تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836708340
اداى حقوق پيامبر و اهلبيت (عليهم السلام) 2
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اداى حقوق پيامبر و اهلبيت (عليهم السلام)
وظايف چهارگانه در برابر پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام)
خمس حق پيامبر و اهل بيت است
مصرف خمس در راه ترويج دين
خداوند، خمس و زكات را جبران مىكند
وسوسههاى شيطان براى پرداختن خمس
كارهاى خير، جاى خمس را نمىگيرد
امام على (عليه السلام)، شهيد شب قدر
وظايف چهارگانه در برابر پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام)
«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» الّلهم صل على محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم الهى انطقنى بالهدى و الهمنى التقوى بينندگان عزيز بحث را شب نوزدهم مىبينند، شب ضربت خوردن حضرت على (عليه السلام) كه تا ضربت خورد فرمود «فزت برب الكعبه»، در سالهاى قبل من اين كلمه را گفتم، كه «فزت»، فوز يعنى رستگارى، قرآن به هيجده كمال مىگويد «فوز»«ذلك الفوز»«اولئك هم الفائزون»، فوز و فائز به هيجده گروه مىگويند. «العابدون»«الحامدون»، قرآن تعريف يك گروههايى را مىكند مىگويد اينها فائزند. «رضى اللّه عنه و رضوا عنه» خدا از اينها راضى است، و اينها از خدا راضيند، «ذلك الفوز»، به هيجده كمال خداوند توى قرآن فرموده رستگارى، و اميرالمؤمنين تا ضربت خورد، مىگويد: «فزت» يعنى ازتمام اين هيجده پله ترقى، چى؟ بالا رفتهام، يعنى به آخرين درجه رسيدهام، منتظر بود اميرالمؤمنين (عليه السلام) دهها سال است منتظر شهادت است، موضوع بحثمان رابطه ما با امامت بود، حالا، حضرت على (عليه السلام) را، رابطه ما توى امسال ماه رمضان كه سيره را مىگفتيم، به اينجا رسيديم، سيره پيغمبر را گوشهاش را گفتيم: سيره حضرت زهرا (سلام اللّه عليها) سيره اميرالمؤمنين (عليه السلام)، تا به اينجا رسيديم كه رابطه ما با پيغمبر و اهل بيتش چى است؟ گفتيم چهار رقم رابطه داريم، رابطه نظرى و معرفتى، شناخت خودشان را، كمالات و فضائلاتشان را بشناسيم، اين رابطه شناخت است، رابطه حمايت است كه بعد از اين كه آدم شناخت حمايت كند وگرنه معاويه هم على را مىشناخت ولى حمايت نكرد، حمايت كنيم، سه، رابطه عاطفى، همين لباسهاى مشكى، همين رفتن به مساجد، نام على را روى بچهها گذاشتن، جشنها، سوگواريها، اشكها براى مظلوميت، اينها رابطه عاطفى است
خمس حق پيامبر و اهل بيت است
يك رابطه هم داريم، رابطه پولى، كه بالاخره كه ما پيغمبر را دوستش داريم حق پيغمبر را هم بدهم، قرآن مىفرمايد «واعلموات انما غنمتم من شىء»، هر چيزى را كه به عنوان غنيمت و سودى گيرت آمد، «فأنّ لِلَّهِ خُمُسَه و لرَّسولِ ولِذى القربى» بابا يك پنجمش مال خداست، مال پيغمبر است، مال لذى القربى است و امام رضا (عليه السلام) گله كرد از افرادى كه وفادار نيستند، در اسم مىگويند ما عاشق اهل بيتيم اما حق اهل بيت را نمىدهند، رو مسئله چند دقيقهاى صحبت كنم بعد هم راجع به حضرت امير (عليه السلام) چند دقيقهاى صحبت كنم، قرآن، روايت داريم، «لقد يسّر اللّه على المؤمنين ارزاقهم بخمسة دراهم جعلوا لربهم و احدا، واكلوا اَربَع حلالاً» خداوند كار را آسان گرفته، گفته زندگيت كه خمس ندارد، خانه و ماشين و تلفن و يخچال و زندگيت كه خمس ندارد، از سودى كه دارى، نه از سرمايهاى كه دارى، از سود سرمايه، پنج تومان يك تومانش را بده براى خدا و پيغمبر و رسول، و اين آسان است. و اگر كسى ندهد خيلى مسئله حاد مىشود، حادى اش به اين صورت است كه امام كاظم (عليه