تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 1 مرداد 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس در مقابل ثروتمند به خاطر ثروتش تواضع كند دو سوم دينش از بين برود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1807518065




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انرژی مثبت و مثبت اندیشی


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: آهنگ زندگي

زندگي شبيه يك بوم نقاشي است. هر چه بر روي آن بكشي همان ميشود، ميتوان نقش شادي و خوشبختي بر آن بكشي و با لذت به تماشاي آن بنشيني و يا ميتوان رنج و محنت بر روي آن بكشي و آن را چيز وحشتناكي بداني. تمام زندگي در اين خلاصه شده است. تو ميخواهي زندگي ات چه باشد؟ انتخاب با تو است. ميتواني از اين آزادي فكر و انديشه استفاده كني و زندگيات را از زيبايي، نيكي، شادي و سرور لبريز كني و ميتواني از اين آزادي استفاده كني و زندگيات را به جهنم تبديل كني. تو آزادي. آدم خوش بين و كسي كه تصميم ميگيرد بر روي اين بوم، زيبايي را نقاشي كند، صبح كه از خواب بيدار ميشود به طرف پنجره ميرود و ميگويد: «صبح بخير پروردگار».
آدم بدبين و كسي كه تصميم گرفته بدبختي را ترسيم كند به طرف پنجره ميرود و ميگويد: «خداي من، باز هم صبح شد! »
تا به حال فكر كردهايد كه چرا پرنده آواز ميخواند؟ آيا او ميداند كه شما از خواندنش لذت ميبريد و تا به حال فكر كردهايد كه چرا ابر ميبارد؟ آيا او ميداند كه شما از باريدنش لذت ميبريد؟ راستي چرا درخت سايهاش را بر سر همه افراد پخش ميكند؟ بر سر شما، پرنده و حتي هيزم شكن. شايد بگوئيد كه آنها قدرت انتخاب ندارند، در ذاتشان است كه ببارند، بخوانند و سايهشان را پخش كنند! اما در ذات انسان چيست؟ انسان موجودي است كه انتخاب ميكند. قدرت انتخاب دارد، ولي در درونش، در ذاتش چه چيزهايي هست. چيزي در ذات پرنده است و به همان دليل است كه او ميخواند، درخت سايهاش را ميبخشد و ابر ميبارد، همان چيزها در ذات ما هم وجود دارد. در ذات آنها سرور وجود دارد و در ذات ما خوشحالي. خوشحالي به يك عامل بيروني نياز دارد و سرور عامل دروني دارد. او ميخواند چون از خواندن پر شده است. او ميبارد چون از باريدن پر شده است. سرور همه جاي جهان را پر كرده است. انسان آزاد است كه آهنگ زندگياش را خودش انتخاب كند. ميتواند آهنگ غمگين را انتخاب كند يا اينكه سرور را انتخاب كند. انتخاب با شماست. راستي شما چه آهنگي را انتخاب كردهايد.
زندگي يك آهنگ است كه قابل انتخاب و تغيير است. باورهاي ما ريشه در اتفاقات و گذشته ما دارد ولي تنها همين نيست. آنها قابل تغيير هستند. به اطرافتان نگاه كنيد واقعاً چند نفر نيازمند و بد بخت از نظر مالي يا سلامتي هستند. اينها همانهايي هستند كه آهنگ غم را انتخاب كردهاند، آنها تصميم گرفتهاند كه بدبختي را ترسيم كنند. فكر ميكنيد مقصر كيست؟ اگر از خودشان بپرسيد ميگويند: ما مقصر نيستيم. اين پدر و مادر ما بودند كه چنين كردند. اين خانواده بود، اجتماع بود يا اينكه همسر يا فرزندان هستند كه ما را مجبور ميكنند بر بوم نقاشي زندگي، غم، ناراحتي، بيماري، فقر و بدبختي را بكشيم و نه تنها لذت نبريم بلكه از تصوير دردناكي كه كشيدهايم زندگي را به جهنم تبديل كنيم.
به اطرافتان نگاه كنيد. واقعاً چند نفر سرور دارند و هر اتفاقي كه ميافتد را به فال نيك ميگيرند. آنها كساني هستند كه تصميم گرفتهاند آگاهانه بر روي بوم نقاشي زندگي، آهنگ خوش سرور و شادي را بكشند، شما جزء كدام گروه هستيد.
يونگ معتقد بود كه جهان بر اساس نظم ايجاد شده است و آنچه در بيرون اتفاق ميافتد نظم است و تمام پديدههاي بيروني از اين قانون طبيعت پيروي ميكنند، حتي بيماري هم بر اساس، قوانين و نظمي كه در جهان وجود دارد به وجود ميآيد و اگر فردي بيمار ميشود و يا عفونتي در جايي ايجاد ميشود اين نمايانگر اين است كه نظمي وجود دارد، يعني ميكروبها كارشان را خوب انجام ميدهند. يعني آن موجود كوچك هم نظم دارد و كارش را خوب انجام ميدهد. اگر آن موجود كوچك، ميكروب نتواند عفونت ايجاد كند يعني اينكه او بيمار است واختلال دارد. عفونت يعني چه؟ عفونت يعني عدم نظمي كه در ما بوجود آمده است.
يونگ ميگويد: به اطرافتان نگاه كنيد. نظم ميبينيد يا بينظمي. اگر بينظمي ميبينيد در بيرون بينظمي وجود ندارد و بيرون تنها تجلي و انعكاس افكار و باورهاي دروني است. پس درونت را درست كن، نظم بده تا بيرون هم منظم شود و آن وقت متوجه ميشوي كه آهنگ زندگيت دقيقاً آن چيزي هست كه دلخواه تو است. شما آنچه را انتخاب كني همان را مييابي. حتي در بدترين شرايط. زيرا تو تنها انعكاس افكارت را در بيرون پيدا ميكني. طبيعت جهان بيرون به نوعي هوشمند است و ميخواهد افكار و باورهاي ما را بيازمايد. بنابراين او هرگونه باوري كه انتخاب كنيد را حمايت ميكند. كاري به بد يا خوب بودنش ندارد و دقيقاً چيزي را به شما نشان ميدهد كه آن را ميخواهيد. حتماً داستان لقمان را شنيدهايد. از لقمان پرسيدند ادب از كه آموختي؟ گفت: از بيادبان. گفتند: چگونه؟. پاسخ داد: آنچه آنان كردند من عكس آن را انجام دادم. هر چقدر آنها بيادبي كردند، من با آنها باادب تر بودم. اگر كسي به شما بيادبي كند شما چه ميكنيد. يكي از مراجعه كنندگان به شوخي گفت: به او نشان ميدهيم كه بيادبتر از خودش هم وجود دارد. بله انتخاب با ماست. بيادبي را نشان دهيم يا اينكه بخواهيم باادبتر باشيم. هر اتفاقي كه ميافتد به خودي خود نه خوب است نه بد. فقط يك اتفاق است. اين ما هستيم كه آن را خوب يا بد ميگوئيم.
مردي تنها يك فرزند و يك اسب داشت. روزي اسبش رفت و ديگر نيامد. مردم ده كه دارايي او را ديده بودند و مي دانستند كه او تنها يك اسب دارد به نزدش آمدند و گفتند كه تسليت ميگوئيم. پيرمرد گفت: براي چه؟. گفتند: به دليل اينكه اسب ات گم شده است.. پيرمرد جواب داد: شما از كجا ميدانيد كه اين اتفاق بدي است كه تسليت ميگوئيد. مردم شهر به خانههايشان برگشتند و گفتند پيرمرد خيلي ناراحت است به همين دليل اينگونه رفتار كرده است و او بايد تسليت ما را ميپذيرفت. چندي بعد اسبش با دو اسب ديگر برگشت. مردم خوشحال شدند و به نزد او آمدند و گفتند: تبريك ميگوئيم، تو ميدانستي كه اسبت برميگردد. پيرمرد باز جواب داد: از كجا ميدانيد كه بايد برگشت آنها را تبريك بگوئيد. چندي بعد تنها فرزند پيرمرد بر روي اسب نشسته بود كه اسب تكان شديدي خورد و فرزند بر زمين افتاد و پايش شكست و براي هميشه چلاق شد. مردم دوباره ناراحت به نزد او آمدند و داستان را تكرار كردند گفتند: تسليت ميگوئيم. تو ميدانستي كه چنين اتفاق ميافتد و به همين دليل تبريك ما را نپذيرفتي. باز پيرمرد گفت: شما از كجا ميدانيد كه اين اتفاق بدي است. اين بار مردم فكر كردند پيرمرد بخاطر مشكلي كه ايجاد شده ديوانه شده است و گرنه شكستن پاي فرزندش و چلاق شدنش ديگر يك اتفاق خيلي بد است. چندي بعد در آن منطقه جنگي پيش آمد و تمام جوانهاي سالم و نيرومند را براي جنگ به جبههها بردند. حال پيرمرد مانده بود با سه اسب و يك فرزند كه فقط پايش كمي ميلنگيد. اين داستان زندگي ماست كه همچنان ادامه دارد...
الخير في ما وقع: خير در چيزي است كه اتفاق ميافتد. آنچه در جهان صورت پيدا ميكند. تجلي خداوند است و سراسر خير و بركت. اگر چيزي را خير نميدانيد، خوب اشتباه فكر ميكنيد؛ هر چيزي به دنبال تفسيري كه ما ميكنيم ممكن است آن را در قسمت خير يا شر تقسيم بندي كنيم و اگر بدانيم كه تمام اتفاقات از جانب خداوند آمدهاند، همه آنها خير هستند و همه آنها به ما كمك ميكنند تا بركت را وارد زندگيمان بكنيم. چون خداوند خود سراسر عشق است. خداوند آهنگ خوش زندگي است، او بهترين آهنگ است كه ممكن است در زندگيمان نواخته شود و نواخته شده است، فقط كافيست كه ساكت شويم و به آهنگ گوش فرا دهيم. او به اشكال مختلف و به زمانهاي مختلف و با نتهاي مختلف آهنگ عشق، دوست داشتن، پذيرش را براي ما مينوازد و هر چقدر كه ما به او فكر نكنيم، هر چقدر او را قبول نكنيم او توجهاش را از ما نميكاهد و عشق خود را رايگان به ما ميبخشد. زيرا او بينياز و بيتوقع است. او سراسر عشق است. كمي ساكت شويد و به آهنگش گوش دهيد.
جراح زخم را پانسمان ميكند و خداوند آن را التيام ميبخشد. هر دارويي اينگونه است. خداوند، طبيعت و قانونها و نظمي كه در جهان است زخم را شفا ميدهد. پزشكي كه به آهنگ زندگي و خداوند اعتقاد و باور نداشته باشد بيمار را تا حد يك جسد پائين ميآورد و پزشكي كه شگفتيهاي جهان خلقت را ميبيند يك جسد را در بالاترين مرتبه ميبيند. نظمي بسيار دقيق مي بيند و از اين نظم حيرت ميكند. حيرت بصيرت است، شناخت است. شوكه شدن است. پاره شدن بندهاست.
هدف واقعي شناخت و همنوا شدن با آهنگ زندگي است كه بصورت سلامت بيشتر و عمر طولانيتر نمود ميكند. ميخواهيم در يك كلام بگوئيم كه خداوند به اشكال مختلف نمود پيدا ميكند. جهان، تصوير تكرار شدن خداوند است. جهان صورتهاي مختلف خداوند است.
دست خداوند را رو نكنيد. چيزهايي كه به نظرتان بد ميآيد، نيز از طرف خداوند هديههايي هستند كه شما خودتان را بهتر بشناسيد. دست كمك ديگران را رد نكنيد. اجازه دهيد با قبول كمك ديگران، خداوند وارد زندگيتان گردد. انسانها جلوههاي خداوندي هستند. آنها را بپذيريد. خداوند را بپذيريد. هيچ انساني ذاتاً و كاملاً بد نميباشد. خوبي را ببينيد. نظم، سرور و آهنگ زندگي را در همه پديدهها ببينيد. با غرور بيجا و اينكه از من سني گذشته است، خودم ميدانم، كمك ديگران را رد نكنيد. در كمك كردن به آنها هم خست به خرج ندهيد. هداياي ديگران هر چند ممكن است با نقطه نظرها و تعصبات شما تفاوت داشته باشد، آنها را قبول كنيد و آنها را بپذيريد و بر آنها ارج نهيد. خداوند از طريق ديگران به ما روزي ميرساند. او از طريق ديگران سرگرم گفتگو با ماست. انتظار نداشته باشيد مستقيماً به ما كمك كند. پولي بدهد يا با ما حرف بزند. او حتي با پيامبرانش هم از طريق واسطههايش و فرشتگانش صحبت ميكرد. پس كمك ديگران، كمك خداوندي است. آن را بپذيريد و بر آن ارج نهيد.
خودتان را موجودي بيارزش ندانيد. بيارزش شدن، خود خطا است. اصلاً توهين به خداوند است. اگر خودتان را مفلوك و بيارزش بدانيد يعني خداوند شما را اينگونه خلق كرده است و خداوند چون خودش مقتدر و بسيار با ارزش و متعالي است نميتواند موجود بيارزشي را خلق كند. پس شما بسيار با ارزش هستيد. خداوند به ما نعمت داده است. مغز داده است. بدن داده است. ذهن داده است و جهان را با نظم خلق كرده است و ما هستيم كه بايد بياموزيم با استفاده از وسائلي كه داريم، ذهن، بدن و... از اينها استفاده كنيم. از قوانين جهان و قوانين ذهن و تجسم خلاق استفاده كنيم و به جاي رنج و بدبختي، خوشحالي، شادي و سرور را ترسيم كنيم. انسان اشرف مخلوقات است، بيارزش شمردن او گناه است.
شما در تصوير ذهني خداوند خلق شدهايد. همانند او مقتدر و بيهمتا. همانگونه كه عيسي فرمود: اگر به اندازه يك دانه گياه خردل ايمان داشته باشيد ميتوانيد كوه را حركت دهيد. اگر ايمان داشته باشيد و خودتان را در تصور خدا تجسم كنيد نيرو و تواني بيهمتا پيدا ميكنيد.
به جاي اينكه بگوئيد من خدا را دوست دارم. بهتر است بگوئيد خداوند مرا دوست دارد. آري خداوند عاشق مخلوقاتش ميباشد. زمانيكه كافران نزد پيامبرحضرت محمد (ص) آمده بودند از او سؤال كردند: اي محمد ما خداي تو را قبول نداريم آيا او ما را قبول دارد؟ ندا آمد كه اي محمد به آنها بگو اگر بدانيد من چقدر شما را دوست دارم از عشقي كه نسبت به شما دارم جان ميدهيد. خداوند اگر كسانيكه قبولش ندارند اينگونه دوست داشته باشد پس كسانيكه او را عشق و نيرو و سراسر حيات ميدانند، را چقدر دوست دارد. بنابراين هنگام خواب، در خواب، در بيداري، در مراقبه بدانيد، آگاه باشيد و مرتباً با خودتان در هر شرايطي كه هستيد بگوئيد. خدا عاشق من است.
اي آنكه خداوند عاشق شماست دوستتان دارم.

(منبع : نوشته های دکتر آرام)







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن