واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
ادعای سرقت فیلمنامه توهمی کودکانه است «مسعود بهبهانینیا» با توجه به درج خبر ادعای یک نویسنده شیرازی مبنی بر سرقت ادبی فیلمنامه «فاصلهها» از نوشته او، پاسخی را منتشر کرد. به گزارش گروه فرهنگی هنری باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران "ایسکانیوز"، در این یادداشت که نسخهای از آن دراختیارخبرگزاری ایسکانیوز قرار گرفته آمده است: ادعای سرقت ادبی فیلمنامه «فاصلهها» کذب محض و توهم کودکانه است. بیست سالی است برای تلویزیون مینویسم. سریالها و مجموعههای مختلفی چون شرکت، خانه پدری، ایستگاه آخر، خاک سرخ، کارآگاهان، نرگس، ترانه مادری و... این آخری هم فاصلهها از میان نوشتههایم تولید و پخش شده است. اغلب این سریالها به دلیل طرح مسائل خانواگی، تربیتی و اجتماعی پر مخاطب و در زمان خودشان بحث برانگیز و حاشیهدار بودهاند اما اتفاق نادری که برای این آخری یعنی «فاصلهها» افتاده، کمی عجیب و در عین حال جالب است. نویسنده جوانی از شیراز مدعی شده این فیلمنامه متعلق به او بوده و من آن را سرقت کردهام. تا اینجای قضیه هنوز عجیب نیست. گاهی پیش می آید کسی میان نوشته خودش و دیگری شباهتهایی به لحاظ مضمون میبیند. در این نامه آمده است: ادعای سرقت البته یک اتهام است که باید ثابت شود و قاعدتا اگر مدعی نتواند آن را ثابت کند باید جوابگوی اتهامی که زده و اعاده حیثیت باشد. اما نکته عجیبی که پیش آمده ورود فرماندار محترم شیراز به قضیه و صدور حکم قبل از اثبات جرم و تهدیدهای ضمنی ایشان است. این موضوع تنها برای من تعجببرانگیز نیست بلکه خود مدعی هم از این اظهار نظر فرماندار به شدت تعجب کرده و گفته تاکنون سابقه نداشته یک مسئول تا این حد از یک هنرمند حمایت کند. هر چند آقای فرماندار در مصاحبه خود چند بار تکرار کرده که در صورت اثبات این موضوع چنین و چنان خواهد شد اما نفرمودند در صورت عدم اثبات چه خواهد شد. اقای فرماندار فقط یک سوی قضیه را دیدند و نفرمودند ... و اگر ثابت شود که این خانم به دروغ چنین ادعایی کرده چگونه می خواهند احقاق حق طرف دیگر را بنمایند. در ادامه میخوانیم: آقای فرماندار، دیروز، دهها سایت و رسانه خبری، مصاحبه شما را با عنوان سرقت ادبی فیلمنامه «فاصلهها» منتشر کردند. صدها و بلکه هزاران نفر مصاحبه شما را خواندند و بعضی از خوانندگان هم یادداشتهایی بر مصاحبه شما نوشتند. سئوال من این است اگر برایتان ثابت شود که ادعای این جوان واهی و کذب محض است چگونه میخواهید پاسخ این تشویش اذهان و این توهینها را بدهید. آقای فرماندار، متأسفانه مصاحبه شما حکایت از قضاوت و پیشداوری دارد. البته توجه به جوانان وظیفه همه از جمله مسئولان است. حمایت از هنرمندان هم مطلوب و پسندیده است اما تأیید حرکت غلط و یاد دادن بیقانونی به جوانان به هیچ روی پذیرفتنی نیست. کاش قبل از مصاحبه از خودتان میپرسیدید این خانم نویسنده چرا بهجای رفتن به مراجع ذیصلاح، سراغ شما آمده است. و کاش قبل از رسانهای کردن ماجرا تماسی با شبکه سه سیما یا روابط عمومی میگرفتید یا حداقل اسم مرا در اینترنت جستجو میکردید تا طرف دعوا را بشناسید و قدری در قضاوت تأمل کنید. حالا به اصل ادعا بپردازیم. این خانم مدعی است داستان کوتاهی به نام، «برای زهرا» دارد که شباهتی با سریال پنجاه قسمتی من دارد. جهت اطلاع عرض میکنم که سریال بنده در هزار و پانصد صفحه و در هزار و چهارصد سکانس و در طول یک سال و نیم با نظارت تهیه کننده، کارگردان و ناظر شبکه به نگارش درآمده است. کجای این سریال طولانی با داستان کوتاه ایشان شباهت دارد نمیدانم. چرا که ایشان علیرغم درخواست مدیر شبکه سه سیما هنوز حتی یک صفحه از فیلمنامه ادعایی خود، ارائه نکرده است. همینجا سئوال میکنم ایشان بجز ادعا، فیلمنامهای هم ارائه دادهاند؟ در این یادداشت آمده است: سریال «فاصلهها» بیش از بیست شخصیت اصلی و فرعی و ده داستان اصلی و فرعی دارد. تفاوت دیدگاههای محسن و سعید و شکاف ارزشی و اعتقادی آنها، داستان دلبستگی سعید و بیتا به هم و خطاهای آنها، داستان دلبستگی محسن و لیلا به هم و گذشته و حال آنها، مقایسه عشق پدر و پسر و تفاوت نگاهها، ماجرای فرهاد و توهم پایان فصل ارزشها، ماجرای اختلاف لیلا و دخترش صبا و قضایای مهران؛ ریحانه و علی، زهره و نیما، ساسان و فرهاد، و دهها قصه فرعی و اصلی دیگر در سریال فاصله هاست. شباهت در کجاست؟ چه چیز قصه کوتاه این خانم شباهت به فیلمنامه مطول من دارد که چنین گستاخانه اتهام سرقت میزنند و در آشفته بازار رسانههای تشنه خبرهای داغ مظلومنمایی میکنند. حتما آرم فیلمهای کمپانی متروگلدنمایر را به خاطر دارید که شیری در دایرهای میآید و میغرد. کسی وارد سینما شده بود و به محض دیدن این آرم از سینما بیرون زده بود که من این فیلم را قبلا دیدهام... در ادامه این نامه آمده است: آقای فرماندار، معمول این است که در این قبیل موارد و اختلافات، بهجای رسانهای کردن و مصاحبه و ایراد اتهام، جایی مثل خانه سینما یا کسی مثل مدیر شبکه را به عنوان حکم تعیین و طرفین را ملزم به ارائه فیلمنامه ثبت شده خود میکنند و کار داوری و قضاوت را به حکم میسپارند. راه دیگر مراجعه به مراجع قضایی و طرح شکایت و پیگیری قانونی است. حقی که بنده برای تعقیب مدعی و اعاده حیثیت برای خود قائل هستم. اما بدترین کار قضاوت نسنجیده، پیشداوری و ایراد اتهامهای کذب و واهی است. کاری که این نویسنده اصرار به انجامش داشته و متاسفانه شما هم با مصاحبه خود روش او را تایید کردهاید. اکنون اتفاقی که نباید بیفتد افتاده است. همتی کنید و حالا که به این موضوع ورود کرده اید، کار را تا پایان پیگیری نمایید. به صلاحدید خودتان کس یا کسانی را مامور نمایید تا حصول نتیجه کار را دنبال کنند و نهایتا گزارش کار را همچون همین مصاحبه منعکس نمایید. اولین قدم آن است که قبل از تمام شدن پخش سریال فاصلهها، یک نسخه از فیلمنامه ثبت شده این مدعی را از او طلب کنید. چیزی که ایشان تاکنون حتی به درخواست مدیر شبکه ی سه، حاضر به انجامش نبوده است. منتظر میمانم ببینم اگر بر شما کذب بودن ادعای مربوطه ثابت شد باز هم با همین قوت از حق و حقوق نویسندگان هر چند شیرازی نباشند، حمایت میفرمایید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]