تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):منزلت مردم را در نزد ما، از اندازه روايتشان از ما بشناسيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819359091




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

متن بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت‌


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: متن بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت‌


سرويس سياسي - اجتماعي: رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در ديدار با اعضاي هيات دولت بر تعامل قوه مجريه با دو قوه قضاييه و مجلس تاكيد كردند و فرمودند: تعامل با مجلس و تعامل با قوه قضاييه كار لازمي است اين را مطلقا نبايد ناديده گرفت، البته ممكن است در اين راه تلخي‌ها و مشكلاتي وجود داشته باشد، ولي بايد تحمل كرد؛ بهتر است‌

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري متن بيانات مقام معظم رهبري در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت كه دوم شهريور به مناسبت آغاز هفته دولت انجام شد به اين شرح است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم‌ ‌

از خداوند متعال متضرعانه درخواست مي‌كنيم كه رفتار ما، گفتار ما و همه حركات ما را با لطف و كرم خود، به آن چيزي كه مورد رضاي اوست نزديك‌تر كند. ‌

اولا، هفته دولت را به شما برادران و خواهران عزيز و همچنين به همه كاركنان فعال و كوشنده‌ دولت در سطوح مختلف مديريتي، تبريك عرض مي‌كنيم؛ و ياد شهيداني را كه بحمدالله هفته دولت مزين به نام آنهاست، گرامي مي‌داريم. اين ذكر شهيد رجايي و شهيد باهنر - كه اين دو برادر عزيز، حقيقتا مظهر علم و عمل بودند - در هفته دولت، يك امر مغتنمي است؛ يك چيز نمادين و باارزشي است. معنايش اين است كه ما - كه مسئولين بخش‌هاي مختلف كشور هستيم - در رفتار عمومي خودمان، نگاهمان به همان ارزش‌هايي باشد كه برجستگي شخصيت اين دو عزيز، به خاطر آن ارزشهاست. ‌

من لازم ميدانم از همه كاركنان دولت - از شخص رئيس‌جمهور محترم، از شما وزراء و مسئولان عالي‌رتبه قوه مجريه و از همه مديران شما در رده‌هاي مختلف - حقيقتا قدرداني كنم؛ به خاطر اينكه تلاش مي‌كنيد، زحمت مي‌كشيد، دلسوزي مي‌كنيد و براي مردم كار مي‌كنيد. ان‌شاءالله خداوند متعال هم به اين كار شما بركت بدهد: هم اجر و ثواب اخروي و هم اجر و ثواب دنيوي؛ اجر و ثواب دنيوي هم، همان است كه نتايج كار شما در زندگي مردم تجسم و تبلور پيدا كند، مردم آن را احساس كنند و در اين فضاي خدمت، ان‌شاءالله زندگي‌شان با خوشبختي همراه باشد. ‌

به شما عزيزان هم بخصوص توصيه مي‌كنم كه از اين توفيق خدمتي كه در اختيار شما قرار گرفته، قدرداني كنيد. اين كه انسان در جايگاهي قرار بگيرد كه مي‌تواند به مردم خدمت بكند و دست او باز است، خيلي قيمت دارد. اين باز بودن دست انسان - در هر بخشي از بخشها - براي خدمت به ملت و خدمت به اهداف عالي ملت، خيلي چيز باارزشي است. ما قرنهاي متمادي در انجام دادن كارهايي كه تشخيص مي‌داديم خوب است و دلمان مي‌خواست انجام بدهيم، بسط يد نداشتيم. امروز شما اين بسط يد را داريد؛ اين را قدر بدانيد، خداي متعال را شكر كنيد، افزايش اين توفيق را از خدا بخواهيد، و بخواهيد كه خداي متعال به شما توفيق بدهد كه بتوانيد هر چه بيشتر به مردم خدمت كنيد و از اين بسط يد استفاده كنيد. ‌

خب، حالا خوشبختانه ماههاي مبارك هم هست. ما در روزهاي بسيار شريف ماه شعبان قرار داريم. در آينده نزديك هم ماه مبارك رمضان مي‌آيد كه ماه ضيافت الهي است و سفره ميهماني معنوي الهي، گسترده است. از اين ميهماني استفاده كنيم، ظرفيتهايمان را زياد كنيم، توجهمان را به معنويات بيشتر كنيم؛ و اين كمك خواهد كرد. ‌

در مورد گزارشي هم كه آقاي رئيس‌جمهور دادند - كه گزارش بسيار خوبي بود - توصيه‌ام اين است كه اين گزارش‌ها منتشر بشود و صداوسيما عين همين بيانات ايشان را منتشر كند تا مردم و نخبگان بشنوند. بسياري از چيزهايي كه در زندگي ما اتفاق مي‌افتد و واقعيت دارد، مردم درست در جريان آنها قرار نمي‌گيرند. درست است كه ما ان‌شاءالله براي خدا كار مي‌كنيم و هدف عمده ما بايد رضاي الهي باشد و ان‌شاءالله هست؛ ليكن اطلاع مردم از اين كارها بسيار كار لازم و مهمي است؛ اين هم خودش هدفي است؛ من قبل‌ها هم هميشه سفارش كرده‌ام، حالا هم سفارش مي‌كنم. ‌

چند خصوصيت ممتاز در اين دولت وجود دارد كه من لازم مي‌دانم به اين خصوصيات تصريح كنم؛ اگر چه بارها هم گفته شده، اما در عين حال خوب است كه خود شما دوستان هم توجه داشته باشيد كه مايه امتياز شما، اينهاست. نام‌ها و عنوان‌ها و جايگاه‌ها و كرسي‌ها به انسان تشخص نمي‌دهد؛ تشخص واقعي و شرف واقعي در معاني ديگري است؛ همچناني كه در روايت داريم كه اشرافيت در نظامهاي مادي معنايي دارد، ولي در نظام اسلامي اشرافيت معناي ديگري دارد. آن كساني كه اصحاب‌الليل‌اند - كساني هستند كه براي خدا در شب قيام مي‌كنند - يا كار دشوار را براي مردم در شب انجام مي‌دهند، يا آن كساني كه حملهالقرآن هستند و با قرآن انس دارند و با نور قرآن و هدايت قرآن حركت مي‌كنند، اينها هستند. كساني كه پول دارند، ثروت دارند و جايگاه اجتماعي دارند، آنها در منطق و در نظام ارزشي اسلامي محسوب نمي‌شوند. ‌

امتيازات دولتمردان هم از همين قبيل است. يك چيزهايي هست كه امتيازات واقعي است؛ بايد به اينها توجه كرد. تذكر من در درجه اول براي خود شماست كه بدانيد اهميت شما و تشخص شما به خاطر اين خصوصيات است. بعد هم در فضاي عمومي جامعه معلوم بشود كه اگر انسان از دولتي يا از مجموعه‌اي قدرداني و حمايت مي‌كند، اين نشانه چيست و اشاره به چيست و مسئله چيست در اين ميان.

من سه‌تا خصوصيت را اينجا يادداشت كرده‌ام كه ذكر مي‌كنم. ‌

يك خصوصيت اين است كه اين دولت، واقعا يك دولت كار است؛ دولت حركت و اقدام است؛ انرژي و نشاط كار اين دولت، يك امر برجسته است. الحمدلله شما از سال اول همين‌جور حركت كرديد، الان هم با اين كه سه سال از عمر اين دولت گذشته، انسان احساس مي‌كند كه تحرك و نشاط و فعاليت و اقدام در اين دولت محسوس است - يعني كاهش پيدا نكرده؛ افت پيدا نكرده - اين خيلي چيز باارزشي است. در خدمت به مردم جديت وجود دارد. رفتن به شهرها، رفتن به شهرهاي كوچك، همه نقاط كشور را زير پا گذاشتن و هيچ نقطه‌اي از كشور را از منظر خبرگي و كارشناسي دور قرار ندادن، اينها چيزهاي باارزشي است. اين امتياز اول است؛ در هر مجموعه‌اي اين امتياز وجود داشته باشد، جا دارد كه انسان از آن قدرداني كند، به آن تصريح كند و اميدوار و مطمئن باشد كه خداي متعال هم به آن مجموعه كمك خواهد كرد و ثواب خواهد داد. ‌

خصوصيت و امتياز دوم كه در اين دولت هست، شعار و گفتمان كلي اين دولت است كه منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمان‌هاي انقلاب است؛ اين خيلي چيز باارزشي است. اين را هيچكس نمي‌تواند نديده بگيرد. هر دلبسته‌ به انقلاب، اين را قدر مي‌داند؛ هر كسي كه پيشرفت كشور را با هدايت انقلاب و با كارگرداني انقلاب تصور مي‌كند، بايد اين را قدر بداند. عدالت‌خواهي در اين دولت پررنگ شد. شعار عدالت‌خواهي به صورت جدي بر روحيه مسئولان، دولتمردان و برنامه‌ها، پرتو افكند. استكبارستيزي - كه معناي ويژه انقلابي خودش را دارد - در اين دولت تشخص و تميز پيدا كرد. معناي استكبارستيزي ، دشمني كردن با دولتهاي دنيا نيست، معنايش دشمني كردن با استكبار است. استكبار - از هر دولتي و از هر نظامي سر بزند - آفت براي بشريت است. البته امروزآمريكا و صهيونيزم مظهر استكبارند؛ ليكن هر جا، هر كس، هر دولتي و هر مجموعه‌اي كه نسبت به ديگران استكبار بورزند، آفتي در جامعه‌ بشري و در نظام زندگي انسان به وجود مي‌آورند. ستيزه‌ با اين حالت هم يك حالت مطلوب اسلامي است. اين هم يكي از خصوصيات اين مجموعه است كه خوشبختانه برجسته است.

مسئله‌ اعاده عزت ملي و ترك انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زياده‌طلبي سياستهاي ديگران و ترك شرمندگي در مقابل غرب و غربزدگي را هم انسان در اين دولت احساس مي‌كند؛ عزت ملي و استقلال حقيقي و معنوي از اينجا حاصل‌

مي شود. استقلال به اين نيست كه انسان شعار استقلال بدهد يا حتي مثلا در زمينه‌هاي اقتصادي هم به يك رشد بالايي دست پيدا كند؛ نه، استقلال اين است كه يك ملت به هويت خود و به عزت خود معتقد و براي او اهميت قائل باشد، براي حفظ او تلاش و كار كند و در مقابل متعرضين و مستهزئين، شرمنده اظهارات و جايگاه خود نباشد. ‌

ما متاسفانه در برخي از اوقات گذشته، مي‌ديديم كه بعضي از كساني كه مرتبط با مسئولين بودند يا حتي خودشان مسئول يك بخشي بودند، كانه از گفتمان انقلاب در مقابل ديگران شرمنده‌اند و خجالت مي‌كشند كه حقايق انقلاب را بر زبان جاري كنند يا آنها را پيگيري كنند يا به آنها اهميت بدهند! اين براي يك جامعه خيلي بلاي بزرگي است؛ اين را شما نداريد. ‌

يكي از مظاهر دفاع از عزت هم همين مسئله‌ انرژي هسته‌اي است. مسئله انرژي هسته‌اي، براي ما فقط اين نبود كه ما مي‌خواستيم يك فناوري داشته باشيم، ديگران مي‌خواستند ما نداشته باشيم؛ اين فقط بخشي از قضيه است. بخش ديگر قضيه اين بود كه قدرتهاي گوناگون، پررو، متجاوز، زورگو و دنباله‌ها و اقمار بي‌ارزش آنها، مي‌خواستند حرف خودشان را در اين زمينه بر ملت ايران تحميل كنند. خب، ملت ايران، دولت شما و شخص رئيس‌جمهور، در مقابل اين زورگويي و اين تحميل و اين افزون‌طلبي ايستاديد؛ خداي متعال هم كمك كرد؛ پيش رفتيد. اينها آن بخشها و اجزاء گفتمان عمومي اين دولت است كه براي من اهميت دارد. ‌

روند غرب‌باوري و غرب‌زدگي را كه متاسفانه داشت در بدنه مجموعه‌هاي دولتي نفوذ مي‌كرد، متوقف كرديد؛ اين چيز مهمي است. حالا يك عده‌اي در جامعه، ممكن است به هر دليلي شيفته يك تمدني يا يك كشوري باشند؛ اما اين وقتي به بدنه مديران انقلاب و مجموعه‌هاي انقلاب نفوذ مي‌كند، چيز خيلي خطرناكي مي‌شود. اين ديده مي‌شد؛ خب، جلويش گرفته شد. ‌

گرايش‌هاي سكولاريستي - كه متاسفانه باز داشت در بدنه مجموعه مديران كشور نفوذ مي‌كرد - جلويش گرفته شد. نظام انقلابي، بر مبناي دين و بر مبناي اسلام و بر مبناي قرآن شكل گرفته و به همين دليل از حمايت ميليوني اين ملت برخوردار شده و جانهايشان را كف دستشان گرفته‌اند و جوانهايشان را به ميدانهاي خطر فرستاده‌اند؛ آن وقت مسئولان يك چنين نظامي دم از مفاهيم سكولاريستي بزنند؟! يعني خودشان بنشينند و بنا كنند بن اين‌ مبنا و قاعده را كلنگ زدن! خيلي چيز خطرناكي بود. خب، الحمدلله اينها جلويش گرفته شد. ‌

يا جرات در ايجاد تحول؛ حالت روحي اين دولت اين است كه براي تحول‌آفريني جرات دارد و اقدام مي‌كند. نمي‌خواهم بگويم همه‌ اين اقدامها صددرصد درست است؛ نه، ممكن است يك جايي هم اشتباه باشد؛ اما نفس اينكه انسان حالت دليري در مقابل مشكلات داشته باشد و تصميم بگيرد كه براي رفع مشكلات اقدام بكند، چيز با ارزشي است كه اين خوشبختانه هست. ‌

جرات در مقابله با فساد. مقابله با فساد خيلي كار سختي است. يك وقتي بنده گفتم كه اين اژدهاي هفت سر فساد را به اين آساني نمي‌شود قلع و قمع كرد؛ خيلي كار سختي است. نه اينكه حالا بگويم قلع و قمع شده؛ نخير، الان هم قلع و قمع نشده؛ ليكن جرات مقابله با آن هست. خب، وقتي كه اجزاء مجموعه، خودشان آلوده به فساد نباشند، طبعا جراتشان بيشتر است. بسياري از مجموعه‌هاي قبلي هم حقيقتا پاكيزه بودند - يعني آلودگي نداشتند - اما بالاخره جرات در مقابله با فساد يك امتيازي است كه در شما هست. ‌

روحيه تهاجم در مقابله با زورگويان بين‌المللي. يك وقت هست كه زورگويان بين‌المللي مي‌آيند و مي‌گويند كه آقا شما فلان كار را كرده‌ايد و ما رفع و رجوع مي‌كنيم و نه والله، نه بالله...؛ ولي يك وقت هست كه تهاجمش، تهاجم زورگويانه است؛ بهترين دفاع در چنين مواقعي هجوم است. زورگويان بين‌المللي، نقاط ضعف زيادي دارند: جنايت مي‌كنند، فساد مي‌كنند، به حقوق بشر تجاوز مي‌كنند، به حقوق ملتها تعدي مي‌كنند، انسانها را لگدمال مي‌كنند و همه‌ كارهاي زشت را انجام مي‌دهند؛ آخر هم طلبكار همه‌اند! خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمي و با حالت طلبكاري، گفته و بيان بشود. اينجور نيست كه ما براي تهاجمات سياسي بين‌المللي، بخواهيم پاسخ پيدا كنيم. يك وقتي از بنده - سالهاي اوايل - مي‌پرسيدند كه آقا، شما در مقابل اين حرف چه جوابي داريد؟ مي‌گفتم ما جواب نداريم؛ ما ادعا داريم و مدعي اينها هستيم؛ در قضيه‌ زن مدعي هستيم؛ در قضيه حقوق بشر مدعي هستيم؛ در قضاياي حقوق اساسي انسانها مدعي هستيم. ما مدعي اينها هستيم؛ ما در مقام پاسخگويي نيستيم. چرا بايد سوال بكنند تا كسي مجبور باشد پاسخ بدهد؟ آنها بي‌جا مي‌كنند سوال و ادعا مي‌كنند. اين روحيه، روحيه خوبي است؛ روحيه انقلاب اين است؛ اين است كه حقيقت را روشن و درخشان مي‌كند. ‌

گفتمان عمومي دولت اينهاست؛ به طور خلاصه: زنده‌كردن و بازسازي برخي خصوصيات جوهري انقلاب و منطق امام؛ و مقابله با كساني كه مي‌خواستند اين ارزشها و اين مفاهيم اساسي را منسوخ كنند، يا از بين ببرند، يا ادعا مي‌كردند كه منسوخ شده و از بين رفته؛ اين چيز باارزشي است. اين خصوصيت دوم و امتياز دومي است كه در اين دولت هست. ‌

امتياز سوم هم روحيه‌ مردمي و خاكي اين دولت است؛ اين هم خيلي باارزش است؛ اين را قدر بدانيد. شما امتيازتان به تشخص ظاهري و شكل و قيافه نيست؛ امتيازتان به همين است كه خودتان را با مردم، هم‌سطح كنيد، به شكل مردم و در ميان مردم باشيد، با مردم تماس بگيريد، با آنها انس پيدا كنيد، از آنها بشنويد. اين امتياز بزرگي است و در شما هست؛ آن را حفظ كنيد و نگه داريد. ‌

ساده‌زيستي - بخصوص در خود آقاي رئيس‌جمهور - خوب و برجسته است و چيز باارزشي است؛ در مسئولين هم - كما بيش؛ يك جايي كمتر، يك جايي بيشتر - بحمدالله هست. ساده‌زيستي چيز بسيار باارزشي است. ما اگر بخواهيم تجمل و اشرافيگري و اسراف و زياده‌روي را - كه واقعا بلاي بزرگي است - از جامعه‌مان ريشه‌كن كنيم، با حرف و گفتن نمي‌شود؛ كه از يك طرف بگوييم و از طرف ديگر مردم نگاه كنند و ببينند عملمان جور ديگر است! بايد عمل كنيم. عمل ما بايستي مويد و دليل و شاهد بر حرفهاي ما باشد تا اينكه اثر بكند. اين خوشبختانه هست. فاصله‌تان را با طبقات ضعيف كم كرده‌ايد و كم نگه داريد و هر چه كه ممكن است آن را كمتر كنيد. اين سه‌تا خصوصيت و امتياز است. ‌

‌ اين وظيفه‌ بنده هم هست، وظيفه‌ همه هم هست. اگر چنانچه اين خصوصيات را در مجموعه دولت كنوني قدرداني نكنيم و تشكر نكنيم، طبعا خدا را خوش نمي‌آيد. خداي متعال دوست دارد كه از كارهاي خوب افراد تشكر بشود، قدرداني بشود و سپاسگزاري بشود. وظيفه بنده هم اين است كه قدرداني كنم و به خاطر همين خصوصيات، از دولت حمايت كنم. البته حمايت از دولت، مخصوص اين دولت نيست؛ بنده هميشه از دولتها حمايت كرده‌ام؛ امام هم (رضوان الله تعالي عليه) در هر برهه‌اي، از دولتها و روساي قوه‌ مجريه و مسئولين دولتي حمايت مي‌كردند. دليلش هم واضح است. چون عمده‌ بار اداره مديريت كشور بر عهده قوه مجريه است و نظام بايد از قوه‌ مجريه، از رئيس‌جمهور، از مسئولين و از وزرا، حمايت كند. امام هم حمايت مي‌كردند؛ بنده هم در دوره‌هاي گذشته هميشه حمايت مي‌كردم. منتها خب، اين خصوصياتي كه عرض كرديم، موجب بشود كه انسان گرمتر حمايت كند و در اين قدرداني و حمايت، دلگرم‌تر اقدام كند. ‌

البته اين به معناي چشم بستن بر ضعف‌هاي دولت هم نيست. بالاخره شما هم بشريد، نقص داريد، ضعفهايي هم داريد؛ كارهايي را مي‌خواسته‌ايد انجام بدهيد، ولي انجام نگرفته؛ كارهايي را به فكر نبوده‌ايد و به ذهنتان نبوده، بايد متوجه آنها بشويد و انجام بدهيد؛ كه در جلسات خصوصي با آقاي رئيس‌جمهور و با بعضي از مسئولين ديگر و در بسياري از جلسات عمومي - مثل همين ديدارهاي دولت و غيره - هم گفته شده. البته آن حمايت هم بجاي خودش محفوظ است و هست. ‌

چند نكته را عرض بكنيم. يكي راجع به مطالباتي است كه ما همواره در جلسات دولت مطرح كرده‌ايم. من مي‌خواهم بر آن مطالبات تاكيد كنم. در جلسات سالهاي گذشته اينها را گفته‌ايم كه مهم هم هست و چيزهايي است كه ما انتظار داريم شما مسئولان تراز اول كشور و قوه مجريه به اينها توجه كنيد. ‌

يكي مساله‌ رعايت قوانين است. قانون را اهميت بدهيد. قانون - وقتي كه با ساز و كار قانون اساسي پيش رفت - حتميت و جزميت پيدا مي‌كند. ممكن است همان مجلس يا دولت يا ديگران مقدماتي فراهم كنند كه آن قانون عوض بشود - با طرحهايي كه در مجلس مي‌آيد، با لوايحي كه دولت مي‌دهد، با تصميم‌سازيهايي كه در بخشهاي مختلف انجام مي‌گيرد - عيبي ندارد؛ اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، عوض بشود؛ اما تا مادامي كه قانون، قانون است، حتما بايستي به آن عمل بشود و به آن اهميت داده بشود. من اين را تاكيد مي‌كنم. در بخشهاي مختلف همين‌جور است. ممكن است يك چيزي را شما معتقد باشيد كه روال قانوني‌اش درست طي نشده، يا متصدي اين كار قوه مجريه نيست؛ وقتي كه قانون مجلس - با همان ساز و كار قانون اساسي - به دولت ابلاغ شد، قوه مجريه بايد آن را قانون بداند. حالا اگر چنانچه ضعف يا چيز ديگري وجود دارد، عوامل ديگري وجود دارد كه اگر قانون مشكلاتي دارد، بايستي آن را از بين ببرند؛ چه در خود مجلس، چه در شوراي نگهبان و از اين قبيل. به قانون اهميت بدهيد. ‌

نظارت بر زيرمجموعه هم خيلي مهم است. من اصرار و تاكيد دارم كه شما دوستان عزيز - كه مسئولان بالا و مديران ارشد هستيد - مساله‌ نظارت بر زيرمجموعه خودتان را بسيار اهميت بدهيد. چشمهاي بينا و بصير و باز شماست كه وقتي در دايره مسئوليتتان ميچرخد، مي‌تواند صحت كار و پيشرفت كار را تضمين كند. اگر چنانچه شما غفلت كرديد، ممكن است در همان بخشي كه غفلت كرده‌ايد نابساماني انجام بگيرد. مجموعه‌هاي انساني مثل ماشين نيستند كه انسان يك دكمه‌اي را بزند و اين ماشين به خودي خود شروع كند به كار كردن. مجموعه‌هاي انساني مجموعه‌هايي از اراده‌ها، فكرها، نظرها، سليقه‌ها و خواهشهاي نفساني صحيح و غلط هستند. خب، اين چيزي را كه شما تصميم گرفتيد، تدبير كرديد و بناست در مجموعه شما انجام بگيرد، ممكن است يك جا با يك مانعي از همين خواهش‌ها و فكرها و سليقه‌ها و اراده‌هاي گوناگون برخورد بكند و متوقف بشود. مثل يك جريان آبي كه به يك سنگي برخورد مي‌كند؛ يك جريان باريك، به يك ريگ هم برخورد كند برمي‌گردد. خب، بايد اين مانع را برطرف كنيد. اين نمي‌شود مگر با نظارت. نظارت، بسيار مهم است. ‌

خود آقاي رئيس‌جمهور هم همين جور. البته نظارت رئيس‌جمهور نسبت به وزرا، با استقلال وزرا در كارشان نبايد تنافي پيدا كند. چون وزرا مسئوليت قانوني دارند و از مجلس راي اعتماد گرفته‌اند و بايد استقلال داشته باشند. ليكن اين نظارت حتي در مورد وزرا هم وجود دارد. استقلال عمل آنها محفوظ، اما نظارت رئيس‌جمهور هم با شدت تمام بايستي انجام بگيرد. يكي هم اين است. ‌

يكي مساله‌ پيگيري مصوبات است؛ بخصوص مصوبات سفرها و وعده‌هايي كه داده مي‌شود. شما به جايي مسافرت مي‌كنيد؛ مثلا گفته مي‌شود دولت صد يا دويست مصوبه براي آن‌جا داشت؛ بايد به طور جد دنبال كنيد كه اينها تحقق پيدا بكند. خب، مي‌دانيد كه بنده در زمينه آمارگيري و آماردهي زيرمجموعه‌ها به مسئولان بالا، تجربه‌ي طولاني‌اي دارم - هم در دوره رياست جمهوري، هم بعد از آن - زياد اتفاق افتاده كه مي‌آيند و گزارش مي‌دهند كه آقا! اين كار شد، اين كار شد، اين كار شد! وقتي انسان نزديك مي‌رود، مي‌بيند كه گزارش دروغ نيست، اما درست هم نيست. يك نكته‌اي در اين هست؛ به شما دروغ نگفته‌اند، اما آني كه شما مي‌خواهيد، اتفاق نيفتاده و انجام نگرفته است! پس مواظبت كنيد كه آن چيزي كه شما مي‌خواهيد، انجام بگيرد. گزارشهاي مكتوبي كه همراه با آمار و ارقام به ما مي‌دهند، ممكن است در آنها چنين اختلالي وجود داشته باشد. لذا بايد خيلي بادقت و احتياط و وسواس، اين مصوبات - بخصوص وعده‌هايي كه به مردم داده مي‌شود - تعقيب بشود و پيگيري بشود.

همان طور كه عرض كردم، شما دولتي هستيد مردمي؛ يعني مردم وقتي حرف شما و صداي شما را مي‌شنوند، كانه از جنس خودشان يك حرفي مي‌شنوند؛ چون از موضع بالا و متكبرانه با مردم حرف نمي‌زنيد؛ خب، طبعا توقعاتشان زياد مي‌شود. پس اين خوب است؛ اما توقعات را هم زياد مي‌كند. اگر چنانچه يك جايي بر خلاف اين توقعات رفتار شد، در ايمان و اعتقاد مردم اختلال به وجود مي‌آيد و اين جايز نيست؛ نبايد بگذاريد چنين اتفاقي بيفتد. آنچه كه وعده مي‌دهيد انجام بگيرد. اگر نمي‌شود، همان وعده‌اي كه داده‌ايد، صاف بياييد به مردم بگوييد نمي‌شود. ‌

در همان اوائل رياست جمهوري آقاي دكتر احمدي‌نژاد، به ايشان گفتم كه اين مورد - يك مورد خاصي است كه نمي‌خواهم اسم بياورم و قبل از دولت ايشان تصميم‌گيري شده بود - ممكن است برايتان مشكلات درست كند، بياييد صاف و روشن به مردم و به همان مسئولين بگوييد آقا، اين كار را ما نمي‌توانيم انجام بدهيم! از شما قبول مي‌كنند. البته ايشان مصلحت ندانستند و آن كار را نكردند؛ بنده هم الزامي و اجباري نگفته بودم، پيشنهاد كردم. من عقيده‌ام اين است اگر چنانچه يك كاري را نمي‌توانيد انجام بدهيد - مثلا به فلان استان رفتيد و فلان وعده را داديد؛ حالا مي‌بينيد مشكلات و تورم ايجاد مي‌كند يا ممكن است كارهاي ديگري را لنگ كند - خيلي خب، صاف برويد بگوييد: آقا! ما اين را تصميم گرفتيم، حالا متاسفانه نمي‌شود انجام بدهيم. اين بهتر است از اينكه كار انجام نگيرد. اين هم يكي. ‌

تعامل با دو قوه ديگر هم يكي از اين توصيه‌هاست. تعامل با مجلس و تعامل با قوه قضائيه، كار لازمي است؛ اين را مطلقا نبايد نديده گرفت. البته ممكن است در اين راه تلخيها و مشكلاتي وجود داشته باشد؛ ولي بايد تحمل كرد؛ بهتر است. ‌

مساله‌ بعدي، تعامل نظام‌مند با نخبگان و اهل نظر - حتي مخالفين - است؛ با اينها هم بايد تعامل كرد. نخبگان جامعه را نبايد فراموش كرد. من اعتقادم اين است كه بر طبق فرمايش مولاي متقيان، آن جايي كه بين خواست نخبگان و خواست مردم - عامه مردم - تعارض وجود دارد، خواست عامه‌ مردم مقدم است؛ اين هماني است كه در نامه معروف حضرت و فرمان معروف حضرت به مالك اشتر، به اين معنا تصريح شده؛ اما هميشه از اين قبيل نيست. گاهي نخبگان نظرات اصلاحي‌اي دارند كه بايستي از اينها استفاده كرد. يعني همچناني كه گفته مي‌شود كه ، واقعش اين جوري است. از نظرات و از نيرو و از كار همه نيروها استفاده بشود. ‌

يك مساله، مساله‌ اطلاع‌رساني است كه من بارها گفته‌ام. البته خوشبختانه حالا مي‌بينم گاهي در آستانه سفرها، اطلاع‌رساني‌هاي خوبي انجام مي‌گيرد؛ ليكن در عين حال كم است. گزارش بايد واقعا هنرمندانه باشد، نه به شكل گزارشهاي متعارف و عادي؛ البته اين گزارش امروز مستثني است - به نظر من اين گزارش بايد عينا پخش بشود - ليكن در بخشهاي مختلف، وزرا براي گزارش، برنامه‌سازي كنند. گزارش دادن كار آساني نيست؛ كار بسيار مشكلي است كه انسان بخواهد از عملكرد خود گزارشي بدهد كه باور مردم و اذعان مردم را همراه داشته باشد. اين كار هنرمندانه‌اي است و بايستي انجام شود. ‌

يك سفارش ديگر - كه تاكيد كرده‌ام، باز هم تاكيد مي‌كنم - مساله علم و فناوري است. كه خب، خوشبختانه اين معاونت خوبي كه تشكيل شد، خيلي كمك مي‌كند و باز هم همچنان به اين مساله توجه شود؛ اين پايه است و جزو آن چيزهاي ريشه‌اي و جزو كارهاي اساسي در كشور است. اگر ما بتوانيم اين پايه را بالا ببريم، خيلي چيزها را مي‌شود بر اين پايه بنا كرد. ‌

يكي هم توجه به مقوله فرهنگ است كه خيلي مهم است. البته خب، كارهايي شده؛ گزارشي هم كه دادند، اشاره‌اي به اين معنا داشت؛ بنده هم در جريان بسياري از كارها هستم؛ اما در عين حالا مقوله فرهنگ، بسيار مقوله مهمي است؛ همان طور كه بارها گفتيم مثل هوايي است كه انسان در آن تنفس مي‌كند. همه - بزرگ، كوچك، بالا، پايين، قشرهاي مختلف، مسئول، غيرمسئول - در فضا تنفس مي‌كنند. اين فضا را درست كنيد، تا همه سالم تنفس كنند. ‌

به انتقادها هم توجه كنيد؛ البته بعد هم عرض خواهم كرد. انتقاد با تخريب فرق دارد. متاسفانه خيلي‌ها تخريب مي‌كنند، ولي اسمش را مي‌گذارند انتقاد. آن جايي كه واقعا انتقاد است و كساني با نظر خيرخواهانه، نقاط مثبت كاري را توجه مي‌كنند و نقاط اشكالش را هم ذكر مي‌كنند، اينها را با سعه صدر گوش بدهيد؛ نه اين كه همه جا قبول كنيد - چون ممكن است آن منتقد اشتباه كرده باشد - اما گوش كنيد تا آن جايي كه واقعا درست است از شما فوت نشود. اينها چيزهايي است كه قبلها عرض كرده‌ايم؛ حالا هم تاكيد مي‌كنيم. به بعضيها توجه شده، بعضي را هم بايد بيشتر توجه بكنيد. ‌

آنچه كه در مورد سال آخر اين دوره بايد به شما عرض بكنم، چند نكته است. يكي اينكه در اين سال آخر با روحيه سال اول كار كنيد. البته احساس مي‌كنم همين جور است؛ اما در عين حال تاكيد مي‌كنم. فكر نكنيد كه امسال، سال آخر دولت است؛ نه. مثل كسي كه پنج سال ديگر بناست كار بكند، كار بكنيد؛ يعني تصور كنيد كه اين يك سال به اضافه چهار سال ديگر در يد مديريت شماست. با اين ديد نگاه كنيد و كار كنيد و برنامه‌ريزي كنيد و اقدام كنيد. اين يك. ‌

دوم اين كه اولويت را به كارهايي بدهيد كه نيمه‌كاره مانده؛ شكوفايي اين است. ما گفتيم نوآوري و شكوفايي. نوآوري به معناي هي پروژه‌ جديد ايجاد كردن نيست. نوآوري يعني نوآوري در فكر، در انديشه، راه‌هاي نو را پيدا كردن و آنها را به عنوان برنامه و راهنماي كار در اختيار دولت - چه اين دولت، چه هر دولت ديگري تا بيست سال آينده - قرار دادن؛ معناي نوآوري اين است كه شيوه‌هاي نو را پيدا كنيم. بخشي از شكوفايي هم اين است كه كارهايي را كه شما تا حالا كرده‌ايد، بتواند طعم خودش را به كام مردم بنشاند. پس اولويت را به كارهايي بدهيد كه نيمه‌كاره مانده؛ چه آنهايي كه در دولت شما شروع شده، چه آنهايي كه در دولتهاي قبلي شروع شده. مهم اين است كه در همين دوره مردم طعم همه خدمات شما را بچشند. ‌

توصيه‌ سوم هم كه همان مساله اطلاع‌رساني است كه عرض كرديم. ‌مطلب بسيار مهمي كه باز مي‌خواهم عرض بكنم - در ادامه اين توصيه‌ها - اين است كه اين دهه‌اي كه ما در پيش رو داريم، دهه پيشرفت و عدالت است. اين دو شعار، شعار دهه آينده است: پيشرفت، عدالت. نه اينكه تا حالا پيشرفت نكرده‌ايم، نه اينكه تا حالا به كلي به عدالت بي‌اعتنايي شده باشد؛ نه، ما مي‌خواهيم در اين دهه يك پيشرفت جهشي همه‌جانبه و يك عدالت‌گستري وسيع همه‌جانبه اتفاق بيفتد. خوشبختانه زمينه‌هايش هم فراهم است. در اين دهه، گفتمان مسئولان كشور بايستي پيشرفت و توسعه باشد؛ پيشرفت و عدالت باشد. ‌

البته خب، بديهي است كه بدون معنويت و بدون عقلانيت، عدالت تحقق پيدا نمي‌كند؛ اين را قبلا هم عرض كرده‌ايم. اگر معنويت نشد، عدالت تبديل مي‌شود به ظاهرسازي و رياكاري؛ اگر عقلانيت نشد، عدالت اصلا تحقق پيدا نمي‌كند و آن چيزي كه انسان تصور مي‌كند عدالت است، مي‌آيد و جاي عدالت واقعي را مي‌گيرد. بنابراين معنويت و عقلانيت در تحقق عدالت شرط است. ‌

اما بدون عدالت، پيشرفت مفهومي ندارد و بدون پيشرفت هم عدالت مفهوم درستي پيدا نمي‌كند؛ بايد هم پيشرفت باشد و هم عدالت. اگر بخواهيد الگو بشويد و اين كشور براي كشورهاي اسلامي الگو بشود، بايستي گفتمان حقيقي و هدف والايي كه همه براي او كار مي‌كنند، اين باشد. ‌

نقشه راه، سند چشم‌انداز است. سند چشم‌انداز را هيچ نبايستي مورد غفلت قرار داد. اين حقيقتا يك سند واقعي و يك نقشه راه حقيقي است. بايد دستگاههاي نظارتي خودتان را محاسبه كنيد. حالا ديگران ممكن است نظارت بكنند، ممكن است نكنند؛ ممكن است نظارتشان درست باشد، ممكن است ناقص باشد؛ اما در درون خود مجموعه قوه‌ي مجريه - كه نقشش در رسيدن به اهداف چشم‌انداز، بسيار حساس است - دستگاههاي نظارتي را فعال كنيد، بعد ساز و كارهاي نظارتي را بكار بيندازيد تا ببينيم برنامه‌ها و سياستها چقدر جلو رفته؛ يعني اينجور نباشد كه سال دهم سند چشم‌انداز، نگاه كنيم و ببينيم پيشرفتي پيدا نكرده‌ايم؛ نه، بايستي اينها را مرتبا رصد كنيد كه معلوم شود چقدر پيش رفته‌ايم و چقدر به آن اهداف نزديك شده‌ايم و چقدر زمينه‌ها فراهم شده است. ‌

يك نكته ديگر مسئله سياستهاي اصل 44 است. خب، همه اعتراف دارند كه سياستهاي اصل 44 اگر اجرايي بشود، يك تحول در پيشرفت كشور - در زمينه‌هاي اقتصادي و به تبع او در زمينه‌هاي ديگر به وجود مي‌آيد. اين هم مسئله‌ بسيار مهمي است. خب، حالا آمارهاي خوبي داده شد؛ كارهاي خوبي هم انجام گرفته. قبل از آن كه اين قانون اخير هم تصويب بشود، دولت اقداماتي در اين زمينه انجام داده بود، ليكن حالا خوشبختانه قانون هم تصويب شده و در اختيار شماست؛ قوي و كاملا جدي اين سياستها را دنبال كنيد. ‌

اين مسئله طرح تحول هم كه اخيرا دولت مطرح كرده، اين هم از همان كارهاي بزرگ و از همان كارهايي است كه جرات اقدام به آن كار، خودش باارزش است. خب، همه اين سرفصلها را قبول كرده‌اند و قبول دارند. همين مسئله هدفمند كردن يارانه‌ها، واقعا چيز خيلي مهمي است؛ در دولتهاي قبل هم مطرح بوده - بارها صحبت شده بود و گفته شده بود - منتها پيشرفت نمي‌كرد. يا مشكلاتي كه در قضيه بانكها و ماليات و بيمه و گمرك و ساير چيزهايي كه در بخشهاي مختلف اين طرح تحول وجود دارد، كارهاي بسيار بزرگ و مهمي است؛ حتما هم بايد انجام بگيرد. من توصيه مي‌كنم در اين كار حزم به خرج بدهيد؛ يعني مطلقا نگذاريد در اين قضيه بزرگ، شتابزدگي به وجود بيايد. اين كار، كار مهم و كار بزرگي است؛ اگر ان‌شاءالله بتوانيد اين را خوب انجام بدهيد، يك قدم بلند براي پيشرفت كشور برداشته‌ايد؛ البته اگر خوب انجام نگيرد، آن وقت خطرها و ضررهايي هم دارد. يعني مراقبت بكنيد كه هيچ عجله و شتابزدگي نباشد. توقف و ترسيدن از ورود در اين ميدان را به هيچ وجه توصيه نمي‌كنم؛ اما نگاه كردن جلوي پا، نگاه كردن به چشم‌اندازهاي دوردست و تبعاتي كه ممكن است به وجود بيايد و راه جلوگيري از آن تبعات را توصيه مي‌كنم. ‌

فرض كنيد ممكن است يك بخشي از اين طرح تحول، مثلا تورم‌زا باشد. خب، فكر كنيد براي مقابله با اين تورم چه كار بايد بكنيد. چه اقدامي بايد انجام بدهيد كه اين يا پيش نيايد و تورم ايجاد نشود؛ يا اگر ايجاد مي‌شود، كمتر ايجاد بشود تا اين كار اقتصادي و اين جراحي بزرگ، به خوبي و به سلامت انجام بگيرد. خب، در كشور ما واقعا مسئله تورم، مسئله‌اي است. يعني شما اين همه خدمت كرده‌ايد و اين همه زحمت كشيده‌ايد كه بايستي در وضع زندگي مردم اثرات خودش را بگذارد. الان هم تورم هست - البته همين طور كه اشاره كردند، تورم جهاني هم هست - منتها بخشي از آن مربوط به تورم جهاني است، بخشي از آن مسلم مربوط به خشكسالي است، بخشي از آن مربوط به سرماي سخت زمستان گذشته است، اما بخشي از آن هم احتمالا چيزهاي قابل اجتنابي است. پس بايستي عوامل قابل اجتناب را شناسايي و از آنها اجتناب كنيد. ‌

يك مسئله هم - كه مسئله‌ آخر باشد كه عرض ميكنيم - مسئله‌ي انتقاد و تخريب است. مرز انتقاد و تخريب چيست؟ تخريب بكنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ يا از ما انتقاد بشود و ما تلقي تخريب از آن داشته باشيم. خب، بايد مشخص بشود تخريب كدام است و انتقاد كدام است. معناي انتقاد آن ارزشيابي منصفانه‌اي است كه يك آدم كارشناس مي‌كند؛ نقادي همين است ديگر. وقتي شما طلا را مي‌بريد پيش يك زرگر كه نقادي كند، او مي‌گويد كه آقا! اين عيارش بيست است؛ يعني عيار بيست را قبول مي‌كند؛ حالا از بيست و چهار عيار - كه طلاي خالص است - چهار عيار كم است. اين شد نقادي. البته زرگر هم هست و وسيله نقادي را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را برديد مثلا پيش يك آهنگر و او يك نگاهي كرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اينكه چيزي نيست! اين اسمش نقادي نيست. اولا اصل طلا بودن اين، انكار شده. خب، بالاخره مرد حسابي! حالا عيار بيست و چهار ندارد، عيار بيست كه دارد؛ اين را قبول كن! ثانيا: شما كه اهل اين كار و آشناي اين كار نيستي! ‌

آدم متاسفانه مي‌بيند چيزهايي كه به نام انتقاد از دولت و نقادي دولت، امروز گفته مي‌شود، شكل همين تخريب را دارد: يعني انكار امتيازات، قبول نكردن برجستگي‌ها و كارهاي خوب، و درشت كردن و برجسته كردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتي بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند ديگر؛ ضعفها را بگويند، قوتها را بگويند. جمع‌بندي كار يك دولت، آن وقتي است كه ضعفها و قوتها را منصفانه پهلوي همديگر قرار بدهند؛ آن وقت مي‌شود جمع‌بندي كرد. نه اينكه بيايند يكسره بنا كنند به بدگويي كردن و انكار كردن همه خصوصيات. بنده سه‌تا نقطه‌ اصلي را - حالا بيش از اين نقاط وجود دارد - در اول عرايضم گفتم. خب اين سه چيز را بگويند - آنچه كه در زمينه روحيه‌ دولت و گفتمان اساسي دولت هست، آنچه در زمينه نوع عملكرد دولت هست، آني كه در زمينه خلقيات دولتي مجموعه‌ي دست‌اندركار هست - بعد بگويند بله، آنجا هم فلان كار ضعف دارد؛ اين اشكالي ندارد. اين را با گوش جان بايستي شنيد و پذيرفت. اما اينها نبايد با بي‌ملاحظه‌گي، نديده گرفتن و بي‌اعتنايي كردن و حتي بعضي از نقاط قوت را به عنوان نقطه ضعف معرفي كردن، همراه باشد. ‌

ما امروز در مقابله با استكبار، در سياست خارجي زبانمان زبان طلبكاري، عزت، اقتدار معنوي و اقتدار ملي است؛ آن وقت بعضي بيايند همين را به عنوان نقطه‌ ضعف وانمود كنند كه نه آقا! شما كاري كرده‌ايد كه فلان دولتها از شما خوششان نيايد. خب، معلوم است كه خوششان نمي‌آيد. فلان دولتها آن وقتي خوششان مي‌آيد كه انسان تملق آنها را بگويد و حرفهاي آنها را به عنوان حرفهاي برتر ذكر بكند؛ خودش را كوچك كند و از حرفهاي خودش و حرفهاي انقلاب عقب‌نشيني كند؛ آن وقت آنها خيلي خوششان مي‌آيد! انتقاد خوب است، تخريب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخريب خيانت است؛ نه خيانت به دولت، بلكه خيانت به نظام و خيانت به كشور است. نبايد تخريب بكنند، انتقاد بكنند. ‌

البته شما در شنيدن انتقادها سعه صدر داشته باشيد. يعني واقعا اگر انتقادي منصفانه است، با روي باز بپذيريد. حتي من مي‌خواهم به شما توصيه كنم كه تخريبها را هم تحمل كنيد. بالاخره سال آخر، عليه غالب دولتها اين چيزها هست؛ البته عليه اين دولت بيشتر هست. دو جريان الان عليه اين دولت وجود دارد: يك جريان، جريان داخلي است؛ يك جريان هم جريان خارجي است كه آن مهمتر است. الان شما اگر رسانه‌هاي دنيا و حرفهاي محافل خبري دنيا و محافل سياسي دنيا را نگاه كنيد، مي‌بينيد همه‌شان - واقعا مثل جنگ احزاب - دست به دست هم داده‌اند و دارند فشار مي‌آورند كه اين دولت را بكوبند. هدف واقعيشان هم اين دولت - يعني آقاي احمدي‌نژاد و شماها - نيست؛ البته آماج اين دعواها شماييد؛ اما هدف واقعي، انقلاب است؛ هدف واقعي، نظام است. شماها هم چون حرف نظام را مي‌زنيد، طبعا آماج اين تهاجم‌ها قرار مي‌گيريد؛ اين خطي است كه الان در بيرون وجود دارد. همه جورش را هم ما مي‌بينيم. حالا بعضي از انواع اين تهاجمات را عامه مردم مي‌بينند، بعضيها را خيلي از خواص هم نمي‌بينند؛ اما ما مي‌بينيم. ما از خبرهايي كه به ما مي‌رسد و از نوع تحرك و تعاملي كه وجود دارد و، از حرفهايي كه زده مي‌شود، مي‌فهميم كه چطور مجموعه دولت آماج حملات است. علتش هم همين است كه گفتمان اين دولت، گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حركت مي‌كند. اين خط خارجي است. ‌

انگيزه‌هاي خط تخريب داخلي هم يك طيف وسيعي است و نمي‌شود انسان همه را به يك چوب براند: بعضيها واقعا خبري ندارند - يعني مغرض نيستند؛ اطلاعاتشان كم است و بر اثر بي‌اطلاعي چيزي مي‌گويند - بعضيها غرضهاي شخصي و غرضهاي سطحي دارند؛ بعضيها غرضهاشان غرضهاي عمقي است؛ يعني با نظام مسئله دارند، كينه امام در دلشان است و حرفهاي امام را يا از اول قبول نداشتند يا حالا قبول ندارند - آنهايي كه از آن حرفها رو برگرداندند و پشيمان‌شده‌ها و برگشته‌ها - اينها يك طيف وسيعي از انگيزه‌هاست، ليكن بالاخره محصول و جمع‌بندي‌اش همين تهاجمها و پنجه‌زدن‌ها و لجن‌پراكني‌هاست كه وجود دارد.

يك توصيه‌ ديگر اين است كه بهانه هم دست ديگران ندهيد. من مي‌بينم متاسفانه گاهي بهانه‌هايي هم از طرف خود شما داده مي‌شود كه اين را هم بايستي توجه كنيد كه بهانه هم دست ديگران ندهيد؛ مراقبت كنيد؛ حزم كنيد. و گفت: گفتند يك شيخي در يك مدرسه‌ ديني به طلبه‌اي گفت كه گفته‌اند فلان طلبه، فلان مراوده غلط را دارد. طلبه هم گفت: اتقوا من مواضع التهم، آشيخ تو هم! خلاصه اينكه مواظب باشيد، مراقبت كنيد؛ براي خودتان و براي دولت مسئله درست نكنيد و براي جنجال‌آفريني‌ها - كه كساني دنبالش هستند - بهانه ندهيد. ‌

اميدواريم ان‌شاءالله خداوند متعال از ما و از شما راضي باشد و به ما كمك كند و ان‌شاءالله قلب مقدس ولي‌عصر از ما خشنود باشد؛ خدمتگزار اين نظام باشيم؛ خدمتگزار دين باشيم؛ خدمتگزار مردم باشيم و پيش خداي متعال روسفيد باشيم. اين چند صباح عمر به سرعت مي‌گذرد؛ يادتان هست جلسه‌ اولي كه با شما نشستيم، به اين مضمون عرض كرديم كه اين جلسه‌ اول ما با دولت است، اما به سرعت به جلسه‌ آخر مي‌رسيم؛ و مي‌بينيد چطور عمر سريع مي‌گذرد و به سرعت انسان زمان را مي‌گذراند و اين طومار عمر، درنورديده مي‌شود؛ خدا كند آن وقتي كه اين طومار باز مي‌شود، در پيشگاه خداي متعال و پيشگاه اوليايش و پيشگاه همه‌ مردم عالم در قيامت، شرمنده نباشيم؛ ان‌شاءالله. ‌

والسلام عليكم و رحمه` الله و بركاته‌




 سه شنبه 5 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن