تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833717636
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - بهرام توکلی فیلمساز جوانی است که به فاصله چهار سال پس از ساخت «پابرهنه در بهشت» موفق شده دومین فیلمش را بسازد و به جشنواره بیست و هشتم فجر برساند. سحر عصرآزاد: «پرسه در مه» به گفته کارگردان تجربهای نامتعارف در عرصه فرم روایی است که باید بدون پیش فرض دیده شود. «پرسه در مه» به فاصله چهار سال پس از «پابرهنه در بهشت» ساخته شده است. البته مستند داستانی نیمه بلند «عقل سرخ» را قبل از این دو فیلم ساختهاید. این چهار سال چه میکردید؟قرار بود دومین فیلمم را بلافاصله پس از «پابرهنه ...» بسازم اما برای ساخت فیلمی براساس بخشی از زندگی سهروردی با بنیاد سینمائی فارابی قرارداد بستم. چون کار سنگین بود حدود یک سال و نیم تحقیقات و نگارش پلات اولیه آن طول کشید. مبنای این تحقیق کتاب «لندر و قلعه» دکتر یثربی بود که براساس زندگی سهروردی نوشته شده است. اما مدیریت فارابی عوض شد و آقای شاهحسینی - که به جای آقای رضاداد آمدند- چون «پابرهنه ...» را دوست نداشتند، کار را متوقف کردند. پس از آن شروع به پیگیری فیلمنامههای دیگر کردم تا اینکه با کمک مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی -که آقای آفریده مسئولیت آن را بر عهده داشتند- و حمایت آقای نوروزبیگی به عنوان تهیهکننده بخش خصوصی پیگیر کار «پرسه در مه» شدم. اولین فیلم شما اثری معمول و متعارف به لحاظ مضمون و فرم نبود. «پرسه ...» چه نسبتی با آن فیلم دارد؟ در ادامه همان دغدغهها است یا تجربهای جدید را در کارنامه شما ثبت میکند؟این دو فیلم چندان ارتباطی با هم ندارند. برخی مضامینی که در «پابرهنه ...» مطرح بود در «پرسه ...» به گونهای ظریفتر پرداخت شده است. مثلاً تم رستگاری در فیلم اولم بسیار پررنگ بود اما در این فیلم نگاهم به این تم ظریفتر است. تجربه کارگردانی این فیلم هم به شکلی متفاوت بود چون فیلمنامه کاملاً" متفاوتی داشت. فرم روائی فیلمنامه هم با «پابرهنه ...» متفاوت و کاملاً غیرخطی است. البته «پابرهنه در بهشت» هم فرم روایی کاملا خطی و متعارفی نداشت. بله، در مرز بین روایت خطی و غیرخطی حرکت میکرد. در «پابرهنه ...» یک فرضیه را از جهت زمانی مطرح کردیم و آن را تا انتهای فیلم ادامه دادیم. اما در «پرسه ...» راویهایچندگانه وجود دارد و از این جهت تجربه فرمی متفاوت در فیلمنامه است که بالطبع تجربه خاصی در کارگردانی هم محسوب میشود. به گفته بهتر «پابرهنه ...» در داستان نامتعارفتر بود اما «پرسه ...» در فرم روائی نامتعارفتر است. پس در «پرسه ...» مخاطبان باید منتظر دیدن فیلمی متفاوت در فرم و روایت باشند نه موضوع محوری. در این فیلم اصرار داشتم با داستانی متعارف و معمولی کار کنم که روند خطی آن پیچیدگی نداشته باشد تا بتوانم فرم روایی را در آن تجربه کنم. بسیاری از فرمهای روایی هستند که پس از اجرا، فیلمهارا تبدیل به آثاری گنگ و نامفهوم برای مخاطب میکنند. اگر شما فرمی مدرن استفاده کنید که باعث شود مخاطب از فیلم لذت نبرد به کار لطمه وارده شده است. به همین دلیل من تلاش کردم داستان متعارفتری انتخاب کنم تا در خلال آن بتوانم این فرم روایی را بهتر تجربه کنم. از خلاصه داستان فیلم هم مشخص است که با داستانی رئال بر اساس روابطی امروزی بین یک زوج هنرمند سر و کار داریم که دچار مشکلاتی میشوند. به نظر میآید حضور راویهای مختلف در چنین قصهای بتواند جوابگوی متعارف بودن قصه باشد.البته اینها فرمهایی هستند که در سینمای جهان تجربه شده اما در اشل سینمای ایران تجربههایی جدید هستند. به نظر من سینمای ایران به شدت مضمون زده است و برای مخاطبان از مسئولین و منتقدان تا مردم، مضامین فیلمها در درجه اول اهمیت قرار دارند. این نکته باعث میشود ما همیشه در فرم که جدای از مضمون نیست عقب بمانیم و به نفع مضمون از تجربه در فرم پرهیز میکنیم. این فیلم تجربهای در حوزه فرم در کارگردانی، فیلمنامهنویسی و اجرا است. این نکته خوبی است که پس از تجربه «پابرهنه ...» تلاش کردهاید مفاهیم و دغدغههای مورد نظرتان را در قالبی ملموستر طرح کنید. این میتواند از هوشمندی شما هم باشد که در یک قالب خود را محدود نمیکنید.البته میتواند ناشی از این هم باشد که روند فیلمسازی در ایران برای افرادی مثل من که کارمان را تازه شروع کردهایم به گونهای پیش میرود که انتخاب نمیکنیم. ما یکسری ایده داریم که به هر دری میزنیم تا تهیهکنندهای برای ساخت آنها پیدا کنیم. البته برخی فیلمسازان هستند که همیشه مورد حمایت دولتی هستند و کارشان را میسازند. گروهی هم با بخش خصوصی کار میکنند و خیلی برایشان مهم نیست چه چیزی میسازند. اما یک گروه هم هستند که نه حمایت ویژه دولتی را دارند نه بخش خصوصی را. بیشتر هم نسلان من از این گروه هستند که نه دوست دارند در سینمای صرفاً تجاری هر کاری بکنند و نه اینکه حمایت ویژهای - برخلاف شعارهائی که میدهند- از آنها میشود. آن دو دسته فیلمساز میتوانند روند فیلمسازی خود را تعیین کنند اما برای افرادی مثل من این روند قابل انتخاب نیست. در واقع ما روند طبیعی فیلمسازی را طی نمیکنیم بلکه تنها سعی میکنیم از فرصتهایی که پیش میآید بهترین استفاده را بکنیم. تحصیلات شما کارشناسی ارشد فیلمنامهنویسی است که امتیازی ویژه برای یک کارگردان محسوب میشود. با نگاه تخصصی که به فیلمنامه دارید و در اولین فیلم شما هم خودنمائی میکرد، دغدغه همکاری با فیلمنامهنویس مستقل را دارید یا ترجیح میدهید قائم به ذات کار کنید؟به نظرم ما باید یک قدم از این هم جلو برویم و بحث سینمای اقتباسی را جدی تر پیگیری کنیم. برخلاف عدهای که معتقدند سینمای ایران مرده، معتقدم وقتی سینمایی 80 فیلم برای نمایش در جشنواره دارد پس نمرده است. به نظر من این سینما غیر قابل کنترل است چرا که یک وقت آثار درخشانی از آن بیرون میآید و یک وقت هم 50 فیلم بد. اتفاقاتی که برای این سینما میافتد حاصل یک جریان فکری نیست بلکه حاصل درخشش اشخاصی است که در این حوزه کار میکنند. به همین دلیل فکر میکنم اقتباس، راه نجات سینمای ایران از بسیاری از مسائل و مشکلات است. به همین دلیل اصرار داشتم فیلم دومم حتماً" اقتباسی باشد و از پروژه سهروردی هم استقبال کردم. من ایده اصلی را بر دوش فیلمنامهنویس نمیگذارم چون فکر میکنم اکثر فیلمنامه نویسان نه تنها در ایران بلکه در جهان تولیدکننده اندیشه نیستند بلکه متناسب کننده یک اندیشه قابل تماشا برای یک رسانه دیگر هستند. البته برخی فیلمنامهنویسان نابغه هم هستند که تولید کننده فکرند. ما در ایران هر وقت دنبال اقتباس میرویم به مشکل برمیخوریم و بسیاری معتقدند پیشینه ادبی برجستهای نداریم. اما من این مسیر را غیرممکن نمی دانم و تصمیم دارم بعد از این فقط فیلمنامه اقتباسی کار کنم. به نظرم کارگردانی دنیای بزرگی است و میتوان در آن تجربههایمختلفی کرد پس باید متکی بر یک زیرساخت محکم و اساسی باشد. البته در «پرسه ...» هم تلاش کردم با فیلمنامهنویسان مستقل همکاری کنم اما به نتیجه نرسید. با این توضیحی که دادید ایده مرکزی «پرسه ...» را هم از داستانی اقتباس کردید یا در ذهن خودتان پرورانده شد؟این فیلم طرحی قدیمی بود و زمانی که رمان نوشته شده بر اساس زندگی ونگوگ با نام «شور زندگی» را خواندم در ذهنم شکل گرفت. بارها داستان زندگی ونگوگ و نامههای او به برادرش را خواندم و به یک نکته کلیدی رسیدم. او اواخر عمر در نامهای به برادرش مینویسد بزرگترین ناراحتی من این است که هیچوقت نتوانستم اثر خوبی خلق کنم و زندگیم بیهوده است چون نتوانستم کاری را که دوست دارم به شکل خوبی انجام دهم. یعنی این آدم به مرزی از خلاقیت رسیده که حتی خودش هم نمیدانسته چه کار میکند و به کار خلاقهای که انجام میداده واقف نبوده است. تنها نکتهای که از این داستان گرفتم همین بود و هسته مرکزی فیلم از اینجا شروع شد. قصهای درباره آدمی است که حتی اگر کار خلاقه میکند، نمیداند چه کار میکند و این عوارضی در زندگی اجتماعی او دارد. به همین دلیل دو شخصیت اصلی را دو هنرمند انتخاب کردید و مرد آهنگساز و نوازنده پیانو و زن بازیگر تئاتر است. نگران بازتاب این دو شخصیت میان اهالی موسیقی و تئاتر نبودید؟شکلی که در فیلم به آنها پرداخته شده انتزاعیتر از آن است که به کسی بربخورد و تا حدی کلی است. در واقع موضوع اصلاً درباره موسیقی یا تئاتر نیست بلکه اینها به عنوان دو فردی هستند که کار خلاقه انجام میدهند و از جنسهای خاصی هستند ولی به مسائل صنوف مربوط نمیشود. در انتخاب بازیگران نقطه نظر خاصی را دنبال میکنید و در «پابرهنه ...» هم ترکیبی از بازیگران حرفهای در کنار بازیگران تئاتری را در نقشهایی متفاوت ثبت کردید. انتخاب شهاب حسینی در «پرسه ...» شما را نگران نکرد که با توجه به موقعیت شخصیت یادآور «سوپراستار» باشد؟ همیشه وقتی سراغ چهرههای پرکار میرویم که در نقش هایمتناسب با سن خودشان بازی میکنند این نگرانی وجود دارد که یادآور نقشهای دیگرشان باشند و تا حدی هم اجتنابناپذیر است. اما نوسان شخصیتی که قهرمان قصه ما طی میکند به نوعی او را متفاوت کرده و البته آقای حسینی هم انرژی گذاشتند که این شباهتها کمتر باشد. از نظر من صرف شباهت منفی نیست، چون مخاطبان وقتی بازیگری را دوست دارند برایشان جالب است که برخی از وجوه این شباهت را ببینند. برایم مهم بود این شخصیت در چارچوبی که فیلمنامه برایش مشخص کرده دچار تحول شود و این نوسان شخصیتی را با او تجربه کنیم. خانم لیلا حاتمی هم به نظرم توان خوبی در ندیده شدن بازیشان دارند و این کمک زیادی به کارگردان میکند. البته تجربههای ایشان در پرورش شخصیت کمک زیادی به من کرد. آقای مسعود رایگان هم با توجه به کوتاهی نقش حضور خوبی دارند و مخاطب در همان زمان کوتاه ارتباط خوبی با این شخصیت برقرار میکند. آقای احمد ساعتچیان هم تقریبا نقش خودشان را که یک بازیگر و کارگردان تئاتر هستند ایفا کردند. اگر قرار باشد «پرسه ...» تحت عناوینی که فیلمها تقسیمبندی میشوند قرار بگیرد فکر میکنید مانند «پابرهنه ...» یک فیلم معناگرا محسوب شود یا فارغ از این عناوین باشد؟امیدوارم فارغ از این عناوین باشد. چون به نظر من «پابرهنه ...» از این بخش لطمه زیادی دید. من همان موقع هم با پیشوند فیلم معناگرا مخالف بودم چون به مفهوم و ساختار خاصی اشاره نمیکند و بسیار کلی است. امیدوارم «پرسه ...» بدون پیشوند و پسوند در جشنواره دیده شود. با توجه به اینکه فیلمتان در دو بخش مسابقه سینمای ایران و مسابقه فیلمهای اول و دوم حضور دارد، فکر میکنید مانند «پابرهنه ...» دست پر از جشنواره بیست و هشتم بیاید؟در سینمای ایران که سالی 80 فیلم ساخته میشود و حدود 20 فیلم به بخش مسابقه راه پیدا میکنند، حضور در بخش مسابقه و دیده شدن فیلم برای من شخصا کافی است. در اشل سینمای ایران حضور در بخش مسابقه جشنواره فجر این امکان را میدهد تا اگر فیلم شما چیزی برای ارائه دارد، دیده شود. این برای هر فیلمسازی بهترین فرصت است به همین دلیل به اتفاقات بعدی فکر نمیکنم چون متناسب با سلیقه داوران است. تجربه نشان داده نظر منتقدان و مردم باعث میشود فیلمها ماندگار شوند و جوایز تنها تأثیر مقطعی دارند. همکاری با هنرمندان صاحب سبک و تکرار همکاری با برخی عوامل نشان میدهد در این زمینه دغدغههایخاص دارید. رسیدن به نقطه نظر مشترک با عوامل را چقدر کاربردی میدانید؟در فیلمسازی همیشه فرصت کم است و چه بهتر که این فرصت صرف شناخت یکدیگر نشود. وقتی نقاط قوت و ضعف هم را میشناسید فرصت برای رسیدن به تجربههایبهتری در کار هست. حضور آقای کریم خضوعی ابیانه در فیلمبرداری، آقای سعید ملکان در چهرهپردازی و آقای بهرام دهقانی در تدوین از نقاط قوت کار بود که باعث شد به نقطه مشترک خوبی برسیم. در «پابرهنه ...» به علت محدود بودن لوکیشن امکان بیشتری برای تجربههای خاص در فیلمبرداری داشتیم. اما در «پرسه ...» به دلیل تعدد لوکیشنهاو فضای رئال این تجربه در قاببندی و استفاده از فریمهای مختلف انجام شد و دانش بصری به روز آقای خضوعی کمک زیادی به کار کرد. بقیه دوستان هم تلاش کردند در چارچوب تجربهای که قرار بود در فیلم اتفاق بیفتد خود را همراه کنند. توصیهای برای مخاطب «پرسه ...» دارید که با سابقه ذهنی «پابرهنه ...» به دیدن این فیلم میرود؟توصیه من این است که بدون پیش فرض به دیدن این فیلم بروند و حوصله به خرج دهند و فیلم را تا انتها ببینند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 688]
صفحات پیشنهادی
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید. فرهنگ > سینما - بهرام توکلی فیلمساز جوانی است که به فاصله چهار سال پس از ساخت «پابرهنه در بهشت» موفق ...
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید. فرهنگ > سینما - بهرام توکلی فیلمساز جوانی است که به فاصله چهار سال پس از ساخت «پابرهنه در بهشت» موفق ...
نمایشهای چیستا یثربی را همیشه دوست دارم!
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید مبنای این تحقیق کتاب «لندر و قلعه» دکتر یثربی بود که براساس زندگی سهروردی نوشته شده است. ... را دوست ...
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید مبنای این تحقیق کتاب «لندر و قلعه» دکتر یثربی بود که براساس زندگی سهروردی نوشته شده است. ... را دوست ...
شما هم آقای مدودف؟
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید این میتواند از هوشمندی شما هم باشد که در یک قالب خود را محدود نمیکنید. ... آقای مسعود رایگان هم با توجه به کوتاهی ...
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید این میتواند از هوشمندی شما هم باشد که در یک قالب خود را محدود نمیکنید. ... آقای مسعود رایگان هم با توجه به کوتاهی ...
اميدوارى تازه براى ريشه کن کردن مالاريا
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید بيش از 40 ميليون ريال اسكناس جعلي در بروجرد كشف و ضبط شد · كتابهاي كتابخانه هاي مدارس قائمشهر به روز ...
بهرام توکلی: «پرسه در مه» را بدون پیش فرض ببینید بيش از 40 ميليون ريال اسكناس جعلي در بروجرد كشف و ضبط شد · كتابهاي كتابخانه هاي مدارس قائمشهر به روز ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها