واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: یادداشت جدید فاطمه رجبی مگر من چه ميگويم و چه مينويسم كه علاوه بر تلاشهاي گستردهي پنهاني از سوي عوامل مافيا در مراكز و محافل مؤثر!؟ ضرغامي در مأموريت ويژه بارها به تخريبم امر ميكند و البته با اين كار مرا در يك قدمي ترور فيزيكي مافياگران قرار ميدهد؟! تخريبگر، تخريبچي از لحظهي ورود به حريم آهنين مافيا، مطمئن بودم كه اين اژدهاي هفتسر، با چنبرهي 27 ساله بر قدرت و ثروت ملي، مرا تحمل نخواهد كرد، بلكه به «ترور» خواهد پرداخت. خداوند را سپاس بيكران ميگويم كه تخريب و ترور شخصيت و انديشهام را توسط عوامل و ابزارهاي گستردهي مافيا به جان خريدم و سر تعظيم بر آستان حضرت حق فرود ميآورم كه در اين مدت نه تنها «بيان» و «قلم» افشاگر اين جانب مورد اعتماد گروههاي بيشمار ملت واقع شده، بلكه از ميان نسل سوم، رهرواني نيز پيدا نموده است. در اين مسير رسانهي ملي اين ابزار انحصاري مافياگران، نقش بيسابقهاي ايفا كرد. اختصاص برنامهي 20:30 در سه نوبت به تخريب بنده، در هيچ زماني سابقه نداشته است! به هر حال اين اتفاق افتاد و «ضرغامي» بنا به مأموريت خود آن را ادامه ميدهد. آنچه در برنامهي20:30 و بعد از خبر شبكهي "يك" رسانه ملي در 24 تيرماه روي داد تكراري مكرر از انجام وظيفهي ضرغامي براي مافياگران بود. و گرنه با كدام وَجه قانوني، شرعي، انساني و اخلاقي، سايت شخصي فاطمه رجبي در كنار سايتهاي لجنپراكن «بازتاب» و «آفتاب» و سايتهاي دوم خردادي بايد در تلويزيون به عنوان «تخريبگر» معرفي شود. البته من از اين مسأله مانند تخريبهاي گذشته استقبال ميكنم، زيرا سبب رويكرد بيشتر مردم به گفتهها و نوشتههايم خواهد شد. آيا دولت نميفهمد سايت بازتاب متعلق به نظامي مستعفي ـ محسن رضايي ـ و سايت آفتاب وابسته به مجمع تشخيص مصلحت و سايتهاي وابسته به بيگانگان دوم خردادي در يك براندازي آشكار كينهي اخراج خود را توسط ملّت از عرصهي قدرت بروز ميدهند؟ سايت بازتاب با تهاجم بيامان به باورهاي ديني و سياسي ملت و حمايت از جنگ آمريكا و اسرائيل عليه برنامههاي هستهاي و تطهير براندازي اصلاحطلبانه، تا مرز دفاع از برنامههاي كيان تاجبخش و هاله اسفندياري به تخريبگري ميپردازد، و بمباران دستوري سايت آفتاب، عليه تفكر و گفتمان مهديگرايانه و فشار و مانعتراشي در راستاي پيشبرد اهداف متعالي نظام اسلامي در راستاي باز گرداندن چپاولگرانِ ثروت ملّي و حاكميت مجدد فساد خانوادگي ويرانگري ميكند و سايتهاي دوم خردادي با اجرت گرفتن از بيگانگان، براي زنده كردن «مردهي اصطلاحطلبي برانداز» و «براندازي نظام اسلامي» سنگ تمام ميگذارند. آيا مردم مسلمان و فهيم نوشتهها و گفتههاي مرا عليه مافياگران، در كنار اين تخريبگريهاي دستوري قرار ميدهد؟ مگر من چه ميگويم و چه مينويسم كه علاوه بر تلاشهاي گستردهي پنهاني از سوي عوامل مافيا در مراكز و محافل مؤثر!؟ ضرغامي در مأموريت ويژه بارها به تخريبم امر ميكند و البته با اين كار مرا در يك قدمي ترور فيزيكي مافياگران قرار ميدهد؟! من ميگويم و مينويسم كه يكي از رؤوس مافيا، ولايت فقيه را مطرود ميداند، و براي خلافت و وصايت حضرت ختمي مرتبت صليالله عليه و آله و سلم بين اميرمؤمنان و ديگري تفاوت قايل نميشود، و با دروغ بستن به قرآن كريم، حق حكومت را در قرآن داراي مبناي مردمي ميخواند و با حيلهگريهاي مختلف، مسير عدالتخواهانه دولت نهم را بمبگذاري ميكند. يا با ارعاب و تهديد در سخنانش ديپلماسي خارجي را مورد خدشه قرار ميدهد و يا «عدالت اقتصادي» و «خارج ساختن ثروت ملي از چنگال مافيا» و «توزيع آن ميان ملت» را «توزيع فقر» تحليل ميكند!! من ميگويم و مينويسم رشوهگيريهاي مهدي هاشمي در جهان رسوايي به بار آورده، اما در داخل با سانسور شديد رويارو بوده است چرا؟ من ميگويم محمد خاتمي رأس ديگر با ويزاي اختصاصي و تشريفات ويژه كاخ سفيد ميهمان شيطان ميشود. منابع نامعلوم سفرهاي زنجيرهاي او، بينهايت است. او در آمريكا شيطانيت آمريكا را رحمانيت ميكند، با تأييد هولوكاست، اسرائيل را مشروعيت ميدهد، و با پذيرش رژيم غاصب و جنايتكار اسرائيل عليه قدس شريف و ملت فلسطين وارد جنگ ميشود. در انگليس شال قرمز را به گردن مياندازد و چراغ سبز به كاخ بوكيگهام ميدهد تا به سلمان رشدي مرتد نشان شواليه بدهند و در ايتاليا با انجام عمل حرام با زنان دست ميدهد، و اين همه شاه- كار تئوريك و عملي در لباس روحانيت است. من ميگويم و مينويسم «موسويان» با اتهام جاسوسي در مركز تحقيقات مجمع تشخيص مصلحت چه كرده و ميكند؟ به گفته وزير اطلاعات، حسن روحاني از جاسوسي او آگاهي داشته اما با اين وجود او را باز هم به كار گرفته و البته او نيز به جاسوسيهايش شدت بيشتري داده است. من ميگويم و مينويسم ضرغامي مصالح و منافع ملي و نظام اسلامي را به بازيچه گرفته و در راستاي اهداف براندازان اصلاحطلب و مافياي قدرت و ثروت مديريت ميكند. ابتذال فرهنگي صدا و سيما بارها مورد اعتراض «جامعه مدرسين» واقع شده، و سانسور شديد فضاحتهاي خاتمي و ديگر اصلاحطلبان در اين رسانه يك امر ثابت است. «ضرغامي» حتي اسامي زنان و مردان مسؤول در دولت سابق را از سخنان «هاله اسفندياري» و «تاجبخش» و «جهانبگلو» حذف ميكند تا مردم ندانند چه كساني با كدام جنايات 8 سال بر آنها حكومت ميكردهاند، و امروز برخي از آنها در مراكز و محافل مؤثر لانه كردهاند. من ميگويم و مينويسم نظاميان مستعفي يك شَبه رجل سياسي شده، نه تنها در خدمت نظام نيستند، بلكه وابستگان مافياي قدرت و ثروت ميباشند كه جز براي رياست خود و قدرتمداري خود حتي به قيمت نابودي نظام اسلامي گام بر نميدارند. سايت بازتاب وابسته به محسن رضايي و عملكرد قاليباف در شهرداري، نمونه بارز و برجسته آن است. من ميگويم و مينويسم دانشگاه آزاد اسلامي بنگاه عظيم اقتصادي و سياسي مافياگران است. به همين دليل احقاق حق ملي در كاهش شهريه از طرف رئيسجمهور با ترفندها و خدعهها مواجه شده و تغيير هيأت امنا جنگ ملت عليه بيعدالتي اين منبع عظيم مافيايي را بيحاصل گذارده است. بنابراين من خود را تخريبچي مسير مينگذاري شده توسط مافيا ميدانم. مسيري كه هرگونه ورود به قلعه مستحكم مافياگران را ممنوع و مسدود كرده بود. اما با امدادهاي حضرت وليعصر عجلالله تعالي فرجهالشريف به عنوان نخستين قرباني راه هجوم به حصار آهنين مافياگران وارد عمل شدم و اطمينان و اعتماد بسياري از مردم را با خود همراه نمودم. اينك با حفظ حق شكايت از «ضرغامي» اعلام ميكنم: او و ديگر عوامل و ابزارهاي رسانهاي مافيايي «تخريبگران واقعي» هستند. اين جانب كماكان در مسير بالنده و دينمدارانهي افشاگري مباني منحرف و رسواي تئوريك مافياگران و وابستگي سياسي و فكري آنان به بيگانگان، و فساد و تباهي عملي فردي و خانوادگي و اعمال حرام برخي دارندگان لباس روحاني در ميان آنها پايدار خواهم ماند. نه ضرغامي و نه هيچ ابزار ديگري توان از پاي درآوردن تخريبچي اين ميدان را ندارد. به حول و قوه الهي مسير مينگذاري شده باز خواهد گرديد و اژدهاي هفت سر مافيا در هر لباس و نامي به لحاظ مباني تئوري و رفتار عملي افشا خواهد شد. قلعه مستحكم آنان كه اينك به شدت آسيبپذير گرديده منهدم خواهد گرديد و اسلام از شر شرارتهاي آنها در امان خواهد ماند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]