تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه،وفريبكارى پاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802714196




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آسيب‌شناسي فرهنگي ورزش ايران عماد افروغ: نگاه سياسي به ورزش و ورزشكار ممنو‌ع! درود به شرف ورزشكاري كه مقابل ظاهرسازي‌ها و رياكاري‌ها مي‌ايستد


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: آسيب‌شناسي فرهنگي ورزش ايران عماد افروغ: نگاه سياسي به ورزش و ورزشكار ممنو‌ع! درود به شرف ورزشكاري كه مقابل ظاهرسازي‌ها و رياكاري‌ها مي‌ايستد


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: قهرماني - همگاني

عماد افروغ، رييس پيشين كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي معتقد است وجود لايه‌اي از رفتارهاي رياكارانه، تظاهر، دروغ، نگاه‌هاي سياست‌آلود در ميان برخي مديران، در كنار بهاي بيش از حد گنجايش به قهرمانان ورزشي و نداشتن برنامه، تفكر و الگوي رفتاري براي جامعه ورزش، باعث آسيب‌هاي جدي اخلاقي، تربيتي و فرهنگي در ورزش ايران شده است.

به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ادامه موضوع آسيب‌شناسي فرهنگي، تربيتي و اخلاقي در جامعه ورزش، به سراغ عماد افروغ، مدير گروه علم و دين پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، استاد دانشگاه، نماينده مردم تهران در مجلس هفتم شوراي اسلامي و رييس سابق كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي رفتيم تا نظر او را دراين ارتباط جويا شويم.

متن كامل گفت و گوي دكتر افروغ با خبرنگار ورزشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در ادامه خواهد آمد.

* شروع با سئوال‌هاي بي پاسخ

در اينكه شرايط اخلاقي و معنوي جامعه‌ي ورزشي ما قابل قبول و متناسب با شان فرهنگي و انقلابي ايران نيست، ترديدي ندارم؛ اما، در اين بين تنها ورزشكار مقصر نيست. بلكه مديران ورزش هم مسئول هستند و حتي در برخي موارد خطاكار. من چند سئوال دارم.

- تا چه اندازه مديران ورزش ما در رده‌هاي مختلف تلاش كرده‌اند يك الگوي قابل قبول اخلاقي را ارايه بدهند و به دور از ظاهرگرايي براي ورزشكار نهادينه كنند؟

- تا چه اندازه مديران ورزش ما پايبند به اخلاق بوده‌اند؟

- تا چه اندازه آنها الگوهاي اخلاقي را مي‌شناسند؟

- تا چه اندازه با اخلاق به عنوان رفتار ارادي برخورد كرده‌اند و سعي نكرده‌اند از طريق شگل‌گرايي و ظاهرگرايي آن را به ورزشكاران تحميل كنند؟

- تا چه اندازه به اين وسيله فرهنگ نفاق، ريا و تظاهر را دامن نزده‌اند؟

ما در گذشته وارث فرهنگ فتوت و جوانمردي در ميان ورزشكاران بوده‌ايم. بدون اينكه توجه به اخلاق و فرهنگ در دستور كار مديران ورزشي آن زمان قرار گرفته باشد. درحالي كه در جمهوري اسلامي بايد توجه بيشتري به اخلاق و فرهنگ ‌شود. اگر مشاهده مي‌كنيم با گذشته در برخي موارد از بايسته‌هاي خودمان فاصله گرفته‌ايم، بايد اين فاصله گرفتن را در سوال‌هاي بالا جستجو كرد.

بدين معنا كه يا فهم دقيقي از اخلاق نداشته‌ايم، يا الگوهاي فرهنگي‌مان را نشناخته‌ايم، يا خود عامل به اخلاق نبوده‌ايم و يا به گونه‌اي تلاش كرده‌ايم كه فقط صورت را حفظ كنيم و از محتوا غفلت شده است.

* نگاه ‌سياست آلود و كميت گرا به ورزش

عامل دوم بازمي‌گردد به نوع نگاه در سطح كلان به ورزش. به ويژه ورزش قهرماني و كسب مدال، آن هم به شيوه و روش‌هاي جديد كه به هر قيمت بوده و با ناديده انگاشتن فرهنگ پهلواني و ورزش پهلواني همراه است. ما بايستي توجه مي‌كرديم كه نگرش پهلواني به ورزش همواره بايد حاكم باشد. چه در ورزش قهرماني و چه در غير قهرماني. اصلا يكي از شاخصه‌هاي نگاه قهرماني به ورزش، نگاه به جنبه پهلواني آن است. در اثر تقويت اين نگاه به ورزشكار است و اجتماعي كردن اين نگاه است كه ورزشكار خودش را زير فشارهاي اخلاقي حس مي‌كند و به راحتي تن به هر كار و رفتاري نمي‌دهد؛ و اينك چند سئوال ديگر.

- تا چه اندازه فضاي ورزشي ما و تبليغات صداوسيمايي ما اينگونه رفتارهاي پهلواني را تبليغ كرده و اشاعه داده است؟

- تا چه اندازه در محيطهاي ورزشي اين الگوهاي اجتماعي و تاريخي به ورزشكار مشق شده است؟

من به شخصه بر اين باورم كه نگاه كميت‌گرا و سياست‌زده‌ي حاكم بر كشور گريبان ورزش را گرفته است. ما از ورزشكار مدال مي‌خواهيم به هر قيمتي. ما مي‌خواهيم آمار موفقيت‌هاي خودمان را بالا ببريم به هر قيمتي. به جاي اينكه ورزشكار را تحت فشار سنگين اخلاقي قرار بدهيم، تحت فشار مدال‌آوري و كسب پيروزي به هر قيمتي قرار داده‌ايم. مطمئن باشيد در اين صورت نه مدال مي‌آورد و نه اخلاق حفظ مي‌شود.

ما در اين جامعه زيست كرده‌ايم و با ورزشكاران مختلفي آشنا بوده و هستيم. تا آنجا كه به ياد داريم، ورزشكاران گذشته در مجموع با اخلاق و فرهنگ پهلواني مانوس بوده‌ و از افتادگي خاصي برخوردار بوده‌اند. من تصور مي‌كنم كه اگر فهمي دقيق از رفتار اخلاقي و فرهنگ پهلواني در جامعه ارايه شود و مراقبت محتوايي لازم در اين مورد صورت گيرد، هم فضاي اخلاقي ورزشكار دگرگون خواهد شد و هم فضاي اخلاقي ميادين ورزشي. مهمترين عامل هم پرهيز از نگاه سياسي به ورزش و ورزشكار است. ما به ورزشكار مي‌توانيم صداقت را بياموزيم. به عنوان ابتدايي‌ترين فعل اخلاقي؛ اما، متاسفانه خود با دروغ عجين هستيم.

چگونه موفقيت اين رفتار را مي‌شود تضمين كرد؟ در فرهنگ قرآني بهترين شيوه‌ي تربيتي عمل به توصيه‌هاست كه نياز به بيان و اظهار هم ندارد.

- تا چه اندازه در انتخاب مديران ورزش به اين مهم توجه مي‌شود؟

من به شخصه معتقدم جوان‌هايي كه به ورزش روي مي‌آورند، قابليت‌هاي زيادي براي انجام رفتارهاي اخلاقي و پذيرش فرهنگ پهلواني دارند، ولي فعاليت مناسبي براي بارور كردن اين قابليت‌ها وجود ندارد. به علاوه در اثر برخوردهاي غلط، توقع‌هاي زيادي بر ورزشكار بار مي‌شود و ورزشكار تحمل اين بار سنگين را ندارد و ممكن است دچار شكاف و انجام رفتارهاي غير اخلاقي شود. به نظر من تقويت ورزش در ايران نبايد به قيمت ناديده انگاشتن الگوهاي مرجع فرهنگي و اخلاقي باشد.

بهاي زياد دادن به ورزش آن هم به هر شكل و صورتي به ويژه به اشكال هيجاني و احساسي، باعث بروز رفتارهاي احساسي از سوي ورزشكار مي‌شود. به اين نكته هم بايد توجه كرد. به هر حال يك ورزشكار هم ظرفيتي محدود دارد. نبايد وزن اجتماعي آن را بيش از حد جلوه داد. به ويژه در شرايطي كه كار اخلاقي و فرهنگي زيادي روي ورزشكار انجام نمي‌شود. كم ظرفيتي سراغ هر كسي مي‌آيد. مخصوصا كساني كه شهره‌ي عام و خاص مي‌شوند.

* توصيه به ورزشكاران

توصيه‌ي من به خود ورزشكاران هم اين است كه آنها متوجه مسووليت اخلاقي خود در قبال اين محبوبيت‌ها باشند. يك ورزشكار بايد آينده‌نگر باشد. اين محبوبيت‌ها يك حد و حدودي دارد و روزي به پايان مي‌رسد. نشود كه خداي ناكرده نام نيكي از ورزشكار به دليل برخوردهاي احساسي برجاي نماند.

* بايد شرايط ورز‌شكار را درك كنيم

پرداختن به فرهنگ و اخلاق، ظرافت‌ها و لطايف خاص خودش را دارد و با تخصيص صرف بودجه به اين كار و با شكل‌گرايي و مراسم‌گرايي صرف نمي‌توان مبلغ اخلاق بود. در جهت بسط و نشر اخلاق بايد زندگي روزمره و زيست جهان ورزشكار را درك كرد. چه بسا مسايلي كه از سوي مديران ورزش غير اخلاقي شناخته مي‌شود، براي ورزشكاران كار اخلاقي باشد. يا ظاهرگرايي و صورت گرايي صرف نمي‌تواند كارساز باشد. براي نمونه مديري كه ظاهري رياكارانه دارد نمي‌تواند مبلغ اخلاق باشد. ورزش‌كار از اين مدير تمكين نمي‌كند و درود به شرف ورزش‌كاري كه در مقابل اين ظاهرسازي‌ها و رياكاري‌ها مي‌ايستد. در ضمن اگر اخلاق ارادي است، بايد در جهت بسط آن نيز به ارادي بودن آن توجه كرد. با سازوكارهاي اجباري و تحميلي نمي‌توان رفتارهاي اخلاق را بسط داد. در ضمن بسط اخلاق سازوكارهاي خودش را دارد. بايد در جهت توسعه‌ي برنامه‌هاي محتوايي و كيفي در بسط اخلاق كوشيد و البته من منكر برخورد با برخي از رفتارهاي كاملا غير اخلاقي نيستم. اما، اين مواجهه تا آنجا كه امكان‌پذير است بايد اخلاقي باشد.

* مشكل فرهنگ بودجه نيست؛ برنامه، تفكر و ارايه‌ي الگو است

هم‌چنين فكر مي‌كنيم برخورد اخلاقي يعني نصيحت به صورت مستقيم، در حالي كه بسياري از پيام‌هاي اخلاقي را مي‌شود غير مستقيم بيان كرد. براي نمونه تا چه اندازه سعي كرده‌ايم با فرهنگ فحاشي و ابتذال در ورزشگاه به ويژه در ورزشگاه‌هاي فوتبال مقابله كنيم؟ تا چه اندازه توفيق داشته‌ايم؟ يعني فكر مي‌كنيم شعارهايي كه عليه داوران مطرح مي‌شود و شكل زننده‌اي دارد، قابل اصلاح نيست؟ نمي‌شود با شعارهاي ديگري جايگزين شود؟ من به عنوان كسي كه مسووليت كميسيون فرهنگي را در يك دوره از نمايندگي در مجلس شوراي اسلامي داشته‌ام، به اطمينان كامل مي‌گويم كه مشكل كارهاي اخلاقي و فرهنگي پيش از آنكه بودجه باشد، برنامه، تفكر و الگو است.

*از خرده‌ فرهنگ‌هاي ورزشكار غافليم

صرفا با برپايي مراسم زيارت عاشورا، دعاي كميل و نماز جماعت نمي‌شود جامعه ورزشي را اخلاقي كرد. علاوه بر اين مراسم‌ها بايد به راهكارها و چاره‌انديشي‌هاي ديگر روي آورد و اين راهكارها در نزد خود ورزشكار موجود است. بايد آنها را كشف كرد. بايد با نگاهي همدلانه اين راهكارها را از درون باورهاي ورزشكاران بيرون كشيده و در رفتارهاي اخلاقي اينها را به كار گرفت. متاسفانه با فاصله‌گيري از ورزشكار و باورهاي او مي‌خواهيم ورزشكار را به لحاظ اخلاقي متحول كنيم. اين هم امكان‌پذير نيست. به هر حال هر ورزشكاري برخواسته از يك فرهنگ و خرده فرهنگي است. در اين خرده فرهنگ براي داوري در مورد خوب يا بد بودن، زشت يا زيبا بودن، درست يا غلط بودن موضوعي، معيارهايي وجود دارد. بايد اين ملاك‌ها را درك كرد و به اين نكته نيز توجه داشت كه نمي‌توان به صورت مطلق خرده فرهنگي را مسلط و غالب بر ساير خرده فرهنگ‌ها دانست. شايد آنچه براي مديري زيباست، براي ورزشكار زشت باشد و برعكس. تا حدي با نگاه محتواگرايانه به اخلاق، مي‌توان جلوي اين شكاف‌ها را گرفت.

* و در پايان راهكارهاي اجرايي

نخستين راهكار اين است كه بدانيم رفتار اخلاقي چيست. دوم اينكه الگوهاي رفتاري و اخلاقي مطلوب و تاريخي ايران را بشناسيم. موضوع تختي يك نمودي از فرهنگ پهلواني است. اما، فرهنگ پهلواني منظومه‌اي از جهان‌بيني و الگوهاي رفتاري و نمادها است. اين‌ها را مي‌توان از مجموعه‌ي اشعار و ادبيات فارسي و از آموزه‌هاي ديني بدست آورد.

من مي‌گويم تا چه اندازه از شعرهاي شاعراني هم‌چون حافظ، سعدي و مولانا در اين زمينه استفاده كرده‌ايم؟ تا چه اندازه در انتقال الگوهاي رفتاري از شعر و حماسه استفاده مي‌شود؟

سومين موضوع نيز اين است كه فهم خرده فرهنگ ورزشكاران را داشته باشيم. منظور آن خرده فرهنگي است كه ورزشكاران به آن تعلق دارند. اينها هر كدام از قوميت‌هاي مختلف و با فرهنگ‌هاي مختلف هستند كه مي‌شود با استفاده از خرده فرهنگ‌ها به كار اخلاقي اهتمام بورزيم.

نكته‌ي چهارم هم وجه حقوقي اخلاق است. اگر اخلاق به قانون تبديل شود، يك ضمانت اجرايي براي ما خواهد بود. در جامعه‌اي فرهنگي كه انقلاب اسلامي در آن رخ داده، وظيفه‌ي دولت توجه به مسايل اخلاقي و فرهنگي و تدوين قوانين شفاف، منسجم و هماهنگ در اين زمينه است.

همچنين همه بايد در اين مورد در برابر قانون يكسان باشند. نه اينكه قانون درمورد برخي اجرا شود و درمورد برخي اجرا نشود. اين برخورد دوگانه با قانون مي‌تواند غير اخلاقيات را تشديد كند.

نكته‌ي پنجم اينكه نبايد در برخوردهاي قانوني صورت گرايانه برخورد شود. نگاه "المامور المعذور" خلاف دستورهاي ديني است. به جمله نامه‌ي حضرت علي(ع) به مالك اشتر توجه كنيد: «خطايي از مردم سرمي‌زند، گذشت كن.» اما، خود حضرت امير برخطاي كوچك افراد صاحب نام و صاحب منصب گذشت نمي‌كند و حال آنكه در جامعه‌ي ما شاهد عكس اين موضوع هستيم. از خطاي كوچك مردم نمي‌گذرند اما، خطاي بزرگ مسوولان را لاپوشاني مي‌كنند. وقتي مديري كه خود مسئول ورزش است اشتباه و خطاهاي نمايان دارد، چگونه مي‌توان از مربيان، ورزش‌كاران و تماشاگران توقع داشت.

انتهاي پيام
 چهارشنبه 4 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن