واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: راه دشوار براي پذيرش در WTO ـ 20
در واقع اين نگرش به جهاني شدن، چالشهاي جهاني شدن براي كشور را بلامنازع دانسته و خود را فاقد هرگونه سلاح و يا ابزار برابر براي رويارويي با آن چالشها ميپندارد. به همين جهت است كه بدپنداران، الحاق كشورمان به اين سازمان را، حتي اگر موانع پيش روي از جاي برخيزند، به صلاح ملك و مملكت ايران زمين ندانسته و آن را باعث بيكاري و نگونبختي اقتصاد كشور ميدانند.
اما خوشپنداران چه ميگويند؟ ايشان بر اين باورند كه جهاني شدن و در راس آن، الحاق به سازمان جهاني تجارت، درهاي بسته اقتصاد و تجارت ديگر كشورها را به روي ما و بازرگانان ما خواهد گشود و ما كه در توليد برخي كالاها و خدمات، خود را داراي مزيت نسبي ميپنداريم به آساني آب خوردن به بازارهاي جهاني راه خواهيم يافت؛ كالاهاي ما فروش خواهد رفت؛ سيل ارز خارجي به حسابهايمان واريز خواهد شد؛ بيكاري از كشورمان رخت برخواهد بست و هماي سعادت برشانههاي نقشه گربهنشان خواهد نشست.
پندارهاي اين دو گروه كه ذكر آن آمد هم درست است و هم نادرست. معروف است كه جهاني شدن هم چالش آور است و هم فراهم كننده فرصت. الحاق به سازمان جهاني تجارت نيز به عنوان پرچم جهاني شدن همينگونه است يعني هم در بردارنده چالش است و هم زاينده فرصت. اما خوب است با دقت به اين دو مفهوم بنگريم. در بطن خود فعليت را به ارمغان ميآورد.
در حالي كه يك موجود بالقوه است كه بايد آن را دريايي وگرنه از دست تو بيرون خواهد شد. آنچه كشور چه در مذاكرات الحاق و چه در بدو الحاق عملي و چه در زماني كه بازار به الحاق واكنش نشان ميدهد به واقع احساس ميكند چالش است. چرا؟ چون چالش فعليت دارد. اما عملي شدن فرصتها نيازمند كار و تلاش دستهجمعي و هماهنگ و موقعشناسي است. از پيامبر اكرم(ص) نقل است كه فرمودند: فرصتها مانند ابر درگذرند، پس آنها را دريابيد. تشبيه فرصت به ابر تشبيه لطيفي است چرا كه بازگوكننده اين حقيقت است كه ما ميپنداريم ابرها ساكنند و هميشه دستيافتني، اما در واقع آنها با سرعت درگذرند و اگر غفلت كنيم از چنگمان برون خواهند شد.
تا به اين جا حتما تصور ميكنيد كه چالشها بر فرصتها پيشي گرفتهاند اما حق جز اين است. حق اين است كه چالشها و فرصتها در ظروفي همسنگ قرار دارند و اين كشور متقاضي الحاق است كه با عمل خويش ميتواند يكي را به نفع ديگري به پيش اندازد. آگاهي از روندها و علتها و معلولها و زمانشناسي و زمانهداني و حركت سريع و دقيق مديريت كشورميتواند فرصتهاي ما را به حداكثر فعليت و چالشها را به حداقل آن برساند. اين دستان مديران پرتوان است كه خواهد توانست با آگاهي از نيازها و توانمنديهاي كشور و شناخت طرفهاي مذاكره و احاطه بر روشها و فنون تعامل با اغيار، در مسير مذاكرات، ما را به پيروز ميدان نبرد چالشها و فرصتها مبدل سازد. پس حقيقت اين است كه ما بايد عصاره خودمحوري و بزرگبيني را به هر نحو ممكن از خود دور سازيم، تكاني به تن رنجور تجارت و اقتصاد خويش دهيم و حركتي انقلابي را براي غلبه فرصتها بر چالشهاي الحاق بياغازيم. تنها در اين صورت است كه چالشها ما را نخواهند بلعيد.اما اگر به همين شكل پيش برويم، كه اكنون ميرويم، پاياني جز شكست در انتظارمان نخواهد بود.
پس به عبارت ديگر، فعليت چالشها و بالقوه بودن فرصتها دليلي براي ملحق نشدن به اين سازمان نخواهد بود. چين با اين كه قبل از پيوستن به سازمان جهاني تجارت، بازار دنيا را تحت تاثير قرار داده بود و ميتوانست به همان صورت به پيش برود، خود را ناچار از الحاق ديد. لذا پس از 15 سال مذاكره به آن سازمان پيوست. ما قطعا در اقتصاد و تجارت زورمندتر از چين نيستيم و وضعيت فعلي گواه روشني بر اين مدعاست. اما درس ديگري نيز بايد از چين آموخت: كار و تلاش بيوقفه قبل از الحاق و بالابردن كميت و كيفيت توليد كالا و خدمات در كشور براي آنكه به وقت ورود به سازماني كه همه منتظرند تا شما را ببلعند، رقيبان را بهمصلحتانديشي و امتيازدهي واداريد.
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 893]