تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853138043




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مجلس، تعريف تازه‌اي از دولت ارائه دهد


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مجلس، تعريف تازه‌اي از دولت ارائه دهد مسعود دانشمند «متاسفانه يك روزي بخش خصوصی را يك زالو مي‌دانستند. زالويي كه خون ملت را مي‌مکد. ما آن ادبیات را در این چند ساله تغيير داديم. در اين تغيير، به جای صاحب سرمایه زالو صفت، عبارت کارآفرین را به كار برديم. کارآفرین هم همان صاحب سرمایه است. تنها نام آن را عوض کردیم. چون نگاه ما به سرمایه دار نگاه خوبی نبود. در نتیجه آدم‌های صاحب فکر و سرمایه را به حاشیه راندیم. در اين بين، فقط یک عده نیروی کاری ماندند که منتظر بودند دولت یک کاری بکند تا آنها یک کاری انجام دهند، نتیجه این شد که دولت بزرگ‌تر شد، چون دولت به‌طور طبیعی نه در ایران كه در همه جای جهان به کیفیت و به قیمت تمام شده تولید توجهی ندارد. براي دولت، مهم آن است که ضوابط دولت، بخشنامه‌ها و آيین‌نامه‌ها درست اجرا شود» در بخش اول و دوم گفت‌وگو با مسعود دانشمند به چگونگي مصوبات اصل 44 و تجربه خصوصي‌سازي در تركيه اشاره داشتيم. در اين بخش ضمن توجه به كيفيت مصوبات اصل 44 و فرآيند تجربه خصوصي‌سازي در ديگر كشورها و آسيب‌هاي دولتي شدن، به چگونگي اجرايي شدن اصل خصوصي‌سازي در ايران خواهيم پرداخت. * رمز موفقیت تركيه در چيست؟ توسعه بخش خصوصی. تورگوت اوزال آن تورم را تحمل کرد و واحدهای صنعتی کوچک و متوسط را در بخش خصوصی ایجاد کرد. نتیجه این شد که با تاسیس این واحدهای صنعتی، بخش خصوصی در ترکیه هم رقابتی شد و هم افزایش پیدا کرد. در سال 2006 ميلادي بیش از 90‌میلیارد دلار صادرات ترکیه بود. بنابراين مي‌خواهم بگویم که این نوع اقتصادی که بخش خصوصی را وارد صحنه بکند و در قبال تولیدش و در مقابل سرمایه‌اش مسوولیت‌پذیر باشد حتما موفق مي‌شود. ترکیه، اين گونه ترکیه شد. تصور مي‌كنيد كه اين تجربه در ايران مي‌تواند به كارگرفته شود؟ چون بسياري از مدل‌هاي توسعه در كشورهاي مختلف حاصل چالش‌ها و تعاملات همان كشور است و در كشورهاي ديگر چندان قابليت اجرايي ندارد؟ ما بهتر مي‌توانیم این کار را انجام بدهیم. * چرا؟ چون پول داريم. دولت ترکیه برای اینکه یک‌میلیارد دلار از آمریکايی‌ها وام بگیرد، بايد توصيه آمریکايی‌ها به صندوق بین‌المللی پول را در جيب خود داشته باشد و براي همين توصيه و سفارش ناچار شد پایگاه اینجرلیک را به آمريكا بدهد. بنابراين یک چیزی باید بدهد تا یک چیزی بگیرد. ما به دلیل اینکه پول داریم، نیاز نداریم به اینکه پيش بازارهای جهانی گردن خم کنیم. بنابراين ما بهتر مي‌توانیم دست به چنين عملياتي بزنيم. به شرط اینکه مجموعه نظام بخش خصوصی را باور بکنیم. من به صراحت مي‌گویم بايد تعبير خودمان را نسبت به صاحب سرمايه تغيير دهيم. متاسفانه يك روزي به بخش خصوصی زالو صفت مي‌گفتند. زالويي كه خون ملت را مي‌مکد. ما آن ادبیات را در این چند ساله عوض کردیم. در اين تغيير، به جای صاحب سرمایه زالو صفت، عبارت کارآفرین را به كار برديم. کارآفرین هم همان صاحب سرمایه است. تنها نام آن را عوض کردیم. چرا؟ برای اینکه نگاه ما به سرمایه دار نگاه خوبی نبود. در نتیجه آدم‌های صاحب فکر و سرمایه را به حاشیه راندیم در اين بين، فقط یک عده نیروی کاری ماند که منتظر بودند دولت یک کاری بکند تا آنها یک کاری انجام دهند، نتیجه این شد که دولت بزرگ‌تر شد؛ چون دولت به‌طور طبیعی نه در ایران كه در همه جای دنیا به کیفیت توجه نمي‌کند، به قیمت تمام شده تولید توجهی ندارد براي دولت مهم آن است که ضوابط دولت، بخشنامه‌ها و آيین‌نامه‌ها درست اجرا شود. یادم مي‌آید گورباچف نوشته بود: 22 وزارتخانه در شوروي سابق درگیر کشاورزی بودند. یک وزارتخانه ماشین‌آلات بود، ديگري بذر بود، يكي کود، يك وزارتخانه براي توزيع و غيره. این دقيقا نماد یک سیستم دولتی است که کود را آماده كرده، بذر هم آورده است، ولی ماشین‌آلات نیامده كه شخم بزند که تولید کشاورزی داشته باشد. در نتيجه شوروی در دوره برژنف با آنكه خودش انبار غله داشت، نیازمند گندم آمریکا و کانادا شد. چرا؟ چون این نظام بروکراتیک تولید اداری و دولتی نتوانست پاسخگو باشد. ميخائيل گورباچف یک بار در سخنراني شوراي كمينترن گفته بود: «ما چگونه ابرقدرتی هستیم که از تامین دیگ زودپز برای هر خانواده روسی عاجزیم.» روسیه در صنایع سنگین، نظامی و فضايي رشد قابل‌توجه‌اي داشت؛ ولی در صنایع داخلي و مردمی اصلا موفق نبود؛ برای آنکه آنها یک اهداف کاملا نظامی و از پيش تعيين شده داشتند. بنابراین آن را پیش مي‌بردند همه سران هم اين عمليات را مانیتور مي‌کردند که پایگاه میر، هواپیماشان فلان شود يا فضاپيمايشان داراي چه نوع تكنولوژي است؛ اما از مردم غافل بودند. به همين دليل آن فروپاشی اتفاق افتاد. ما اگر فکر کنیم که فشار آمریکايی‌ها باعث فروپاشی شوروي شد، كاملا در اشتباه هستيم. نظام اقتصادی در درون اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به گونه‌ای بود که اینها را به سمت نارضایتی عمومی سوق داد. یک موقعی چند سال پيش از فروپاشی دیوار برلن بود. من هم بسيار علاقه مند اين مباحث بودم. به هرحال جایی بوديم که ما ديوار برلن را تماشا مي‌کردیم بعد دیدم که این طرف برلن غربی یک قسمت‌هایی را از دیوار باز کردند و به ارتفاع حدود 2‌متر سکو گذاشتند شما وقتي بالا مي‌رفتید، مي‌توانستيد برلن شرقی را تماشا كنيد. اما آن طرف سه ردیف سیم خاردار، با آدم مسلح از آن محافظت مي‌كردند که مبادا یک نفر بیاید. يك روز من به این افرادي که خیلی سنگ کمونیست را به سینه مي‌زدند، گفتم: «شما اگر خیلی علاقه‌مند هستید از این پله‌ها بالا برويد و به آن طرف دیوار بپريد، کعبه آمال آن سوي دیوار است.» بعد از اينها پرسیدم در این سال‌هایی که در این کافه‌هاي کنار دیوار برلن بوديد، هيچ به ياد داريد که یک نفر از برلن غربی به برلن شرقی بيايد و كسي جلوی آن را بگیرد؟ نه! اما هرروز تقریبا اتفاق مي‌افتد که وقتي یک نفر از برلن شرقی مي‌خواهد به برلن غربی برود با تیر مي‌زنند. بعد هم كه كليت آن نظام از هم فروپاشيد. در نتيجه آن نظام اقتصادی نمي‌توانست مردم را حتي با حصار و سیم خاردار هم نگه‌دارد. در واقع، انسان اصولا دنبال این است که هم آرامش امروز و هم امید به فردا داشته باشد. اگر امید به فردای بهتر و زندگی بهتر نباشد، آرامش امروز هم نباشد این یک خلاء و بی تکیه گاهی بوجود مي‌آورد که هر سویی انسان ممکن است حرکت کند. در اتحاد جماهير شوروی در حقيقت مردم امیدی به آینده نداشتند. * در خصوصی‌سازی اولویت در چیست؟ در ذهنيت دولت‌ها هم به نظرم خيلي روشن نيست؟ ما نمي‌دانيم وقتي كه مي‌گوييم خصوصي‌سازي ابتدا از كجا شروع كنيم؟ سال‌ها بحث واگذاري‌هاي شركت‌هاي دولتي بود؛ اما امروز به اين نتيجه رسيديم كه واگذاري‌ها خيلي مهم نبودند. بلكه بايد بررسي كنيم كه آيا بخش خصوصي مي‌تواند 80درصد اقتصاد را اداره كند؟ ما به‌عنوان دولت تا وقتي كه خودمان را برتر مي‌دانیم و مي‌خواهیم برای همه چیز تعیین و تکلیف کنیم همین اتفاق مي‌افتد. ما به عنوان بخش خصوصي مي‌گوییم دولت اقتصاد را رها کند. * حتي نظارت يا بسترسازي هم بر عهده دولت نباشد؟ دولت یک قالب کلی را تعریف کند و بعد به بخش خصوصی اجازه دهد در آن قالب کلی کار خودش را انجام دهد، فرض كنيد در سازوكار صنعت خودرو چرا این همه پیچیدگی ایجاد کنیم؟ هرکسی تمايل دارد، بیاید سرمایه‌گذاری کند. به عنوان مثال من مخالف صدور مجوز براي انتشار روزنامه هستم. اين نظام درستی نیست. شما مي‌خواهید روزنامه در بیاورید سرمایه‌ات را به خطر مي‌اندازید که روزنامه در بیاورید حالا همه مقدمات را فراهم کردید. اگر ما قانون را اینگونه تعریف کنیم که اگر شما در روزنامه يا در جریده خود یک چیزی برخلاف من منتشر كرديد من به ساده‌ترین شکل ممکن بتوانم استیفای حقوق بکنم، اين ديگر نيازي به مجوز نيست. اگر این نظام پياده شد و 2 ‌بار شما جریمه دادید دفعه سوم سعی مي‌کنید بسیار قانونمند عمل کنید. ما به جای اینکه قانون را دقيق تدوين كنيم فرآيند صدور مجوز را پيچيده كرديم. چندي پيش يك جلسه‌اي با مسوولان گردشگري داشتيم كه برخي به شدت ناراحت بودند كه در دولت گذشته 2000‌مجوز بي‌رويه داده شد. من در آن جلسه عرض كردم كه نگراني شما هيچ محلي از اعراب ندارد. دولت مي‌تواند 000 10‌مجوز صادر كند. اين كار غير‌قانوني نيست. بي‌رويه هم نيست. اساسا به سازمان گردشگري هيچ مربوط نيست كه بنگاه اقتصادي گردشگري در چه مساحتي يا در چند طبقه و در كدام نقطه از يك خيابان مي‌خواهد بنگاهش را تاسيس كند. شما به عنوان دولت اجازه بدهيد بنگاه كار خود را آغاز كند بعد خودش راهش را خواهد فهميد. فرض كنيد شركت هواپيمايي بريتش ایرلاين، دوست دارد بلیت‌هایش را مجانی صادر كند. به شما [دولت] چه ارتباطی دارد؟ بنابراين همه این اوستا بازی درآوردن‌های دولت است که مشکل ایجاد مي‌کند. * تصور مي‌كنيد كه چرا نهادهاي دولتي از اين قالب فكري بيرون نمي‌آيند؟ براي اينكه دولت احساس مي‌كند اگر در فرآيند صدور مجوز، تاسيس يك بنگاه، مقدار توليد يا حجم صادرات يا واردات دخالت نكند ديگر كسي به او رجوع نمي‌كند. در واقع دولت اهميت و اعتبار خود را از دست مي‌دهد. بنابراين دولت عملا يك عنصر بي خاصيت خواهد شد. عمده كساني كه در سیستم دولتی جذب شده اند اين گونه فکر مي‌کنند که اعتبار و اقتدار آنها این است که مردم براي دريافت هر نوع ورق کاغذی بايد به آنها تعظیم و تكريم کنند. * بياييم اين طور فكر كنيم كه چرا نقش اصلي دولت فراموش شده است؟ بايد مجلس يك تعريفي از دولت ارائه بدهد. نهاد دولت بايد به يك بازتعريف جديدي برسد. اين وظيفه مجلس است كه يك تعريف جديد از دولت ارائه دهد. * گمان نمي‌كنيد كه اين هم همانند آن داستان مرغ و تخم مرغ است؟ نه، وقتی مجلس مي‌آید همین قانون اصل 44 را آن چنان ماده و تبصره مي‌گذارد پس روح نظام دولتي هنوز در وجودش متجلي است. مثلا مقرر مي‌كند كه براي واگذاري موسسات دولتي یک هيات 18‌نفری تشكيل شود. بايد همه واجد اين شرايط باشند. بعد اين هيات از وزارتخانه‌هاي مرتبط باشند، سپس یک نفر از اتاق بازرگانی و یک نفر از اتاق تعاون باشد. آیا در این جمع 18، 19‌نفره این دو نفر از بخش خصوصي چه كار مي‌توانند بكنند؟ آیا اين 2‌نفر مي‌توانند كاري از پيش ببرند؟ آیا خواهند توانست استدلالشان را به اثبات برسانند؟ اين خیلی سخت به‌نظر مي‌رسد. چون وقتی مي‌خواهند رای‌گیری کنند در یک جمع 18، 17 نفره كه اكثريت با بخش دولتی است، اتاق بازرگانی يا اتاق تعاون چه مي‌توانند، بکنند. چون دولت مي‌تواند راي‌ها را از قبل به سمت منافع خود هدايت كند. از طرفي هم من احساس مي‌كنم كه فضاي عمومي نسبت به نهاد دولت و عملكرد آن خيلي مساعد نيست. من تصور مي‌كنم نسبت به يك دهه پيش خيلي‌ها متوجه اين مساله شدند؟ از سال 1304، 1305 وقتي اقتصاد ما به سمت دولتی شدن سوق پيدا كرد، متاسفانه دولتی بودن در ذهن ما آنچنان نقش بست که غیر از آن نمي‌توانیم فکر کنیم. درحالی که مي‌توانيم غیر از آن فکر کنيم. ما هر کاری که مي‌خواهیم بکنیم به دلیل ضوابط غیرمعقول و غیرمنطقی كه ايجاد كرديم نیازمند دريافت مجوز از سیستم دولتی هستيم. به عنوان مثال در بخش کشاورزی تا زماني که دولت خیلی دخالت نکرده بود، بخش کشاورزی کار خودش را مي‌کرد، اما از زمان اصلاحات ارضی به اين طرف اين بخش هم به محاق رفت. چون براي كشاورز و رعيت، نسخ زراعی و مالك تعيين و تكليف كرديم. بنابراين بخش کشاورزی که همواره در این مملکت در اختيار بخش خصوصی بود این را هم به یک صورتي به بند ناف دولت وصل کردیم. بنابراين، ارتباط عرضه و تقاضای منطقی بین کشاورز و بازار را نيز از بین بردیم. نتیجه اینکه شما همین سیب زمینی و پیاز را بررسي كنيد. یک سال پیاز نیست، یکسال سیب زمینی نیست. * تصور مي‌كنيد دولت در اين بين چه وظيفه‌اي دارد كه به آن عمل نكرده است. حلقه مفقوده كجا است؟ وزارت بازرگانی آمار دارد و میزان تولید سالانه را مي‌داند. ميزان مصرف را هم از سال‌هاي گذشته مي‌داند. حتي مي‌داند ماه‌های مختلف چه مقدار سيب زميني و پياز نياز داريم؟ يا چقدر کمبود داریم. بنابراين در شان وزارت بازرگانی نیست که از پاکستان سیب زمینی وارد کند، اما در شأن و منزلت وزارت بازرگاني اين هست که در شهریور ماه محاسبه كند كه اگر در آذرماه دچار کمبود مي‌شويم اعلام کند که x مقدار کمبود سیب زمینی داریم، اگر کسی مي‌خواهد سيب زميني وارد کند با ارائه جدول ماهانه اش وضعيت را روشن كند كه نه کسی که سيب زميني وارد کرد، دچار خسران شود نه دولت سيب زميني وارد کند که در مرز زاهدان بماند و توليد گرفتاری کند. مي‌خواهم بگویم که همه اینها در اقتصاد ايران، تا قبل از 1304 صد‌درصد خصوصی بود، اما از زمانی رضاخان میرپنج كه قانون دولتي شدن اقتصاد را برقرار كرد يك مقاطعي، اقتصاد باز شد يك مقاطعي هم بسته شد. متاسفانه به تدريج و به موازات زمان حجم دولت بیشتر شد. * تصور مي‌كنيد كه در آن زمان اين امكان نبود كه به تدريج اقتصاد را خصوصي كنيم؟ مي‌خواهم بگويم چه استدلال محكمي وجود داشت كه تماميت اقتصاد رفته رفته دولتي شد؟ توجيهات دولت‌ها مهم‌ترين استدلال بود. فرض کنید در زمان رضاخان میرپنج که اقتصاد را 15-10درصد دولتی كردند، آنها براي اين كار توجيه داشتند. هرکدام از دولت‌ها هم که روي كار آمدند اقتصاد را بيشتر دولتی کردند، اما همه آنها توجیه داشتند. مثلا دولت وقتي كه تصميم گرفت راه آهن سراسري تاسيس كند از محل انحصار قند و شكر تامين شد. دولت بعدي سیمان را در انحصار دولت درآورد كه پروژه‌هاي عمراني سد، پل و جاده احداث كند. بنابراين همین طور توجیهات مختلف در آن مقاطع خاص زمانی باعث شد که حجم عمده‌ای از اقتصاد در بخش دولت قرار گيرد. در نتيجه ما امروز هزينه آن مشکلات را مي‌پردازيم. الان هم خيلي متوجه اين ضايع نشديم. همين مصوبات اصل 44 در مجلس را بررسي كنيد، بیشتر اين مصوبات ناظر به واگذاری هاست نه به سرمایه‌گذاری جدید. ما باید به فکر سرمایه‌گذاری جدید و ایجاد واحدهای جدید باشیم. این نوع عمليات پاسخگو است. در چین اتوبان را بخش خصوصی احداث كرده است. هم اتوبان داخل شهر و هم بيرون شهر توسط بخش خصوصي ساخته شد. وارد اتوبان که مي‌شويد به شما یک بليت مي‌دهند که شما از كدام نقطه اتوبان وارد شدید، بعد آن را در کامپیوتر هم وارد مي‌كنند. در نتيجه در نقطه‌اي که از اتوبان خارج مي‌شوید آن بليت را تحويل مي‌دهيد. اپراتور كامپيوتر محاسبه مي‌کند که شما چند کیلومتر در این اتوبان بودید. بنابراين عوارض اتوبان را بر حسب کیلومتر دريافت مي‌كند. يك مثال دیگر براي آن كه شما بيشتر روشن بشويد: تقریبا در همه شهرهای بزرگ جهان معضل ترافیک وجود دارد. آمریکا اين مشكل را اين گونه حل كرده است، به وانت‌هایی که ماشین‌ها را به پارکینگ مي‌برند اختیار داده که شما ناظر باشيد که در هرنقطه از شهر نيويورك اتومبيلي كه خلاف پارک کرده است، ابتدا به پليس اعلام موقعیت کنید و اجازه شفاهی از پلیس بگیرید بعد ماشین را به پارکینگ ببريد. ماشین که در پاركينگ پارك شد، هزینه‌ای که طبق توافق تعرفه تعيين شده بود، اتوماتیک وار به حساب صاحب وانت ریخته مي‌شود. بعد شما به‌عنوان مالك مي‌خواهید از پارکینگ، ماشین خود را دربیاورید. شما باید همه هزینه‌ها را بدهید، اما ظرافت اين كار اين است به جای اینکه پلیس را در خیابان ها بچرخانند آن افرادي را که كسب و كارشان همين است پليس اينها را چشمان ناظر خود كرده است. نگاه کنید در همین دبی، اگر بخواهید ماشین خود را پارک کنید مثل همین پارک‌هایی که کنار خیابان‌های ما ايجاد کردند، آنها یک دستگاه كار گذاشتند كه شما مي‌روید آنجا پول مي‌دهید. زماني را مشخص مي‌كنيد و پشت شیشه اتومبيل مي‌چسبانيد. ماموران بخش خصوصی بعد از چند دقيقه نگاه مي‌کنند، مي‌بینند که شما ساعت 45/11 اين را گذاشتید. دیر که آمديد، آنها به پلیس اعلام مي‌كنند که ماشین x دير آمده است. پلیس هم اتوماتیک یک جریمه 150‌درهمی صادر مي‌کند، اما ما برای هر چیزی پلیس مي‌گذاریم. در صورتي كه براي هر كاري تدبیر وجود دارد. به دنبال اختراع چرخ نرويم، چرخ اختراع شده است. ما این تجارب دنیا را استفاده بکنیم. اين در هيچ كتاب و آييني مذمت نشده است. ما همه چیز را از ابتدا مي‌خواهیم تجربه کنیم. بنابراين بخش خصوصی سودمدار است و کار زیان ده انجام نمي‌دهد. بخش دولتی یک جایی مي‌گويد این کار را به خاطر اینکه «من دولت هستم» انجام مي‌دهم. دولت به ندرت به سود فکر مي‌کند. دولت مي‌گويد چون نیاز هست من انجام مي‌دهم. حالا چقدر برآوردها درست و غلط است کاری به آن ندارد، اما بخش خصوصی مي‌گوید اگر سود باشد، انجام مي‌دهم بنابراین کار را به گونه‌ای انجام مي‌دهد که سود داشته باشد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن