واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: /عيد فطر در شعر فارسي/ خبرگزاري فارس: عيد فطر نيز همچون بسياري ديگر از مناسبتهاي آييني و مذهبي، جلوهاي در شعر و ادب پارسي دارد. به گزارش خبرنگار فارس، عيد سعيد فطر، از جمله اعيادي است كه شاعران بسياري در قالبهاي مختلف شعري، به اين مناسبت آييني پرداختهاند و از پيروزي تقوا بيتها سرودهاند. هاتف اصفهاني در غزلي ميگويد: رمضان ميكده را بست خدا داند و بس تا ز ياران كه به عيد رمضان خواهد بود منوچهري در شعري ميگويد: ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به عيد رمضان آمد، المنة لله آنكس كه بود آمدني آمده بهتر و آنكس كه بود رفتني او رفته بده به حافظ نيز در غزل معروف «نفس باد صبا مشكفشان خواهد شد» ميآورد: ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد عبيد زاكاني در تركيب بندي ميسرايد: ساقيا موسم عيش است بده جام شراب لطف كن بسته لبان را به زلالي درياب قدح باده اگر هست به من ده تا من در سر باده كنم خانه هستي چو حباب در حساب زر و سيم است و غم داد و ستد كوربختي كه ندارد خبر از روز حساب بر كسم هيچ حسد نيست خدا ميداند جز بر آن رند كه افتاده بود مست و خراب هركه را آتش اين روزه سي روزه بسوخت مرهمش شمع و شرابست و دوا چنگ و رباب وانكه امروز عذاب رمضان ديده بود من بر آنم كه به دوزخ نكشد بار عذاب باده در جام طرب ريز كه شوال آمد موسم وعظ بشد نوبت قوال آمد وقت آن است دگر باره كه مي نوش كنيم روزه و وتر و تراويح فراموش كنيم پايكوبان ز در صومعه بيرون آئيم دست با شاهد سرمست در آغوش كنيم سر چو گل در قدم لاله رخان اندازيم جان فداي قد حوران قبا پوش كنيم شيخكان گر به نصيحت هذياني گويند ما به يك جرعه زبان همه خاموش كنيم چند روي ترش واعظ ناكس بينيم چند بر قول پراكنده او گوش كنيم جام زر بر كف و از زال زر افسانه مخوان تا به كي قصه كاووس و سياووش كنيم لله الحمد كه ما روزه به پايان برديم عيد كرديم و ز دست رمضان جان برديم دل به جان آمد از آن باد به شبها خوردن در فرو كردن و ترسيدن و تنها خوردن چه عذابيست همه روزه دهان بر بستن چه بلائيست به شب شربت و حلوا خوردن زشت رسمي است نشستن همه شب با عامه هم قدح گشتن و پالوده و خرما خوردن مدعي روزم اگر بوي دهن نشنيدي شب نياسود مي از بادهي حمرا خوردن فرصت بادهي يكماهه ز من فوت شدي گر نشايستي با مردم ترسا خوردن رمضان رفت كنون ما و از اين پس همه روز باده در بارگه خواجهي والا خوردن صاحب سيف و قلم پشت و پناه اسلام ركن دين خواجهي ما چاكر خورشيد غلام فروغي بسطامي در رباعي خود ميگويد: آمد مه شوال و مه روزه گذشت و ايام صيام و رنج سي روزه گذشت صد شكر خدا را كه روزي روزه ما گاهي به غنا و گه به دريوزه گذشت اوحدي نيز در غزلي ميآورد: تا به رخت عيد كنم، روي به توحيد كنم آخر شعبان چو شدي، اول شوال بيا فرخي سيستاني نيز در قصيدهاي ميگويد: تا چو آدينه به سر برده شد آيد شنبه تا چو ماه رمضان بگذرد آيد شوال شاد باش اي ملك پاكدل پاك گهر كام ران اي ملك نيكخوي نيكخصال او در قصيده ديگري ميگويد: ماه رمضان بود بدو فرخ و ميمون شوال به از فرخ و ميمون رمضان باد انوري هم در قصيدهاي ميگويد: سايه افكند مه روزه و روز تحويل روز مسعود مبارك مه ميمون جليل انتهاي پيام/ش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]