محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844098086
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - تهیهکننده «عصر روز دهم» این فیلم را حاصل ورود نگاه انسانی به سینما میداند و معتقد است سینما میتواند مانند مسابقات المپیک تقابل ملتها را از بعد مثبت به نمایش بگذارد. آزاده سهرابی: فیلم سینمایی «عصر روز دهم» به کارگردانی مجتبی راعی از یکشنبه 28 آذر روی پرده سینما رفت؛ فیلمی که زندهیاد رسول ملاقلیپور در سال 1385 پیشتولید آن را آغاز کرده بود و زمانی که او در خواب از دنیا رفت، همه ایدهها و تفکراتش در مورد این فیلم روی فیلمنامهای که نوشته بود باقی ماند. انتخاب کارگردان جایگزین برای این فیلم وظیفه مهمی بود که بردوش منوچهر محمدی قرار گرفت و او نیز مجتبی راعی را مناسبتترین فرد برای به سرانجام رساندن پروژه ناتمام ملاقلیپور دانست. راعی خود بازنویسی فیلمنامه را آغاز کرد و فیلمبرداری همزمان با ماه محرم سال در سال 1387 در عراق آغاز شد. «عصر روز دهم» که اگر ملاقلیپور بود شاید ملودرامی در ادامه «میم مثل مادر» در کارنامه کاریاش تلقی میشد؛ امروز با نام راعی در مقام کارگردان به اثری با بستر داستانی جستجو برای یافتن خواهر گمشده در جریان جنگ ایران و عراق تبدیل شده است. منوچهر محمدی و هانیه توسلی در نبود راعی که سرگرم تولید فیلم در عراق است، در نشست نقد و بررسی این فیلم در کافه خبر حاضر شدند. حتما فیلمبرداری یک کار سینمایی و با کیفیتی که در «عصر روز دهم» شاهد هستیم در شهرهای نجف و کربلا کار سختی بوده...منوچهر محمدی، تهیهکننده: اساسا فیلمسازی در کشوری خارجی کار سختی است؛ حالا می خواهد کشور اروپایی باشد یا آسیایی یا آفریقایی. ما با محیط و مردم و مناسبات و قوانین آنجا آشنا نیستیم، وقتی آن کشور عراق میشود و دو شهر کربلا و نجف و زمان فیلمبرداری هم ایام عاشورا و تاسوعا میشود قابل تشخیص است که کار ابعاد دشوارتری مییابد. اگر بخواهم جزئیات این سختی را بگویم زمان زیاد میبرد، اما همین قدر بگویم تا روزی که ویزاها صادر 25 روز طول کشید. در این مدت اصلا نمیدانستیم ساخت این فیلم امکانپذیر هست یا نه. شرایط انتقال گروه به شکل زمینی و حفظ امنیت آنان دیگر سختی کار ما بود. مردم عراق و مسئولان این کشور با جنس تولید فیلم سینمایی آشنا نیستند و هر چه تا به حال دوربین دیده بودند یا دوربینهای مستند بوده و یا خبری که نهایت گروه تشکیل دهنده آن چهار یا پنح نفر بودند. فکر کنید این افراد با یک گروه 50 نفره تولید فیلم شامل بازیگر و کارگردان و سایر افراد مواجه شوند. طبیعی است در این شرایط برایشان جای سئوال ایجاد شود. تفهیم نوع کار ما برای مسئولان ساعتها وقت نیاز داشت تا مثلا مکانی فراهم شود که ما کارهایمان را انجام دهیم. مردم هم که آشنایی نداشتند و این باعث میشد با یک حرکت اشتباه آنها بارها یک پلان را تکرار کنیم. بازیگرها خیلی از این نظر اذیت شدند. همان طور که گفتید دوربینهای مستند زیادی به این کشور رفته و برخلاف اینکه فیلم درباره عراق در این سالها زیاد ساخته شده، اما مکان فیلمبرداری جایی غیر از عراق بوده است. از نگاه شما چرا کسی خود عراق را به عنوان لوکیشن اصلی انتخاب نکرده؟محمدی: اغلب آن فیلمها در کشو مراکش یا کشورهای عربی دیگر ساخته شده که سابقه فعالیت سینمایی در آنجا هست. دلیل آن هم ساختار تولید فیلم در هالیوود است. اساسا ساختارهای هالیوود امکان اینکه به لوکیشن واقعی بروند را نمیدهد، اما سینمای ما برعکس به لوکیشن واقعی عادت دارد. ما فضای شهرک سینمایی و سنت فیلمسازی استودیویی نداریم. بنابراین بچههای ما به کار درشرایط سخت عادت کردهاند. بازیگرهای هالیوود اصلا حاضر نیستند در شرایط نبود امنیت و بهداشت و خدمات رفاهی کار کنند. در بودجهبندی فیلمهای هالیوودی بخش خدمات رفاهی و ایمنی و بیمه بازیگران و عوامل، استانداردهایی دارد که برای ما قابل اجرا نیست. بنابراین واضح است آنها به سمت بازسازی میروند. خانم توسلی وقتی کار در این پروژه حالا با تمام این شرایط سخت و بحث نبود امنیت در عراق به شما پیشنهاد شد شک نکردید؟ نترسیدید؟هانیه توسلی، بازیگر: ترس که نداشتم. از چه چیزی باید میترسیدم؟ یک زمانی شما میگویید عراق ناامن است. خب من بیشتر مواقع تصورم این است هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. در همین جا هم میتواند یک ماشین به من بزند و بمیرم یا همین الان زلزله بیاید. پس ریسکپذیر هستید؟توسلی: بله، این ریسک در همه زندگیام وجود دارد، اما باید این را بگویم که شرایط کار در عراق سخت و امکانات خیلی کم بود. غذا کیفیت نامناسبی نداشت، اما از طرف دیگر برخلاف تصورم آنها با ایرانیها خیلی خوب بودند. اکثرا فارسی بلد بودند. یکی از بازیهای خوبتان را در این فیلم ایفا کردید. انگار بازیگرهای ما در شرایط سخت بهتر کار میکنند؟توسلی: نه، نوع بازی به این مسئله ربطی ندارد. «زمان میایستد» به کارگردانی علیرضا امینی در شرایط بسیار سختی تولید شد. سرمای وحشتناک کار من را دشوار میکرد، اما چون آن کار شخصیتپردازی درستی نداشت کار خوبی نشد. درستی یک بازی به شخصیتپردازی نقش در فیلمنامه و توجه فیلمنامهنویس به ریزهکاریهای نقش و بعد هدایت درست کارگردان بستگی زیادی دارد. از اول فیلمنامه کامل را در اختیار داشتید؟توسلی: بله سه ماه قبل از رفتن به عراق که قرار داد کار را بستم فیلمنامه دستم بود. البته فیلمنامه با آنچه الان در فیلم میبینید تفاوتهایی داشت. مثلا مادر به عراق نمیآمد. یا شخصیت پرستار (تبارک) در فیلمنامه نبود و بعد اضافه شد که متاسفانه بخش زیادی از حضور پرستار حذف شده تا مدت زمان فیلم مناسب شود. به نظر من آن شخصیت کمک میکرد تا رابطه عاطفی دکتر شیرازی و دکتر تجلایی روند منطقیتری طی کند. تبارک متوجه نگاههای آنها میشد این بخش قصه به بار رمانتیک کمک میکرد. به نظرم با حذف آن سکانسها روند رابطه دو دکتر خوب درنیامده. هرچند آقای راعی هم به خاطر زمان فیلم مجبور بود از بخشهایی بگذرد، اما از نظر شخصیتپردازی در این بخش پرسشهایی ایجاد میشود. محمدی: کاش آقای راعی در مقام نویسنده و کارگردان بودند و جواب این سئوال را میدادند، اما فعلا در عراق هستند. حجم موضوعات در فیلم زیاد است و کارگردان اصرار داشت نکاتی به عنوان تسلسل منطقی قصه اصلی باقی بماند و به این دلیل مجبور شد خیلی سکانسها را به خاطر زمان کار در بیاورد. در مواقعی از این دست تدوینگر و کارگردان تصمیم میگیرند روندی انتخاب شود که در نهایت برای مخاطب سئوالی بدون پاسخ نماند. در همین شکل هم ما از آغاز متوجه میشویم دکتر تجلایی به مریم علاقهمند است تا جایی که خطر میکند و همراه گروه آنها به عراق میرود. مریم هم خواستگاری او را حالا به خاطر یک احساس دوگانه گناه و مسئولیت که در قبال خواهر گمشدهاش دارد رد میکند. این نظرات سلیقهای ما است. مثلا خود من خیلی دوست داشتم نقش رحمه پر رنگتر باشد. اینکه ما در چند پلان زندگی او را به عنوان یک دختر عراقی ببینیم تا تلاش آنها برای نگه داشتن دختر و عکسالعمل این دو نفر نسبت به ورود دکتر شیرازی به این رابطه که می خواهد ان را قطع کند بیشتر از سمت تماشاگر احساس شود، اما آقای راعی تاکید داشتند این مسئله را در همین حد باید نگه داریم و حتما برای این تصمیم دلایل خودشان را دارند، مثلا میگفتند نگران هستند این بخش پررنگتر از قصه اصلی بشود. در این فیلم درام خوبی اتفاق میافتد، اما داستان این خواهر گمشده کمی تکراری به نظر میرسد.محمدی: قصه اولیه همین بود که یک سرباز عراقی دختر یک ایرانی را در خلال جنگ میبرد و حالا تلاش برای یافتن اوست. این یک اشاره ضمنی به اتفاقی دارد که بین کشور ما و عراق افتاد. به هر حال در ظاهر دلیل جنگ این بود که آنها ادعای مالکیت بر بخشی از سرزمین ما را داشتند. و ما آن همه شهید و خسارت دادیم که در برابر این خواسته مقاومت کنیم. این دختر نماد است که این بار باید ادعای مالکیت از پدر و مادر ساقط شود. یک موقع این اتفاق در فرایند جنگ رخ میدهد و شکل نظامی دارد. یک موقع از فرایند یک درام و قصهای کاملا انسانی و ملموس مطرح میشود. در این فرایند دیگر نیروهای نظامی نیستند. وقتی آدمهای عادی چهره به چهره میشوند مناسبات به هم میریزد. در سکانسی دکتر شیرازی که از به دست آوردن خواهر مایوس شده، با محسن محمود(پدر عراقی) جلوی حرم در نجف روبهرو میشود. آنجا از او میپرسد آیا واقعا رحمه خواهر من نیست؟ و محسن محمود میگوید: «اینجا دیگر نمیتوانم دروغ بگویم.» به نظرم اتفاقا سینما در مقابل طرح مسائل اینچنینی که بخشی از تاریخ و گذشته یک کشور است میتواند نقشی مثل بازیهای المپیک داشته باشد. المپیک یک نبرد بین ملتهاست. اما به آستانه خشونت نمیرسد. همه در یک رقابت با هم هستند و نیاز بشر به رقابت و حس برتری جویی را در فضایی سالم تجربه میکنند و بعد هم بازنده برای برنده دست میزند. سینما هم همین کارکرد را دارد. وقتی یک تفکر نظامی مثل صدام مطرح میشود یک نبرد هشت ساله رخ میدهد که در آن بهترین جوانهایمان را از دست دادیم، اما همین شکل استعاریاش در درام میتواند ما را با مفاهیم انسانی رو به رو کند اما میزانس یک ایرانی و یک عراقی جلوی حرم نجف جواب میدهد و به صداقت میانجامد. اگر همین میزانسن بین یک عراقی و آمریکایی بود و عراقی در مقام پرسشگر بود قطعا آمریکایی صادقانه جواب نمیداد. یا حتی همان دولت بعثی هم قابل دیالوگ برقرار کردن نبود. البته به نظرم این خاکستری دیدن شخصیتها و فضا لازمه یک درام است که در این فیلم هم به درستی به آن نگاه شده. حتی وقتی حرف از حقانیت در فیلم زده میشود همه چیز سیاه و سفید نیست. ما محسن محمود را هم از جنبه منفی میبینیم و هم مثبت. خانم توسلی چقدر مهم است شخصیتی که بازی میکنید سیاه یا سفید نباشد؟توسلی: اگر بخواهم به شخصیتپردازی در درام برگردم باید بگویم اگر میخواهیم از واقعیت الهام بگیریم قطعا هیچکس بد یا خوب مطلق نیست مگر در موارد استثنا که قاتلین زنجیرهای به بد مطلق نزدیک میشوند و عده معدودی به خوب مطلق. آدمهای معمولی زندگیشان میان این دو طیف است. طبیعتا من هم به عنوان بازیگر نقشهایی را دوست دارم که قابل لمس باشند. هر چقدر شخصیتها ملموس باشند به واقعیت نزدیکترند و دارای جزئیات در پرداخت شخصیت هستند و بازیگر را هم به چالش میگیرد و برای بازیگر هم ایفای این نقشها جذابتر است. نقشهایی که به شما پیشنهاد میشود تا چه حد اینگونهاند؟توسلی: خب تعداد فیلمنامه خوب کم است و اگر آنها را بپذیرم سعی میکنم برایش پیشنهادی بدهم. بین دو شخصیت رحمه و دکتر شیرازی کدام را بیشتر دوست دارید؟توسلی: رحمه. البته نه اینکه بیشتر دوست داشته باشم. به خاطر نوع لهجه و فضایی که در آن قرار داشت به عنوان بازیگر برایم جذابتر بود. کاراکتر مریم از خودم خیلی دور بود. من برخلاف قضاوت اکثرا افراد که تصور میکنند جدیام، خیلی شلوغ هستم و زندگیام بر پایه دو دو تا چهار تا نیست. احساساتی و رویایی هستم و به کودکیام نزدیک. مریم در این فیلم خیلی جدی و بد اخلاق است. رحمه به لحاظ داشتن آن کودکی به خودم نزدیکتر است. هرچند در فیلم نقشش خیلی کوتاه است. چقدر روی لهجه کار کردید؟توسلی: خیلی کار سختی نبود و من قبلا هم کار کرده بودم. کافی است دیالوگها به عربی ترجمه شود و شما معنایشان را بدانید. به هر حال زبان فارسی با عربی کمی آمیخته است. اما درآوردن لهجه باید سخت باشد؟توسلی: خب خانمی که با من کار میکرد میگفت حتی لهجه نجف و کربلا با هم فرق دارد. من از ایشان خواستم با هم یک استودیو برویم و دیالوگها را ضبط کنیم تا روی موبایلم بریزم و بتوانم مدام گوش کنم. گوش کردن و تکرار کردن به من کمک کرد. در این فیلم ما با فرازهای مختلفی رو به رو میشویم از ماجرای جنگ ایران و عراق تا داستان عزاداری در کربلا و قصه عشق دکتر تجلایی به دکتر شیرازی و قصه اصلی و...خط اتصال اینها را خودتان در چه میبینید؟محمدی: هر فیلمی یک زمان تقویمی دارد که قصه در آن اتفاق میافتد. در اینجا هم حرکت گروه پزشکی هلال احمر در زمان ایام محرم که بیشترین زائر را در کربلا داریم اتفاق میافتد و قصه هم با آن شروع میشود. اما از طرف دیگر همه اینها پیوند زمانی پنهانی با واقعه کربلا دارد. بعد از ظهر عاشورا چه اتفاقی میافتد؟ این حضرت زینب (س) است که راوی این جنگ میشود و سرپرستی اسرا و بچهها را به عهده میگیرد. در جنگی که میان ایران و عراق اتفاق افتاد هم ما همواره نبرد مردها را دیدهایم، ولی اثرات جنگ در خانهها بیشتر و طولانیتر است. مادر دکتر شیرازی در جنگ همسرش را از دست داده و یک دخترش را و سالهاست با این حس زندگی میکند و نمیتواند او را فراموش کند. از طرفی نمیخواهد دختر دیگرش را هم از دست بدهد. بعد ما در پایان مواجهه دو مادر را داریم که هر دو درد کشیدهاند. یعنی بعد از 25 سال شما هنوز مصائب یک جنگ را در میان این دو خانواده میبینید. البته شخصا فکر میکنم نخ تسبیح در سفر یا جستجویی است که خواهر آغاز میکند و همه روایتهای دیگر به این خط اصلی پیوند میخورند. حتی با شروع فیلم تماشاگر ممکن است با خودش فکر کند حالا که دوربین تا نجف رفته حتما کربلا را نشان خواهد داد، اما چگونه قرار است این کار را بکند که به قصه بنشیند. از این که بگذریم آقای محمدی بعد از سرنگونی صدام بود که رابطه ایران و عراق به رابطهای انسانی تبدیل شد و بغضها فرو نشست. به خاطر همین فضاست که در این فیلم ما نگاهی خاکستری به عراقیها داریم یا اگر شرایط غیر از این هم بود همین طور فضا را میدیدید؟محمدی:در تاریخ هر کشوری اتفاقاتی میافتد که مدلی از آن جنگهاست، اما نسلها عوض میشوند و حکومتها تغییر میکنند. بعضی وقتها بر این طبل باید کوبید و گاهی باید بس کرد. چون آدمها و دنیا تازه شده. الان جوانهای 25 ساله عراقی و ایرانی چیزی از جنگ در خاطر ندارند. یک وقت ما یا آنها تصویری از هم ساختهایم که خوشایند نیست. بهتر است فیلمسازها پیش قدم شوند برای بهبود پیوندهای عمیقتر و ریشه دارتر بین دو ملت مسلمان و شیعه که همسایه هستند و باید کنار هم زندگی کنند. جنگ هم حاصل صدام و رژیم بعثیها بود و مردم عراق گناهی نداشتند. این را میشد از برخوردهای عادی آنها تشخیص داد. آنان به ما حتی به چشم غریبه نگاه نمیکردند چه برسد به دشمن. پس سینمای ما باید به سمتی حرکت کند که سفیر صلح باشد. فکر کنم کارکرد حوزه فرهنگ و هنر همین است که گاه از دیپلماسی حرفه ای کاربردیتر است. آقایی که مامور بود با ما باشد و به ما کمک کند حتی یک روز به من گفت نمیشود شما باز هم از این فیلمها بسازید چون نظمی که این حرفه دارد باعث شده هنجارهای اجتماعی ما هم در این مدت تغییر کند و ما را به سمت نظم ببرد. به هر حال توجه هم کنید که مرزها عموما حاصل دو جنگ جهانی است وگرنه پیشتر مردم روابط بازتری با هم داشتند. خانم توسلی شما اولین بار بود به کربلا میرفتید. چه حسی داشتید؟توسلی: خیلی حس خوبی داشت. ویژگی بزرگش این بود که روزهای تاسوعا و عاشورا آنجا بودیم. مذهب مشترک بزرگترین ویژگی مابین ایران و عراق است. این مذهب مشترک در این دو شهر فراتر از ملیت حرف میزند. مراسم تواریج به نظرم فوق العاده بود. تاثیر بسیاری روی من گذاشت. اگر همین داستان در افغانستان رخ میداد باز هم بازی در آن را میپذیرفتید؟توسلی: میرفتم ولی قصه دیگری میشد. جذابیت عراق بیشتر به خاطر موقعیت مذهبیاش است. و اینکه ما با این کشور سالها در حال جنگ بودیم، اما وجود آن مذهب مشترک باعث ایجاد صداقت میشود، اما با افغانستان هم زبان مشترک داریم. به هر حال اگر کاری باشد که دوست داشته باشم در قطب شما هم باشد میروم. چقدر به مرز معتقدید؟توسلی: اگر بخواهم مثل خودم خیلی رویاگونه فکر کنم مرز نباید وجود داشته باشد . همه انسانها روی کره زمین با هر تفکر و مذهبی قابل احترامند. حکومتها هستند که مرزها را تعیین میکنند و شاید جنگها را راه میاندازند. پس با نگاه ایدهآلیستی به مرز معتقد نیستم، اما اگر بخواهم به دنیای واقعی بیایم خب باید بگویم وقتی ما دور خانههایمان دیوار میکشیم و حتی در خانه دور خودمان حصار میکشیم طبیعی است دو کشورمان هم مرز داشته باشیم. آقای محمدی اگر رسول ملاقلی پور زنده بود و این فیلم را می ساخت شاید خیلیها میگفتند مثل فیلم «میم مثل مادر» به سراغ ملودرام رفته، چقدر ملودرام از حضور روح کار آن زنده یاد در فیلم ناشی میشود؟محمدی: پسزمینه قصه و طرح یکی است. منتها پرورشی که هر نویسنده به قصه میدهد روح آن را تعیین میکند. بسط و گسترشی که آقای راعی به فیلم دادند آن را ملودرام کرد، اما لحنی که آقای راعی دارد ترکیب یک فضای مستند با ملودرام است. این نوع از کار را کم در سینمای ایران دیدهایم. فضایی که دراین فیلم از عراق میبینید نزدیک به مستند است. از زمان اکران فیلم راضی هستید؟محمدی: امروز که 28 آذر و مصادف با اکران فیلم است همزمان با اعلام اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه هاست. امیدوارم همه چیز به خوبی پیش برود، ولی فصل زمستان کلا شرایط مناسبی برای اکران نیست. ما ترجیح میدادیم این فیلم اوایل آذرماه اکران شود که نشد. به هر حال از من که بیش از سه سال درگیر کار بودم تا باقی دوستان در شرایط سخت برای این فیلم صادقانه زحمت کشیدند. امیدوارم این زحمت دیده شود. چون به هر حال سرمایهگذار فیلم بنیاد سینمایی فارابی است و طبیعتا من نگرانی از بعد اقتصادی ندارم.«عصر روز دهم» را میتوان یک فیلم دینی به حساب آورد که اتفاقا اول سینماست و بعد یک فیلم دینی، اما چرا به این فیلم در جشنواره فیلم فجر توجه نشد. در صورتیکه مدام حرف از حمایت از این نوع سینماست.محمدی: یک فستیوال فیلم کوتاه چندی پیش در تهران برگزار شد با موضوع استاندارد. مصاحبهای هم با من درباره استاندارد انجام شد. همانجا هم گفتم که به نظرم مهر استاندارد در یک اثر هنری مثل مهر استاندارد بر مواد غذایی و... نیست. مهر استاندارد اثر هنری را زمان و تاریخ مشخص میکند. هزاران شاعر در دربار سلطان محمود بودند و یک فردوسی ماند. پس جشنوارهها و تقدیرها خوب است اما ماندگاری یک اثر را مشخص نمیکنند. اگر کسی به کارش مومن باشد که قرار است یک فرایند هنری را از عدم به وجود بیاورد سختیهایش را هم میداند. جزو طبیعت کار ما گاه نادیده گرفته شدن است. کسی به خاطر جشنواره نباید به کارش مومن شود یا ایمانش را از دست بدهد. برای من هم که سالها در جشنواره هم داور بودم و هم دبیر این قضیه روشن است که مناسباتی در انتخابها دخالت دارد. در سالی که فیلم «از کرخه تا راین» در جشنواره بود و اتفاقا شهید آوینی داور بود این فیلم جایزه نگرفت، ولی الان که میبینیم به دفعات این فیلم از تلویزیون پخش شده یا سوار هر آسانسور میشوم آهنگ آن پخش میشود، می بینم اثر جایگاه خود را به دست آورده است. صادقانه بگویم از اینکه نام خانم توسلی در بین کاندیداها نبود کمی آزرده شدم. طبیعتا این آزردگی خاطر هست، اما نباید روی روند کار در سینما تاثیر بگذارد. یک بازیگر توسط مردم داوری میشود و قبل از همه توسط خودش. نامزدهای جشن خانه سینما نشان داد نقش شما دیده شده، به نظر شما خانم توسلی چرا در جشنواره این نقش دیده نشد؟توسلی: داوری جشنواره سلیقه یک هیئت است. ولی درباره رضایت خودم از بازی در «عصر روز دهم» میتوانم بگویم الان که فیلم را میبینم احساس میکنم باید تفاوت بین دو خواهر را بیشتر در میآوردم یا پیشنهاداتی میدادم که یک ذره تفاوت آنها بیشتر شود حتی در گریم یا لباس. نه میگویم خیلی خوب بودم و نه بد اما راضی نیستم. هزینه تولید فیلم چقدر شد؟محمدی :قرار داد ما اول 900 میلیون تومان بود. زمان فیلمبرداری و هزینه تولید در عراق بیشتر شد. ما مرز ایران و عراق را کامل بازسازی کردیم. چون قصه ما در سال 2005 اتفاق میافتاد و این دورهای است که تقریبا رابطهمان با عراق بر قرار شده . الان این مرز تغییر کرده. قسمت بازسازی خوزستان در زمان جنگ خیلی پرهزینه بود چون یک خانه به طور کامل ساخته و تخریب شد. کارهایی که در مورد پرده سبز انجام دادیم باز هزینهبر شد چون به ما اجازه ندادند با بازیگر دوربین را داخل حرم ببریم. پس ما یک بار بدون بازیگر فیلمبرداری کردیم و بعد یک دور با بازیگر در جای دیگر و اینها تلفیق شدند. یعنی بازی در حرم ممنوع بود؟محمدی: بله. خیلی هم رایزنی کردیم و چهرههای مذهبی هم موافقت کردند، ولی مجوز نهایی صادر نشد. در نهایت هزینه تولید یک میلیارد و دویست و نود میلیون تومان شد. چرا در فیلم حضور نیروهای اشغالگر در عراق خیلی پررنگ نیست؟محمدی: در طرح اول آقای ملاقلی پور حضور آمریکاییها خیلی پررنگ بود. شخصیت اصلی ما یک خبرنگار بود که به عراق میرفت و بعد با یک خبرنگار زن آمریکایی مواجه میشد و ... او به اقتضای شغل خبرنگاری وارد داستانهایی میشد و حتی در برههای آمریکاییها دستگیرش میکردند. بعدها متوجه شدیم اگر بخواهیم خیلی آن بخش را پررنگ کنیم ناچاریم قصه اصلی را فراموش کنیم. چون حجم موضوعات این فیلم هم زیاد بود. آنچه برایم مهم ماند این بود که عراق را تحت اشغال نشان بدهیم و با چند صحنه ساده این را منتقل کردیم. یکی دیگر از تاثیرات این حضور را در صحنه پایانی میبینید که وقتی این دو خانواده نماد دو ملت میخواهند بالاخره به هم بپیوندند گروههای القاعده انفجاری ایجاد میکنند و سرباز آمریکایی شروع میکند بستن گلوله به روی همه. در این صحنه بدون اینکه جنبه شعاری پیدا کند، حضور نیروی دیگر را در آن کشور نشان دادیم. خانم توسلی در مجموع عراق را چطور کشوری دیدید؟توسلی: غیر از دو شهر نجف و کربلا بغداد را در راه برگشت دیدیم. البته که فضا امنیتی بود و در عین حال مردم محروم بودند. مثلا شهر پر از سیم بود و به طرز عجیبی بالای سرت پر از سیمهای برق بود. 54143
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 466]
صفحات پیشنهادی
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است. فرهنگ > سینما - تهیهکننده «عصر روز دهم» این فیلم را حاصل ورود نگاه انسانی به سینما میداند و معتقد است سینما میتواند ...
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است. فرهنگ > سینما - تهیهکننده «عصر روز دهم» این فیلم را حاصل ورود نگاه انسانی به سینما میداند و معتقد است سینما میتواند ...
«عصر روز دهم» در «هفت» نقد میشود
تفحص شهدا در خاک عراق آغاز می شود · «سنپطرزبورگ» در «هفت» نقد ميشود . ... «عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است فکر کنید این افراد با یک گروه 50 نفره .
تفحص شهدا در خاک عراق آغاز می شود · «سنپطرزبورگ» در «هفت» نقد ميشود . ... «عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است فکر کنید این افراد با یک گروه 50 نفره .
آیت الله خزعلی: سران فتنه با اعمالشان میخ بر تابوت خود ...
آیت الله خزعلی: سران فتنه با اعمالشان میخ بر تابوت خود کوبیدند اس ام اس 155 (مخصوص این روزهای گرم) · «عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است · تاسیس ...
آیت الله خزعلی: سران فتنه با اعمالشان میخ بر تابوت خود کوبیدند اس ام اس 155 (مخصوص این روزهای گرم) · «عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است · تاسیس ...
بازیگر زن ایرانی در فیلم زندگي صدام
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است فکر کنید این افراد با یک گروه 50 نفره تولید فیلم شامل بازیگر و کارگردان و سایر .... داده و یک دخترش را و سالهاست با ...
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است فکر کنید این افراد با یک گروه 50 نفره تولید فیلم شامل بازیگر و کارگردان و سایر .... داده و یک دخترش را و سالهاست با ...
مادر هانيه: مادر خوبي ميشوم
مادر هانيه: مادر خوبي ميشوم · همراه با رزیتا غفاری در منزلش · تصوير شكلك زيدان براي ساركوزي! نوشيدن آب هنگام صرف غذا ... «عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است ...
مادر هانيه: مادر خوبي ميشوم · همراه با رزیتا غفاری در منزلش · تصوير شكلك زيدان براي ساركوزي! نوشيدن آب هنگام صرف غذا ... «عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است ...
نامزدهاي بخش مستند جشن خانه سينما
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است در بودجهبندی فیلمهای هالیوودی بخش خدمات رفاهی و ایمنی و بیمه بازیگران و عوامل، .... نامزدهای جشن خانه سینما نشان داد نقش شما ...
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است در بودجهبندی فیلمهای هالیوودی بخش خدمات رفاهی و ایمنی و بیمه بازیگران و عوامل، .... نامزدهای جشن خانه سینما نشان داد نقش شما ...
جزييات ساخت و اسامی بازيگران فيلم زندگي صدام
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است در بودجهبندی فیلمهای هالیوودی بخش خدمات رفاهی و ایمنی و بیمه بازیگران و عوامل، .... هر چقدر شخصیتها ملموس باشند به ...
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است در بودجهبندی فیلمهای هالیوودی بخش خدمات رفاهی و ایمنی و بیمه بازیگران و عوامل، .... هر چقدر شخصیتها ملموس باشند به ...
رسول ملاقلي پور شاعر سينماي دفاع مقدس
رسول ملاقلي پور شاعر سينماي دفاع مقدس-به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگي ... فيلم درباره مقاومت خانه به خانه جوانان خرمشهري در كنار نيروهاي نظامي است كه در پايان ... ذهن را براي روايت داستان خود انتخاب كرده و دو دوره زماني را با هم تركيب مي كند. ... و يك سالگي در حالي درگذشت كه مقدمات ساخت فيلم عصر روز دهم را در عراق دنبال مي كرد.
رسول ملاقلي پور شاعر سينماي دفاع مقدس-به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگي ... فيلم درباره مقاومت خانه به خانه جوانان خرمشهري در كنار نيروهاي نظامي است كه در پايان ... ذهن را براي روايت داستان خود انتخاب كرده و دو دوره زماني را با هم تركيب مي كند. ... و يك سالگي در حالي درگذشت كه مقدمات ساخت فيلم عصر روز دهم را در عراق دنبال مي كرد.
استاندار تهران: تصميمي براي برگزاري جشنواره زنان سرزمين من ...
[ارسال شده از: ایرنا]. [مشاهده در : www.irna.ir]. [تعداد بازديد از اين مطلب: 4]. . . صفحات پیشنهادی. «عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است. . اجتماعی. عصای بابانوئل ...
[ارسال شده از: ایرنا]. [مشاهده در : www.irna.ir]. [تعداد بازديد از اين مطلب: 4]. . . صفحات پیشنهادی. «عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است. . اجتماعی. عصای بابانوئل ...
ملت عرب دیگر نمیخواهد با ایران دشمن باشد
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است محمدی: اغلب آن فیلمها در کشو مراکش یا کشورهای عربی دیگر ساخته شده که سابقه .... در این فیلم ما با فرازهای مختلفی رو به ...
«عصر روز دهم» ترکیب مستند و ملودرام است محمدی: اغلب آن فیلمها در کشو مراکش یا کشورهای عربی دیگر ساخته شده که سابقه .... در این فیلم ما با فرازهای مختلفی رو به ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها