تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): آيا به شما بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، كمك مالى به برادر (دينى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829189646




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غار برای فیلسوفان


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: غار برای فیلسوفانکسانی که فکر می‌کنند غار با فیلسوفان و فیلسوفان با غار هیچ سرو کاری ندارند، اشتباه می‌کنند! برای اینکه آنها را از اشتباه بیرون بیاوریم، داستان کوچکی از کتاب مشهور افلاطون یعنی " جمهور " را نقل می‌کنیم. در این داستان سقراط فیلسوف بزرگ آتنی با شاگرد جوانی صحبت می‌کند و به سبک خودش، یعنی همان پرسش و پاسخ دایمی، به او نکته مهمی راجع به فیلسوف بودن می‌آموزد.  سقراط: خب حالا با یک مثال می‌خواهم به تو نشان بدهم که ذهن های ما تا چه حد روشن و آگاه است. دقت کن! آدم هایی را فرض کن که در یک غار زیرزمینی زندگی می‌کنند و تازه از بچگی در آنجا بوده اند. گردن و پاهایشان هم طوری زنجیرشده، که نمی توانند تکان بخورند یا پشت سرشان را ببینند یا حتی سرشان را بچرخانند.  پشت سر این موجودات آتشی برپاست که غار را روشن می‌کند و به دیوار روبه روی آنها مثل یک پرده نمایش نور می‌تاباند. به این شکل اگر کسی یا چیزی از جلوی آن آتش رد شود، زندانی‌ها سایه آن را روی دیوار خواهند دید.

شاگرد: فهمیدم.سقراط: آدم‌ها یا جانورانی از پشت آنها رد می‌شوند و با خود اشیا یا حیواناتی را می‌برند و می‌آورند. خب روی دیوار چه تصویری می‌افتد؟ سایه آنها! که تازه بعضی ساکت اند و بعضی حرف می‌زنند.شاگرد: چه تصویر و چه زندانی های عجیبی!سقراط: درست مثل خود ما!شاگرد: یعنی آنها هیچ چیزی به جز سایه نمی بینند؟سقراط: نه! و اگر با هم حرف بزنند، فقط تصور می‌کنند که دارند راجع به حقیقت اشیاء حرف می‌زنند!سقراط: خوب حالا فرض کن یکی از این زندانی‌ها فرار کند، سرش را برگرداند و بفهمد در چه اشتباهی بوده است. چه اتفاقی می‌افتد؟ احتمالا کلی درد دارد. نور چشم هایش را می‌زند و نمی تواند آن اشکال را به درستی تشخیص دهد. اگر در این لحظه کسی به او بگوید همه چیزهایی که قبلا می‌دیده، توهم و تصوری بیش نبوده و واقعیت اشیاء، این است چه جوابی خواهد داد؟ آیا گیج نخواهد شد؟ آیا فکر نخواهد کرد آنچه قبلا می‌دیده واقعی تر از این اشیاء است؟شاگرد: بله چنین است.سقراط: اما با گذشت زمان، به حقیقت عادت خواهد کرد. و شاید حتی از غار بیرون بیاید و به منبع واقعی نور یعنی خورشید نگاه کند. این مرحله هم به سختی خواهد گشت. اما دیدن تمام جهان در مقایسه با آن دیوار به این زحمت نمی ارزد؟شاگرد: مطمئنا می‌ارزد.شاگرد: و حالا اگر زندگی گذشته به یاد این فرد بیاید، آیا بر دوستان اسیر خود دل نخواهد سوزاند؟ آیا ترجیح نمی دهد بمیرد ولی دیگر چنین تصوری از دنیا نداشته باشد؟ آیا برنمی گردد تا حقیقت را به آنها هم بگوید؟شاگرد: من که همین کار را می‌کردم.سقراط: اما آنها، آن زندانی ها، کدامیک حرف او را باور خواهند کرد؟ کدام یک او را دیوانه نخواهند پنداشت. شاگرد جوان به فکر فرو می‌رود.سقراط می‌گوید: ما آن زندانی‌ها هستیم و آن غار دنیای ماست و آن آتش همین خورشید روزمره و همیشگی. آن کسی که سرش را برگردانده، فیلسوف است که ما را به دیدن دنیای روشنتر روح و ذهن دعوت می‌کند. به بیرون آمدن از زندان تنگ محسوسات و اندیشیدن به چیزهایی والاتر، به دنیایی که ظاهرا نامریی است اما منبع عقل و حقیقت است. اما کدام یک از ما او را دیوانه نخواهد پنداشت؟مترجم: ساناز فرهنگیبازگشت به صفحه اصلی





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن