه بشناسنت مجبوری خودت نباشی. از سینما زیاد استقبال نمیشود، چرا؟ مجیدی: بحث سینما خیلی بحث تلخی است. من میگم صد رحمت به فیلم فارسی. ما قبل از انقلاب یكسری فیلمهای بسیار خوب داشتیم كه الان هم به اونا افتخار میكنیم، در همه سبكها... الان بهترین كارگردانهای ما از همون فیلم فارسیها هستند، سینمای حال حاضر ما سینمای مریضی است. سینما باید بفروشد و چرخه اقتصادیاش حركت كند. اما نه این جوری، سطح كیفی فیلمها پایین اومده مردم نمیروند كه فیلم ببینند و در این شرایط من ترجیح میدم یه تله فیلم خوب بازی كنم تا با یك فیلم بد بیام روی پرده سینما. البته توی همین سینما كارهای خوب هم هست. مثلا من «هیچ» را دیدم، واقعا غافلگیر شدم. مهدی نژاد: بعضی از فیلمها واقعا ارزش ساخته شدن و وقت گذاشتن را نداره. متن خیلی بدی داره و فانتزی است. خانههای دوبلكس آنچنانی، ماشینهای آنچنانی، لباسهای آنچنانی و... چیزی كه برای خیلی از مردم ما ملموس نیست. وقتی برای مردم قابل لمس نباشد برای هیچ كس جذابیتی نداره. به نظر شما چرا بعضی از فیلمها در زمان خودش و حتی الان اونقدر طرفدار دارد، چون برای مردم قابل لمس بوده است. از همدوره ایهای دانشگاهی ات كسی در سینما مطرح شده است؟ حامد بهداد. حتی ما شش ماه با هم همخانه بودیم! و در دانشگاه آزاد تهران مركز در چهارراه ولیعصر(عج) درس میخواندیم، حمید گودرزی هم در دانشگاه ما بود. اگر فردا یك فیلم یا سریال به شما پیشنهاد شود كه نقش زن و شوهر را بازی كنید، قبول میكنید؟ مجیدی: فیلمنامه اگر خوب باشد، حتما. اتفاقا بهتر است. وقتی تجربیات زندگی را داری و لمس كردهای خیلی خوب است. اگر سكانسی باشد كه روز عروسی شما باشد، چه؟ مجیدی: من اصلا مراسم عروسی را دوست نداشتم و به خاطر همسرم آن را برگزار كردم. اگر یك بار دیگر ازدواج كنیم، اونم تو فیلم و همه چیز مجانی از آب در بیاید چه ایرادی داره. (همه میخندند)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 564]