واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - عبدالرضا کاهانی با چهارمین فیلم سینمائی خود این نکته را به اثبات رساند که کارگردانی تجربهگرا و اهل ریسک است و تاوان این ریسک را با حضور فیلمش در بخش خارج از مسابقه سینمای ایران میپردازد. سحر عصرآزاد: «آدم»، «آن جا» و «بیست» سه فیلم قبلی کاهانی هستند که نگاهی به آنها نشان میدهد کمتر اشتراکی در مضمون و به تبع آن کارگردانی و حتی جنس و سبک و سیاق کار دارند. این فیلمساز پس از فیلم اکران نشده «آدم» و فیلم ردشده «آن جا»، «بیست» را ساخت که همچنان مفاهیم مورد نظر او را به گونهای نمادین در لایههای درونی اثر به همراه داشت.«بیست» جایزههای مختلفی از جشنواره بیست و هفتم فجر گرفت، اما درست پس از آن کاهانی «هیچ» را ساخت که در بخش مسابقه جشنواره بیست و هشتم پذیرفته نشد و به نمایش محدود در بخش خارج از مسابقه اکتفا کرد. این نشان میدهد هیچ چیز نمیتواند مانع او برای بیان دغدغههای خاص حال حاضرش باشد... هیچ چیز.ویژگی دیگر «هیچ» ادامه همکاری کاهانی با افرادی که نشان می دهد به نقطه نظر مشترکی در نوع نگاهشان به سینما رسیدهاند و این نکته خود را در سر و شکل کار نشان میدهد. حسین مهکام که در فیلمهای این کارگردان همواره به عنوان فیلمنامهنویس همکار حضور داشته در «هیچ» هم مهر تأئیدی زده بر تسلط خود بر درام و البته اهمیت به تجربه فرم های روائی و مفاهیم نمادین. همچنان که مسعود سلامی فیلمبردار جوان نیز در چند همکاری خود با کاهانی به خوبی نقش چشم فیلمساز را با خلاقیتهای خاص خودش ایفا کرده است. شیما منفرد تدوینگر فیلم و حتی بازیگرانی که اولین تجربه همکاری با کاهانی را پشت سر گذاشتهاند، همه توانستهاند جایگاه خود را در کلیتی به نام فیلم «هیچ» پیدا کنند.«هیچ» در دو اپیزود روایت میشود که با عناوین نگاه اول و نگاه دوم از هم مجزا شدهاند. نگاه اول به شخصیتی به شدت دافعهبرانگیز میپردازد که دچار بیماری پرخوری است. تلاش شده این بیماری در عین حالی که موقعیتی خاص برای درامپردازی در نظر گرفته شده، نسبت خود را با رئالیسم حفظ کند به همین دلیل به وجه منطقی بیماری او یعنی اختلال غدد هم اشاره شده تا فیلم از فانتزی فاصله بگیرد.این ویژگی در فیلم «بیست» هم وجود داشت که شناسنامه زمان حال شخصیتها و موقعیت آنها کاملاً مشخص و رگههای اجتماعی کار برجسته بود، اما نکته و کلید اصلی در لایههای زیرین کار یعنی از پسِ نمادهای به شدت واقعگرا خودنمائی میکرد. در «هیچ» هم این اتفاق میافتد و از سر و شکل کلی کار میتوان خانوادهای از طبقه فرودست با فرهنگ و مناسباتی خاص را شناسائی کرد که کاملاً ملموس و اینجائی هستند، اما همچنان حرف اصلی از پس کنار زدن سطح و رویه کار مشخص میشود. همانطور که در اپیزود اول انگل بودن مرد باعث میشود کار، زندگی، خانواده و ... را از دست بدهد در اپیزود دوم او را در موقعیتی میبینیم که صاحب امتیازی ویژه است و بدنش مرتب کلیه میسازد. مسلماً نمیتوان و نباید همه دغدغه فیلم را در نابود شدن زندگی حقیر، اما عاشقانه افراد خانواده به واسطه پولدار شدن محدود کرد. چون این همان چیزی است که در لایه روئی کار به عنوان نمودی از نکات درونی آن جاری است. نکته اصلی همان چیزی است که فیلم تلاش میکند در قالب قصهای دراماتیک و شخصیتپردازانه به آن بپردازد: زندگی و دغدغه هیچ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]