السلام)، خمس ندادن را كنار شرك و آدمكشى را از گناهان كبيره شمرده فرموده «اكبر الكبائر» بزرگترين گناه كبيره شرك به خداست و قتل و مال يتيم خوردن است بعد امام مىفرمايد خوردن مال يتيم يعنى خوردن خمس و ندادن خمس به اهلش، بزرگترين گناهان كبيره آدم كشى است. خوردن مال يتيم است، بعد مىفرمايد كه خوردن خمس هم مثل خوردن مال يتيم از گناهان كبيره است ما كه اهل بيت را شناختيم بايد يك رابطه علمى، معنوى، مادى هم داشته باشيم، همه رابطه هايش نسبتاً توى جامعه ما پررنگ است، رابطه خمسش كم رنگ است، هستند، زياد افرادى هستند كه آدمهاى خيلى خوبى اند، عاشق اميرالمؤمنيند، عاشق امام زمانند، ولى توى مسئله خمس چرخ ماشينشان توى جوب افتاده است، حديثى داريم «هلك الناس فى بطونهم و فروجهم» مردم دارند هلاك مىشوند در غذاهايى كه مىخورند و در ازدواجهايى كه دارند، چرا، غذا و ازدواجشان مگر چهاش است؟ مىفرمايد «لانّهم لم يُؤَدّوا اِلَينا حقنا» حق ما و خمس را نمىدهند، «من استعمل منها شيئا» حديث داريم اگر خمسى را حلال بشمرد و بگويد، برو بابا، «فأنَّما يأكُلُ يزّان» اون سهم ما كه مىخورد انگار كه آتش خورده، اين همان است كه قرآن مىفرمايد كه، خوردن مال يتيم مثل خوردن آتش است، حديث داريم «وَلْيؤدِّ حَقَّ اللّه» حق خدا را بدهيد، بهرحال اين سودى كه پيدا كردى بخشى اش از خداست، اون كشاورزى كه گندم كشت مىكند، بالاخره درست است كه بذرش از اون است آبيارى اش از اون است، ولى آب از خداست، باران از خداست، هوا از خداست، خورشيد از خداست، خورشيد و باران هم در اين گندم سهم داشتهاند، مىفرمايد حق خدا را بدهيد، اگر كسى حق خدا را ندهد «فإن لم يفعل» اگر كسى حق خدا را ندهد، «فاللّه و رسوله و نحن براءٌ منه»، خدا و پيغمبر و ما اهل بيت، از او برى هستيم، چرا يك كارى بكنيم آقا اميرالمؤمنينى كه به عشقش مىسوزيم، امام حسينى كه به عشقش مىسوزيم، حالا مىگويى اين خمس چى است؟ مىگويى به كى داده مىشود مگر وجدان نمىگويد كه، وجدان هر، ولو مسلمان نباشد، انسان حتى اگر مسلمان نباشد وجدانش نبايد اجازه بدهد كه خودش شكمش سير باشد، همسايههايش و دوتانش فقير باشند، خوب صد تومان هشتاد تومانش مال خودت، بيست تومانش را براى اين مسائل بايد داد، چرا بايد مردم ما بلد نباشند قرآن بخوانند
مصرف خمس در راه ترويج دين
خمس و سهم امام خرج تبليغ دين مىشود، قرآن ياد مىگيرند، حديث ياد مىگيرند اگر يك كسى به اسلام حمله كرد، اشكال كرد، پاسخ به سؤالات مىدهند، اگر ما قواى نظامى مىخواهيم نيروهاى مسلح مىخواهيم كه مرز را حفظ كند، مرز فكرى را هم بايد يك گروهى حفظ كنند، حفظ مرز فكرى كمتر از حفظ مرز آب و خاكى نيست، چقدر بودجه مىگذاريم براى اين كه مرز آب و خاك حفظ بشود؟ لب مرزها نيروهاى مسلح هستند همينطور كه حفظ مرز خاكى مهم است، حفظ مرز دينى هم مهم است، اگر يك كسى يك اشكالى كرد، يك شبههاى كرد بايد يك گروهى باشند، مثل يك جايى كه آتش گرفت بايد آتشنشانى باشد، مريض شدند بايد پزشك باشد، اگر يك وقت اشكالى شد بايد يك جمعى اسلام شناس بتوانند دفاع كنند و اين اسلام شناس و اين حوزهها از همين خمس تامين مىشود، «لا يُعذر عبدٌ اشترى من الخمس شيئا، ان يقول ربّه، اشتريته بمالى» اگر كسى با مال خمس نداده چيزى بخرد معذور نيست. اگر انسان قبل از پرداخت خمس كنيزى بخرد حق تصرف ندارد، تا مقدار خمس را با فقير جامعالشرايط مصالحه نكند تصرف در مال خمس نداده جايز نيست. خود پيغمبر اسلام افرادى را نماينده مىكردند براى گرفتن خمس كه اينها اسامى افراد و مناطق در كتابها آمده كه اينجا حالا شب نوزدهم نمىخواهم من شما رامطلع كنم، امامان ما در بلخ، بخارا، رى، قم، نيشابور، شيراز، همدان، خراسان، باوه، قزوين، اهواز، عراق، يمن، موصل، بغداد، در همه اين جاها امامان ما نمايندهداشتند، براى اين كه خمس را جمع مىكردند و براى آقا مىفرستادند و آقا مكتب را، با همين حفظ كرد، امام رضا (عليه السلام) فرمود «الخمس عوننا على ديننا» خمس پشتوانه اقتصادى مكتب ماست، منتهى يك وسوسه هايى هست كه اين وسوسهها نمىگذارد، يكى از اين وسوسهها مىگويد كه، چون بهر حال شيطان وسوسه مىكند، چهار رقم هم وسوسه توى قرآن است، انبياء را از دور وسوسه مىكند، نمىتواند، شيطان نمىتواند برود پهلوى انبياء، ولى از دور سنگ را مىاندازد، «فوسوس اليه الشيطان» «الى» يعنى بسوى، شيطان، اولياء خدا را بسويشان پرتاب مىكند، مؤمنين را مىرود بغلشان، هلشان مىدهد، «مسَّهم طائفٌ»، «مسّ» يعنى تماس مىگيرد، افرادى كه گناهكار هم هستند گاهى شيطان مىرود توى روحشان، «يوسوس فى»، «فى» يعنى در، مىرود از، يكعدهاى كه خيلى بد شدهاند اصلاً «فهو له قرين»، اصلاً شيطان توى روحشان مىآيد ديگر بيرون نمىآيد، يعنى اصلاً فكرش شيطانى است، چشمش، زبانش، اصلاً وجودش مىشود شيطان، «شيطان الانس و الجن»، ما چهار رقم وسوسه داريم، اولياء خدا را از دور سنگ مىپراند، مؤمنين را مىرود هلشان مىدهد، افرادى كه گاهى گناه مىكنند شيطان در روحشان مىرود، افرادى كه خيلى فاسد شدهاند وقتى شيطان رفت ديگر بيرون نمىآيد «فهو له قرين»، يعنى چهار تا تعبير است توى قرآن، «وسوس اليه»«مسّهم»«فى صدور الناس»«فهو له قرين»، شيطان وقتى آدم مىخواهد خمس بدهد مىآيد وسوسه مىكند، حالا وسوسهها چى چى است، يكى مىآيد مىگويد بابا، امروز خمس دادى فردا بى پول مىشوىها، يكمقدارى روى اين صحبت كنيم، صلواتى هم بفرستيد (اللّهم صل على محمد و آل محمد) رابطه مالى با اهل بيت پيامبر، مسئله خمس
خداوند، خمس و زكات را جبران مىكند
وسوسهها، وسوسه هايى براى پرداخت خمس، يك، يك وسوسه مىگويد كم مىشود، اگر خمس بدهى كم مىشود، قرآن مىگويد نه كم نمىشود، «فهو يخلفه»، تو اگر در راه خدا چيزى بدهى خدا جبران مىكند، جايش را پر مىند، خلاص، «الشيطان يعدكم الفقر»، شيطان است كه مىگويد اگر خمس بدهى، زكات بدهى، صدقه بدهى، بهر حال يك كسى مىخواهد يكخورده پولش را از بانك بكشد بيرون چهار تا دختر را جهازبه بدهد چهار تا جوان داماد كند، شغلى، درمانگاهى، مدرسهاى، هر كار خيرى خواسته باشد بكند، شيطان مىگويد كم مىشود، قرآن مىگويد آن كه مىگويد كم مىشود شيطان است، «الشيطان يعدكم الفقر»، ولى آيه ديگرى داريم در جاى ديگرى مىگويد «و هو يخلفه» بده، نترس، جايش را پر مىكنم، از همه گذشته مىگويد آن كه پهلويت است از بين مىرود، «ما عندكم يَنفَد» چيزى كه پهلويت است خواهد پريد، حديثش را يادتان نرود، گفتم كه، امام كاظم (عليه السلام) فرمود، پول حق را اگر ندهى خدا يك برنامهاى را برايت پيش مىآورد كه دو برابرش را در راه باطل خرج كنى، «والباقيات الصالحات» خير، از همه گذشته مگر ما ايمان به قيامت نداريم؟ گيرم از دنيا كم شود، اگر از دنيا كم شود به آخرت، شما پول را ديگر توى بانك مىگذاريد از جيبت كم مىشود اما به سپرده بانكت، اضافه مىشود، مگر ما ايمان به قيامت نداريم؟ قرآن مىگويد «واللّه واسعٌ عليم» خدا وسعت مىدهد «واللّه واسع»، خدا وسعت مىدهد قرآن مىگويد «والباقيات الصالحات»، اگر يك چيزى باقى بماند اون، «والباقيات الصالحات»، اون خير است، قرآن مىفرمايد «ما عندكم ينفد و ما عنداللّه باق»، هرچه نزد خداست باقى است تو فكر نكن از بين مىرود، امام رضا(عليه السلام) فرمود خمس كليد رزق است
وسوسههاى شيطان براى پرداختن خمس
پس وسوسه اول مىگويد كم مىشود، كه اينها جوابش است اين جواب، وسوسه دوم، صلواتى بفرستيد، (اللّهم صل على محمد و آل محمد) وسوسه دوم، مىفرمايد كه حالا زود است، تو حالا تازه جوانى، زود است حالا باشد بعد، حالا زود است، افرادى مىخواهند مثلاً ببينند سرمايهشان چقدر است خمس بدهند، مىگويد بابا حالا جوانى، حالا اول كارت است، تازه استخدام شدهاى، هنوز خانه و زندگيت درست نشده، اوهو، او، اينقدر آدمهايى هستند وضعشان خوب است آنها بروند بدهند، حالا تو اول زندگيت است، اينها وسوسههاى شيطان است قرآن يك آيه دارد كه روز قيامت، افرادى به افرادى مىگويند «انظرونا نقطبس من النوركم» بابا ما اينجا گرفتاريم، شما اهل نجاتيد، شما كه رو سفيديد رو برگردانيد ما از نور شما استفاده كنيم، «قيل ارجعوا و رائكم فلتمسوا نورا»، مىگويند برگرديد از دنيا نور بياوريد، عربيهايى كه مىخوانم قرآن است، مىگويند «الم نكم معكم» ما توى يك شهر و مزرعه و كارخانه و اداره و وزارتخانه نبوديم، خوب با هم بوديم، حالا من گير كردهام، كمكم كن، مىگويد چرا با هم بوديم، مىگفتى حالا زود است، «فتنةٌ انفسكم و تربستم تربستم، فتنةٌ انفسكم» يعنى گول خورديد، بعد مىگويد «تربستم»، هى گفتند حالا زود است دختر را شوهر بده، حالا زود است، حالا ببينم بلكه داماد بهترى پيدا شد، ازدواج كن، حالا ببينم چى است، هى حالا، حالا كردى تا دختره و پسره از دستت رفت، چهارده مرتبه توى قرآن كلمه «بغتتاً» داريم، يعنى يكدفعه، كجا حالا زود است، پس در مقابل حالا زود است قرآن مىگويد «تربستم»، «تربس» يعنى حالا زود است، حالا مِنّ مِنّ كردن، يكى ديگر، سوم، وسوسه مىكند زحمت من زحمت از من بوده است، چرا به ديگران بدهم، گاهى هم جسارت مىكنند، مىگويند بدهيم به مفتخورها اول آنها كه مفت خورند، به نظر شما، خيلىها مخشان از تو بهتر مىكشد، حالا گناه كرده است مثلاً رفته، قرآن مىگويد خيلى از تو بهتر است، منتهى «احضروا فى سبيل اللّه»، رفته يك كار خدايى بكند درآمدش كم شده است، شما فكر مىكنيد كه انقلابيونى كه توى زندان بودند زمان شاه، آن انقلابيون اگر دست به تجارت مىكشيدند كم درآمد داشتند؟ بابا تو رفتهاى توى بازار پول پيدا كردهاى، اون رفته يك حرف حقى زنده، زندان است، «احصروا»، زندان است، «فى سبيل اللّه»، نه كه مخش كمتر از تو مىكشد، نه استعدادش از تو كمتر است، نه توان بدنى اش از تو كمتر است، نه عملش از تو كمتر است، شايد همه چيزش از تو بهتر باشد، منتهى تو رفتهاى سراغ پول، اون رفته سراغ هدف حالا مىگويد همديگر را كمك كنيد، او كمك فكرى به تو بكند، تو كمك مالى به او كن، مفت خور، توفيق است، بعد هم قارون مگر نگفت «انما اوتيته على علم عندى» من اينها را روى علمم پيدا كردهام، قرآن مىگويد، آنها كه به خودشان و به بازويشان مىنازند و هى فكر مىكنند زحمت از اون است بايد حساب كنند خيلىها از تو بيشتر زحمت كشيدهاند و به يك همچنين سودى، بگوييد و به همچنين سودى نرسيدهاند، اين طور نيست كه زحمت كشيدهاى، خدا خواسته داده، فردا هم ازت مىگيرد
كارهاى خير، جاى خمس را نمىگيرد
مسئله ديگر اين كه، مىگويد من كارهاى خير زياد كردهام، ديگر خمس لازم نيست، من بجاى خمس خدمات ديگرى انجام دادهام، اين هم يك وسوسه، من جزء خيّرين مدرسه سازم، من جزء خيّرينى هستم كه مسجد ساختهام، حسينيه ساختهام، رئيس هيأتم، درمانگاه ساختهام فلان جا را آسفالت كردهام، فلان جا، فلان جا، فلان جا، خداوند انشاءاللّه به همه خيّرين پاداش خير بدهد اما يك چيزى به شما بگويم، اگر اونى كه خدا گفت انجام ندهيد كارهاى خيرتان هم گير دارد، مثل يك كسى كه جُنُب است، بهش مىگويند برو غسل كن، بگويد من صبح توى اقيانوس اطلس شيرجه رفتهام، اون شيرجه كار يك غسل را نمىكند، اگر توى همه درياها هم تاب بخورى، تا قصد غسل نكنيد، باز پاك نشدهايد. شما آنجا كه اسم امام زمان را بردهاند اگر پا شديد به آن پا شدن براى امام زمان حساب مىشود، صد بار هم اگر براى حال آمدن زانويت پا شوى و بنشينى بخاطر ورزش پاشوى و بنشينى، اينها پاى حساب امام زمان نوشته نمىشود، بنابراين نبايد گفت من كار خير كردهام. آنى كه خدا گفته، شما نماز صبح نخوان، شيطان بهش گفتند سجده كن، گفت خدايا اين سجده را از ما بردار من تا دلت بخواهد عبادت مىكنم، خدا گفت من عبادت نمىخواهم من عبوديت مىخواهم، مىدانيد فرق بين عبادت و عبوديت چى است؟ عبادت آنى است كه ما مىخواهيم، عبوديت اونى است كه خدا مىخواهد. گاهى به يك كسى مىگويند روزه ات را بخور، مىگويد دلم نمىچسبد، پس دلت است يا خدا، اگر وظيفه شما خوردن روزه است، روزه گرفتن گناه است ما بايد عبد خدا باشيم، گفته است بخور، چشم مىخورم، بابا روزه بگيرى در شيرى كه به بچه ات مىدهى اثر مىگذارد، در مريضى اثر مىگذارد، اگر وظيفه شما خوردن باشد، اصلاً روزه گرفتن شما اِبا دارد، ما نبايد بگوييم نه من بايد امسال روزه بگيرم، اين بايدها چى است؟ من امشب بايد نخوابم تا صبح خوب نخوابى نماز صبحت قضا مىشود، اجمالاً بايد مواظب باشيم آنى كه خودمان دلمان مىخواهد، اگر دلمان باشد، خداى ناكرده گير است، ما اگر حمس ندهيم، يعنى يك ميليون خمس بدهيم اهل بهشتيم، يك ميليون خمس ندهيم، صد ميليون وقف كنيم، باز هم اهل جهنميم، مثل كسى كه نماز صبحش را نخواند اما بعد از آفتاب تا شام نماز بخواند، خدا اونى كه مىخواهد، خدا اونى كه مىخواهد، نبايد گفت كار، كارهاى ديگر خير است، دستتان درد نكند، من نمىخواهم مايوس كنم، ولى نكند بخاطر اون كارهاى خير، كار واجب را انجام ندهيم، مثل يك آدمى كه توى خيابان راه مىرود لباسى كه واجب است بپوشد مثلاً پيراهن و شلوار، نپوشيده اما دور گردنش را بيست رقم شال گردن پيچيده، ولى شلوار پايش نيست، خوب، اين را مىگيرندش توى خيابان، بگويد آقا من عوض شلوار، بابا، لباس خودش را بايد بپوشى، اين كه يك لباسى را جاى لباسى، قبول نيست، گاهى خدا يك چيزى را مىخواهد، شما عمامه مرا بردار، هفتصد و پنجاه تا كراوات به ما بده خوب من قبول نمىكنم، اونى كه خودش مىخواهد، اونى كه او دستور داده، به دكترها بگو عوض اين قرصه، سى تا قرص ديگر مىخورم، بيرونت مىكند از مطب، مىگويد اگر آمدى پهلوى من اون نسخه را بايد عمل كنى، كسى نگويد من بجاى كار خير خير كار ديگرى كردهام، بايد واجبات را انجام بدهى، افرادى آمدهاند پهلوى من كار خير انجام بدهند، گفتم آقا خمس دادهاى يا نه، گفته نه، گفتم اول خمس را بده، گفته آقا آمدهام تمام مالم را وقف كنم، گفتم آقا، نمىخواهد آقا، همه مالت را هم وقف كنىگيرى، اما يك پنجم مالت را بدهى، همهاش مال خودت باشد راحتى، خوب حالا اين مقدار بس است، باقيش باشد براى بعد، وسوسههاى ديگر هم هست كه انشاءاللّه وقتهاى ديگر هم خواهم گفت، گاهى هم مىگويند كه آقا ما خمسمان را بدهيم به كى؟ فلان آقا وضعش از ما بهتر است، اول اينكه خمست را بده به يك آقايى كه قبولش دارى، اگر يك كسى را مىبينى وضعش خوب است، دلت نمىچسبد برو بده به مرجعى كه، البته همه مراجع زاهدند، زندگيشان، از همه گذشته وضعش خوب است، ممكن است وضعش خوب باشد، از خمس نباشد، ممكن است از يك راه ديگر، پسرش، دامادش، نمىدانم شغلى دارد، ارثى دارد، ما وظيفه مان است به وظيفه مان عمل كنيم، شما اگر گفتند برو دكتر، برو بابا، دكتره خودش هم عينكى است، بله ممكن است خودش هم عينكى باشد اما باز در عين حال شما وظيفه دارى پهلوى همين دكتر بروى، اگر يك مكانيكى، ما بهرحال، بايد شرط مرجعيت يكى اين است كه هوى و هوس نداشته باشد، يكى اين است كه دنياگرانباشد، مخافاً لهوى باشد، حتى دارد مىگويد عالمى را ديديد كه گردش مادى اش زياد است، يعنى عالمى ديديد دنيا طلب مىگويد ازش دور شويد، ما كه نمىگوييم خمس را بده به اونى كه ما مىگوييم، مىگوييم اون كسى كه خودت قبولش دارى، انتخاب كن، همان آيةاللّه العظمى، زاهد، ملاى، همه كمالاتش را اول برو تحقيق كن ولى خمست را بده، منتهى به اونى كه خيلى بهش معتقدى بده، به مرجع تقليدت بده، گاهى هم مىگويند ما هنوز بچهمان را عروس نكردهايم، پسرمان را داماد نكردهايم، ماشين نداريم، شغلمان چى است، بله، واقعاً اگر كسى اين مشكل را دارد خمس نبايد بدهد، اگر كسى، منتهى نه اين كه اين را بهانه كند، گاهى وقتها آدم پسر و اينهايش را بهانه مىكند، بهانه نباشد، اگر واقعاً كسى درآمد دارد مىخواهد دخترش را عروس كند خمس نمىخواهد، مىخواهد پسرش را داماد كند، مىخواهد سفرى برود، مكهاى، عمرهاى، هديهاى، منتهى ريخت و پاش نباشد، در حد عادى، اگر زندگى كنيد و بتوانيد ذخيره نكنيد ديگر خمس هم نداريد اسلام خيلى آسان گرفته، بهرحال بايد مواظب باشيم، يك بحث ديگر هم هست كه انشاءاللّه اين را بعداً خواهم گفت، حالا مىگويند ما ماليات مىدهيم آدمى كه ماليات مىدهد براى چى خمس بدهد، اين را باشد جلسه بعد، شب نوزدهم ماه رمضان بحث را گوش مىدهيم، برادرها و خواهرها يك نگاهى بكنيد، اگر بچه تان را دوست داريد لقمه حرام به بچه تان ندهيد، اگر بچه تان را دوست داريد، كه دوست داريد، سعى كنيد لقمه حرام ندهيد، خوشم آمد از اين معمار، يك معمار را مىبردندش خانه يكنفر را قيمت كند، توى راه بهش گفتند اين خانهاى را كه قيمت مىكنى خانه خانواده شهيد است، يعنى چه، ايستاد و گفت فهميدى چى گفتى، گفت نه، گفت خانواده شهيد است يعنى من يك خورده گرانتر قيمت كنم يعنى از مردم پول مفت بگيرم و بجاى اينكه پدره در جبهه شهيد شده، من لقمه حرام بدهم به بچههاى شهيد، اين خدمت نيست، حالا كه خانواده شهيد است نبايد بگويى حالا خانواده شهيد است و من و من، خيلى خوب حالا خانواده شهيد است رحمش كن، يكخورده گرانتر قيمت كن، شما هركس را دوستش دارى كه از همه بيشتر آدم بچهاش را دوست دارد، اگر بچهاش را دوست داريم، كه دوست داريم سعى كنيم لقمه خمس نداده به بچهمان ندهيم، خدا جبران مىكند و ماه رمضان هم وقت اين كارها است، اميرالمؤمنين (عليه السلام) هر چيزى را داشت، داد، با بازوى خودش هزارتا برده آزاد كرد، دهها هزار متر مزرعه درست كرد، اين همه چاه درست كرد، هرچى داشتند دادند، فاطمه زهرا (سلام اللّه عليها) پيراهنش را شب عروسى داد، امام حسن سه مرتبه همه اموالش را داد، آخه آنها، اين رقم، اهل بيت ما كه گفتيم، آن وقت، آنها اين همه ايثار مىكردند شما هم يك صد تومان بيست تومانش، را مشكلى، پيراهن سياه مىپوشيم، گريه هم مىكنيم اما در كمك مالى گيريم، و قرآن مىگويد ايمان داريد، با پيغمبر جبهه رفتهايد، توى جبهه پيروز شدهايد، خمس بدهيد، «ان كنتم آمنتم، ان كنتم آمنتم» يعنى شرط ايمان دادن خمس است، حتى اگر پهلوى پيغمبر جبهه هم بروى، بدنت نمىدانم، سوراخ سوراخ شود، پيروز هم بشوى، غنيم هم بگيرى، اگر خمس ندادى در ايمانت شك دارد قرآن، چون قرآن مىگويد «ان كنتم امنتم» آيه خمس «ان كنتم آمنتم» دارد، يعنى خمس شرط ايمان است، يك دعا كنم يكخورده از اميرالمؤمنيم بگويم، خدايا، به آبروى اميرالمؤمنين، روح بزرگ، معرفت، عشق، سخاوت، ايثارى به ما بده كه مالمان پاك، فكرمان پاك باشد انشاءاللّه (الهى آمين) و اما شب نوزدهم، اولين شب قدر است، شبى است كه برنامه يكسال تنظيم مىشود دعاهايى داريم يكى از دعاها اين است: مىگويد «اللهم العن قتلت الاميرالمؤمنين»، شب نوزدهم، نمىگويد «اللهم العن قاتلى العلى»، نگفته «اللهم لعن قاتل العلى»، نمىگويد خدايا ابن ملجم را لعنت كن، مىگويد خدايا گروهى كه على را كشتند لعنت كن، ببينم حضرت على (عليه السلام) را گروه نكشت، يكى كشت، چرا در دعا گفتهاند بگو خدايا گروهى كه على را كشتهاند لعنت كن بايد بگوييم خدايا ابن ملجم را لعنت كن، مىگويد نه ابن ملجم را نگو بگو «قَتَلَ»، «قَتَلَ» جمع قاتل است، مىدانى چرا، براى اين كه هركس يك گناهى توى كشور بكند، باقى هم راضى باشند به گناه او، آنها هم در آن گناه شريكند، هركس كه به كار ابن ملجم راضى بود، آنها هم شريكند، بايد مواظب باشيم گناهى مىشود ما لااقل راضى به گناه ديگران نباشيم، خيلىها خودشان گناه نمىكنند، اما راضيند
امام على (عليه السلام)، شهيد شب قدر
قرآن يك آيه داريم مىگويد «عقروا» يعنى شتر صالح را كشتند، با اين كه يكى كشت، اما قرآن نمىگويد «عَقَرَ» مىگويد «عقروا»، همه كشتند، امام مىفرمايد: چون يكى كشت باقى هم راضى بودند، اميرالمؤمنين (عليه السلام) مىآيد مسجد كوفه، مىدانست شهيد مىشود؟ بله، پس چرا رفت مسجد، كسى كه مىداند شهيد مىشود نبايد برود مسجد، اين دانشها را امامها مىدانند، اما امامها از اين علم غيبشان حق استفاده شخصى ندارند، ديديد روى ماشينهاى دولت نوشته استفادههاى اختصاصى ممنوع، يعنى استاندار اگر پانصدتا هم ماشين دارد حق ندارد با اين ماشينها اثاثيه خانهاش را ببرد، استفاده اختصاصى ممنوع، امام سه تا چيز دارد، معجزه دارد ولى حق ندارد استفاده اختصاصى كند، علم غيب دارد حق ندارد استفاده اختصاصى، اگر استفاده اختصاصى كنند ديگر براى ما امام نيستند، امام دعايش مستجاب مىشود اما حق ندارد استفاده اختصاصى كند، چون اگر امام حسين (عليه السلام) روز عاشورا استفاده اختصاصى كند بگويد خدايا از زمين آب بجوشد ما تشنگى گير نكنيم، اگر امام حسين (عليه السلام) با نفرين يزيدها را نابود كند ديگر نمىتواند به ما بگويد برويد جبهه، مىگوييم چطور ما برويم شمشير بخوريم، خودت حاضر نشدى شمشير بخورى، خودت نفرين كردى، بايد امامان ما در همه غمها و غصهها شريك باشند تا براى ما الگوى عملى باشند، اگر مشكلات شخصيشان را استفاده شخصى كنند، با دعا و معجزه و علم غيب مشكلات شخصى شان را حل كنند ديگر براى ما الگوى عملى نيستند، گرفتيد چى مىگويم؟ پليس باتوم دارد، اسلحه دارد، كلت هم دارد، اما اگر توى خانه و خيابان با كسى دعوايش شد حق ندارد كلت بكشد، كلت دارد، اما حق ندارد، اجازه زدنش با فرماندهى است نبايد بگويد حالا كه كلت دارم استفاده كنم، كلت دارى، باتوم دارى، مسلسل دارى، اما حق استفاده ندارى استاندار پانصد تا ماشين دارد اما حق استفاده ندارد، امام و پيغمبر هم معجزه دارند، دعاى مستجاب هم دارند، علم غيب هم دارند اما حق استفاده اختصاصى ندارند، چون اگر استفاده اختصاصى كنند ديگر براى ما الگو نيستند، اميرالمؤمنين (عليه السلام) رفت مسجد كوفه، مسجد كوفه خاطراتى دارد، يكى از خاطرات مسجد كوفه مناجاتى است كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) مىگويد، مناجاتى است همهاش قرآن است، بخش اولش مناجات اميرالمؤمنين (عليه السلام) «اللهم انى اسئلك الامان يوم لا ينفع مالٌ و لا بنون» خدايا از تو امان مىخواهم روزى كه نه بچه به درد مىخورد و نه همسر و نه مال «الا من اتى اللّه بقلب سليم» فقط قلب سالم، قلبى كه تويش شرك نباشد، تكبر و ريا توش نباشد، روز قيامت قلب سليم بدرد مىخورد، هيچ چيزى بدرد نمىخورد «اللهم انى اسئلك الامان يوم يفر الظالم على يديك» خدايا به تو از تو امان مىخواهم روزيكه ظالم دو تا دستش را گاز مىگيرد مىگويد كاش با فلانى رفيق نمىشدم، همهاش آيه قرآن است، يك «اللهم» اش مال حضرت على است باقى اشت آيه قرآن است، «اللهم انى اسئلك الامان» مال حضرت على است باقى اش آيه قرآن است، پناه خدايا به من پناه بده روزيكه مجرم از قيافهاش پيداست و «يؤخذ بالنواصى و الاقدام»، روزيكه پدر بدرد بچهاش نمىخورد، روزيكه ظالمين هرچى عذرخواهى مىكنند ديگر فايدهاى ندارد، روزيكه هيچ كس بدرد هيچ كس نمىخورد روزيكه انسان از برادر و پدر و مادر و همسر و بچه هايش فرار مىكند، پناه مىبرم بروزيكه مجرم از خدا آرزو دارد مجرم مىخواهد، مىگويد خدايا بجاى من بچهام را بگير جهنم بيانداز، همسرم را بگير جهنم بيانداز، داداشم را بگير جهنم بيانداز، بستگانم را بگير جهنم بيانداز همه مردم را جهنم بيانداز، ولى مرا نجات بده ولى فايده ندارد، آيات قرآن راجع به معاد است مختلف است در جاهاى قرآن، اميرالمؤمنين (عليه السلام) آيات را مختلف برداشته بصورت يك مناجات، ما اصلش مىتوانيم على را بشناسيم؟ حضرت على (عليه السلام) بعضى شبها هزار ركعت نماز مىخواند، در كل عمر هفتاد سال ما يك ركعت نماز با توجه خواندهايم؟ شجاعت و سخاوت و شمشيرها و جبههها و همه كارهايش پيش كشمان، فقط در نماز على، آيا ما شصت سالمان به اندازه يك دقيقه عمر حضرت على (عليه السلام) هست؟ يعنى يك ركعت نماز با توجه در عمرمان توانستهايم بخوانيم؟ حيف كه على را نشناختند، البته على خوشحال بود، على خوشحال بود، شب قدر برويم مسجد از كردهها عذر خواهى كنيم، اگر مال حرامى هست از خودمان دور كنيم، اگر نسبت به كسى ظلم كردهايم عذر خواهى كنيم، خدايا تو را به حق اميرالمؤمنين آن به آن بر كسانى كه على را سوزاندند، يك چيزى را برايتان بگويم، ولى مىگويند وقت تمام شد حالا انشاءاللّه در جلسه بعد، خدايا تو را بحق محمد و آل محمد، آنچه شب قدر براى خوبها مقدر مىكنى براى همه ما مقدر بفرما (الهى آمين) ايمان ما را به اميرالمؤمنين و ذريه طيبهاش، اطاعت ما را، عبادت ما را، تربيت بچههاى ما را، كشور ما را، آنچه را به ما دادهاى در پناه آقا امام زمان به آبروى اميرالمؤمين حفظ بفرما (الهى آمين) ما را از محرومين شب قدر قرار مده (الهى آمين) كسانى كه سالهاى قبل شب قدر بودند و امسال نيستند، همه را با اميرالمؤمنين (عليه السلام) محشور بفرما (الهى آمين) نسل ما تا آخر تاريخ از بهترين ياران اميرالمؤمنين على (عليه السلام) قرار بده (الهى آمين) هرچى به عمر ما اضافه مىكنى به ايمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و بركت كار ما بيفزا (الهى آمين) طاغوتهاى جهان را مثل طاغوت ايران درهم بشكن (الهى آمين) توطئهها خنثى و توطئه گران نااهل نابود بفرما (الهى آمين) همه مريضها را شفا بده (الهى آمين) به همه گرفتاريها رفع همه گرفتاريها را از همه گرفتاران بفرما (الهى آمين) قلب آقا امام زمان ميزبان شب قدر كه تمام فرشتهها نازل مىشوند خدمت امام زمان مىرسند خدايا به آبروى آن مهمانها و اين ميزبان قسمت مىدهيم همه دعاها را در هر كجا هست مستجاب بفرما (الهى آمين). «والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته» «اللّهم صل على محمد و ال محمد و عجل فرجهم»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 523]
-
گوناگون
پربازدیدترینها