تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805419197




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مانند مردم کوچه و بازار !


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مانند مردم کوچه و بازار ! نقدی بر اظهارات محسن میردامادی درباب سیاست خارجی

*سید ضیاءالدین احتشام "باید به گونه ای عمل کنیم که هم انرژی هسته ای داشته باشیم و هم تهدید نشویم" ؛ این ، سخنی است که طی سال های اخیر ، با روایت های مختلف از زبان بسیاری از فعالان سیاسی مطرح شده و البته هیچ کدام نگفته اند "که این " به گونه ای" ، چگونه است؟!این حکایت در گفت و گوی اخیر آقای محسن میردامادی ، دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی ، با روزنامه "تهران امروز " نیز بار دیگر تکرار شده و برغم اصرار  مصاحبه کننده که از وی خواسته درکنار انتقاداتی که به روش دولت در اداره مذاکرات هسته ای دارد ، راهی هم برای بهبود وضعیت پیشنهاد دهد ، از پاسخ صریح طفره رفته است . بخشی از این گفت و گو را بخوانید: "سوال: طيف حاشيه‌نشين همواره منتقد رفتارهاي طيف حاكم در همه زمينه‌ها از جمله ديپلماسي خارجي و هسته‌اي بوده است، چه در دولت گذشته كه حاكمان امروز منتقد ديپلماسي هسته‌اي دولت آقاي خاتمي بودند و چه اكنون كه اصلاح‌طلبان منتقد ديپلماسي هسته‌اي دولت آقاي احمدي‌نژاد هستند. اما اين انتقادها هيچ‌گاه با پيشنهادي همراه نبوده است. شما در ازاي اين انتقاداتي كه مطرح مي‌كنيد چه پيشنهادي ارائه مي‌دهيد؟ اينگونه نبوده كه اصلاح‌طلبان هيچ پيشنهادي‌ نداشته باشند. در زماني كه پرونده هسته‌اي در دست اصلاح‌طلبان بود، آن را براساس پيشنهادات خود پيش مي‌بردند و اگر همچنان در مسند امور بودند همان روش را ادامه مي‌دادند تا پرونده به شوراي امنيت نرود. به اين ترتيب از نظر حقوقي با اين محدوديت‌ها مواجه نمي‌شديم و در فضايي آرام تر دستيابي به انرژي هسته‌اي را دنبال مي‌كرديم. اما امروز شرايط كشور فرق كرده و اگر اصلاح‌طلبان در مسند امور قرار بگيرند بايد با توجه به شرايط جديد تصميم بگيرند. منظور من هم همين بود كه شما براساس شرايط موجود چه پيشنهادي براي پيشبرد اهداف هسته‌اي كشور داريد؟ الان اصلاح‌طلب‌ها در موقعيتي نيستند كه بخواهند پيشنهاد دهند و فقط مي‌توانند اشكالات سياست فعلي را بيان كنند. هرگاه كه بار ديگر در موضع تصميم‌گيري‌ قرار بگيرند، با توجه به واقعيت‌هاي روز مي‌توانند طرح بدهند. فرض كنيد كه بار ديگر در مسند امور قرار بگيريد. به عنوان دبيركل مشاركت و رئيس سابق كميسيون امنيت ملي آيا بار ديگر غني‌سازي اورانيوم را تعليق مي‌كنيد؟ واقعيت هر زماني در تدوين سياست خارجي عامل تعيين‌كننده است. هر دولتي اگر امروز بخواهد مديريت بحث هسته‌اي را داشته باشد براساس واقعيت‌هاي امروز بايد طرحي بدهد. واقعيت‌هايي كه طبعا متفاوت از دو سال پيش است‌ و تغيير كرده است. اما يك نكته را بايد مورد توجه قرار داد و آن اينكه ما در فاصله باقيمانده از دوره رياست‌جمهوري بوش به عنوان رئيس يك دولت كاملا ماجراجو كه عقل و منطق بر تصميماتش حاكم نيست، بايد تمامي تلاش‌مان را مصروف اين كنيم كه آنها با ما درگير نشوند. به عبارت ديگر لازم است به‌گونه‌اي عمل كنيم كه اين دوره را بدون درگيري پشت سر بگذاريم. به‌ويژه اينكه چشم‌انداز آينده آمريكا حاكي از آن است كه تيم فعلي در انتخابات آتي رياست‌جمهوري بر سر كار ابقا نخواهد شد." همانطور که ملاحظه می کنید ، آقای میردامادی که خود دبیر کل یک حزب سیاسی است و در مجلس گذشته نیز ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را بر عهده داشته است ، هیچ راه حلی را ارائه نمی دهد و همانند مردم عادی کوچه و بازار می گوید" لازم است به گونه ای عمل کنیم که... " بدیهی است که گفتن جملاتی مشابه این که " باید خوب عمل کنیم" از عهده هر کسی بر می آید ولی از سیاستمداری که مدعی اداره دولت نیز هست و مدت ها بر صدر کمیسیون سیاست خارجی پارلمان یک کشور نشسته است انتظار نمی رود همانند مردم عادی و فارغ از دانش سیاسی سخن بگوید به کلی گویی های امیخته با انتقاذ های بدون راه حل اکتفا نماید . نکته جالب توجه این است که ایشان ، برغم طفره رفتن آشکار از از پاسخ دادن و ارائه طریق پیشنهادی ، به خالی از ایده بودن خود اعتراف نمی کند و می گوید که اگر اصلاح طلبان در موقعیت تصمیم گیری قرار داشته باشند ، انگاه طرح های پیشنهادی خود را مطرح می کنند ؛ گو اینکه آنها در چنته خود ، طرحی عملی برای "جلوگیری از درگیری در عین دستیابی به فناوری هسته ای" دارند و مترصد دستیابی به قدرت هستند که آن را اعلام و اجرا کنند . چنین طرز فکری ، آن هم در خصوص یک مساله "ملی" و "سرنوشت ساز" ، بی گمان مایه تأسف و تحیر است چه آنکه اگر واقعاً راهی برای بهبود وضعیت سراغ دارند و نسبت به اعلام آن خساست می کنند ، باید در وطن دوستی شان تردید کرد زیرا پرونده هسته ای یک مساله ملی است و نه یک امر جناحی . اگر هم راهی در این راستا سراغ ندارند ، "ادای دانایان را در آوردن" و انتقادهای بی پشتوانه مطرح کردن شان چیزی جز بازی سیاسی نیست که البته این یکی هم به درد مردم رنجور از این جناح بازی های مشمئز کننده نمی خورد . آقای میردامادی در این گفت و گو که بخش زیادی از آن به مساله هسته ای و سیاست خارجی مربوط می شود ، می گوید: "دولت فعلي در سياست خارجي خود رويكرد كاملاً ماجراجويانه را شروع كرده و البته آن را شجاعت مي‌داند و دولت قبل را كه اين ماجراجويي را نداشت و با روشي منطقي و نسبتا معقول منافع ملي را دنبال مي‌كرد، منفعل و يا مرعوب معرفي مي‌كند." البته در زشتی ایراد اتهامات گوناگون به دولت گذشته از سوی دولتمردان کنونی، ما نیز با آقای میردامادی همداستان هستیم و آن را سنت زشتی می دانیم که در اوایل دولت دوم خرداد شکل گرفت و در دولت نهم ، به طرز غم انگیزی نهادینه شد . با این حال ، "ماجراجو" خواندن سیاست خارجی دولت کنونی را نمی توان منطبق با واقعیت و حتی منافع ملی دانست . البته باید دید ایشان از " ماجراجو" چه تعریفی دارد ؟ اگر منظور دبیرکل مشارکت ، ماجراجویی تاکید بر حق مسلمی است که خود ایشان هم در این گفت و گو بارها بر آن صحه گذاشته است ، آنگاه می توان سیاست خارجی فعلی را ماجراجویی دانست ولی اگر ماجراجویی در معنای واقعی خود به کار رفته باشد ، آنگاه باید تصریح داشت که ایشان از طریق انصاف خارج شده و بر مرکب رام ناشده ی " ترجیح منافع حزبی بر ملی " سوار گشته است . سیاست خارجی دولت نهم ، قطعاً همانند همه کارهای انسانی ، خالی از خطا و اشتباه نیست همان گونه که بر سیاست خارجی پیشین نیز نقدهای جدی وارد بود ولی این بدان معنا نیست که کل رویکردهای دستگاه دیپلماسی کشور در دو سال گذشته را با قلم خطا ، خط بزنیم و آن را ماجراجویانه بنامیم . آیا ، راه اندازی مجدد سانتریفیوژها و از سرگیری غنی سازی ماجراجویی بوده است ؟ اگر چنین است باید به خاطر آقای میردامادی بیاوریم که تصمیم به از سرگیری غنی سازی در آخرین هفته های دولت آقای خاتمی ( که مشارکتی ها در آن اکثریت داشتند)اتخاذ شد و دولت آقای احمدی نژاد ، صرفاً تصمیم از قبل گرفته شده را اجرا کرد . آقای میردامادی به قطعنامه های صادره از شورای امنیت علیه ایران استناد می کند و آن را نشانه ضعف سیاست خارجی می داند و البته این نکته را مغفول می دارد که اگر در دولت قبلی چنین قطعنامه هایی علیه ما صادر نشده بود بدین علت بود که ما در راهی حرکت می کردیم که بانیان چنین قطعنامه هایی می خواستند و لذا نیازی به صدور قطعنامه نداشتند و این مساله یاد آور شخصی است که در آن حکایت معروف ،که شیطان کاربردهای زنجیرهایش برای کشیدن افراد مختلف به دام خویش را می شمارد ، از وی می پرسد:"مرا با کدام زنجیر به دنبال خود می کشی؟" و شیطان هم پاسخ می دهد :" هیچکدام؛ تو بدون زنجیر هم به دنبال من روانه ای !" دبیرکل حزب مشارکت در این گفت و گو چنان از دوره خاتمی و جایگاه بین المللی ایران در آن زمان داد سخن می راند که اگر کسی خاطره اش را از دست داده باشد ، گمان می برد ایران در دوران وی ، قطب و قبله جهان بوده است؛ بخوانید: "ایران نزد كشورهاي جهان سوم و همچنين كشورهاي پيشرفته حرمت و جايگاه ممتازي داشت...مي‌رفت به الگويي براي كشورهاي اسلامي تبديل شود...ما در گذشته كجا بوديم و الان كجا هستيم ... ." البته تردیدی نیست که شخص آقای خاتمی ، به لحاظ پرستیژ بین المللی ، رئیس جمهور موفقی بود ولی آن جایگاه و حرمت ممتازی که آقای میردامادی از آن یاد می کند ، چه دستاورد عملی برای ما داشت و دستگاه دیپلماسی دولت های هفتم و هشتم آیا توانست از "فرصتی به نام خاتمی" برای کشور بهره برداری کند؟ آیا تحریم ها لغو شد؟ آیا همانطور که آقای حسن روحانی وعده داده بود ، بین ایران و اروپا " روابط استراتژیک" برقرار شد؟راستی مگر نه این است که ماجرای تهدید های هسته ای در زمانی آغاز شد که به قول آقای میردامادی ایران جایگاه ممتازی بین کشورهای پیشرفته و جهان سوم داشت؟ این چگونه جایگاه ممتازی بود که نتیجه آن محرومیت یک ملت از فناوری هسته ای بود ؟  این چگونه جایگاه ممتازی بود که به دارنده این جایگاه حتی اجازه نمی دادند حتی در سطح دانشگاهی نیز ماکت گونه غنی سازی را داشته باشد؟ اساساً اگر ما در آن دوران تا این اندازه قدر داشتیم و بر صدر بودیم ، چرا برای داشتن یک سری فقط 164 تایی سانتریفیوژ ، باید ماه ها با اروپایی ها مذاکره می کردیم تا به ما چنین " اجازه" ای بدهند که البته ندادند؟! البته نگارنده معتقد نیست که اکنون ما به چنین قدر و منزلتی رسیده ایم چه آنکه اساساً عرصه روابط بین الملل را جایگاه چنین "قدر و صدر" هایی نمی داند و بر این باور است که آنچه همه چیز را ( و همه چیز را ) تعیین می کند ، "قدرت" - با تمام مؤلفه هایش- هست و در این میان کسانی باخته اند و می بازند که خود را حقیر می شمارند و هر گونه تحول و پیشرفتی را منوط به " رخصت" دیگران می دانند. در این میان ، این ، یک اصل تردید ناپذیر است که در روابط بین المللی ، کشورها، همدیگر را بر مبنای چهره ای که هر کشور از خود نشان می دهد تعریف می کنند و به رسمیت می شناسند. از این رو ، بازشناسی چهره کشوری که تا دیروز برای یک کار قانونی و متعارف (مثلاً غنی سازی) باید از دیگران اجازه می گرفت ولی اکنون خود تصمیم می گیرد ، هزینه و زمان می برد ولی چاره ای از آن نیست جز آنکه سبک انگشت اشاره را بالا گرفتن " آقا اجازه ؟" گفتن را از سر گیریم .  میردامادی در ادامه و در تشریح وضعیت کنونی سیاست خارجی ایران می گوید: "متحدين ما هم محدود به چند كشور با رژيم‌هاي كمونيستي است كه كشورهاي كوچك و كم‌اثري در عرصه بين‌الملل هستند." ای کاش ایشان می گفت که در زمان دولت قبلی ، متحدین ما چه کشورهایی بودند؟ آیا فرانسه و آلمان و انگلیس متحد ما بودند؟ شاید هم کانادا و استرالیا؟ و ای بسا دوست مطمئنی به نام روسیه ؟! یا چین یا ...؟!واقعیت این است که ما به جز سوریه ، نه در دوره های قبلی و نه در دوره کنونی متحدی به معنای واقعی کلمه نداریم( که آن هم امتحان خود را پس نداده است) و البته باید افزود که در دوره جدید دوستی هایی -هرچند در قیاس با کشورهای مهم ، کم اهمیت تر - در امریکای لاتین ایجاد شده است که قاعدتاً نباید مورد انتقاد باشد زیرا همین کشورها هم در محافل بین المللی دارای حق رأی هستند و می توانند در مواقعی مفید باشند همانطور که رأی منفی دو کشور جهان سومی دوست ایران در شورای امنیت باعث شد بیانیه پیشنهادی اسرائیل علیه ایران مطرح نشود . دبیرکل حزب مشارکت همچنین در ادامه مدعی می شود که اگر اصلاح طلبان در قدرت بودند ، اکنون نیروگاه بوشهر راه اندازی شده بود. هرچند این ، فقط یک ادعاست -زیرا اصلاح طلبان در قدرت نیستند- ولی مروری بر تاریخچه پرونده هسته ای نشان می دهد که در دوران آنها اعتمادسازی های صورت گرفته ، از جمله تعلیق، به جای آنکه منجر به گشایش و پیشرفت برنامه هسته ای ایران شود  مرحله به مرحله دایره فشار بر ایران را تنگ تر می کرد ، بدین گونه که ابتدا اروپایی ها از ایران خواستند به یک " تعلیق" محدود رضایت بدهد و ایران هم در توافقنامه "سعدآباد" بدون آنکه امتیازی حتی در حد یک چوب کبریت بگیرد ، این تقاضا را پذیرفت . در آن زمان و دقایقی پس از امضای این توافقنامه ، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ، در جمع خبرنگاران به صراحت گفت : طبق توافق ، این تعلیق کاملاً داوطلبانه است و ما هر وقت اراده کنیم ، حتی همین فردا هم می توانیم بدون هیچ مشکلی غنی سازی را از سر بگیریم . با این حال ، این تعلیق داوطلبانه که قرار بود کوتاه نیز باشد، تا پایان عمر دولت قبلی ادامه یافت و به علاوه اروپایی ها که در ابتدا خواستار "تعلیق موقت" بودند ، در مرحله بعدی سخن از " تعلیق دائمی"! به میان آوردند و پس از مماشات ایران ، خواستار " توقف " غنی سازی (و نه تعلیق) شدند و باز در مرحله ای دیگر گفتند که ایران نه تنها حق ندارد غنی سازی کند بلکه حق نخواهد داشت در سایر زمینه های هسته ای هم فعالیتی داشته باشد ولو آنکه صلح آمیز باشند. حال انصاف دهید اگر ان روند ادامه می داشت ، آیا نیروگاه اتمی ایران راه افتاده بود یا آنکه غربی ها باز هم چند سنگر دیگر جلو امده بودند؟ نکته دیگری که در این مصاحبه وجود دارد این است که آقای میردامادی ، در تمام گفته های خود بر عملکرد سیاست خارجی ایران به ویژه در بحث هسته ای خط بطلان می کشد ولی هنگانی که سخن از کناره گیری آقای لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی به میان می آید ، تلویحاً عملکرد وی را به عنوان "تنها کسی که اروپایی ها به این نتیجه رسیده بودند مذاکره با او منتج به نتیجه می شود" تأیید می کند تا ثابت کند که در تناقض گویی مهارتی خاص دارد . ای کاش سیاستمداران ما ، این نکته بسیار ساده را درک کنند که سیاست خارجی ، محل نزاع های سیاسی نیست و اگر هم نقدی دارند باید مستند و از سر دلسوزی باشد... به راستی فهم این موضوع به "آی کیو" ی فوق العاده ای نیاز دارد؟! 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن